شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۶

شرایط خطرناک و راه‌حلها

بحرانهای فوق‌العاده خطرناکی از هر طرف رژیم را فرا گرفته، اما ولی‌فقیه ارتجاع و آخوند روحانی، هر دو در مورد نقشه راه رژیم برای برخورد با بحرانها یا برنامه دولت جدید کلی‌گویی می‌کنند و از ارائه راه‌حل مشخص طفره می‌روند؛ ولی از آنجا که بحرانها در عرصه‌های منطقه‌یی، جهانی و داخلی گریبان نظام را گرفته، هر کس و هر جریانی که منافعش در گرو حفظ این رژیم است، به‌طور طبیعی به‌تکاپو افتاده تا به‌زعم خود رژیم را نجات بدهد. به‌خصوص که اینها می‌بینند نه در حرفهای خامنه‌ای کورسوی نجاتی هست و نه از کابینه‌یی که روحانی معرفی کرده می‌تواند آبی برای رژیم گرم شود؛ مثلاً یکی از این کارشناسان اقتصادی نزدیک به‌باند روحانی به‌نام حسین راغفر می‌گوید: «من هیچ امیدی به‌کابینه دولت دوازدهم ندارم و معتقدم مادامی که اقتصاد آلوده و نفوذ سرمایه در آن گسترده باشد، افراد تاثیر خاصی نمی‌توانند داشته باشند... یک کابینه کارآمد کابینه‌یی است که استراتژی و برنامه داشته باشد اما... دولتها در ایران اصلاً استراتژی بردار نیستند. (سایت حکومتی فرارو ـ ۹مرداد ۹۶ )
اما خود این کارشناسان چه راهکارهایی برای خروج از بحران و بن‌بست ارائه می‌دهند:
۱ ـ یک دسته می‌گویند اگر در برابر تهدید آمریکا می‌خواهید به ‌اروپا نزدیک شوید باید ملاحظات آنها را در زمینه حقوق‌بشر را رعایت کنید. از این دسته علی خرم، سفیر سابق رژیم در مقر اروپایی ملل‌متحد می‌گوید: «اگر ایران در چارچوب توافق هسته‌یی، سایر طرف‌ها به‌ویژه کشورهای اروپایی را با خود همراه سازد، می‌تواند به‌خوبی با ساز ناکوک ترامپ مقابله کند، این امر مستلزم آن است که ایران در مناسبات دو سویه با اروپایی‌ها ملاحظات آنها را در خصوص موضوعاتی چون حقوق‌بشر در نظر گیرد و از طریق تداوم گفتگوهای سازنده سیاسی به‌رفع ادعا و نگرانی‌های آنها بپردازد».
۲ ـ یک دسته می‌گویند دخالت در کشورهای دیگر برای ما جز ضرر و هزینه دستاورد دیگری نداشته باید از آنجاها عقب بکشیم. خلاصه جام‌زهر منطقه‌یی را پیشنهاد می‌کنند. از این جماعت، علی بیگدلی، از مهره‌های باند روحانی می‌گوید: «گسترش حوزه‌های نفوذ در سالهای اخیر چندان نتایج سودمندی برای کشور ما در پی نداشته است. بنابراین شاید بهتر باشد، با تغییر برخی رویکردها حوزه‌های نفوذ امنیتی و نظامی‌مان را به‌حوزه نفوذ اقتصادی تبدیل کنیم».
۳ ـ دسته دیگری می‌گویند باید روابط خودمان با کشورهای منطقه و مشخصاً عربستان سعودی را بهبود ببخشیم. حسن بهشتی پور، از مهره‌های باند روحانی می‌گوید: «ترامپ با تقویت پیمان با متحدان منطقه‌یی‌اش سیاست منزوی کردن تهران را پیش می‌برد. استراتژی دستگاه دیپلوماسی برای خنثی کردن این هدف باید کاستن از دشمنی‌های منطقه‌یی و ترمیم و بهبود رابطه با کشورهای منطقه خلیج‌فارس باشد». معنی این حرف هم برجام منطقه‌یی و خوردن زهر منطقه‌یی است.
۴ ـ دسته دیگری هم رفتن به‌سمت اروپا به‌منظور خنثی کردن فشارهای آمریکا و مذاکرات دوجانبه با هر یک از کشورهای اروپایی را پیشنهاد می‌کنند. فریدون مجلسی عضو اسبق مجلس ارتجاع از باند روحانی می‌گوید: «به جریان انداختن مذاکره دوجانبه با کشورهای غربی برای رفع این تحریم‌ها بسیار حائز اهمیت است».
۵ ـ دسته دیگری که کارشناسان باند خامنه‌ای را شامل می‌شوند، هر چه قدرتمندتر شدن را پیشنهاد می‌کنند که معنی عملی آن آزمایش و ساخت موشکهای بالستیک و صرف هزینه‌های باز هم بیشتر در سوریه و عراق و کشورهای منطقه می‌باشد. مطهرنیا- از مهره‌های باند روحانی می‌گوید: «باید این حقیقت را در نظر داشته باشیم که سیاست از هویتی قدرت محور برخوردار است و هر کس قدرت بیشتری داشته باشد می‌تواند آرمانهایش را تحقق بخشد».
فصل مشترک طرحها و پیشنهادات باند روحانی، الگوی برجام است و در این مورد با روحانی وحدت نظر دارند. ولی اینها توجه ندارند که فصل برجام سپری شده است؛ زیرا مضمون برجام، بده بستان یا به‌قول روحانی برد ـ برد بود. رژیم در ازای برچیدن بساط هسته‌یی، بخشی از آن که مثلاً غنی‌سازی با غنای ۳.۸درصد بود را حفظ می‌کرد و نیز رفع تحریمها را به‌دست می‌آورد، اما اکنون این جاده یکطرفه است. تیلرسون وزیر خارجه آمریکا می‌گوید رژیم ایران باید نیروهایش را از سوریه و دیگر کشورهای منطقه خارج کند! باید استانداردهای حقوق‌بشر را رعایت کند، بدون این‌که مابه‌ازایش چیزی به‌رژیم بدهند؛ کارشناسانی هم که این راه‌کارها را مطرح می‌کنند در واقع عقب‌نشینی یک طرفه را به‌رژیم پیشنهاد می‌کنند چون می‌دانند برجام و الگوی برجام مربوط به‌یک فصل سیاسی سپری شده است و آن شرایط و آن تعادل‌قوا دیگر هرگز تکرار نخواهد شد.
اگر ارائه دهندگان این راه‌حلها دارای اتوریته (اختیار و توان) اجرایی بودند و می‌توانستند خطی را پیش ببرند، می‌شد در این باره بحث کرد که این راه‌کارها چقدر امکان موفقیت دارند یا ندارد؛ اما راهکارهای پیشنهادی، ضمن این‌که پشتوانه اجرایی ندارند، اما در صورت اجرا موجودیت رژیم را زیر سؤال می‌برند. مثلاً رعایت استانداردهای حقوق‌بشر اروپایی و غربی... مگر رژیم می‌تواند یک روز بدون اعدام و سرکوب سر کند؟ انتخاب یک جلاد دیگر قتل‌عام به‌جای پورمحمدی جلاد پاسخ منفی عینی به‌ این سؤال است.
یا عقب‌نشینی رژیم از سوریه و عراق، قبل از این‌که به‌زور از این کشورها بیرون انداخته شود، به‌اذعان سران رژیم راه به‌نابودی رژیم می‌برد. بارها از خامنه‌ای و دیگر سرکردگان پاسداران شنیده‌ایم که اگر امروز در سوریه خط نبندیم، فردا باید در خیابانهای تهران و سایر شهرهای کشور با دشمن بجنگیم! بنابراین تن‌دادن ولی‌فقیه ارتجاع به‌ این خواسته‌ها و طرحها، همان تنزل بی‌پایان است که خامنه‌ای در سخنرانی اول فروردین ۹۵در مشهد به‌آنها اشاره کرد و از آنها تحت عنوان «تنزل بی‌پایان» یاد کرد و تصریح نمود که این تنزل تا نفی نظام پیش می‌رود. هم خامنه‌ای و هم روحانی نشان داده‌اند که توان و جرأت و جربزة انتخاب و پیشبرد یک خط مشخص را، فارغ از درستی و نادرستی آن ندارند؛ اما در چنین مواقعی تاریخ منتظر نمی‌ماند و حکم خود را علیه دیکتاتوری به‌بن‌بست رسیده صادر می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر