شنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۹۵

گواهی یک شاهد عینی در باره اعدامهای دهه ۶۰

ایران : فعالان حقوق زنان را به دشمنی با نظام متهم می کند – عفو بین الملل


سازمان عفو بین الملل در گزارشی اعلام کرد، رژیم ایران در نیمه اول سال ۲۰۱۶، فشارها و حملات خود را بر 
فعالین حقوق زنان افزایش داده است
در این گزارش که روز ۲۰مرداد منتشر شده آمده است، فشارها با مجموعه‌ای از بازجویی‌های سخت و فزاینده، و نیز مجرمانه دانستن هرگونه فعالیت و تجمع خودجوش در حوزه حقوق زنان صورت می گیرد
به گفته عفو بین‌الملل، تحقیقات این ارگان نشان می دهد که از ابتدای سال ۲۰۱۶ تاکنون، بیش از ۱۲ نفر از فعالان حقوق زنان احضار و اتهاماتی نظیر اقدام علیه امنیت ملی تهدید به حبس شده اند
مگدلینا موقربی، معاون خاور میانه و شمال آفریقای سازمان عفو بین‌الملل در این باره گفت «این که مقامات ایران فعالیت های صلح آمیز در حوزه حقوق زنان را با دشمنی علیه نظام یکی می‌دانند، شرم آور است»
عفو بین الملل در گزارش خود نوشت:‌ زنان در ایران در معرض تبعیض فراگیر در قانون و در عمل قرار دارند از جمله در موضوعات ازدواج، طلاق و حضانت فرزندان، آزادی رفت و آمد، اشتغال، و دستیابی به رهبری سیاسی. زنان و دختران بصورت ناعادلانه در معرض خشونت خانگی و انواع دیگر خشونت شامل ازدواج زودرس و خشونت جنسی توسط همسر قرار دارند. قوانین مربوط به حجاب اجباری به پلیس و نیروهای بسیج این قدرت را می دهد تا زنان را مستمرا مورد خشونت، اذیت و آزار و دستگیری قرار دهند

http://women.ncr-iran.org/fa/اخبار-زنان/2113-ایران-فعالان-حقوق-زنان-را-به-دشمنی-با-نظام-متهم-می-کند-–-عفو-بین-الملل

بیانیه رئیس جمهور برگزیده مقاومت – اطلاعیه دبیرخانه شورا

مریم رجوی، نوار صوتی دیدار آقای منتظری جانشین وقت خمینی با مسئولان قتل عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ را یك سند تاریخی توصیف کرد که هم 
تسلیم‌ناپذیری و پایداری ستایش‌انگیز زندانیان مجاهد بر سر پیمانشان با مردم ایران را به ‌قویترین صورت برجسته می‌کند و هم گواه انکارناپذیر مسئولیت سردمداران رژیم آخوندی در جنایت علیه بشریت و این نسل‌كشی بی‌سابقه است.
خامنه‌ای که نامش در اظهارات اعضای هیأت مرگ در این جلسه ذکر شده، و در همان سال‌ با صراحت از قتل‌عام‌ حمایت کرد و در ۲۸ سال گذشته پیوسته به ترفیع مقام همین جلادان مبادرت کرده، در این جنایت بزرگ سهیم است و باید در پیشگاه مردم ایران پاسخگو باشد و مورد مؤاخذه قرار گیرد.
وی افزود: تصریحات آقای منتظری که خود از بانیان و نظریه‌پردازان اصلی ولایت فقیه است، آن‌جا که گفت: «مردم ایران از ولایت فقیه چند‌ششان‌ می‌شود»، و «بعداً خواهند گفت که آقا (یعنی خمینی) یك چهره خونریز و سفاك بود» عدم مشروعیت نظام حاکم از همان دهه ۱۳۶۰ و انزجار عمومی از ولایت فقیه و حقانیت مقاومت برای سرنگونی آن را گواهی می‌کند. 
مریم رجوی گفت: اظهارات منتظری خطاب به اعضای چهارگانه هیأت مرگ که این قتل عام را «بزرگترین جنایت در جمهوری اسلامی»‌ توصیف کرد و اذعان این چهار نفر که در حال کشتار زندانیان مجاهد هستند و برای ادامه آن برنامه‌ریزی می‌کنند، هیچ تردیدی باقی نمی‌گذارد كه عملكرد این چهار تن و شمار زیادی از سردمداران رژیم كه دست‌اندرکار این جنایت بزرگ بودند، با هر معیار و تعریفی جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود. بنابراین جامعه بین‌المللی موظف است آنها را در برابر عدالت قرار دهد. به‌خصوص که این چهار نفر و دیگر مجریان قتل عام زندانیان سیاسی که در این جلسه به آنها اشاره شده، از ابتدای حكومت آخوندی تا كنون، در بالاترین مناصب قضایی، سیاسی و اطلاعاتی قرار داشته‌اند. هم اكنون پورمحمدی وزیر دادگستری روحانی، رئیسی یكی از بالاترین آخوندهای حكومتی، توليت انتصابي براي حرم امام رضا و آستان قدس رضوي و از كاندیداهای جانشینی خامنه‌ای است و نیری رئیس دادگاه انتظامی قضات است

مریم رجوی گفت:‌ تصریحات منتظری در این باره که از مدتها قبل وزارت اطلاعات روی این قتل عام سرمایه‌گذاری كرده بود و احمد خمینی «از سه-چهار سال قبل هی می‌گفت، مجاهدین از روزنامه‌خوان و مجله‌خوان و اعلامیه‌خوان‌شان همه باید اعدام شوند»، شهادت دیگری درباره این واقعیت است که قتل‌عام سال ۶۷ یک جنایت برنامه‌ریزی شده علیه بشریت است‌ و اباطیل رژیم حاکم و پادوهای آن كه می‌خواهند این قتل عام را نتیجه عملیات كبیر فروغ جاویدان قلمداد کرده و تقصیر جنایت را متوجه خود مجاهدین کنند، بر باد می‌دهد
گفتگو با اعضای هیأت مرگ كه در ۲۴ مرداد ۶۷ كمتر از سه هفته پس از شروع قتل‌‌عام صورت گرفت، بار دیگر به وضوح کثرت هولناک شمار اعدام‌شدگان را فاش می‌‌کند و بر تمام فریبکاریهای رژیم برای کتمان ابعاد این جنایت خط بطلان می‌کشد. منتظری از جمله توضیح می‌دهد که: «‌در (زندانهای) شهرها همه کارها را کردند و ... در اهواز خیلی افتضاح بوده» است
مریم رجوی تأكید كرد: اظهارات منتظری مانند اعدام یك دختر ۱۵ساله و اعدام یك زن باردار در اصفهان و همچنین اظهارات دژخیمان در این جلسه از ابعاد شقاوت و كینه رژیم آخوندی علیه زنان مجاهد و مقاومت شكوهمند آنان پرده بر‌می‌دارد. منتظری خطاب به این دژخیمان می‌گوید من به خمینی گفتم بر اساس فتوای اكثر فقها، زن حتی اگر محارب هم باشد نباید اعدام كرد، اما او قبول نكرد و گفت زنان را هم باید اعدام كرد
در فایل صوتی فاش شده، یکی از اعضای هیأت مرگ می‌گوید: «در مورد دخترها خدا شاهد است كه تا آنجا كه می‌توانستیم چانه زدیم، من‌ كه اعصابم خیلی قوی است پریروز كه فقط یکی رو دیدم... داغان شده بودم، به التماس افتادیم كه این دو خط را بنویسد و ما بگوییم که او به‌زندان برگردد»
مریم رجوی با درودهای بیکران به‌ همه سربداران قتل عام‌شده، به‌ویژه زنان و دخترانی که سردژخیمان خمینی را این‌چنین به‌عجز کشاندند، گفت آنها بهای ایستادگی بر سر آرمان آزادی و برابری را پرداختند و فردای آزاد ایران، بی‌گمان از همین فداکاری رویان خواهد شد. این آینده‌یی است که تحقق آن، قابل تردید نیست 
وی با درود به اعضا و هواداران مقاومت و ایرانیان شریف و آزاده‌یی كه از چند هفته پیش در كارزار بزرگداشت بیست و هشتمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی، به رساندن پیام آن شهیدان سرفراز در داخل و خارج ایران مشغولند، عموم هموطنان به‌ویژه جوانان را به دادخواهی قتل عام‌شدگان این رژیم فراخواند و گفت این دادخواهی یك وظیفه ملی و مبارزاتی و جزئی از كارزار مردم ایران برای سرنگونی رژیم آخوندی و احقاق حق حیات سیاسی مردم ایران است که رژیم آخوندی در قتل عام سال ۶۷ به‌سهمگین‌ترین صورت ممکن در صدد نابودی آن بر آمد


مریم رجوی افزود: خامنه‌ای و رژیم او که همه جزئیات و اطلاعات این جنایت را پنهان کرده‌اند را باید وادار کرد که اسامی کامل قتل‌عام‌شدگان و نشانی مزار یک به‌یک آنها و گورهای جمعی را اعلام کنند. وی تأكید كرد تا آنجا که به مردم ایران برمی‌گردد، هر چند سال که سپری شود از خواست خود درباره محاکمه یک‌ به ‌یک سران رژیم بر سر این قتل عام دست برنخواهند داشت. ملل متحد و شورای امنیت باید ترتیبات سیاسی و حقوقی محاکمه بین‌المللی سران این رژیم به اتهام جنایت 
علیه بشریت را فراهم کنند


بیانیه رئیس جمهور برگزیده مقاومت – اطلاعیه دبیرخانه شورا from Simay Azadi on Vimeo.

http://www.maryam-rajavi.com/remarks/statements/item/42-92

بخش دیگری از سخنان تکان‌دهنده منتظری خطاب به مجریان حکم خمینی در سال۶۷

ضد فتوا- با صداي روزبه/ ترانه اي ازهنرمندان اشرفي به همه قهرمانان سربدار از تابستان 67 تا همين امروز




دادگاه هاي چند دقيقه اي زندانياني را كه حاضر به نفي عقيدهي خود نبودند،
 به پاي چوبه هاي دار ميفرستاد. به ياد آنان كه «نه» گفتند به هيأت مرگ و خنديدند بر هيبت مرگ

اينروزا ذهنم پر از تصوير سرخ شصت و هفته

نسل امروزم كه باشم شصت و هفت يادم نرفته

واي از اون فتواي نفرت توي تابستون تفته
آه ازون مرداد غمگين، خونيه هفت روز هفته
ماشين اعدام فوري، نوبت من نوبت تو 
حاكماي شرع ِ وحشت مرگ كسب و كارشون بود
كشتن انسان ترين ها رونق بازارشون بود     
رها كن گردن محبوبهها رو
هنوزم شهر زير ِ قتل عامه
هنوزكار من و تو ناتمامه 
طوقيامون بالهاشون دونه دونه چيده ميشد 
اونروزا دوربين نبود و لحظه ها رو حك نميك0رد
خاك ايران غرق خون بود، باز دنيا شك نميكرد
رها كن گردن محبوبه ها رو 
هنوزم شهر زير ِ قتل عامه
هنوزكار من و تو ناتمامه
دادگاهاي خلاصه، ازدحام توي راهرو
تبر بردارو بشكن چوبهها رو
رو گلوي هر كبوتر رد حلقه ديده مي شد
تبر بردارو بشكن چوبه ها رو

دیدار شعله پاکروان از مزار زندانی سیاسی اعدام شده شهرام احمدی


:نوشته ای از شعله پاکروان، مادر ریحانه جباری
دیروز در مراسم سالگرد فاطمه - ح که سال گذشته اعدام شده بود شرکت کردم. امروز اما به دیدار ریحان رفتم. گلهایی که از آفتاب تند آسیب دیده‌اند بیش از پیش به یادم می‌آورد که بگویم دستش بشکند آن که گلهای به آن زیبایی را از ریشه کند و دور انداخت! هر چند گلهای زیادی زیر پای زشتخویان له می‌شود
بعد از ساعتی به قطعه 305 رفتم. شهرام احمدی جوانمرگی که 10روز قبل اعدام شد کمتر از یک‌ماه بزرگتر از دخترم بود. همین تقارن تولد شهرام و ریحانه و همچنین تلفنهایی که از داخل زندان برایم می‌زد، وادارم کرد به جای مادر از پا افتاده‌اش به دیدار مزارش بروم. آدرس دقیق را داشتم. ولی هر چه میگشتم پیدا نمی‌شد. تا این‌که متوجه شدم زیر انبوه ظروف یکبار مصرفی که در محل ریخته‌اند می‌تواند محل مورد نظرم باشد. با یک تکه مقوا تمیز شد و برآمدگی گور پیدا شد. زیر آن برامدگی تن جوانی پنهان بود که او را هم مثل ریحانه مورد بازخواست قرار داده بودم. به او هم امید داده بودم که زنده میمانی. دلم برای زنده ماندن او هم میتپید. شهرام احمدی حسی را در قلبم ایجاد کرده بود که گویی پسری که هرگز نداشتم پیدا کرده‌ام. پسری نجیب. با صدایی مهربان که با لهجه کوردی مادر صدایم می‌کرد. آب روی تل خاک ریخته شد و آدمهایی که در رفت و آمد بودند تازه می‌دیدند که آنجا گور کسی است و نباید ظرفهایشان را آنجا بریزند. یک شاخه گل سفید برایش برده بودم. شاخه را روی برامدگی خیس و خاک گذاشتم. غربت و تنهایی این گور آتشم زد. در دلم گفتم اگر مادری که او را بدنیا آورده توان راه رفتن داشت، اگر در شهر خودش دفن شده و کسان و نزدیکانش امکان حضور داشتند، این گور چه شکلی بود؟ اگر خودم او را زاده بودم چه شکلی بود؟. .. کمتر از یک ربع بعد گلهای رنگی بر خاک نشست و شمعی روشن شد. یادم آمد که بعد از پرواز ریحانه هر چه علامت می‌گذاشتیم کنده می‌شد. روی تکه مقوایی نوشتم ' مزار جوانمرگ مظلوم شهرام احمدی. قطعه 305. ردیف 215. شماره 50 ' کنار شمع گذاشتم و با سنگهای کوچک ثابتش کردم. چند مرد بیکار و لباس‌شخصی که یواشکی عکسم را می‌انداختند و مأموریتشان را انجام می‌دادند کمی دورتر ایستاده بودند. مزاحم کارم نشدندنشستم و دستم را روی خاک گذاشتم. فکر این‌که جوانی زیر آن خاک تب آلود با سری پر از رویا و لبی پر از دعا و قلبی پر از ایمان خفته آتشم می‌زد. چه تنهای جوان دیگر که در جای جای زمین تب دار خفته‌اند. ما بی‌خبریم. ما از آتش جگرهای سوخته‌ مادرانشان بی‌خبریم. صدای شهرام در گوشم طنین‌انداز بود. ' خدا آگاه است که هرگز دستم بخون کسی آلوده نشده. مادر خدا می‌داند عذاب کشیده‌ام زیر دست بازجو. خدا آگاه است از بلایی که به سرم آمده 
عاقبت تشکیل دادگاه چند دقیقه‌ای همین می‌شود. جان جوانی زیر خاک میپوسد و خاک می‌شود. از خاک او سوتکی ساخته خواهد شد. به دست کودکی خواهد افتاد. صدای سوتک آگاهی بخش خواهد بود. گوشها را خواهد نواخت. رازها برملا خواهد شد. صدای مظلومیت جوانهای زیادی همراه باد سفر خواهد کرد. به گوش همه خواهد رسید. ... دستم روی خاک بود. گویی در دست پسرم. با او نیز عهد و پیمانی بستم. مسئولیتم در قبال جوانی که دیگر نیست را انجام خواهم داد. زانو زدم و دهانم را به خاک نزدیک کردم. بوی خاک خیس در مشامم پیچید. زیر لب گفتم: پسرم شهرام! تو را هم‌چون خواهرت ریحانه، به دست باد می‌سپارم
آتش قلب مادرت با اشکهای نباریده تیزتر خواهد شد. نهال عشقی که در قلب عروست کاشته‌ای با چشمهای خونبارش آبیاری خواهد شد
تو بذری بارور هستی که در خاک کاشته شدی. دلت می‌خواست دختری داشته باشی که باران بنامی. آسمان همیشه بی‌مهر نیست. بعد از سالها خشکسالی، بعد از قحطی انسانیت، باران عطوفت و آگاهی خواهد بارید. چکه چکه خواهد بارید. درست مثل چکه خون سیاوش که بر خاک خشک چکید و گیاهی رویید. گیاهی که داروی دردهای بسیار است. درمان درد سینه‌ی سوخته‌ی مادرت. پرسیاوشان از زمین خواهد رویید. درست در همان نقطه که تو و دختران و پسران اعدامی بر زمین افتادید
وقتی بهشت زهرا را ترک می‌کردم میدانستم که آن چند مرد مشغول پاک کردن نشانه‌های حضور کسی بر آن گورند! مشغول انکار وجود مردی جوان و سرشار از عشق و آرزو زیر خاک داغ و برآمده

پنجشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۹۵

پیام مریم رجوی در گرامیداشت جوانان اهل سنت که توسط رژیم به دار آویخته شدند



این جوانان دلیر که خامنه‌ای، دژخیم اعظم ولایت فقیه، آن‌ها را به‌دار آویخت، هم نماینده اراده ملت ایران برای سرنگونی رژیم‌اند و هم سند رسوایی ولایت فقیه که با قتل عام زندانیان سیاسی مذبوحانه تلاش می‌کند سقوط حتمی خود را به‌تعویق بیندازد.
دور نیست که به‌خاطر این کشتارها خامنه‌ای و سایر سران رژیم که از ایران تا عراق و سوریه جلودار نسل‌کشی و کشتار‌اند تحت محاکمه بین‌المللی قرار بگیرند
این جوانان دلیر، به‌ مخالفت با استبداد مذهبی برخاسته بودند و این نه جرم، که وظیفه و مسئولیت هر ایرانی آگاه و آزاده است. مبارزه و محاربه علیه ولایت فقیه، عین تقرب به خدا و خلق است و هر جوانی که قدمی در این مبارزه بردارد، مایه تحسین و سرفرازی ملت ایران است.
 به‌ هموطنان اهل سنت و به‌ویژه به‌خانواده‌های شهیدان، از صمیم قلب تسلیت می‌گویم. به‌‌آن‌ها اطمینان می‌دهم که هموطنان‌شان در سراسر کشور در کنار آن‌‌ها هستند و در داغ و دردشان شریک‌اند. 
اشک‌ها و سوز دل مردم ما به‌خاطر جان باختن مظلومانه جوانان دلیر کرد، از سر ضعف و درماندگی نیست. این سیلاب خشمی است که برای پاکسازی ایران از آخوندها و دژخیمان حاکم ذخیره می‌شود.
با این کشتار‌ها، خامنه‌ای نخواهد توانست برای بحران رژیم‌اش راهی پیدا کند. افتضاح برجام و زهر توافق اتمی رژیمش را ناتوان کرده است، غرق شدن در باتلاق سوریه «سم مهلکی»‌ برای رژیم تدارک دیده و به‌خصوص از پیشروی درخشان مقاومت مردم ایران در‌ماه‌هاي‌ اخیر سخت نگران است. بنابراین چند هفته به‌کلی سکوت کرد و وقتی که دوباره در صحنه ظاهر شد، به‌‌فاصله چند ساعت به‌این کشتار جمعی دست زد. یعنی نشان داد جز شکنجه و اعدام وسیله‌یی برای حفظ حکومت ندارد. 
این اعدام‌ها جنایت علیه بشریت بود. هیچ روند قضایی عادلانه‌یی در مورد اعدام‌شدگان وجود نداشته‌، آن‌ها حق دفاع از خود پیدا نکرده‌اند، در محاکمه‌های ضربتی پنج دقیقه‌یی برای آن‌ها حکم صادر شده، پرونده‌هایشان مملو از داستان‌های ساختگی شکنجه‌گران وزارت اطلاعات بوده، همگی به مدت طولانی تحت شکنجه‌های وحشیانه قرار داشته‌اند، بعضی از آن‌ها حتی در لحظه اعدام به‌شدت بیمار بوده‌اند و ابتدایی‌ترین حقوق انسانی از آن‌ها سلب شده است. 
خامنه‌ای البته مثل همه دیکتاتورهای خون‌آشام گمان می‌کند از عواقب تبهکاری‌های خود در امان خواهد ماند. خطاب به‌او و رژیمش، همسر یکی از اعدام‌شدگان گفت خدا از شما نگذرد و من اضافه می‌‌کنم که مردم ایران نیز نخواهند گذشت و تردیدی نیست که خامنه‌ای و تمام همدستانش به‌خاطر این خونریزی‌ها در پیشگاه مردم ایران محاکمه خواهند شد. 
عموم هموطنان، به‌ويژه جوانان ایران را به‌گسترش مبارزه و مقاومت علیه این‌ دیکتاتوری ضدبشری فرامی‌خوانم.

ایران:‌ همبستگی زنان، سرمان را بالا می گیریم














در پی اعدامهای نفرت انگیز بیش از ۲۰ تن از زندانیان سیاسی سنی کرد ، روز سه شنبه ۱۲ مرداد،‌ بسیاری از 
فعالین علیه مجازات اعدام و مادران داغدیده از سراسر کشور با خانواده های قربانیان اعلام همدردی و همبستگی کردند
آتنا دائمی زندانی سیاسی که بصورت موقت آزاد شده است نوشت: «یک هفته پیش گردنبندی از رجایی شهر از سمت شهرام احمدی به دستم رسید و امروز شهرام احمدی ، فرزاد هنرجو و بقیه اعدام شدند. فردا مجددا به خاطر مخالفت با اعدام محاکمه می شم اما با سر بالا به دادگاه میروم همچون شهرام احمدی که امروز با سر بالا رفت پای چوبه دار . فردا به دادگاه می روم با زمزمه نه به اعدام و همچنان کشتار را در هر نقطه از جهان محکوم می کنم
خانم شعله پاکروان از مادران فعال علیه حکم اعدام، در بیانیه خود خطاب به مادران، خواهران و همسران اعدام شدگان نوشت: «به شما تسلیت نمیگویم چرا که میدانم هیچ چیزی تسلای دل خونفشان شما نخواهد بود. به شما میگویم نگاهی به اطرافتان کنید، پر است از زنانی زخمی اعدام جگرگوشه شان هستند. میگویم بیایید دستهایمان را به یکدیگر زنجیر کنیم. سرود دادخواهی بخوانیم و زنده باد زندگی.»
همچنین، مادر دو زندانی اعدام شده بلوچ، عبدالوهاب و عبدالباسط ریگی، در نامه ای خطاب به مادر شهرام و بهرام احمدی نوشت: «دردت برایم درک کردنی است و می دانم سخت است
عبدالباسطم چون بهرام تو، زودتر پر کشید... هنوز به درد جدایی اش عادت نکرده بودم که بایورش شبانه به زندان مرکزی زاهدان، وهابم و تعدادی از دوستانش را گلچین وبه پای چوبه دار بردند. هنوز برایم مبهم است که چرا و به کدامین گناه فرزندانم مستحق اعدام بودند. سخت است برای حاکمان که فرزندانی از اهل سنت را ببینند که در برابرشان قد علم نموده اند. پس قامت خمیده ات را راست بنما و سربالا گیر تا دشمنان بدانند از مرگ عزیزانمان درراه خدا بیم نداریم
لازم به تأکید است که همسر شهرام احمدی، یکی از اعدام شدگان، روز سه شنبه ۱۲مرداد در پی اعدام همسرش به ناعادلانه بودن این احکام اعتراض کرده و به آقای احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران نوشت: «شوهرم را گرفتند به جرمی که نکرده. همه پرونده هایش هست. اگر راست می گویند، بیایند یک دادگاهی عادلانه در تلویزیون هم پخش کنند . با یک قاضی ای که بی طرف باشد نه قاضی ای که در عرض ۵ دقیقه 
حکم اعدام ۱۰ نفر را بدهد


گفتگو با اعضای شورای ملی مقاومت ایران – دکتر منوچهر هزار خانی

فرزند یکی از اعدام شدگان اهل سنت: گفتم الآن می‌رویم بابام را می‌آوریم وقتی رفتم دیدم جنازه‌اش را گذاشته‌اند + کلیپ


بهمن رحیمی همراه با 25زندانی دیگر اهل سنت در زندان گوهردشت کرج، در بامداد 13مرداد توسط دژخیمان خامنه‌ای بدار آویخته شد.
دختر او با گریه می‌گوید: قرار بود این هفته بروم ملاقات بابام. اما رفتم سر جنازه بابام. این هفته قول داده بود برام ملاقات بگیره. کاشکی... ... .. اونقدر خوشحال بودم گفتم الآن سوار ماشین می‌شویم و می‌رویم بابام را می‌آوریم وقتی رفتم دیدم جنازه‌اش را گذاشته‌اند. نگذاشتند جنازه‌اش را تماشا کنم.
ملاقات بابام بود گفتم الآن می‌روم این‌قدر خوشم می‌آمد گفتم بابام مرا دوباره می‌بوسد. وقتی رفتم بابام را دیدم اعدامش کردند. این‌قدر با خوشحالی می‌رفتم می‌گفتم الآن می‌روم بابایم را بر می‌گردانم٫وقتی رفتم دیدم جنازه‌اش آنجا افتاده. بابا جان همه کس من. خدایا او را به بهشت ببر.
بیشتر ببینید:

انتشار نوار تکان دهنده منتظری – سخنان منتظری خطاب به اعضای کمیته مرگ

دوشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۵

ماریه نبوی:‌ فردای ناگزير آزادی نزديك است


...نگاهش، معصوم و بیقرار است
...قطره اشکی شفاف، دردهای پنهانش را بر هر ناظری، آشکار می سازد
...او می گِرید و من
...در غم چهره  بی گناهش، خود را در مظلومیتی بی مانند می یابم
...مظلومیت ملتی بزرگ که در قلب کوچک او خلاصه شده است
...و برای بازگشت لبخندی زیبا بر چهره غمبارش، باید که کفش و کلاه آهنین پوشید و طی طریق کرد
سلام
...اسم من ماریه است. ماریه نبوی
...هیچگاه نگاه کودکان مظلوم کشورم را فراموش نکرده ام و هیچگاه عشق آنها از قلبم بیرون نرفته و نمی رود
من با آنها زنده ام و قلبم برای آنها می زند. برای آنها تلاش می کنم و سرانجام برای بازگشت لبخند زیبای آنهاست که پیروزی را با زنان این مقاومت که پیشتازان نبرد برای آزادی هستند، رقم خواهیم زد
من این مسیر را سالها پيش بعد از آنكه همراه با تعدادی از اعضای خانواده زندانیان سیاسی در مزار دکتر مصدق دستگیر شدم، در حبس و در زندان اوین انتخاب کردم
.در زندان، خود را در جمع بزرگی از زنان یافتم که هر یک کوله باری از درد و محنت بر دوش داشتند
.شب ها صدای جیغ و فرياد زنان و کودکان بلند می شد
...و بعد بازجویی ها، شکنجه ها و سختی های بازداشت
این شرایط، من را به گرفتن تصمیم جدیدی در زندگی ام رهنمون شد. تصمیمی که مسیر پیش رو را تغییر بدهد و برای همه مردم، از زن و مرد و پیر و جوان، آینده ای از زندگی حقیقی را به ارمغان بیاورد. آینده ای که در آن، نه جایی برای سلول باشد و نه شکنجه... نه بازداشت و نه زندان
خوشبختانه چون دلیلی بر ادامه بازداشتم نداشتند من مدت زمان زیادی را در زندان نبودم و بعد از مدتي آزاد شدم. به دنبال تصميمي كه گرفته بودم به فاصله کوتاهی توانستم از ایران خارج شوم و خود را به مجاهدین در اشرف برسانم 
از همان روز انتخابم در زندان و سلول های اوین تا به امروز، مسیری طولانی و چندین ساله گذشته است، اما انتخاب من همان انتخاب روز اول است و از انتخابي كه كرده ام سربلند و خوشنودم
و امروز بيش از هر زمان ديگر يقين دارم كه فردای ناگزير آزادی نزديك است؛
فردايی كه در آن به خواسته ام، كه همان سعادت کودکان خیابانی و التيام زخم های همه دختركان و زنان سركوب شده 
ميهنم است خواهيم رسيد
 ...بی شک آن روز گلخند زندگی بر لبان آن کودکان مظلوم می نشیند و ایران، مهد آزادی می شود

یسرا ماردینی شناگر سوری، پناهنده‌یی از دریا تا المپیک ریو


امضای دفتر یادبود شهیدان راه آزادی ایران توسط شخصیت های برجسته سیاسی و بین المللی


«ایران آزاد، تعهد ما: سرنگونی رژیم» 
پس از برگزاری گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس، با حضور شخصیتها و قانونگذاران از کشورهای سراسر جهان، شماری از شخصیت‌های برجسته سیاسی و بین‌المللی با حضور در اقامتگاه رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، در برابر نماد «ایران آزاد، تعهد ما: سرنگونی رژیم» با اسامی شهیدان راه آزادی ایران، ادای احترام کردند و دفتر یادبود آن‌را امضا کردند
:خانم رجوی در خوش‌آمدگویی به میهمانان و شخصیتهای بین‌المللی گفت
باید به‌خاطر حضورتان و اظهاراتتان در گردهمایی بزرگی که نشانگر تمایل مردم ایران برای تغییر رژیم بود تشکر کنم
شما در تاریکترین دوران تاریخ مردم ایران در کنارش ایستادید
بنابراین، می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و از تک‌تک شما بخاطر حمایتتان از نبردمان برای آزادی به‌خصوص تلاشهایتان برای کمک به رزمندگان آزادی در کمپ لیبرتی تشکر کنم
تروریسم و بنیادگرایی اسلامی در سراسر جهان حتی در کشورهای غربی در حال گسترش است و صلح و امنیت منطقه‌یی و جهانی را مورد تهدید قرار می‌دهد
ما مصمم هستیم که به دیکتاتوری مذهبی در کشورمان پایان داده و آزادی را مستقر سازیم
و از همه شما تشکر می‌کنم که در این مسیر باشکوه برای آزادی با ما هستید
شخصیتهای شرکت کننده در این جلسه، طی سخنانی درباره گردهمایی بزرگ مقاومت و حضور گسترده ایرانیان و هیأتهای نمایندگی از سراسر جهان، بر پایگاه مردمی و ریشه‌داری اجتماعی مقاومت ایران و همچنین بر اعتبار بین‌المللی و منطقه‌یی آن، به‌عنوان یگانه راه‌حل کارساز و راهگشا در برابر فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران که کانون 
...صدور بنیادگرایی و بانکدار مرکزی تروریسم در جهان امروز است، تأکید کردند

شعله پاکروان مادر ریحانه جباری: ماشین اعدام اشتهای سیری ناپذیری پیدا کرده و تشنه خون جوانان است


شعله پاکروان مادر ریحانه جباری طی نامه‌یی با عنوان ”مادران عزیز! صبوری نکنید. وقتی فرزندتان زندانی شد تا می‌توانید
اطلاع‌رسانی کنید “ درباره گسترش اعدامها به‌خصوص اعدام جوانان توسط رژیم جنایتکار آخوندی نوشت: «از بعضی لحظات متنفرم. اکنون لحظاتی پیش از صبح است. خانواده‌های اعدامی در همین لحظات است که مطلع می‌شوند عزیزشان چه سرنوشتی 
.دارد. آیا ماشین وحشی اعدام به سرش زده؟ ' واقعاً شنیدن صدای مادر شهرام امیری حیرت زده‌ام کرد


مگر او هم که مثل قهرمان مورد استقبال قرار گرفت زندانی بود؟ مادر عزیز چرا فریاد نزدی که فرزندت زندانی شده؟ چرا نگفتی پاره تنت با استقبال بدترین و دروغگوترین آدمها به دام مرگ افتاد؟ چرا باید از ملتی پنهان کنیم که حتی استقبال‌هایشان 
.هم دروغین شده
نخبگان، سرمایه‌های این ملت، لطفاً به ایران بازنگردید. خطر مرگ وجود دارد. اینجا هیچ چیزش قابل پیش‌بینی نیست. یک وقت قاتل یک چهره‌ی تاریخی ملت باز می‌گردد و قدر می‌بیند و بر صدر مینشیند. یک وقت هم سرمایه علمی ملت سرش بالای 
.دار می‌رود
مادران عزیز! صبوری نکنید. وقتی فرزندتان زندانی شد تا می‌توانید اطلاع‌رسانی کنید. از دوست و آشنا و فامیل شروع کنید
...بگذارید همه بدانند چه بدبختی پیش آمده. شاید کمی بعد اعدامش کنند
ماشین اعدام اشتهای سیری ناپذیری پیدا کرده. تشنه خون جوان است. زنان و مردان جوان که مایه حیات این ملتند. مانده‌ام معطل که 20سال دیگر اصلاً جوانی می‌ماند؟ یا ایران بیابان و برهوتی خواهد بود پر از زنها و مردهای پیر که ناامید و گریان 
از زیر پرده‌های غبار و شن سراغ قبر فرزندانشان را می‌گیرند. فرزندانی که روی سنگ‌قبر همه‌شان علامت چوبه‌دار حک شده. هر کدام به اتهامی اعدام شده‌اند. انگیزه‌ها متفاوت ولی نتیجه یکی. مرگ و نیستی. و کسانی که مثل مجنونهای بی‌لیلا 
.شده‌اند. پرسه می‌زنند سراغ قبر جوان خود را می‌گیرند


یک نقطه عطف تاریخی:‌ زنان جلودار مسیر آزادی ایران می شوند



۱۴مرداد سال ۱۳۷۲ نقطه عطفی را در مبارزات نیروی اصلی اپوزیسیون ایران یعنی سازمان مجاهدین خلق 
ایران و همچنین در مبارزات زنان ایران رقم زد
در این روز ۲۴ زن با اجماع آراء اعضای سازمان به عضویت شورای رهبری مجاهدین انتخاب شدند. شورایی که تماماً از زنان تشکیل شده بود و در رأس همه امور سازمان قرار می گرفت
در حقیقت ۱۲ سال بعد از آغاز مقاومت عادلانه مردم ایران که در جریان آن زنان ایرانی به رغم رنج و شکنج بی سابقه در مسیر مبارزه برای آزادی جانانه مقاومت و ایستادگی کردند و ۴ سال بعد از اینکه مریم رجوی در سال ۱۳۶۸ به عنوان مسئول اول سازمان انتخاب شد، چنین صفی از زنان آبدیده و کارآزموده به عنوان ذیصلاح ترین نفرات برای ورود به رهبری جنبش به رسمیت شناخته شدند
این رویداد تاریخی و این نقطه عطف وجه تمایز اپوزیسیون ایران با دشمنش بود. یکی در پی برابری و مشارکت زنان در رهبری است ولی دیگری بقای خود را در سرکوب زنان به عنوان رکنی از ارکان حاکمیت 
...خویش می یابد

محاصره حلب شكست، پيش به سوي سرنگوني تام و تمام رژيم ولايت فقيه


پاسداران و نيروهاي حزب الله فرار مي كنند

همراه با همه آزادگان و مجاهدان راه آزادي در سراسر جهان اخبار شكستهاي سنگين پاسداران رژيم مزدوران حزب الله لبنان و شبه نظاميان عراقي و ارتش هاي روسيه و سوري، در حماسه كبير حلب را دنبال مي كنيم… پيروزي احرار شام در جيش الفتح و جوانان مجاهد سوري كه شكست سنگيني را بر تروريستهايي كه از قم تا بيروت بسيج شده بودند وارد آوردند. شكستهاي پي در پي ادامه خواهد داشت تا زماني كه تمامي مزدوران گورشان را گم كنند و به زباله دان تاريخ بپيوندند. شكستن محاصره حلب و شكست رژيم و روسها و سگهاي بشار و حزب الشيطان نقطه عطف جديدي است كه در همه زمينه ها خود را نشان خواهد داد.  اپوزيسيون سوريه مي گويد كه پيشروي را ادامه خواهد داد.تصور مي كردند كه هواپيماها و موشكها و پاسداران و سردار سرلشكرهاي سپاه پليد پاسداران و بشگه هاي ناپالم بشار اسد ميگهاي روسيه خواهند توانستند جبر تاريخ را بكشنند، نه، پيروزي حلب پيروزي اراده خلقي است كه جز آزادي نمي خواهد و اراده كرده است كه آينده خود را خود ترسيم كند. پيروزي از آن رزمندگان سوري است… الله اكبر

و اين نبردي است تا پيروزي
تا سرنگوني تام و تمام رژيم پليد آخوندي در ام القراي ولايت فقيه
وقد كان حقا علينا نصر المؤمنين
(ياري مؤمنان حقي براي ما است-سوره روم)/

تظاهرات مردم حلب در شادماني از شكستن محاصره اين منطقه 6 اوت 2016 













ایران: زندانی سیاسی کرد محروم از درمان در خطر نابینایی

خانم جلالیان در اثر ۱سال شکنجه های وحشیانه و ممانعت از رسیدگیهای ضروری پزشکی هم اکنون تقریباً در هر دو چشم نابینا شده است
وی در طی دوران بازجویی شکنجه های بسیاری را تحمل کرده است و دژخیمان چندین بار سرش را به دیوار کوبیده اند، به نحوی که بارها دچار شکستگی سر و پیشانی و تورم چشم شد و دیگر قادر به دیدن نبود
مقامات حکومتی، دسترسی این زندانی به خدمات درمانی ضروری را مشروط به اعترافات اجباری نموده اند
آنها بارها خانواده زینب را به اطلاعات احضار و ضمن تهدید از آنها خواسته اند که فرزندشان را به اعتراف وادار کنند
زینب جلالیان در سن ۲۵ سالگی در کرمانشاه بازداشت شد و نهایتاً در ۲۹ آبان ماه ۱۳۹۰ به حبس ابد محکوم گردید