شنبه، تیر ۳۰، ۱۳۹۷

کودکان بدون شناسنامه سیستانی -گزارشی از وضعیت کودکان استان سیستان و بلوچستان در حاکمیت آخوندی

شعری از فریدون مشیری در رثای مصدق کبیر


بعد از تو، تا همیشه
شب ها و روزها،
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما.
اما ،
پشت دریچه ها،
در عمق سینه ها،
خورشید ِ قصه های تو همواره روشن است.
از بانگ راستین تو، ای مرد، ای دلیر
آفاق شرق تا همه اعصار پر صداست.
نام بزرگ تو
این واژه ی منزه ،
نام پیمبرانه
آن «صاد» و «دال» ُمحکم
آن «قاف» آهنین
ترکیب خوش طنین،
تشدید ِ دلپذیر ِ مُصدّق،
مصداق صبح صادق؛
یاد آور طلوع رهایی،
پیشانی سپیده ی فردا است!

هزاران تن از کشاورزان شرق و غرب اصفهان در براآن شمالی تجمع کردند و علیه کارگزاران حکومتی شعار دادند






کشاورزان اصفهان سخنان توهین آمیز استاندار رژیم را با شعار «دروغگو دروغگو» قطع کردند

انتقال زندانى سياسى #رامين_حسين_پناهى روز گذشته به زندان گوهردشت كرج -افزایش احتمال اعدام قریب الوقوع رامین در هفته جاری


صدای زندانیان دربند باشیم

پیام آمنه قادری مادر زندانی سیاسی زانیار مرادی و همسر اقبال مرادی که به دست تروریستهای رژیم ایران ترور شد

آمنه قادری مادر زانیار مرادی زندانی سیاسی زیر اعدام پیامی صوتی به زبان کردی فرستاده است.
او که همسرش اقبال مرادی به دست تروریستهای رژیم ایران در پنجوین کردستان عراق ترور شد خطاب به همه آنها که با او ابراز همدردی کرده اند می گوید:
«شهادت همسر عزیزم را ارج می‌نهم، مبارک است، شهادت را به او تبریک می‌گویم. به رفقا و دوستانش تسلیت می‌گویم،
از آن‌ها بابت همدردی‌شان تشکر می‌کنم. امیدوارم راهش را ادامه دهند، امیدوارم مبارزاتش را به نتیجه برسانند.
آمنه قادری
پنج‌شنبه ۲۸ تیرماه ۱۳۹۷»
ترور اقبال مرادی

اقبال مرادی پدر زندانی سیاسی زانیار مرادی در نیمه شب چهارشنبه ۲۷تیر۹۷ به دست تروریستهای رژیم آخوندی در شهر پنجوین کردستان عراق با شلیک هفت گلوله ترور شد و متأسفانه جان باخت.زندانیان سیاسی زانیار و لقمان مرادی سالهاست زیر حکم اعدام هستند و دژخیمان خامنه‌ای خانواده و نزدیکان آنان را زجر می‌دهد.پدر زانیار مرادی برای نجات فرزند و برادر زاده‌اش لقمان سالهاست تلاش می‌کند اما رژیم آخوندی فعالیتهای حقوق‌بشری او را تحمل نکرد و وی را ناجوانمردانه ترور کرد.

بخشی از پیام مسعود رجوی به مناسبت سالروز درگذشت دکتر مصدق

🔸از فردای کودتای ۲۸مرداد و سقوط حکومت ملی مصدق تاکنون، روزی نبوده که شاه و خمینی و پس‌مانده‌های استعماری و ارتجاعی آن‌ها، مصدق و راهش را نکوبند. در دوران حیاتش نیز ایادی استعمار و ارتجاع و فرصت‌طلبان رنگارنگ، بسا بر او تاختند و چه لجن پراکنیها که در مورد «دیکتاتوری»، «کیش شخصیت»، «یکدندگی» و «لجاجت» این رادمرد بزرگ تاریخ ایران نکردند. اما خوشا مصدق که هم چنان در قلب مردم جا دارد، از خاکش نیز شعله‌های «آتشی که نمیرد همیشه» زبانه می‌کشد و خاطره تابناکش درس میهن‌پرستی و سازش‌ناپذیری می‌آموزد. هم او که می‌گفت بر سر منافع ملت و آن جا که حق در کار است «از همه‌چیز می‌گذرم»؛ هم او به‌عنوان نماینده مردم در برابر قدرت مسلط زمانه می‌ایستاد و در مخالفت با قراردادهای استعماری، به دربار و دست‌نشاندگانش می‌گفت: «اگر شرکت نفت جنوب از شما تشکر کند، گریه و ضجه ملت ایران شمارا نیست و نابود خواهد کرد».
🔸بی‌سبب نبود که شاه، برخلاف وصیت مصدق، از دفن پیکر او در کنار شهیدان ۳۰تیر جلوگیری کرد و خمینی از مزار مصدق می‌ترسید و از روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۷ که رهروان راه مصدق همراه با توده‌های مردم، بر تربت او گرد آمدند، کینه به دل گرفت و می‌گفت: یک‌مشت استخوان پوسیده چیست که دنبالش رفته‌اید! دجال ضد بشر از سیلی خوردن مصدق به دست دربار و استعمار اظهار خوشحالی می‌کرد و برای تخفیف مصدق و مطرح کردن امثال کاشانی و شیخ فضل‌الله نوری از هیچ کاری فروگذار نکرد.
🔸جای خوشوقتی است که تاریخچه درخشان و پربار مبارزه سیاسی مقاومت ایران طی دو دهه گذشته، که با یک دریا خون بین رژیم ضد ایرانی خمینی و مردم و مقاومت ملی و میهنی همراه است، مرزبندی‌ها را کاملاً روشن کرده و جایی برای دست‌اندازی بازماندگان شاه و شیخ به حریم ارزش‌های اصیل ملی و میهنی، وجود ندارد. مردم ایران به‌خوبی می‌دانند که نخستین شرط ملت‌گرایی، پذیرش حاکمیت ملت و فداکاری برای تحقق آن است، که به‌طور بلافصل، نفی تمامیت رژیم ولایت‌فقیه را اقتضا می‌کند. شورای ملی مقاومت ایران مفتخر است که در این مسیر گام برداشته و هم چنان‌که در برنامه شورا اعلام کرده بودیم «نجات ارزش‌های اصیل و ترقیخواهانه ملی و میهنی» را نیز پیوسته وظیفه خود شمرده است؛ همان مسیری که مصدق به پیمودن آن سفارش می‌نمود و در دوران تبعید خود، خطاب به نسل‌های بعد تأکید می‌کرد که راه مجاهدان الجزایر را در پیش گیرند و برای احقاق حقوق ملت به مقاومت مشروع مسلحانه برخیزند. شهید راه وطن، دکتر حسین فاطمی، نیز، در حالت بیماری و تب شدید، در برابر جوخه تیرباران ایستاد و فریاد زد: «من می‌میرم که نسل جوان از مرگ من درس عبرت گرفته و با خون خویش از وطنش دفاع کند و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نمایند ..... خدای را شکر می‌کنم که درراه مبارزه با فساد شهید می‌شوم و با شهادتم دین خود را به ملت ستمدیده و استعمار زده ایران ادا کرده‌ام و امیدوارم که سربازان مجاهد نهضت هم چنان مبارزه را ادامه دهند».
روان مصدق و فاطمی شاد باد.