شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۶

#هنگامه_شهیدی از زندان آزاد شد.این روزنامه‌نگار طی۶ماه بازداشت موقت بارها اعتصاب غذا کرده بود. تصویر قبل ازبازداشت و پس از آزادی


سر و ته یه کرباسن- محمد جواد آذری جهرمی

نگرانی رژیم ایران از بازگشایی پرونده ابعاد نظامی برنامه اتمی

جوان روزنامه بسیج سپاه پاسداران در شماره امروز 11شهریور 96 خود طی مقاله‌یی با نگرانی نوشت
مقامهای ارشد آمریکا در تلاشند پرونده PMD را به بهانه‌یی جدید بازگشایی و به انضمام سایر حفره‌های حقوقی برجام ایران را ناقض برجام نشان دهند.
سفر هیلی به وین و موضع آمانو در وین، قطعه‌ای از یک پازل است. سفر نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل به وین با هدف «درخواست بازدید از مراکز نظامی ایران» و پس از آن اظهارات یوکیا آمانو بیانگر این است که آمریکا تلاش دارد این پرونده را بازگشایی کند.
یوکیا آمانو گفته بود:‌ «طبق برجام، در صورت وجود اطلاعات معتبر و نگرانی از فعالیت‌های اعلام نشده، آژانس حق دسترسی به همه مراکز نظامی و غیرنظامی را دارد».
از جمله دستاوردهای برجام که قبل و بعد از توافق هسته‌یی توسط دولت عنوان می‌شد: «بسته شدن همیشگی پروندهPMD»، «بهبود روابط ایران با کشورها و خاتمه پروژه ایران هراسی»، «لغو و دست‌ کم تعلیق کامل تحریم ها»، «عادی‌سازی صادرات نفت»، «برداشته شدن سایه جنگ»، «احراز حقوق هسته‌یی ایران از جمله حق غنی‌سازی» و «بازگشت پذیری اقدامات به نفع ایران» بود.
این روزنامه بسیج افزود:
هر چه از روز اجرای برجام فاصله می‌گیریم دستاوردهای وعده داده شده یکی پس از دیگری به ضد خود تبدیل می‌شوند کما این‌که همان‌طور که اشاره شد در هفته اخیر با فشارهای ایالات متحده آمریکا، دبیرکل آژانس بین‌الملل انرژی اتمی نخستین بار‌ بازدید از مراکز نظامی ایران را «حق قطعی» این سازمان دانست که بعد از سفر نیکی هیلی به وین دومین گام برای تکمیل یک قطعه مهم از پروژه آمریکایی است.
این دو گام در هفته آتی بدون شک با درخواست رسمی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا دولت آمریکا جهت «بازدید از مراکز نظامی ایران» تکمیل خواهد شد تا ایران ناقض برجام معرفی شود و مقابله به شکل احیای قطعنامه‌های گذشته صورت بیرونی به خود بگیرد.

پژواک جهانی اعتصاب‌غذای قهرمانانه زندانیان سیاسی

اعتصاب غذای قهرمانانه زندانیان سیاسی مقاوم پس از 33روز، نخستین ثمره خود را به بار آورد و به‌ یک موفقیت چشمگیر دست یافت. خانم عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه‌ ملل‌متحد در مورد وضع حقوق‌بشر در ایران، با صدور بیانیه‌یی که توسط احمد شهید، گزارشگر ویژه آزادی مذهب و عقیده و دانیوس پاراس، گزارشگر ویژه حق بهره‌مندی از سلامت نیز امضا شده، از زندانیان اعتصابی حمایت کرده است.
در این بیانیه ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سلامتی زندانیان اعتصابی تأکید شده: «از گزارشهای موجود مبنی بر وخامت شرایط درمانی زندانیانی که در اعتصاب‌غذا به‌سر می‌برند و نیز از شکنجه و بدرفتاری با آنها که از زمان انتقالشان هم‌چنان ادامه یافته، عمیقاً نگرانم».
خانم عاصمه جهانگیر در این بیانیه، تصریح کرده است: «مصرانه از حکومت ایران می‌خواهم که برای شرایط فوق‌العاده سختی که به‌واسطه اعتصاب‌غذا ایجاد شده و شکواییه‌های موجود راجع به‌نقض اساسی حقوق‌بشر، یک راه‌حل فوری بیابد و حقوق و کرامت آنها را محترم بشمارد».
این اعتصاب‌غذا از روز یکشنبه 8مرداد در اعتراض به ‌شرایط ضدانسانی حاکم بر زندان گوهردشت آغاز شده است. رژیم مدتی پیش این زندانیان مقاوم را همراه با ضرب‌وشتم، از سایر زندانها به ‌زندان گوهردشت که شرایط آن بدتر و غیرانسانی‌تر از سایر زندانهاست منتقل کرد و در بندی جا داد که در آن از کمترین امکانات معمول زندان خبری نیست.
دژخیمان با مسدود کردن پنجره‌ها و دریچه‌ها، زندانیان را حتی از نور و هوای کافی نیز محروم کرده‌اند. علاوه بر اینها با کار گذاشتن دوربینهای مداربسته در همه جای بند و پاییدن مداوم زندانیان، آنها را تحت فشار روانی مستمری قرار داده‌اند.
هدف رژیم ضدبشری از اعمال این فشارها و هجومهای وحشیانه گاه و بیگاه زندانبانان و مزدوران گارد ویژه و ضرب ‌و شتم زندانیان و تخریب امکانات ناچیز آنها، محروم کردن زندانیان از ملاقات، ممانعت از دسترسی به‌ دارو و درمان و اعمال انواع شکنجه‌های روحی و جسمی و غیره... درهم شکستن مقاومت زندانیان و به ‌تسلیم و خیانت کشاندن آنهاست؛ اما زندانیان دلیر، با رد قاطعانه هرگونه ضعف و ذلت تسلیم، پایداری به‌هر قیمت را برگزیدند و تصمیم به‌اعتصاب‌غذا گرفتند تا درس جدیدی به‌ جنایتکاران حاکم بدهند.
رژیم ابتدا با توسل به‌وعده‌ و وعیدهای فریبکارانه و به‌کار گرفتن انواع شیوه‌های تهدید و تطمیع و سپس با اعمال توطئه سکوت و منع رسانه‌های حکومتی از انتشار هرگونه خبر و گزارش درباره این کارزار، تلاش کرد آن را به شکست بکشاند، اما همه این توطئه‌ها شکست خورد و به‌یمن پایداری بی‌شکاف زندانیان اعتصابی و پیوستن سایر زندانیان سیاسی در برخی از زندانهای دیگر و حمایت هموطنان آزاده در داخل و خارج کشور و تلاش آنان برای رساندن صدای اعتصابگران به‌ مردم ایران و مردم سراسر جهان، اکنون مراجع بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر ناگزیر از ورود به‌ این مسأله شده‌اند و این امر رژیم را وحشت‌زده و نگران کرده و به‌ واکنش و موضعگیری در قبال آن واداشته است. در همین رابطه جعفری‌دولت‌آبادی، دادستان جنایتکار رژیم گفت: «ما مقهور اعتصاب‌غذای زندانیان نمی‌شویم!».
علت هراس رژیم چیست؟ رژیمی که رکورد بیش از 60محکومیت توسط ارگانهای ملل‌متحد را به‌خاطر نقض مستمر حقوق‌بشر در کارنامه ننگینش دارد و آن‌چنان‌که خودش ادعا می‌کند گویا در برابر این‌گونه محکومیتها، مصونیت یافته، اما چرا رژیم نسبت به‌ این محکومیتها چنین برآشفتگی و حساسیت نشان می‌دهد؟
باید دانست برخلاف آنچه که رژیم قبلاً می‌کوشید محکومیتها و قطعنامه‌های بین‌المللی را کاغذپاره وانمود کند، امروز ناچار شده به‌تأثیر و کارآمدی آنها و این‌که «قطعنامه‌ها کاغذپاره نیستند» اذعان کند. (1) چرا که محکومیتهای حقوق‌بشری همواره یکی از مؤلفه‌های مؤثر انزوای بین‌المللی رژیم بوده است. این مؤلفه به‌خصوص در شرایط بین‌المللی کنونی که سمت آن، انزوا و تحریم بیش‌از‌پیش رژیم است، به یکی از مؤلفه‌ها در اعمال تحریمهای جدید توسط کنگره آمریکا تبدیل شده است. چرا که در متن قانون تحریمهای کنگره آمریکا که به ‌مادر تحریمها معروف شده، وضعیت حقوق‌بشر در ایران به‌عنوان یکی از دلایل اعمال تحریمهای جدید ذکر شده است. (2)
به این ترتیب با موضعگیری رسمی گزارشگران ملل متحد، موضوع اعتصاب‌غذای زندانیان سیاسی، بعد جهانی یافته و بر اساس قانون کنگره، زمینه تحریمهای شدیدتر بر ضدنظام را مهیا ساخته است.
این موضوع در شرایط کنونی، از آن رو برای رژیم بسیار حیاتی است که روحانی صراحتاً جذب سرمایه خارجی را اولویت دولت خود اعلام کرده و توسعه مورد نظرش را تنها از طریق جذب سرمایه خارجی امکان‌پذیر می‌داند. اما تحریمها مهمترین مانع بر سر سرمایه‌گذاری خارجی است. به‌ این ترتیب محکومیتهای حقوق‌بشری نه یک امر اخلاقی، بلکه حلقه مهمی است که بلافاصله تبدیل به ‌اهرم سیاسی شده و آثار و پیامدهای مادی و اقتصادی به‌دنبال خواهد داشت.
این بستری است که در وهله اول به‌دلیل رشد و گسترش جنبش دادخواهی در جامعه ایران و در وهله بعد به‌دلیل انعکاس آن در صحنه بین‌المللی ایجاد شده و هر روز که می‌گذرد رژیم را بیش از روز پیش تحت فشار قرار داده و بیش‌از‌پیش به‌ کنج انزوا و خفگی اقتصادی می‌راند.
پانویس: ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ اظهارات ظریف در موزه صلح در پارک شهر تهران ـ خبرگزاری ایسنا ـ 2شهریور 96
2 ـ در «بند الف-بخش 6» متن تحریمها آمده است:
«وزیر خارجه باید تا ۹۰روز پس از تصویب این لایحه و پس از آن به‌صورت سالانه، فهرستی از هر شخصی که وزیر طبق شواهد معتبر زیر تعیین می‌کند به‌کمیته‌های مربوطه در کنگره ارائه دهد.
- مرتکب کشتار غیرقانونی، شکنجه یا سایر مواردی که به‌طور بین‌المللی نقض آشکار حقوق‌بشر خوانده می‌شود، شده باشد».

هرگز نبوده قلب من این‌گونه گرم و سرخ

دلنوشته‌یی به یاد شهیدان سرفراز قتل‌عام اشرف در ۱۰شهریور ۹۲؛ این خون جوشان و هنوز دادخواهی نشده در تاریخ مبارزات مردم ایران برای آزادی از دیکتاتوری ولایت فقیه
شبی از شب‌های سوزان شهریور ۱۳۹۲سوابق درخشان مبارزاتی و سطور برجسته زندگینامه مجاهدان شهید اشرف از‌ ، تلویزیون ملی ایران (سیمای آزادی) پخش می‌شد‌. با دیدن این برنامه، بهتی عظیم و حیرتی رازناک سراپایم را در برگرفت. در سکوت حرمت بار، چشم به سیمای متفکر سایر مجاهدان دوختم. نگاهشان با هزار زبان در سخن بود. با آن که سالیان با شهدای دهم شهریورِ اشرف‌ ، شانه به شانه و سایه در سایه زیسته بودیم اما خود نیز گویی واقف نبودیم که رهبری این جنبش پرافتخار‌ ، این بار نیز چه جواهرات ذیقیمت و نادره درهای بی‌همتایی را تقدیم آزادی خلق قهرمان ایران کرده است.
هرگاه به سیمای خواهران مجاهدم «زهره قائمی» و «گیتی گیوه چیان». می‌نگریستم هجومِ سربی بغض گلویم را می‌فشرد. از این دو تصویر چشم بازناگرفته‌ ، نی نی چشمان معصوم «امیر نظری». مرا بر جای میخکوب می‌کرد.
از میدان مغناطیسی جاذبة نگاهشان نمی‌توانستم گریخت. چهره بسیار دوست داشتنی و آشنای «حسین مدنی» مرا به یاد وقارِ آراسته و فروتنی برازنده و زیبایش می‌انداخت. طنین گوشنواز صدایش در گرد‌همایی‌های بزرگ مجاهدین هنوز در گوشم می‌پیچید؛ آنگاه که با تبحر خاص و بیان شیوای خود‌ ، مسائل بغرنج سیاسی را می‌شکافت و به قول مجاهدین شرایط را از «نوک قله» تفسیر می‌کرد. یادم نمی‌رود هر گاه او بلند می‌شد و پشت میکرفون می‌رفت با آن که در انتهای صف نفرات صحبت کننده بود اما رزمندگان مجاهد -که شیفته سخنانش بودند- نوبت خود را به او می‌دادند و حسین مدنی مانند همیشه در فرازهای حساس نشست‌ ، مخاطب رهبری مقاومت می‌شد و...
بغض عجب قدرتی دارد! گریستن عجب لحظه عزیزی است! چقدر پاک و انسانی است! ای‌کاش! می‌توانستم بگریم و خود را سبک کنم. کاش! می‌توانستم در میان مجاهدان خلوتی بجویم و با خویش بیتوته کنم اما آه! در بین آنها که همه کارهایشان جمعی است؛ و بسیار جمعی‌ ، جایی این‌چنین یافت می‌نشود. بناچار من نیز مانند بسیاری دیگر پشت پلکهایم بگریم و اشکهایم را به‌صورت لبخند بروز دهم. از آنجا که مجاهدین را انسانهایی بسیار عاطفی یافته‌ام می‌دانستم آنها نیز اینگونه‌اند.
چگونه باید تسکین می‌یافتم؟ و چگونه یافتم؛ آنگاه که توانستم به این بیندیشم که من که این‌چنینم‌ ، مسعود و مریم چگونه باید باشند؛ آنان که صاحبان اصلی این خونهایند. آنان که یکایک مجاهدان را پاره‌های تن و گوشه‌هایی از جگر خود می‌دانند. چگونه است که یک باغبان، رنج پرپر‌شدن گلی را در یغمای توفان برنمی‌تابد، اما باغبانان گلفام پیراهنِ این نسل که کهکشانی از گلهای سرخ را - ابراهیم وار- نثار کرده از کجا انگیزه می‌گیرند؟ به چه نیرویی تکیه می‌کنند که می‌توانند در سخت‌ترین لحظات‌ ، هم‌چنان شکوه تحسین آورِ سربه غرور برافراشتن را حفظ کنند و با شکیبایی ایوب آسای خود تسلی بخش سایرین باشند؟
راستی جگر چه کسی باید بیشتر از همه سوخته باشد؟ و چه کسی باید با «آن لبخند امید بخشِ همیشگی»، به دیگران تسلی دهد؟ می‌دانم‌ ، می‌دانم که او باید در قلب بارانی‌اش خون گریسته باشد. آخر او مادر عقیدتی آن فرزانگان سربدار است؛ همان است که دیدم و دیدیم چگونه بیان مکنونات عاطفی خود را به سرایش می‌نشیند و شعرِ «شاعر شاعران» را، در این حماسه‌ ، جادوانه‌تر و جاودانه‌تر می‌کند:
«من فکر می‌کنم
هرگز نبوده قلب من
این‌گونه گرم و سرخ
احساس می‌کنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمه خورشید
در دلم/ می‌جوشد از یقین
احساس می‌کنم
در هر کنار و گوشه این شوره زار یأس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
می روید از زمین».
با طنین افکندن سخنان آشنای او در گوشم‌ ، از شرم به اشک پناه بردم. گویی جملات سحرآسایش او مانند باران سپیده دمان بهاری‌ ، زنگارهای روحی مرا شست و با خود به دنیایی پر از نسیم و پرنیان برد. از آن پس احساسی ناشناخته لبریزم کرد...

مردم روستای «بیوران» در سردشت جاده را بستند و با مزدوران سپاه درگیر شدند

مردم روستای «بیوران» در سردشت در اعتراض به جلوگیری از عبور کولبران از مرز، توسط مزدوران سپاه و برای مقابله با دستگیری کولبران جاده را بستند و با آنها درگیر شدند.مزدوران سپاه پاسداران و نیروهای هنگ مرزی به روی مردم معترض آتش گشودند و یک کولبر به نام «عبدالواحد نلاسی» مجروح کردند.بر اثر شلیکهای مزدوران یک دختر ٢٣ ساله به نام «سوزان بیورانی» نیز در مقابل درب خانة خود زخمی شد.ممانعت از عبور این کولبران از مرز در حالی صورت گرفت که این افراد، اجازه‌ عبور به همراه داشته‌اند اما مزدوران سپاه از عبور آنها ممانعت به‌عمل آورده‌اند. گفته می‌شود این کولبران، هیچگونه کالای قاچاقی به همراه نداشته‌اند.

درگیری مردم با مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی در ازنا


یورش وحشیانه مأموران سرکوبگر انتظامی به معترضان در ازنا برای دومین روز متوالی
بنا‌ به گزارشهای دریافتی روز جمعه دهم شهریور، مردم ازنا برای دومین روز متوالی در مقابل فرمانداری رژیم در این شهر تجمع اعتراضی برگزار کردند. تجمع‌کنندگان خواستار تعریض جاده ازنا به شازند شدند که به جاده مرگ معروف است. مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی برای متفرق کردن تجمع‌کنندگان با باتون و اسپری فلفل به آنها حمله کردند.خاطرنشان می‌شود مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی روز پنجشنبه نیز به تجمع‌کنندگان در مقابل فرمانداری رژیم حمله کردند و ضمن یورش وحشیانه به آنها 40تن را دستگیر کردند.شایان ذکر است مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی روز پنجشنبه ۹شهریورماه ۹۶ نیز به تجمع اعتراضی مردم ازنا وحشیانه با گاز فلفل و باتون یورش برده و بسیاری را مجروح و مصدوم کرده بودند.بر اساس خبرهای دریافتی مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی 40نفر از معترضان را دستگیر کرده و شهر حالت حکومت نظامی به خود گرفته است.مردم ازنا در اعتراض به کم عرض بودن جاده ازنا به اراک که به جاده مرگ معروف است، مقابل فرمانداری رژیم در این شهر تجمع کرده و خواهان تعریض این جاده شده بودند
https://www.mojahedin.org/news/204453/

سالروز حماسه پرغرور كهكشان اشرف-شهداي سرفراز 10 شهريور سال 92

کهکشان اشرف، ماندگار و جاودانه، درس درخشان زهره

شماری از شخصتیهای پیشین و نمایندگان مجلس فدرال آلمان خواستار دخالت اتحادیه اروپا برای حفظ جان زندانیان سیاسی اعتصابی گوهردشت شدند

در این نامه که توسط پروفسور ریتا زوسموث رئیس پیشین مجلس فدرال آلمان نوشته شده و رو نوشت آن برای خانم آنگلا مرکل، صدراعظم جمهوری فدرال آلمان نیز فرستاده شده، آمده است: با نگرانی فراوان، ما امضاءکنندگان این نامه مطلع شدیم که زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج به‌خاطر شرایط فاجعه‌بار حبس از سی‌ام ماه ژوئیه (هشتم مردادماه) وارد اعتصاب‌غذا شده‌اند. وضعیت آنها بسیار حاد گزارش شده است. سازمان عفو بین‌الملل به شرایط تشدید شونده به‌دلیل تهدید جانی در زندانهای مختلف ایران اشاره کرده و خواهان اقدام فوری شده است. بنا‌ به اطلاعیه مورخ اول اوت ۲۰۱۷ کنترلها، تخریب چهره، شکنجه و مجازاتهای حبس طویل‌المدت در مورد فعالان حقوق‌بشر افزایش یافته است.شخصیتهای سیاسی و مقامات پیشین آلمان ضمن اشاره به شرایط وخامت‌بار جسمی زندانیان اعتصابی و خودداری مقامات رژیم در زندان از رسیدگیهای پزشکی به اعتصاب کنندگان، اعلام کردند: این زندانیان که در اعتصاب‌غذا به‌سر می‌برند پیوسته در معرض محدودیتهای (بیشتر) قرارمی‌گیرند که خطرجانی برای آنها دارد. آنها تهدید شده‌اند که به سلولهای انفرادی منتقل شده و یا مورد بدرفتاری بیشتر واقع شوند.این وضعیت ما را بر آن داشت تا از اتحادیه بخواهیم کلیه امکانات سیاسی و دیپلوماتیک را جهت اعمال فشار بر رژیم ایران برای حفظ جان این زندانیان به‌کار بگیرید.
سایر شخصیتهای آلمانی امضا ءکننده، علاوه بر خانم ریتا زوسموت، عبارتند از:
زابینه لویت هویزر اشنارن برگر، وزیر پیشین دادگستری فدرال
گرهارت بآوم، وزیر پیشین کشور
پروفسور هورست تلچیک، رئیس پیشین کنفرانس امنیتی مونیخ
اسقف پروفسور ولفگانگ هوبر، رئیس پیشین کلیسای پروتستان
اوتو برنهارد، عضو هیأت‌رئیسه بنیاد کنراد آدنائر
لئو داتسن برگ، نماینده پیشین مجلس فدرال
ولفگانگ هولتس آپفل، رئیس سازمان حقوق‌بشری ۱۷ژوئن ۱۹۵۳
کریستیان سیمرمان، رئیس دفتر حقوق‌بشر در برلین
و نمایندگان مجلس فدرال آلمان، کوردولا کوآچ، مارتین پاتسلت، توماس نورد.
نامه نمایندگان مجلس فدرال و شخصیتهای آلمان و نماینده پارلمان فدرال سوئیس from Simay Azadi on Vimeo.

اعلام همبستگی نماینده پارلمان سوئیسی با زندانیان اعتصابی گوهردشت

لورنس فلمان ریل نماینده پارلمان فدرال سوئیس طی پیامی در همبستگی با زندانیان اعتصابی در گوهردشت اعلام کرد. در چند هفته گذشته، زندان گوهردشت ، صحنه اعتراض و اعتصاب‌غذا توسط زندانیان سیاسی بوده است. زندانیان سیاسی نسبت به خشونتهای انجام شده و اقدامات سرکوبگرانه برای اعمال فشار بیشتر بر زندانیان معترضند. این اقدام زندانیان، حمایت گسترده سایرزندانیان سیاسی در زندانهای تهران و دیگر زندانهای کشور را به‌دنبال داشت
نماینده پارلمان فدرال سوئیس در ادامه می‌افزاید: در حال حاضر بیش از ۲۰زندانی در اعتصاب‌غذا هستند و وضعیت فیزیکی بسیاری از آنهاخطرناک شده است. ما به‌شدت نگران سلامت و امنیت زندانیان سیاسی در اعتصاب‌غذا هستیم و برای مداخله فوری کمیساریای عالی حقوق‌بشر و گزارشگران ویژه ملل‌متحد فراخوان می‌دهیم.

پاریس – شهرداری منطقه 2: نمایشگاه یادبود شهیدان قتل‌عام ۶۷ با حضور منتخبان مردم فرانسه و شخصیتهای سیاسی و مدافعان حقوق‌بشر

در دومین روز نمایشگاه یادبود قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی در سال 67 در بعدازظهر پنجشنبه در شهرداری منطقه 2 پاریس، شماری از شهرداران فرانسوی، و شخصیتهای سیاسی و هم‌چنین گروههایی از شهروندان فرانسوی قسمتهای مختلف این نمایشگاه را بازدید و دفتر یادبود شهیدان قتل‌عام 67 را امضاء کردند
شخصیتهای شرکت کننده در سخنرانیهای خود، ضمن محکوم کردن قتل‌عام 67، به‌عنوان جنایت علیه بشریت، خواستار تشکیل کمیته تحقیق بین‌المللی توسط سازمان ملل و محاکمه سران رژیم و عاملان این قتل‌عام شدند. آنان ضمن تقدیر از پایداری زندانیان سیاسی اعتصابی در زندان گوهردشت ، حمایت و همبستگی خود را آنان ابراز کردند.
سخنرانان در نمایشگاه شهرداری 2پاریس عبارتند بودند از:
ژاک بوتو، شهردار منطقه 2پاریس
ژان فرانسوا لوگاره، شهردار منطقه یک پاریس
دکتر آلخو ویدال کوادراس، رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت
سیلوی فاسیه شهردار سابق لوپن
برونو ماسه شهردار ویلیه آدام
ژاک فیت شهردار افتخاری نویل سوراواز
و اسقف ژاک گایو
‌سیمین نوری
سیمین نوری از کمیته حمایت از حقوق‌بشر در ایران ضمن تشکر از شهردار منطقه دو پاریس به‌خاطر برگزاری این نمایشگاه، گفت: «این نمایشگاه در بیست ونهمین سالگرد قتل‌عام بیش از سی هزار زندانی سیاسی در تابستان 67 در ایران برگزار می‌شود و بخشی از جنبش دادخواهی در قبال جنایت وحشتناکی است که هم‌چنان حسابرسی‌نشده باقی مانده است... این جنبش رو به گسترش است و... رژیم آخوندها را بی‌ثبات کرده است... ما هم‌چنین به 52عضو سازمان مجاهدین ادای احترام می‌کنیم که در کمپ اشرف... در اول سپتامبر 2013 در حمله وحشیانه عوامل رژیم ولایت‌فقیه جان باختند... ما هم‌چنین با زندانیان سیاسی زندان گوهردشت ابراز همبستگی می‌کنیم که یک ماه است در اعتراض به شرایط بی‌رحمانه و غیرانسانی زندان... اعتصاب‌غذا کرده‌اند».
ژاک بوتو شهردار منطقه 2پاریس
ژاک بوتو شهردار منطقه 2 پاریس طی سخنانی ضمن ابراز خوشحالی از حضور حاضران در نمایشگاه گفت:
به‌عنوان منتخبی از مردم فرانسه، اولین تعهد من البته در قبال صلح و برابری و عدالت و دموکراسی است که بدون آنها جوامع ما محکوم به نابودی و نابودی خود بودند. بدون تعهدی که بر سر این اصول داریم و یادآوری آن، آینده تمام بشریت زیر علامت سوال خواهد بود.
بنابراین، برگزاری این نمایشگاه به یاد ۳۰.۰۰۰زن و مرد قربانی بی‌عدالتی و خشونت برای من یک وظیفه است.
ما در این‌جا در ورای تفاوتهای سیاسیمان گردهم آمده‌ایم تا با هم برای صلح و عدالت در ایران و در جهان، همینجا و همین الآن عمل کنیم.
شهردار ژاک بوتو افزود: قدرتهای غربی و امپریالیستی که در دهه‌های 60 و 70 با روشهای مشخص استعماری عمل می‌کردند در رابطه با وضعیتی که در حال حاضر در ایران در جریان است مقصرند. آنها نقش عمده‌ای از مسئولیت این وضعیت را بر دوش دارند من قبلاً نیز گفته‌ام و می‌دانیم که این قدرتها با کودتای سال 1953 که باعث بازگشت شاه شد بیگانه نبودند؛ کودتایی که اصلاً مورد قبول مردم نبود. برخلاف تصور دموکراتیکی که مردم ایران از استقلالشان داشتند، این شرایط راه برد به یک حکومت مذهبی و دیکتاتوری که دشمن آزادی است و امروز بر این سرزمین فوق‌العاده که همان سرزمین پارس باستان است مسلط شده است.شهردار منطقه ۲ پاریس گفت: مردم آزادیخواه ایران شایسته آن هستند که در کنارشان باشیم، نه فقط برای ثبت در سینه تاریخ، بلکه برای این‌که همین امروز و همین الآن باید این مبارزه‌ را به‌عمل بیاوریم.
شهردار ژاک بوتو افزود:
اگر ما امروز از قتل‌عام سال 1988 سخن می‌گوییم فقط برای گرامیداشت شهدا نیست، بلکه برای این است که این قتل‌عام که امروز نیز ادامه دارد و منجر شده به بدار آویختن 3000زندانی متهم به جرایم عادی و در واقع زندانیان سیاسی توسط حکومت کنونی حاکم بر ایران شده، متوقف شود. ما هم‌چنین یاد قربانیان قتل‌عام 1988 را گرامی می‌داریم و جلادان آنها را که هنوز در رأس امور در این کشور هستند، محکوم می‌کنیم. در لحظاتی که پاریس آزادسازی خود را جشن می‌گیرد، زنان و مردانی که برای آزادی به‌شهادت رسیده‌اند شایسته گرامیداشت ما هستند.
من آرزو می‌کنم که همان‌طور که ما درود می‌فرستیم به شهدایمان بر روی خاکی که پذیرای خون آنها بوده، شما هم به‌زودی در ایران و بر روی همان خاکی که شهدا بر آن افتادند یاد افرادی که در زندانهای رژیم ایران قتل‌عام شده‌اند را گرامی بدارید.این آرزوی مهمی است برای این‌که این شهدا به آرامش ابدی در خاکی که در آن آرمیده‌اند دست یابند، چرا که تحقق آن بیانگر تغییرات بنیادین در ایران خواهد بود و کل جهان از صلح و دموکراسی بهره‌مند خواهد شد.
اسقف ژاک گایو
اسقف ژاک گایو سخنران دیگر این گردهمایی بود. اسقف گایو در سخنانش با یادآوری اظهارات منتظری در دیدار با هیأت مرگ خمینی در قتل‌عام 67 گفت:
نمی‌شود تا ابد چیزی را لاپوشانی کرد. هر چه پوشانده شود باید روزی برملا گردد. و مردم ایران وقایع قتل‌عام را فهمیدند. وقتی واقعیت برملا می‌شود، ترس در دل عاملان جنایت جا می‌گیرد. چون آنها از این می‌ترسند که کمیسیون تحقیق بین‌المللی تشکیل گردد. جنایتکاران هم‌چنین واهمه دارند که روزی در مقابل عدالت قرار بگیرند. بنابراین می‌توان گفت که پدیده ترس از اردویی به اردوی دیگر در حال نقل مکان است، چون هم مردم ایران هم انظار بین‌المللی می‌دانند که عاملان جنایت کماکان در رأس قدرت در ایران به‌سر می‌برند.
اسقف گایو سپس به اعدامهای فزاینده توسط رژیم آخوندی و اعمال فشار به زندانیان پرداخت و هم‌چنین حماسه اشرف در 10شهریور 92 را یادآوری کرد و یاد 52شهید حماسه اشرف را گرامی داشت. و گفت مجاهدان اشرفی با پایداریشان در برابر سرکوب و جنایت رژیم، درسهای زیادی بما دادند و همیشه برای ما مایه انگیزش هستند. آنچه از سر گذرانده‌اند برای آنها محرکی است برای آنچه باید امروز بکنند. آنها معتقدند که روزی خواهد رسید که این جلادان که در مناصب مختلف این حکومت قرار دارند محاکمه خواهند شد. و ایران به آزادی دست خواهد یافت.
پاریس – نمایشگاه یادبود شهیدان قتل عام ۶۷ – ۳۰ هزار گل سرخ from Simay Azadi on Vimeo.

بیانیه مادران پارک لاله: برای رسیدن به آزادی راهی جز محاکمه سران رژیم به‌خاطر قتل‌عام سال ۶۷ نیست

مادران پارک لاله که جمعی از مادران شهدای قتل‌عام تابستان ۶۷ و شهدای قیام ۸۸ و زندانیان اعدام شده طی سال‌های اخیر را در برمی‌گیرند روز پنجشنبه نهم شهریور 96 با صدور بیانیه‌یی خواستار محاکمه سران رژیم آخوندی به‌خاطر قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷شدند. آنها در این بیانیه تأکید کردند برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، راهی جز این نیست که باید آمران و عاملان کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی شصت و تمامی جنایت‌های صورت گرفته توسط سران رژیم آخوندی که در دادگاههای ناعادلانه و اغلب پشت درهای بسته تصمیم‌گیری و اجرا شده است را به پای میز محاکمه بکشانیم. مادران پارک لاله در این بیانیه حمایت خود را از اعتصاب‌غذای زندانیانی سیاسی زندان گوهردشت کرج اعلام
: کردند.در این بیانیه آمده است
در بیست ونهمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، قدم به مرحله‌ای می‌گذاریم که کم مانده تا بتوانیم بخشی از حقیقت کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی شصت و به‌ویژه کشتار زندانیان در تابستان سال ۶7، زندانیانی که حکم زندان داشتند، ولی در دادگاههای چند دقیقه‌ای و پشت درهای بسته به مرگ محکوم شده و اعدام‌شان کردند را روشن کنیم…
دادخواست اخیر پنجاه نفر از مادران و خانواده‌های خاوران در ایران، در رابطه با کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی شصت به سازمانها و نهادهای بین‌المللی، نقطه عطفی در این مسیر است که خانواده‌های زندانیان سیاسی به‌طور جدی پیگیر موضوع روشن شدن حقایق و چرایی کشتار عزیزان‌شان هستند.ما جریانهای مستقل که هدف‌مان بلند کردن صدای دادخواهان در ایران است، نیز پیگیر جدی چرایی و چگونگی این جنایتها هستیم.
ما به خوبی می‌دانیم که برخی گروهها از همان سال‌های ابتدایی، قصد پنهان کردن و مسکوت ماندن این جنایتها را به بهانه‌های مختلف داشتند و تنها زمانی که منافع‌شان به این مسأله گره می‌خورد، «نه به‌دلیل روشن شدن حقایق، بلکه باز هم برای ماندن در قدرت»، مسأله کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ را مطرح و حتی از خانواده‌ها سوء‌استفاده می‌کنند تا بتوانند به اهداف خود برسند، ولی به هیچ‌وجه پیگیر حقیقی آن جنایتها نیستند چون خودشان یا مُرادشان مستقیم یا غیرمستقیم در انجام این جنایتها شریک بوده و هستند.
ما هم‌چنین به خوبی می‌دانیم که برخی از این گروهها و جریانهای وابسته قدرت فکری یا تحت تاثیر عوامل حکومتی، با این بهانه که باید آشتی ملی را پیشه کنیم، سال‌هاست که شعار ببخشیم ولی فراموش نکنیم را تبلیغ می‌کنند، با این توجیه که پیگیری این جنایت‌ها، به توسعه و گسترش دموکراسی صدمه می‌زند. در حالی که شاهد بوده و هستیم که سرپوش گذاشتن بر کشتار فعالان سیاسی در دهه‌ی شصت، زندانی کردن و شکنجه و اعدام فعالان سیاسی و اجتماعی را تداوم بخشیده و روزی نیست که شاهد خفه کردن صدای آزادی خواهان در زندانها و بیرون زندانها در ایران و حتی در خارج از کشور نبوده باشیم، حتی فعالانی که فعالیت‌های صنفی و مدنی دارند و برای ساده‌ترین حقوق خود مبارزه می‌کنند. نزدیکترین نمونه آن در خطر بودن جان تعدادی از زندانیان زندان گوهردشت کرج به‌دلیل اعتصاب‌غذا برای رسیدن به بدیهی‌ترین حقوق خود و در اعتراض به انتقال اجباری به سالن امنیتی است که جمهوری اسلامی باید پاسخ گوی آن باشد.
ما اعتقاد عمیق داریم برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، راهی جز این نیست که باید آمران و عاملان کشتار زندانیان سیاسی در دهه‌ی شصت و تمامی جنایت‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی که در دادگاههای ناعادلانه و اغلب پشت درهای بسته تصمیم‌گیری و اجرا شده است را به پای میز محاکمه بکشانیم و در دادگاهی عادلانه و علنی محاکمه کرده و چرایی و چگونگی این جنایتها را در پیشگاه مردم روشن کنیم تا بتوانیم آزادی را به دست آوریم و مسیر برقراری عدالت را هموار سازیم.

قتل‌عام ۶۷ ـ تیربارون تو گونی؛ سلاخی تو بیابون... _ شماره ۳۴

با شروع جنبش دادخواهی، خبرها و نمونه‌هایی از قتل‌عام در شهرهای مختلف مطرح شد که هیچ کس فکرش‌رو نمی‌کرد. خبرهایی که با شنیدنش مغز آدم سوت می‌کشه. چه کسی فکر می‌کرد تو گرماگرم قتل‌عام حوالی رودبار و رشت یه گودال بزرگ بکنن و زندونیا رو بریزن توش تیربارون و همونجا دفن کنن. این بچه‌ها رو هم مثل زندونیای ایلام و دزفول و ارومیه و... به بهانه انتقال از بند، سوار ماشین کردن و به سبک داعش امروز بردن تو بیابونا کشتن. تو ارومیه زندونیای سیاسی‌رو 
:سلاخی کردن. بیژن پیرنژاد در مورد نحوه قتل برادرش هوشنگ و قتل‌عام زندونیای ارومیه نوشته
مرداد ماه سال 1367هوشنگ برادر کوچکترم که حکمش هم تمام شده و خانواده منتظر آزادیش بودند را همراه تعدادی از مجاهدان اسیر با 2مینی‌بوس از زندان ارومیه به بهانه انتقال به زندان تبریز خارج کرده و به تپه‌های اطراف دریاچه ارومیه بردند. در آن منطقه که از قبل تحت کنترل پاسداران قرار داشت تعدادی پاسدار با انواع آلات قتاله سرد از قبیل چاقو، قمه، چماق، تبر و ساطور منتظرشان بودند و زندانیان را در حالی که دست و پایشان را از قبل بسته بودند مورد حمله قرار داده و به‌معنای دقیق کلمه سلاخی کردند. فریادهای مجاهدان آن‌قدر بلند بود که برخی از روستاییان به آن منطقه سرازیر شده ولی با تهدید و سلاحهای پاسداران مسلح مواجه شده و از منطقه دور شدند. مدتی بعد از اجرای این جنایت هولناک به خانواده اطلاع دادند که برای گرفتن وسایل هوشنگ مراجعه کنند اما جرأت نکردند نحوه به‌شهادت رساندن اسیران را بگویند وقتی هم با اعتراض خانواده مواجه شدند با همان فرهنگ کثیف و مبتذلی که خاص خودشان است گفتند خوب اگر منافق نباشد به بهشت می‌رود...
قتل‌عام ـ‌ سلاخی زندانیان سیاسی در ارومیه
آری! مجاهد خلق هوشنگ پیرنژاد این‌چنین قیمت دفاع از حرمت کلمه مقدس مجاهد خلق را پرداخت. او که با جسمی فلج به مدت 6سال شکنجه‌های فوق طاقت انسان را تحمل کرد، آن‌چنان هراسی در دل بازجویان و شکنجه‌گرانش انداخته بود که نه تنها بعد از پایان محکومیت آزادش نکردند که او را با شقاوت‌بارترین شیوه در قتل‌عام 67به‌شهادت رساندند...»
یکی دیگه از خبرهایی که خیلی عجیب و تکون دهنده بود ماجرای قتل‌عام زندونیای مسجد سلیمان بود. اونها هم به بهانه انتقال از بند، بیرون کشیدن و بردن بیابون؛ بعد همه رو ریختن تو گونی و...
قتل‌عام ـ مشاهدات یک هم وطن از قتل‌عام 67 در مسجد سلیمان
نفری که خودش از نزدیک شاهد صحنه بیابونهای اطراف مسجد سلیمون بود میگه:
ما تو کوه بودیم اونا تو دشت بودن. حدود هشت و نیم صبح بود... هنوز هوا گرم نشده بود. ما رفته بودیم برای شکار. اون منطقه حدود 60کیلومتر از مسجد سلیمان فاصله داره. داشتم با دوربین نگاه می‌کردم که توجهم به دوتا ماشین باری جلب شد، اول فکر کردم سبزیجات بارشونه... ولی تعجبم این بود که این دو تا ماشین تو این دشت چی میخوان. دوربینو دادم به پدرم اونم دید مشکوک شد. بعد ماشین سومی هم رسید. چند نفر اومدن پایین. چیزی شبیه یه ون نظامی بود. بعد در ماشینای باری رو باز کردن و از هر کدوم 8_7نفر پیاده کردن. بعد دیدم اینا افراد رو با چشم بسته دونه دونه میکنن داخل گونی! مونده بودیم که چیه! چرا اینارو آوردن وسط بیابون دارن زنده زنده میکنن تو گونی؟ یه چیزهایی مثل کیسه‌های بلند یا گونی بود که اونهارو کامل کردن تو گونی، در گونیارو بستن. بعد اونها رو یه جوری نشوندن و بعد شروع کردن تیراندازی. تو اون صحنه تیراندازی ما دیگه خشک شدیم... بعداً من متوجه شدم که اینارو به‌خاطر این‌که خیلی راحت بتونن جابه‌جا کنن اول که هنوز جون داشتن گفتن برین تو گونی بعد درشو بستن بهشون تیراندازی کردن، بعد که تیراندازی تموم شد انداختن تو ماشینها هر سه ماشین هم به یه سمت رفتن و از هم دور شدن...
کی باور میکنه؟
سلاخی زندونی دست بسته تو بیابون!
قتل‌عام تو کوچه و زندون و خیابون؛
تیربارون تو گونی...