پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۶

”ماجرای نیمروز ”و ولی‌فقیه نیم‌سوز!












خامنه‌ای در دیدار با عوامل فیلم ماجرای نمیروز گفت: «این فیلم بسیارخوب بود، همه اجرای فیلم عالی بود، کارگردانی عالی بود، بازی‌ها عالی، قصه عالی بود». بله، فقط از حقیقت خالی بود
هر روز که می‌گذرد فیلم ماجرای نیمروز همان فیلم سفارشی ولی‌فقیه نیم‌سوز، علی خامنه‌ای بیشتر مفتضح می‌شود. آخر مگر نه این‌که یک رسانه حکومتی درباره آن نوشته بود: «… مهدویان چنان فیلم قدرتمندی خلق کرده که به وسترنهای کلاسیک پهلو می‌زند. در پس تصاویر ماجرای نیمروز الگوهای یک وسترن کلاسیک قابل ردیابی است.» (سایت حکومتی فردا نیوز- پنجشنبه ۱۷فروردین ۱۳۹۶).
خب وقتی سینمای نظام قرون‌وسطایی آخوندی بخواهد یک فیلم اکشن از نوع وسترن بسازد، آنهم اگر به وسترنهای کلاسیک پهلو بزند، معلوم است آنچه که از ماجرای نیمروز درمی‌آید چیزی جز رشته‌یی از سوتی بازار و گاف‌های خنده‌دار نخواهد بود... .
به چند نمونه از گاف‌های ماجرای نیمروز توجه کنید:
۱- سوتی اول ماجرای نیمروز:
ابتدا تصویری سیاه ظاهر می‌گردد که بر روی آن نوشته شده:
یعنی می‌بایست در فیلم ماجرای نیمروز با ماجراهای واقعی روبه‌رو شویم.
در ادامه تصویر دیگری ظاهر می‌شود و جمله‌ی زیر تایپ می‌گردد:
«تهران ۳۰خرداد ۱۳۶۰»
یعنی روزی که گله‌های وحشی پاسدران به دستور خمینی جلاد به روی تظاهرات مسالمت‌آمیز بیش از نیم میلیون نفر از مردم تهران رسماً و علناً آتش گشودند…
ماجرای نمیروز به‌دنبال این صحنه، صحنه‌یی نشان می‌دهد که یک نفر نشریه مجاهد در دست دارد و در روز ۳۰خرداد دارد آن را در خیابان تبلیغ می‌کند! (ماجراهای ماجرای نیمروز از این نقطه به بعد جالب می‌شود، چرا که گاف‌ها یکی یکی بیرون می‌زند).
در آرشیو مجاهد نسخه‌ی واضح آن نشریه در عکس زیر دیده می‌شود. با تاریخ: «سال دوم – پنجشنبه ۴تیرماه ۱۳۶۰»
در بالا سمت راست، عکس یک جوان که توسط دژخیمان رژیم در فردای ۳۰خرداد تیرباران شده است، دیده می‌شود و در زیر عکس، سرمقاله نشریه با عنوان «گامی فراتر از شاه…» آمده است (که اشاره دارد به کشتار مردم توسط رژیم آخوندی در روز ۳۰خرداد).
همان‌طور که گفته شد، این نسخه از نشریه مجاهد مربوط به روز ۴تیر است، یعنی مربوط به پنج روز بعد از ۳۰خرداد. حالا چطور می‌شود که در فیلم ماجرای نیمروز، امروز ۳۰خرداد باشد اما روزنامه که گویا در آن روز پر شلیک و خون در حال فروش و تبلیغ است، مربوط به پنج روز دیگر باشد؟!
وانگهی اصلاً مگر کسی می‌توانست در روز ۳۰خرداد نشریه مجاهد در دست بگیرد و به‌راحتی به خیابان‌ها بیاید و راه برود (آنطور که در ماجرای نیمروز نشان داده می‌شود). آن روز در خیابانها فقط صدای شلیک بود و صفیر گلوله‌ها که سینه‌ی جوانان و مجاهدین را می‌شکافت. خیابانهای تهران فقط صحنه یک کشتار جمعی مجاهدین بود. چطور امکان دارد که در آن صحنه‌ی کشتار مردم توسط پاسداران تا دندان مسلح، یک مجاهد بیاید و به‌راحتی در خیابانها نشریه مجاهد توزیع و تبلیغ کند. آنهم نشریه پنج روز بعد را؟!
۲- سوتی دوم ماجرای نیمروز: فیلم یک میز کتاب مجاهدین را نشان می‌دهد. عکسی از مسعود رجوی در پشت میز کتاب در کنار عکس پدر طالقانی دیده می‌شود:
اگر خوب دقت کنیم، می‌بینیم که این عکس مربوط به بیش از یک دهه بعد از ۳۰خرداد مربوط به سال ۷۲است! اصل عکس با لباس ارتش آزادیبخش در زیر دیده می‌شود:
چطور امکان دارد که در فیلم ماجرای نیمروز، امروز ۳۰خرداد باشد و عکس، مربوط به ۱۲سال بعد از ۳۰خرداد باشد؟! آخر ناشی‌گری ماجرای نیمروز در یک فیلم اکشن – وسترن پهلو زده کلاسیک آنهم سفارشی ولی‌فقیه تا چقدر؟!
ضمن این‌که اصلاً مگر امکان داشت که آن روز در ۳۰خرداد ۶۰در کنار خیابانها میز کتاب گذاشت و آزادانه کتاب‌های مجاهدین را عرضه کرد؟! آن روز در برابر تظاهرات مسالمت‌آمیز نیم‌میلیونی مردم تهران یا گلوله پاسداران بود که بر روی مردم باریدن می‌گرفت، یا دستگیریهای گسترده در گروه‌های چند صد نفره بود که جوانان را دسته‌دسته به زندانها منتقل می‌کرد تا همان شب و شب‌های بعد تیرباران شوند؛ آنهم بدون احراز هویت:
فیلم ماجرای نیمروز ادعا می‌کند که مستند است، ولی در این فیلم هیچ استنادی به ماجرای این عکس نمی‌شود که در روزنامه اطلاعات سوم تیر ۶۰درج شد. در این خبر صحبت از اطلاعیه‌ی دادستانی مرکز در مورد دستگیر ‌شدگان ۳۰خرداد است که بدون احراز هویت حکم دادگاه درباره آنها صادر و اجرا شده و حالا دادستانی از خانواده آنها می‌خواهد که با در دست داشتن شناسنامه عکس‌دار خود و فرزندانشان (که عکس آنها چاپ شده) به دفتر مرکزی زندان اوین مراجعه کرده و اجساد فرزندانشان را شناسایی کنند.
هم‌چنانکه دیده می‌شود، در پایین اطلاعیه نوشته: «لازم به یادآوری است که اسامی صاحبان عکس مشخص نشده است».
۳- سوتی سوم ماجرای نیمروز: فیلم در کنار میزکتاب، عکس رنگی بنیانگذاران و مرکزیت سازمان مجاهدین را نشان می‌دهد که ۹سال پیش از ۳۰خرداد ۶۰یعنی در سال ۵۱توسط رژیم شاه تیرباران شدند و به‌شهادت رسیدند.
آخر عکس رنگی بنیانگذاران مجاهدین در سال ۶۰از کجا در ماجرای نیمروز تهیه شد؟ مگر آن موقع فتوشاپ وجود داشت؟
ضمن این‌که باز هم این سؤال پیش می‌آید که آخر مگر امکان داشت که آن روز عکس بزرگ پارچه‌یی و رنگی! بنیانگذاران سازمان را بر روی نرده‌ها نصب کرد و بعد هم چند نفر آزادانه در حال قدم زدن باشند؟ آخر آن روز که تهران در رگبار و آتش و دود شلیک پاسداران روز را به شب رساند…
۴- سوتی چهارم ماجرای نیمروز: فیلم نشان می‌دهد که یک پاسدار دارد عکس افراد تحت تعقیب را با پونز بر روی یک تابلو می‌چسباند. در فیلم نشان می‌دهد که او دارد عکس مجاهد کبیر موسی خیابانی را به سایر عکس‌های افراد تحت‌تعقیب اضافه می‌کند:
اما ماجرای «ماجرای نیمروز» آنجا جالب می‌شود که می‌بینیم یکی از کسانی که به روایت فیلم مستند! و واقعی! ماجرای نیمروز تحت تعقیب قرار دارد و از قضا عکسش بر روی تابلو نیز نصب شده، مجاهد شهید سعید محسن، از بنیانگذاران سازمان مجاهدین است.
آخر مجاهد بنیانگذار سعید محسن، همان‌طور که در بالا هم به آن اشاره شد، ۹سال پیش در سال ۵۱ به دست دژخیمان شاه تیرباران شده و به‌شهادت رسیده بود. این ماجرا چطور تعبیر می‌شود که رژیم آخوندی در فیلم ماجری نیمروز در ۳۰خرداد ۶۰سعید محسن را تحت تعقیب قرار داده است؟ …
۵- سوتی پنجم ماجرای نیمروز: فیلم نشان می‌دهد که چند پاسدار شکنجه‌گر در حال صحبت با بازجوی دژخیم زندان اوین هستندکه در یک جا بازجوی سبیل‌دار بدون ریش چارخانه‌پوش عینکی، در حالی که انگار کشف بزرگی کرده با حرارت می‌گوید:
«… آخه سازمان که فقط رجوی و شورای رهبری‌شون نیست که…».
شورای رهبری! ماجرای نیمروز باز هم دسته‌گل به آب می‌دهد. آخر شورای رهبری اولین بار در سال ۷۲در سازمان تشکیل شد. درست در روز ۱۴مرداد ۱۳۷۲در سالروز انقلاب مشروطه. این اسم از آن زمان در سازمان مطرح شد. حالا چطور امکان دارد فیلمی که بر اساس ماجراهای واقعی ساخته شده، پاسدار- هنرپیشه‌هایش از نهادی که ۱۲سال بعد در سازمان تشکیل شد، صحبت می‌کنند؟!
از سوتی‌های دیگر می‌گذریم و شما را به دیدن طنز آفساید از سلسله برنامه‌های پیک شادی، دعوت می‌کنیم:



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر