دوشنبه، تیر ۱۹، ۱۳۹۶

روتیتر: پاریس 10تیر 1396 (اول ژو‌ئیه 2017): گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، سخنرانیهای امیر ترکی فیصل، اینگرید بتانکور، راما یاد

گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، سخنرانی امیر ترکی فیصل
خانمها و آقایان
سلام و رحمت و برکت خداوند بر شما باد
مفتخرم که از شما به‌خاطر دعوت مجدد من برای شرکت در گردهمایی سالانه‌تان تشکر کنم. این گردهمایی میعادگاهی است که همه ایرانیانی که ایران را به‌خاطر ستم رژیم ولایت‌فقیه ترک کرده‌اند، همراه با نمایندگان بسیاری از کشورهای جهان که از تروریسم این رژیم آسیب دیده‌اند، در آن گردهم می‌آیند. رژیمی که بزرگترین سردمدار تروریسم است. این گردهمایی برای این است که جنایات این رژیم علیه شهروندان خود و علیه همسایگانش و تهدید امنیت و ثبات منطقه و جهان توسط این رژیم را به دنیا یادآوری کند.
خواهران و برادران
من در دیدار با شما در سال گذشته گفتم که آنچه ما را به هم پیوند می‌دهد، تنها، موقعیت جغرافیایی نیست بلکه روابط انسانی است. ... اضافه بر آن، آرمان لا اله الا الله، محمد رسول‌الله ما را گردهم می‌آورد. همچنین میراث تاریخی که در پیشرفت تمدن انسانی نقش داشته ما را به هم نزدیک می‌کند.
کشورهای شورای همکاری در خلیج‌فارس و همسایگان ایران در همزیستی با هم بودند تا این‌که خمینی در سال 1979 آمد و اوضاع از همزیستی مشترکی که به‌رغم برخی اختلافات، حاکم بود، تبدیل به تلاش خمینی و دنباله روهایش برای تغییر منطق همزیستی با دیگران شد که به‌عنوان سیاست صدور انقلاب شناخته می‌شود. به‌طوری‌که زبان مناسبات بین کشورها تبدیل به منطق (باصطلاح) انقلاب شد که در پس آن انگیزه توسعه‌طلبی تهاجمی پنهان شده بود.
و لذا سخت و چه بسا غیرممکن شد که ما با زبان انقلاب و کودتا به تفاهم برسیم و نه زبان سیاسی و دیپلوماتیک و عدم دخالت در امور داخلی برای تحریک گروهها. و استراتژی خارجی رهبری ولایت‌فقیه این شد که افکار کودتاگرانه و ایجاد ناامنی را به جای اندیشه ثبات بنشاند.
خمینی در فاصله سالهای 1963تا 1979 در خارج از کشورش زندگی کرد که به‌دلیل وضعیت سیاسی و روح حزب‌گرایی او بود که تفاوتی با سایر گروه‌های اسلام گرای سیاسی که روحیه کودتاگرانه و تمایل به جدایی از پیکره کشور دارند تفاوت زیادی ندارد. خمینی در نجف زندگی می‌کرد تا آموزشهای کودتاگرانه خود را رواج دهد که این اندیشه‌ها را در کتابی تحت عنوان حکومت اسلامی سرجمع کرد و در آن کتاب اندیشه ولایت‌فقیه بر همه امت اسلامی را علنی کرد.
خواهران وبرادران
بزرگترین مراجع شیعه این افکار را رد می‌کنند و روشن ساخته‌اند که افکار خمینی با اصول ثابت فقهای شیعه امامیه در تعارض است خواه در ایران که مرجعیت و حوزه شیعه در قم قرار دارد یا در عراق که مرجعیت و حوزه دینی در نجف قرار دارد یا به‌طور کلی هرجا که مراجع شیعه جعفری حضور دارند. یکی از داستانهایی که درباره ابتدای استقرار خمینی در عراق گفته شده این است که آن زمان خمینی با یک طلبه در حوزه دینی نجف هم اتاق بود. پشه‌ای وارد اتاق شد و هم اتاقی خمینی پیشنهاد کرد که برای از بین بردن پشه حشره‌کش بیاورد اما خمینی در فضای صوفی مسلکی و تظاهر به ترس از خدا که قبل از انقلاب داشت، با این پیشنهاد مخالفت کرد و گفت این پشه جان دارد و نباید آن را بکُشیم و با استفاده از عبایش آن را از اتاق بیرون کرد. بعد از حاکمیت و اجرای احکام اعدام در مورد سایر اعضای اپوزیسیون در زندانها یعنی همان کسانی که در انقلاب نقش داشتند و آنها و سایر فقها را به یاد می‌آورد. همان دوستش در نزدیکی او بود و به یاد او آورد که در آن روز با پشه چه‌کار کرده بود و این‌که چطور از قتل حشره می‌ترسید اما در این انقلاب دارد انسانها را کشتار می‌کند. خمینی در جواب او گفت آنها دشمنان اسلام هستند یعنی که هرکس که با او اختلاف‌نظر داشته باشد دشمن اسلام و خائن است و سرنوشتش قتل است. در زمانی که خمینی قبل از انقلاب در نجف بود بسیاری از این مراجع نسبت به کارهای او موافق نبودند...

خمینی بعد از این‌که به حاکمیت رسید، پیروان او برایش شروع به جذب مقلد از کیسه بزرگان مذهب نمودند، تا این‌که ولایت‌فقیه و همچنین ولایت مذهب یکجا در دست او باشد، لذا شروع به فشار روی مراجع نمود، و به‌طور خاص روی مرجع محمد کاظم شریعتمداری کسی که خمینی را در زمان شاه از اعدام نجات داده بود. شریعتمداری گفته بود که خمینی آیت‌الله است و این جایگاهی است که صاحب آن بر اساس قانون ایران در آن زمان اعدام نمی‌شد. شریعتمداری با نامگذاری جمهوری با صفت اسلامی موافق نبود. در عراق هم مرجع ابوالقاسم خویی او هم خواستار وارد کردن دین و مذهب در سیاست نبود و با ایده ولایت‌فقیه موافق نبود. آنچه که بعد از آن اتفاق افتاد این بود که خمینی با نفوذ رو به گسترشش، اقدام به توهین به شریعتمداری نمود و مدرسه و دفتر او را بست و او را حصر خانگی تا زمان فوتش در سال 1985 نمود.
خمینی القابی که به روحانیان داده می‌شد را ملغی کرد. او لباس شخصیت امام را پوشید و حتی امام هم از دست خمینی سالم نماند. خودش را در موضع نایب امام گذاشت و لقب «رهبر» و سپس پیشوا و لقبهای دیگر اضافه نمود. به‌محض این‌که به تهران رسید بر همه متحدانش از جریانهای مختلف مردم ایران کودتا کرد. مردمی که انقلاب کرده بودند اما خمینی آنها را سرکوب کرد و زندانی نمود و ترور و اعدام نمود. و شما اولین کسانی بودید که خمینی از پشت به شما خنجر زد. از طرف دیگر خلخالی را رئیس دادگاه قرار داد و خود را انقلابی می‌نامید و همان راه خمینی را در اعدام مخالفان مشکوک طی کرد. این سخن معروف او در توجیه کشتار بیگناهان شایع شد که می‌گفت: جنایتکار مجازات می‌شود و بیگناه هم وارد بهشت می‌شود.
خمینی به ایرانیها دموکراسی را وعده داد، و امروز هم رژیم دم از برگزاری انتخابات می‌زند. این چه انتخاباتی است که کسی حق ندارد وارد آن شود مگر از فیلتر ولی‌فقیه بگذرد. رفتار رژیم تهران این رژیم را یک رژیم دموکراتیک معرفی نمی‌کند، بلکه یک رفتار توأم با خونریزی و دیکتاتوری است. اعدامهایی که جلادان رژیم ایران انجام داده و قربانیان آن هزاران تن از زندانیان ایرانی در سال 1988 بوده است هنوز پژواکش به گوش می‌رسد که لعنت ابدی بر این رژیم و رهبرانش را باقی خواهد گذاشت. این اعدامها ثابت می‌کند که جنایتکاران جنگی باید که به محاکمه دادگاه جنایی بین‌المللی کشانده شوند.
قربانی اول خمینی و پیروان او مردم ایران هستند که تمامی بدبختی‌های افکار بیمار گونه او را چشیدند و کماکان این افکار تحت سلطه رژیم ولایت‌فقیه وجود دارد، رژیم ولایت‌فقیه نیاز به بحرانهای پی‌درپی برای بقا و ادامه حیات خود دارد. از این‌رو جانشین خمینی دنبال ایجاد شبه‌نظامیانی است که آنها را به‌مثابه ارتش‌هایی در این پایتخت ها که نیروهای سپاه پاسداران برآنها تسلط دارند به‌کار گیرد مانند حوثی‌ها در یمن و حزب‌الله در لبنان و شبه‌نظامیان درسوریه و عراق. و آنها را مثل سپاه پاسداران مطیع خود نماید، تا این‌که آلت دست ولی‌فقیه شوند که قانون اساسی رژیم ایران به‌مثابه جانشین خمینی اختیارات مطلق به او داده است.
برادران و خواهران
تلاشهای شما برای رویارویی با این رژیم، مشروع است منظور جهاد شما برای رهایی مردم ایران با همه اجزاء تشکیل دهنده آن از عرب و کرد و بلوچ و آذری و فارس است که همان‌طور که خانم مریم رجوی گفتند، از ظلم ولایت‌فقیه رنج می‌برند، بنابراین به یاری خدا پیش بروید و خداوند گام‌هایتان را استوار گرداند و درود بر شهدا که قربانیان خمینی و جانشین او (خامنه‌ای) هستند، نه تنها در عراق و سوریه و شبه جزیره عرب و در هر کجای دیگر جهان که کشته می‌شوند. و اما اول و آخر شهدای مردم بزرگ ایران باتشکر.
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، سخنرانی اینگرید بتانکور- کاندیدای پیشین ریاست‌جمهوری کلمبیا
در حالیکه اروپا با پوست و گوشت خود خشونت کور افراط‌گرایی اسلامی را لمس می‌کند، در حالی‌که اروپا قربانی سوء‌قصدهای تروریستی در پاریس و لندن و آلمان است، ما همگی فراخوانده می‌شویم به فکر کردن به مسئولیتهایمان در قبال تاریک اندیشی مذهبی ادعای احیا شدن دارد.
چه‌کار می‌توانیم بکنیم؟ چه‌کار باید بکنیم؟ جامعه مسلمان بی‌شک اولین قربانی این تروریسم اسلامی است، چون اعتقادات مذهبی‌اش که یک میلیارد و نیم جمعیت جهان را در برمی‌گیرد، به ‌گروگان‌ گرفته‌شده است. تفکیک قائل شدن بین اسلام واقعی و افراط‌گرایی اسلامی به این سادگیها نیست؛ به‌خصوص که تروریسم اسلامی خود را تنها و اصیل‌ترین مفسر خدا و اسلام می‌خواند.
اسلام راستین، اسلام واقعی در بهترین صورت در حاشیه و زیر نگاه‌های بدبینانه انظار عمومی جهان آزاد قرار گرفته است. این در حالی‌است که برای به شکست کشاندن تروریسم مذهبی، تدابیر امنیتی یا عملیات نظامی کفایت نمی‌کنند، چرا که باید به سرچشمه رفت، به ریشه تاریخی این عارضه. ریشه تاریخی آن انقلاب ایران در سال 1979می‌باشد. بنیادگراهای ایرانی اولین کسانی بودند که مدل حکومتی بر پایه قدرت مطلقه ولی‌فقیه را مستقر کردند. خیلی قبل از فتواهای البغدادی در موصل و رقه، خمینی از تهران فتواهایی برای قتل نویسندگان و روشنفکران اروپایی به اتهام کفر صادر کرده بود. رژیم خمینی صدور بنیادگرایی مذهبی و خلافت حاکم بر کل جهان اسلام را ترویج می‌کرد و این خیلی قبل از آن بود که داعش همین را با روشهایی به همان بی‌رحمی ترویج کند.
دیکتاتوری ایران صاحب ابزاری برای گسترش تروریسم مذهبی به‌نام پاسداران است. با آنها و به یمن آنها رژیم ایران از حزب‌الله لبنان، حوثیهای شیعی یمنی و حتی سازمانهای سنی مثل القاعده و طالبان حمایت به‌عمل می‌آورد. داعش هم باید به‌عنوان محصولی از سیاست رژیم ایران به‌شمار بیاید.
رژیم ایران با تبحر خاصی موتلفینش، سوریه و عراق را واداشت که رهبران آنچه که بعدها تبدیل به داعش شد را آزاد کنند. هدف رژیم ایران این بود که تأسیس گروهی در سوریه که به‌لحاظ ایدئولوژیک به خودش نزدیک باشد را تسهیل کند تا مخالفان بشار اسد را شقه کند و حمایتهای غرب از این اپوزیسیون را ناکارا بکند.
اما به‌رغم این سیاست گسترش بی‌دنده و ترمز، حکومت آخوندها در داخل کشور خودشان با سرسخت‌ترین مقاومت مواجه شدند. سازمان مجاهدین خلق ایران تنها سازمان مخالفی است که از سیاست قتل‌عام آخوندها جان سالم به در برد. این جنبش، جنبش مقاومتی است که توسط مسلمانان و برای مسلمانان تأسیس شده است. این جنبش موفق شد اسلام کاذب آخوندها را برملا کرده و به نمایش بگذارد.
نیروی آرام این مقاومت توسط زنی نمایندگی می‌شود که مورد علاقه و تحسین همگی ما به‌دلیل شهامت و ذکاوتش است؛ مریم رجوی. وی با حمایت همگی شما و به یمن مقاومت هزاران هزار زن و مرد ایرانی در شرف تبدیل شدن به نیروی واقعی ضدتروریستی است که ما به آن نیاز داریم. وی با شما آلترناتیو دموکراتیک واقعی است که برای مسلمانان و توسط مسلمانان ایران ارائه می‌شود. او و شما الگویی برای مسلمانان آزاد سراسر جهان به‌شمار می‌آیید.
اگر ما امروز در این‌جا گردهم آمده‌ایم، برای این است که اتحاد و قدرتمان را به نمایش بگذاریم. همه اینها دور مریم رجوی شکل می‌گیرد. دوستانی از سرتاسر جهان دور او را گرفته‌اند، دوستانی با تنوعات بسیار. هر کدام از ما در این‌جا همه نژادها، همه فرهنگها و همه مذاهب جهان را نمایندگی می‌کنیم؛ ما معتقدیم که این اتحاد بهترین استراتژی برای پایان دادن به تروریسم بین‌المللی آخوندها می‌باشد.
ما در این‌جا گردهم آمده‌ایم چون مطمئنیم که مقاومت ایران با نیروی پیشتازش یعنی بازماندگان کمپ لیبرتی و تحت رهبری مریم رجوی به بلوغ کافی رسیده است، تا به یمن تشکیلاتش، به یمن صلاحیتهایش و به یمن پایگاه مردمی‌اش در ایران، جریان تاریخ را به‌نام آزادی، برابری و برادری در جهان تغییر دهد.
گردهمایی بزرگ مقاومت ایران، سخنرانی راما یاد – وزیر پیشین حقوق‌بشر فرانسه
آفرین به اینگرید و با تشکر از او!
اینگرید پیام امیدی است از یک بازمانده، یک قهرمان، و به این دلیل من همیشه با خوشوقتی زیاد و با شعف به‌شهادتهایی که در مورد مقاومت ایرا ن می‌دهد، توجه می‌کنم.
دوستان عزیز 24اوت سال گذشته بود که در راهروهای دراز شهرداری منطقه 2پاریس، هزاران عکس از جوانان دانشجو، زنان باردار و نوجوانان، به نمایش گذاشته شده بود. آنها شهدای قهرمان قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی در تابستان 1988بودند، که با خونسردی به قتل رسیدند. این یک جنایت علیه بشریت بود. به ناگهان در همین راهروهای شهرداری منطقه 2پاریس یک صدا به گوش رسید، صدای یک مسئول بلندپایه این کشتار که اعتراف به جنایت می‌کرد. او هنوز در قید حیات است. عضو برجسته کابینه روحانی است، چون مصونیت برای قاتلان ادامه دارد، اعدامهای جمعی هم همینطور. با خاطره این شهدا، بدون عدالت، صلحی در کار نخواهد بود. پس دلسرد نشوید، در همین مضحکه‌های انتخاباتی که انجام شد، خاطره این شهدا، خاطره این 30هزار شهدای قتل‌عام شده به سخنرانیهای روحانی و دوستان محافظه‌کار او راه یافت، و حالا آنها هر کدام دیگری را متهم به ارتکاب این قتل‌عام می‌کنند.
اما کمیسیون مرگی که این کشتار را به راه انداخت، اینها همگی اعضای آن بودند، از جمله همانهایی که امروز خود را اصلاح‌طلب می‌نامند. آنها فکر می‌کردند شما را از پا در می‌آورند، با مجبور کردن شما به پراکنده شدن در دنیا از آلبانی تا فرانسه و از سوئد تا آمریکا.
همه جا اشرفی‌ها، پرشور و با انضباط زندگی مبارزاتی خودشان را به پیش می‌برند. تا وقتی مستبدان به حاکمیت خود در تهران ادامه می‌دهند باید علیه توحش بایستیم، مطالبه عدالت بکنیم و بخواهیم که آنها به دادگاهها سپرده شوند. به نظر می‌رسد که این تظاهرات (در) ویلپنت رژیم ایران را نگران می‌کند. دولت فرانسه نباید به شانتاژ تسلیم شود. فرانسه نباید ارزشهای خود را با منافع هسته‌یی و اقتصادی، که به هر حال غیرمؤثر هستند، معامله کند. پس به مطالبه عدالت، آزادی و دموکراسی ادامه بدهیم. ما باز هم چیزی جز این نمی‌خواهیم.
طی چهار سال اول زمامداری روحانی، رژیم ایران همواره رکورددار اعدام به نسبت جمعیت بوده است. مضحکه انتخابات ریاست‌جمهوری که روحانی را به رأس حاکمیت کشور رساند چیزی را تغییر نخواهد داد. او نه اصلاح‌طلب است و نه میانه‌رو.
و امید در اردوی ماست زیرا شکافهای رژیم، زیر فشار نمایان شده‌اند. جناح های رژیم با یکدیگر در جنگند.
و در این انتخابات تصاویر مریم رجوی را در خیابانهای تهران دیدیم. مقاومت پیشروی می‌کند. در همه جا هسته‌های مقاومت فعال می‌شوند. من مطمئنم که این حکومت از درون فرو خواهد پاشید. ولی برای این، نیاز به ما و به جامعه بین‌المللی هست، نیاز به یک تغییر هست.
جهان باید از بی‌پرنسپی تاجرمآبانه دست بردارد. جهان باید از توهمات هسته‌یی دست بردارد. هیچ انتظاری از این رژیم نمی‌توان داشت، حتی بازرگانان هم دیگر اعتمادی ندارند. چه اعتمادی به یک سیستم اقتصادی می‌شود کرد که توسط شبه‌نظامیان اداره می‌شود؟ مردم کماکان هیچ بهره‌ای از به‌اصطلاح گشایش در پهنه بین‌المللی نبرده‌اند. بهتر است وقتمان را تلف نکنیم. وقت تلف شده معادل جانهای زیاد از دست داده شده است. همه دیدیم که انتخابات ریاست‌جمهوری ربطی به انتخابات دموکراتیک نداشت. کدام دموکراسی وقتی که کاندیداها باید توسط ولی‌فقیه تأیید بشوند؟ کدام دموکراسی وقتی که انتخاب بین جنایتکاران، عوامفریبان و خودکامگان است؟ کدام دموکراسی وقتی که تهدید، ارعاب و شانتاژ در همه جا حاکمیت دارد؟
خانم رجوی، چهره شما، اراده شما و صدای شما نماد مقاومت است؛ نماد مقاومت یک زن است و ایران نیاز به شما دارد. شما نیاز به جهان دارید، باید هر چه بیشتر و هر چه مصمم‌تر بشویم تا این تغییر اجتناب‌ناپذیر را محقق کنیم. ما این را به تمدن بزرگ ایران مدیون هستیم، یکی از درخشان‌ترین و یکی از بزرگترین تمدنهای جهان. ما آن را به هزار زن اشرف مدیون هستیم. ما آن را به هزاران شهید مدیون هستیم. ما آن را به زنانی مدیونیم که در ایران برای آزادی مبارزه می‌کنند. آن را به جوانان عالیقدر ایرانی مدیون هستیم که با غرور و شهامت پرچم مقاومت را در ایران در اهتزاز نگه داشته‌اند. ما آن را به همه شما مدیون هستیم ما آن را به نوع بشری مدیون هستیم به نام کرامت انسانی خود. با تشکر.
گردهمایی بزرگ مقاومت – سخنرانی امیر ترکی فیصل from Simay Azadi on Vimeo.
گردهمایی بزرگ مقاومت – سخنرانی اینگرید بتانکور from Simay Azadi on Vimeo.
گردهمایی بزرگ مقاومت – سخنرانی راما یاد from Simay Azadi on Vimeo.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر