کنفرانس در شهرداری منطقه 5پاریس
با حضور منتخبان فرانسوی و شخصیتهای سیاسی
حمایت از جنبش داد خواهی شهیدان قتلعام ۶۷
همبستگی با هموطنان زلزلهزده در استان کرمانشاه
راما یاد - وزیر پیشین حقوقبشر فرانسه
با سلام به همه خانمها و آقایان. بعد از گواهیهای تکاندهندهیی که این دو مادر دادند، ضمن تشکر از آنها بهخاطر این گواهیها، میخواستم بگویم چقدر نیازمند جنبه خصوصی این گواهیها هستیم تا به سخنرانیهایمان روح زندگی ببخشیم که در رابطه با افرادی گمنام صورت میپذیرد. و در برابر درد این مادران، دردی که هنوز پابرجاست، کلمهیی نمییابم جز اینکه بگویم این گواهیها چقدر ارزشمندند برای اثبات آنچه نفی میشود و برای وادار ساختن ما به اقدامکردن. من سخنانی که توسط اینگرید (بتانکور) یا برنارد (کوشنر) گفته شد را تماماً تأیید میکنم، همه حرفهایی که در راهروهای شهرداری منطقه 5گفته شد. قبل از این ما راهروهای دیگری را پیموده بودیم، همین هزاران عکس را دیده بودیم؛ عکسهای جوانان، دانشجویان، زنان بارداری که همگی شهیدان قهرمان کشتار سی هزار زندانی سیاسی در سال 1988بودند. آنها با سنگدلی بهقتل رسیدند
این اعمال، جنایت علیه بشریت است و صدای یک مسئول عالیرتبه، یکی از مسئولان بالای این کشتار که به یکباره به گوشمان میرسد، اعترافی است تکاندهنده به جنایت. وی در قید حیات و از اعضای برجسته حکومت روحانی است. واکنش حکومت روحانی به کشتار سال 1988بیانگر جنبه سرکوبگری حکومتی است که هیچ اعتراضی را تحمل نمیکند. هر چه هم بگوییم، جامعه جهانی چشم و گوش خود را بسته و فریب وعدههای تاکتیکی حکومتی استبدادیتر از همیشه را میخورد. شاید هم تجارت مایه انگیزش این ندیدنهاست. اما چگونه میتوان به دستگاه اقتصادی و سیستم اقتصادییی اعتماد کرد که توسط شبهنظامیان اداره میشود؟ عجب اشتباهی بود حصول، همراهی و حمایت از این توافق اتمی که نه ظرفیتهای بالستیک این حکومت و نه نقض حقوقبشر آنرا کاهش میدهد. شکی نیست که با این توافق، جهان هم در زمینه امنیت، هم در زمینه کرامت انسانی ضرر کرده است. از نظر من توافق اتمی، در محتوا چیزی نیست جز یک چک سفید، بهای ننگین بزدلیهای جهان امروز در زمینههای متعدد و مثل همیشه در نابسامانیهایی که متوجه تعدادی از مردان و زنان میشود؛ آنها قهرمانند، من اینرا تکرار میکنم، چون در مقاومت باید قهرمان بود؛ باید قهرمان بود تا دست به مقاومت زد، هم در داخل، هم در خارج زندان، تا بتوان وجدانهای انسانی را بیدار کرد، دادخواهی کرد و سکوت را شکست. آری، باید یک کمیسیون تحقیق مستقل و شفاف بلافاصله تشکیل شود تا واقعیت را در این جنایتها برملا سازد. چنین تحقیقی نمیتواند بهعهده وزیر دادگستری (رژیم) ایران گذاشته شود، چرا که خودش یکی از آمران این جنایتها بوده. نمیتوان همزمان قاضی و شاکی بود. دادگاه جزای بینالمللی با به محاکمهکشاندن مسئولان، میتواند اعتبار کمی که برای این مرجع باقی مانده را احیا کند. در ایران آرامشی بدون عدالت برقرار نخواهد شد. شاید بتوان گفت که قربانیان، مانع آرامش ما هستند. آری، آخرین گزارش خانم عاصمه جهانگیر یک پیشروی محسوب میشود، اما این پیشروی کم است و کافی نیست. واکنشهای سازمان ملل هنوز آنچه باید باشد نیست اتحادیه اروپا هم که باید ضامن حقوق انسانی باشد و مراجعی برای همین در دست دارد، این پا و آن پا میکند. بنابراین معتقدم اگر زمان آن رسیده که از اتحادیه اروپا چیزی را مطالبه کنیم، باید گفت، زمان آن رسیده که اتحادیه اروپا و بهخصوص فرانسه، مهد حقوقبشر، یک موضع قاطع اتخاذ کنند و نقض فاحش حقوقبشر در ایران از جمله تعداد بالای اعدامها را محکوم کنند همچنین زمان آن برای اتحادیه اروپا و بهطور خاص فرانسه مهد حقوقبشر فرا رسیده که خواهان پایان دادن به برنامه موشکهای بالستیک (رژیم) ایران بشوند؛ برنامهیی که برخلاف قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل است و اگر حکومت ایران از بیرونکشیدن مزدورانش از سوریه یا پایان دادن به برنامه بالستیکش سر باز بزند، باید تحریمها را از سر گرفت.
طی چهار سال گذشته که دوران صدارت روحانی بود، (رژیم) ایران صاحب رکورد مشمئزکننده بالاترین تعداد اعدام نسبت به جمعیت کشور بوده است. نمایش انتخابات ریاستجمهوری که او را دوباره در مسند قدرت گذاشت، به هیچوجه چیزی را تغییر نمیدهد. چگونه صحبت از دموکراسی بکنیم در جایی که انتخاب میان جنایتکاران و شیادان و خودکامگان است؟ چه دموکراسیدر جایی که وحشت و تهدید و شانتاژ در همهجا حاکم است؟ امیدوارم هر چه بیشتر باشیم و هر چه مصممتر برای محققکردن این تغییر و این دین ما به خلق بزرگ ایران است که صاحب یکی از پرقدمتترین و برجستهترین تمدنهای جهان است. دینمان را ادا کنیم با حمایت از خواسته مردم ایران
...برای تغییر و برقراری حکومتی بر پایه جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد و آزادی بیان
در این قسمت از صحبتم، دلم میخواهد بر نکتهیی بسیار بنیادین تأکید کنم. تعهد امری مهم است، چون من و شما سکوتی را که احاطةمان میکند بهخوبی احساس میکنیم؛ بیاعتنایی انظار عمومی را به این هدف و اهداف زیاد دیگری که در زمینه حقوق بنیادین حول آن بسیج شدهایم احساس میکنیم. اصلاً در دنیای مصرف برای چی باید نگران ایران باشیم؟ ایران بسیار دور است و ما به اندازه کافی در کشور خودمان مشکل داریم. اشتراک منافع، ادعای تاریخی غرب بود. ولی دیگر اینطور نیست و این جای تأسف بسیار دارد. میدانید دل من، برای هیچکس بیشتر از آنهایی که فقط خودشان را میبینند و دیگر هیچ، نمیسوزد. این فلاکت است؛ فلاکت زندگییی که ادعایی جز دل خوشکردن به وجود خودش ندارد و عنصر تعهد وسیلهیی است که ما را از فلاکت طبیعیمان بیرون میکشد؛ متعهد شدن برای چیزی والاتر از خود، به اوجرسیدن زندگی در بالاترین شدت آن است. متعهد شدن، یعنی هیچگاه به آنچه که هستی اکتفا نکنی و همیشه خودت را در بالاترین ظرفیتهایت ببینی. در این کمال، احساسات و موفقیتها نهفتهاند. البته سرخوردگیها و فشارها و تردیدها هم هست، ولی یقینها هم هستند. واضح است که تعهداتی از جنسی که ما داریم هیچوقت به آسانی حاصل نمیشود، چون در جوهرش اجباراً هدفی عالی نهفته و حس رهایی بعد از پشت سر گذاشتن موانع حاصل میشود. شخصاً آنچه به من در تعهدم در کنار شما انگیزه میدهد، همین است. این تعهد، امکان گریز از جبرهای انسانی را فراهم میسازد. نمیتوان خود را به روزمرگی محدود کرد. تعداد زیادی از شما مردان و زنان، بارها از همهچیز در زندگیتان گذشتهاید، آن هم بهخاطر سرمایهگذاری در یک هدف سیاسی بهرغم اینکه میدانستید، به این دلیل از شما ایراد گرفته خواهد شد. ولی به این دلیل این کار را کردید که متعلق به خودتان نیستید. متعلق به کشوری هستید که اعتلای آنرا میخواهید. این کار را مثل همه آن مقاومان ایرانی انجام دادید که به آنها درود میفرستم چون زندگیشان را فدای رقمزدن سرنوشت دیگری برای کشورشان کردند. معتقدم در مسیر این تعهد، فرد از خود بیخود میشود. برخی حتی سلامتیشان را نیز فدای این راه میکنند. این، ارزش فدا در مقاومتی است که الآن چند دهه است دارد مبارزه میکند
اجازه بدهید سخنانم را با این تأکید به پایان برسانم که حتی اگر نمیدانیم این مبارزه چقدر بهطول خواهد انجامید و چقدر وقت نیاز است تا اقداماتمان به نتیجه برسد، ولی قدرت ما در جمع ماست. البته این برای همه ما نوعی تمرین است، ولی به همین دلیل هم هست که مقاومت ایران به ما نیاز دارد
قبول تعهد بهمعنی ارادهکردن برای برپا کردن جامعةی نوین است. بهنظر من این متمدنترین اقدام در نقطه مقابل بربریت این اعدامهاست. مقاومانی در این مسیر جان خود را از دست دادهاند و برای همین به دید شهدا به آنها نگریسته میشود. اما این تعهد، پوچ نیست. پوچدیدن این تعهدات، ندیدن برد آن یا بهتر است بگویم، جنبه معجزهآسای آن است. بهیاد بیاوریم و من قبل از آمدن به اینجا قیام سال 1956در بوداپست را بهیاد آوردم که آنقدر قربانی گرفت. این قیام حتی به شکست انجامید. قیام بوداپست بهشدت سرکوب شد. 26000مجاری به دادگاهها سپرده شدند، 22000تن از آنان محکوم شدند، 13000نفر زندانی شدند، صدها نفر اعدام شدند و کاردینال جوزف میندزنتی به مدت 15سال بهعنوان پناهنده در سفارت آمریکا بهسر برد. آیا با اینحال میتوان گفت که انقلاب مجارستان پوچ بوده؟ خیر! چون محصول یک تعهد، همیشه در لحظه نمایان نمیشود، بلکه سالها و شاید دههها بعد خود را نشان میدهد. همه نسلهای ایرانیانی که یکی بعد از دیگری وارد مقاومت شدند، گواه این حقیقتند. آنها برای پایداری ایران مبارزه میکنند و برای اینکه کودکانشان در ایرانی آزاد زندگی کنند. من ایمان دارم که حیات یک ملت را به میزان تعهد آن میسنجند. بنا بر این، هرگز به صحت این تعهد شک نکنید، این فقط تعهد ما نیست، خیلی بیشتر از ماست؛ تعهدی است برای کودکان و نوههایمان؛ نه تعهدی برای ایران، بلکه تعهدی برای بشریت. با تشکر فراوان
ژان فرانسوا لوگاره - شهردار منطقه یک پاریس
شب بهخیر. نیاز به زمان و مایهگذاری و گردهماییهایی مثل این هست تا جستجوی واقعیت به نتیجه برسد؛ واقعیت کشتارهای هولناک 1988، کشتارهایی که طی آن بیش از 30هزار نفر، رقم نزدیکتر به واقعیت بیش از 33هزار نفر است، شامل مردان، زنان، نوجوانان، کودکان بیگناه بهقتل رسیدند و مراسم کفن و دفن هم نداشتند. ما با حکومتی مواجهیم که هنوز در تلاش است تا تکذیب کند و علائم باقیمانده از این کشتارها را از بین ببرد. بهیمن همه نشانهها، همه عکسها و همه مبارزات ما، این تحقیقات تا حدودی به نتیجه رسیدهاند. بهیمن همبستگیمان، موفق شدیم واقعیتها را بازسازی کنیم، هویتها را تعیین کنیم، اسامی را بدانیم. وظیفه بیاد آوردن، امر بسیار مهمی است. ولی هنوز موانع زیادی را باید از میان برداریم
ما با اطلاعرسانی دروغین مواجهیم. در مجلات بسیار جدی داستانسرایی میکنند که حکومت کنونی ایران بسیار معتدل و لیبرال است. این در حالی است که عفو بینالملل و سازمان ملل، این حکومت را دارای رکورد جهان در رقم اعدامهای بدون محاکمه خواندهاند، حتی همین امسال، در سال 2017، از اول ژانویه. بنا براین، هنوز باید مبارزات زیادی را انجام بدهیم
امروز آنچه میخواهم بگویم، وفاداری و مؤمن بودن ما به این مبارزه است. افرادی را که اینجا پشت تریبون هستند تقدیر میکنم، افرادی مانند ژان پیر عزیز، راما عزیز و سیلوی عزیز که مدتهاست همراه این مبارزه هستند. در همه گردهماییها و تظاهرات شرکت میکنیم و تکرار میکنیم که ما باید حتماً گواهی بدهیم. تمام گواهیها را باید گردآوری کنیم و باید بسیج بدهیم باید همراه مقاومت ایران باشیم در مسیر آزادی، در مسیر دموکراسی. ما همه، مبارزین آزادی ایران هستیم و این مبارزه را با بسیجدادن و تظاهراتکردن و همبستگیمان انجام میدهیم. با تشکر از همگی
سروناز چیت ساز - مسئول کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
در ابتدا میخواهم قدردانی خودم را از خانم شهردار بهخاطر برگزاری نمایشگاه و جلسهیی در شهرداری منطقه 5درباره قتلعام تابستان 67ابراز نمایم. و از همه میهمانان گرامی که در این جلسه حضور دارند، تشکر میکنم
از مناسبت روز جهانی حذف خشونت علیه زنان چند روز میگذرد. اما خشونت علیه زنان همه روزهای تاریخ را به خود اختصاص داده است. بهخصوص در میهنم ایران و در حاکمیت آخوندهای مرتجع، تقویم روزها با سرکوب و تحقیر زنان ورق میخورد و آنچه این موضوع را به یک فاجعه تبدیل میکند این است که آخوندها این جنایات را به نام اسلام انجام میدهند و آن را بهصورت قانون و فرهنگ رایج درآوردهاند
حکومتی که تولیدکننده دائمی خشونت علیه زنان است. با تحمیل حجاب اجباری و مجازاتها به اسم دین و انواع تبعیض و اهانتبه زنان در محیط کار و حتی در خانه و خانواده.
اما بهمناسبت این جلسه و تجمع امروز باید بگویم که این رژیم تاکنون دهها هزار زن مجاهد و مبارز را زندانی، شکنجه یا اعدام کرده است
تعدی به زندانیان زن یکی از روشهای شکنجه در زندانها بوده و صدها زن در واحدهای مخوفی به نام مسکونی سربه نیست شدند و کمتر کسی باقی ماند تا از آنچه در آنجا گذشت خبری به بیرون بیاورد. زنانی که یا اعدام شدند، یا به بیماریهای روانی مبتلا شدند، و از شدت شکنجه و اعمال وحشتناکی که آنجا توسط پاسداران انجام شده بود، جز سکوت و نگاههای پردرد، درباره وقایع آنجا حرفی نداشتند
باید بگویم که شکنجه و اعدام دهها هزار زن مجاهد و مبارز که اکثریت عظیم آنها مسلمان بودند، ابعاد حیرتانگیزی دارد که در دنیای معاصر نظیر ندارد
بر اساس آمار و گفتههای شاهدان، در جریان قتلعام، بهدلیل کینه این رژیم نسبت به زنان بهخصوص زنان مجاهد، تقریباً همه زنان مجاهد اعدام شدند و تعداد بسیار اندکی از زنان زندانی مجاهد از آن قتلعام فجیع نجات پیدا کردند
همین حالا هم برخی از زنان زندانی در ایران از خانواده قتلعام شدگان سال ۶۷هستند. و فقط بهخاطر یک سؤال ساده، که مزار اعضای خانواده آنها کجاست؟ و چرا اعدام شدند، ماهها شکنجه و سلول انفرادی را تجربه کردهاند و محکوم به حبسهای طولانی مدتاند.
یکی از مهمترین دلایل این کین توزی علیه زنان این است که رژیم ولایتفقیه مهمترین تهدید خود را در همین نیروی آزادیخواه و برابریطلب میبیند
اما زنان ایرانی در این سالها کوتاه نیامدهاند و برای مطالبات بر حق مردم ایران که همانا آزادی و برابری هست فعالیترین بوده و بیشترین ایستادگیها را در مقابل رژیم داشته و دارند بهمین دلیل هم بیشترین تهدید را متوجه رژیم کرده و میکنند
به گزارش سازمان عفو بینالملل، مقامات ایرانی سرکوب فعالان حقوق زنان کشور را در نیمه اول سال جاری تشدید کرده است
تحقیقات نشان میدهد که از ژانویه ۲۰۱۶دهها فعال حقوق زنان برای بازجوییهای طولانی و طاقتفرسا توسط سپاه پاسداران احضار شدند و با جرایم امنیت ملی تهدید به زندان شدند
همچنین طبق اخبار و اطلاعات منتشر شده در مطبوعات و رسانههای حکومتی، در دوران آخوند روحانی، رئیسجمهور بهاصطلاح مدره، 81تن از اعدام شدگان زن بودهاند
اما ارقام اصلی را باید بسیار بالاتر از این فرض کرد چرا که بیشتر اعدامها در ایران در خفا و دور از چشم مردم صورت میگیرد
بله، سرکوب و اعدام ادامه دارد، اما آخوندها در تحمیل راه و رسم ارتجاعی خود شکست خوردهاند
از روز اول حاکمیت این رژیم تا الان، یعنی طی 38سال، آخوندها، علیه مردم ایران بهخصوص زنان به هر جنایتی دست زدهاند. اما زن آگاه و آزاده ایرانی تسلیم نشده است. و این مهمترین و پرافتخارترین نتیجه رویارویی زنان مقاوم با رژیم ولایتفقیه است
و سخن آخرم، تسلیت و همدردی همه ما با زلزلهزدگان ایران است. با دختران و کودکانی که در این سوز و سرما سرپناهی و حامی و همراهی ندارند
تنها راه نجات ایران، راه پاسخ و درمان دردهای این مردم، سرنگونی این رژیم جنایتکار و غارتگر است
به همین دلیل در آخر میخواهم بگویم همانطور که خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت بارها تأکید کردند دولتهای اروپایی هرگونه رابطه و معامله با این رژیم را باید به رعایت حقوقبشر، و توقف اعدام و شکنجه منوط کنند
و نمایندگان کشورهای اروپایی باید دولتهای خود را به رعایت این اصل مجبور و متقاعد کنند
از همه متشکرم
ادامه دارد
https://www.mojahedin.org/news/208717/
با حضور منتخبان فرانسوی و شخصیتهای سیاسی
حمایت از جنبش داد خواهی شهیدان قتلعام ۶۷
همبستگی با هموطنان زلزلهزده در استان کرمانشاه
راما یاد - وزیر پیشین حقوقبشر فرانسه
با سلام به همه خانمها و آقایان. بعد از گواهیهای تکاندهندهیی که این دو مادر دادند، ضمن تشکر از آنها بهخاطر این گواهیها، میخواستم بگویم چقدر نیازمند جنبه خصوصی این گواهیها هستیم تا به سخنرانیهایمان روح زندگی ببخشیم که در رابطه با افرادی گمنام صورت میپذیرد. و در برابر درد این مادران، دردی که هنوز پابرجاست، کلمهیی نمییابم جز اینکه بگویم این گواهیها چقدر ارزشمندند برای اثبات آنچه نفی میشود و برای وادار ساختن ما به اقدامکردن. من سخنانی که توسط اینگرید (بتانکور) یا برنارد (کوشنر) گفته شد را تماماً تأیید میکنم، همه حرفهایی که در راهروهای شهرداری منطقه 5گفته شد. قبل از این ما راهروهای دیگری را پیموده بودیم، همین هزاران عکس را دیده بودیم؛ عکسهای جوانان، دانشجویان، زنان بارداری که همگی شهیدان قهرمان کشتار سی هزار زندانی سیاسی در سال 1988بودند. آنها با سنگدلی بهقتل رسیدند
این اعمال، جنایت علیه بشریت است و صدای یک مسئول عالیرتبه، یکی از مسئولان بالای این کشتار که به یکباره به گوشمان میرسد، اعترافی است تکاندهنده به جنایت. وی در قید حیات و از اعضای برجسته حکومت روحانی است. واکنش حکومت روحانی به کشتار سال 1988بیانگر جنبه سرکوبگری حکومتی است که هیچ اعتراضی را تحمل نمیکند. هر چه هم بگوییم، جامعه جهانی چشم و گوش خود را بسته و فریب وعدههای تاکتیکی حکومتی استبدادیتر از همیشه را میخورد. شاید هم تجارت مایه انگیزش این ندیدنهاست. اما چگونه میتوان به دستگاه اقتصادی و سیستم اقتصادییی اعتماد کرد که توسط شبهنظامیان اداره میشود؟ عجب اشتباهی بود حصول، همراهی و حمایت از این توافق اتمی که نه ظرفیتهای بالستیک این حکومت و نه نقض حقوقبشر آنرا کاهش میدهد. شکی نیست که با این توافق، جهان هم در زمینه امنیت، هم در زمینه کرامت انسانی ضرر کرده است. از نظر من توافق اتمی، در محتوا چیزی نیست جز یک چک سفید، بهای ننگین بزدلیهای جهان امروز در زمینههای متعدد و مثل همیشه در نابسامانیهایی که متوجه تعدادی از مردان و زنان میشود؛ آنها قهرمانند، من اینرا تکرار میکنم، چون در مقاومت باید قهرمان بود؛ باید قهرمان بود تا دست به مقاومت زد، هم در داخل، هم در خارج زندان، تا بتوان وجدانهای انسانی را بیدار کرد، دادخواهی کرد و سکوت را شکست. آری، باید یک کمیسیون تحقیق مستقل و شفاف بلافاصله تشکیل شود تا واقعیت را در این جنایتها برملا سازد. چنین تحقیقی نمیتواند بهعهده وزیر دادگستری (رژیم) ایران گذاشته شود، چرا که خودش یکی از آمران این جنایتها بوده. نمیتوان همزمان قاضی و شاکی بود. دادگاه جزای بینالمللی با به محاکمهکشاندن مسئولان، میتواند اعتبار کمی که برای این مرجع باقی مانده را احیا کند. در ایران آرامشی بدون عدالت برقرار نخواهد شد. شاید بتوان گفت که قربانیان، مانع آرامش ما هستند. آری، آخرین گزارش خانم عاصمه جهانگیر یک پیشروی محسوب میشود، اما این پیشروی کم است و کافی نیست. واکنشهای سازمان ملل هنوز آنچه باید باشد نیست اتحادیه اروپا هم که باید ضامن حقوق انسانی باشد و مراجعی برای همین در دست دارد، این پا و آن پا میکند. بنابراین معتقدم اگر زمان آن رسیده که از اتحادیه اروپا چیزی را مطالبه کنیم، باید گفت، زمان آن رسیده که اتحادیه اروپا و بهخصوص فرانسه، مهد حقوقبشر، یک موضع قاطع اتخاذ کنند و نقض فاحش حقوقبشر در ایران از جمله تعداد بالای اعدامها را محکوم کنند همچنین زمان آن برای اتحادیه اروپا و بهطور خاص فرانسه مهد حقوقبشر فرا رسیده که خواهان پایان دادن به برنامه موشکهای بالستیک (رژیم) ایران بشوند؛ برنامهیی که برخلاف قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل است و اگر حکومت ایران از بیرونکشیدن مزدورانش از سوریه یا پایان دادن به برنامه بالستیکش سر باز بزند، باید تحریمها را از سر گرفت.
طی چهار سال گذشته که دوران صدارت روحانی بود، (رژیم) ایران صاحب رکورد مشمئزکننده بالاترین تعداد اعدام نسبت به جمعیت کشور بوده است. نمایش انتخابات ریاستجمهوری که او را دوباره در مسند قدرت گذاشت، به هیچوجه چیزی را تغییر نمیدهد. چگونه صحبت از دموکراسی بکنیم در جایی که انتخاب میان جنایتکاران و شیادان و خودکامگان است؟ چه دموکراسیدر جایی که وحشت و تهدید و شانتاژ در همهجا حاکم است؟ امیدوارم هر چه بیشتر باشیم و هر چه مصممتر برای محققکردن این تغییر و این دین ما به خلق بزرگ ایران است که صاحب یکی از پرقدمتترین و برجستهترین تمدنهای جهان است. دینمان را ادا کنیم با حمایت از خواسته مردم ایران
...برای تغییر و برقراری حکومتی بر پایه جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد و آزادی بیان
در این قسمت از صحبتم، دلم میخواهد بر نکتهیی بسیار بنیادین تأکید کنم. تعهد امری مهم است، چون من و شما سکوتی را که احاطةمان میکند بهخوبی احساس میکنیم؛ بیاعتنایی انظار عمومی را به این هدف و اهداف زیاد دیگری که در زمینه حقوق بنیادین حول آن بسیج شدهایم احساس میکنیم. اصلاً در دنیای مصرف برای چی باید نگران ایران باشیم؟ ایران بسیار دور است و ما به اندازه کافی در کشور خودمان مشکل داریم. اشتراک منافع، ادعای تاریخی غرب بود. ولی دیگر اینطور نیست و این جای تأسف بسیار دارد. میدانید دل من، برای هیچکس بیشتر از آنهایی که فقط خودشان را میبینند و دیگر هیچ، نمیسوزد. این فلاکت است؛ فلاکت زندگییی که ادعایی جز دل خوشکردن به وجود خودش ندارد و عنصر تعهد وسیلهیی است که ما را از فلاکت طبیعیمان بیرون میکشد؛ متعهد شدن برای چیزی والاتر از خود، به اوجرسیدن زندگی در بالاترین شدت آن است. متعهد شدن، یعنی هیچگاه به آنچه که هستی اکتفا نکنی و همیشه خودت را در بالاترین ظرفیتهایت ببینی. در این کمال، احساسات و موفقیتها نهفتهاند. البته سرخوردگیها و فشارها و تردیدها هم هست، ولی یقینها هم هستند. واضح است که تعهداتی از جنسی که ما داریم هیچوقت به آسانی حاصل نمیشود، چون در جوهرش اجباراً هدفی عالی نهفته و حس رهایی بعد از پشت سر گذاشتن موانع حاصل میشود. شخصاً آنچه به من در تعهدم در کنار شما انگیزه میدهد، همین است. این تعهد، امکان گریز از جبرهای انسانی را فراهم میسازد. نمیتوان خود را به روزمرگی محدود کرد. تعداد زیادی از شما مردان و زنان، بارها از همهچیز در زندگیتان گذشتهاید، آن هم بهخاطر سرمایهگذاری در یک هدف سیاسی بهرغم اینکه میدانستید، به این دلیل از شما ایراد گرفته خواهد شد. ولی به این دلیل این کار را کردید که متعلق به خودتان نیستید. متعلق به کشوری هستید که اعتلای آنرا میخواهید. این کار را مثل همه آن مقاومان ایرانی انجام دادید که به آنها درود میفرستم چون زندگیشان را فدای رقمزدن سرنوشت دیگری برای کشورشان کردند. معتقدم در مسیر این تعهد، فرد از خود بیخود میشود. برخی حتی سلامتیشان را نیز فدای این راه میکنند. این، ارزش فدا در مقاومتی است که الآن چند دهه است دارد مبارزه میکند
اجازه بدهید سخنانم را با این تأکید به پایان برسانم که حتی اگر نمیدانیم این مبارزه چقدر بهطول خواهد انجامید و چقدر وقت نیاز است تا اقداماتمان به نتیجه برسد، ولی قدرت ما در جمع ماست. البته این برای همه ما نوعی تمرین است، ولی به همین دلیل هم هست که مقاومت ایران به ما نیاز دارد
قبول تعهد بهمعنی ارادهکردن برای برپا کردن جامعةی نوین است. بهنظر من این متمدنترین اقدام در نقطه مقابل بربریت این اعدامهاست. مقاومانی در این مسیر جان خود را از دست دادهاند و برای همین به دید شهدا به آنها نگریسته میشود. اما این تعهد، پوچ نیست. پوچدیدن این تعهدات، ندیدن برد آن یا بهتر است بگویم، جنبه معجزهآسای آن است. بهیاد بیاوریم و من قبل از آمدن به اینجا قیام سال 1956در بوداپست را بهیاد آوردم که آنقدر قربانی گرفت. این قیام حتی به شکست انجامید. قیام بوداپست بهشدت سرکوب شد. 26000مجاری به دادگاهها سپرده شدند، 22000تن از آنان محکوم شدند، 13000نفر زندانی شدند، صدها نفر اعدام شدند و کاردینال جوزف میندزنتی به مدت 15سال بهعنوان پناهنده در سفارت آمریکا بهسر برد. آیا با اینحال میتوان گفت که انقلاب مجارستان پوچ بوده؟ خیر! چون محصول یک تعهد، همیشه در لحظه نمایان نمیشود، بلکه سالها و شاید دههها بعد خود را نشان میدهد. همه نسلهای ایرانیانی که یکی بعد از دیگری وارد مقاومت شدند، گواه این حقیقتند. آنها برای پایداری ایران مبارزه میکنند و برای اینکه کودکانشان در ایرانی آزاد زندگی کنند. من ایمان دارم که حیات یک ملت را به میزان تعهد آن میسنجند. بنا بر این، هرگز به صحت این تعهد شک نکنید، این فقط تعهد ما نیست، خیلی بیشتر از ماست؛ تعهدی است برای کودکان و نوههایمان؛ نه تعهدی برای ایران، بلکه تعهدی برای بشریت. با تشکر فراوان
ژان فرانسوا لوگاره - شهردار منطقه یک پاریس
شب بهخیر. نیاز به زمان و مایهگذاری و گردهماییهایی مثل این هست تا جستجوی واقعیت به نتیجه برسد؛ واقعیت کشتارهای هولناک 1988، کشتارهایی که طی آن بیش از 30هزار نفر، رقم نزدیکتر به واقعیت بیش از 33هزار نفر است، شامل مردان، زنان، نوجوانان، کودکان بیگناه بهقتل رسیدند و مراسم کفن و دفن هم نداشتند. ما با حکومتی مواجهیم که هنوز در تلاش است تا تکذیب کند و علائم باقیمانده از این کشتارها را از بین ببرد. بهیمن همه نشانهها، همه عکسها و همه مبارزات ما، این تحقیقات تا حدودی به نتیجه رسیدهاند. بهیمن همبستگیمان، موفق شدیم واقعیتها را بازسازی کنیم، هویتها را تعیین کنیم، اسامی را بدانیم. وظیفه بیاد آوردن، امر بسیار مهمی است. ولی هنوز موانع زیادی را باید از میان برداریم
ما با اطلاعرسانی دروغین مواجهیم. در مجلات بسیار جدی داستانسرایی میکنند که حکومت کنونی ایران بسیار معتدل و لیبرال است. این در حالی است که عفو بینالملل و سازمان ملل، این حکومت را دارای رکورد جهان در رقم اعدامهای بدون محاکمه خواندهاند، حتی همین امسال، در سال 2017، از اول ژانویه. بنا براین، هنوز باید مبارزات زیادی را انجام بدهیم
امروز آنچه میخواهم بگویم، وفاداری و مؤمن بودن ما به این مبارزه است. افرادی را که اینجا پشت تریبون هستند تقدیر میکنم، افرادی مانند ژان پیر عزیز، راما عزیز و سیلوی عزیز که مدتهاست همراه این مبارزه هستند. در همه گردهماییها و تظاهرات شرکت میکنیم و تکرار میکنیم که ما باید حتماً گواهی بدهیم. تمام گواهیها را باید گردآوری کنیم و باید بسیج بدهیم باید همراه مقاومت ایران باشیم در مسیر آزادی، در مسیر دموکراسی. ما همه، مبارزین آزادی ایران هستیم و این مبارزه را با بسیجدادن و تظاهراتکردن و همبستگیمان انجام میدهیم. با تشکر از همگی
سروناز چیت ساز - مسئول کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران
در ابتدا میخواهم قدردانی خودم را از خانم شهردار بهخاطر برگزاری نمایشگاه و جلسهیی در شهرداری منطقه 5درباره قتلعام تابستان 67ابراز نمایم. و از همه میهمانان گرامی که در این جلسه حضور دارند، تشکر میکنم
از مناسبت روز جهانی حذف خشونت علیه زنان چند روز میگذرد. اما خشونت علیه زنان همه روزهای تاریخ را به خود اختصاص داده است. بهخصوص در میهنم ایران و در حاکمیت آخوندهای مرتجع، تقویم روزها با سرکوب و تحقیر زنان ورق میخورد و آنچه این موضوع را به یک فاجعه تبدیل میکند این است که آخوندها این جنایات را به نام اسلام انجام میدهند و آن را بهصورت قانون و فرهنگ رایج درآوردهاند
حکومتی که تولیدکننده دائمی خشونت علیه زنان است. با تحمیل حجاب اجباری و مجازاتها به اسم دین و انواع تبعیض و اهانتبه زنان در محیط کار و حتی در خانه و خانواده.
اما بهمناسبت این جلسه و تجمع امروز باید بگویم که این رژیم تاکنون دهها هزار زن مجاهد و مبارز را زندانی، شکنجه یا اعدام کرده است
تعدی به زندانیان زن یکی از روشهای شکنجه در زندانها بوده و صدها زن در واحدهای مخوفی به نام مسکونی سربه نیست شدند و کمتر کسی باقی ماند تا از آنچه در آنجا گذشت خبری به بیرون بیاورد. زنانی که یا اعدام شدند، یا به بیماریهای روانی مبتلا شدند، و از شدت شکنجه و اعمال وحشتناکی که آنجا توسط پاسداران انجام شده بود، جز سکوت و نگاههای پردرد، درباره وقایع آنجا حرفی نداشتند
باید بگویم که شکنجه و اعدام دهها هزار زن مجاهد و مبارز که اکثریت عظیم آنها مسلمان بودند، ابعاد حیرتانگیزی دارد که در دنیای معاصر نظیر ندارد
بر اساس آمار و گفتههای شاهدان، در جریان قتلعام، بهدلیل کینه این رژیم نسبت به زنان بهخصوص زنان مجاهد، تقریباً همه زنان مجاهد اعدام شدند و تعداد بسیار اندکی از زنان زندانی مجاهد از آن قتلعام فجیع نجات پیدا کردند
همین حالا هم برخی از زنان زندانی در ایران از خانواده قتلعام شدگان سال ۶۷هستند. و فقط بهخاطر یک سؤال ساده، که مزار اعضای خانواده آنها کجاست؟ و چرا اعدام شدند، ماهها شکنجه و سلول انفرادی را تجربه کردهاند و محکوم به حبسهای طولانی مدتاند.
یکی از مهمترین دلایل این کین توزی علیه زنان این است که رژیم ولایتفقیه مهمترین تهدید خود را در همین نیروی آزادیخواه و برابریطلب میبیند
اما زنان ایرانی در این سالها کوتاه نیامدهاند و برای مطالبات بر حق مردم ایران که همانا آزادی و برابری هست فعالیترین بوده و بیشترین ایستادگیها را در مقابل رژیم داشته و دارند بهمین دلیل هم بیشترین تهدید را متوجه رژیم کرده و میکنند
به گزارش سازمان عفو بینالملل، مقامات ایرانی سرکوب فعالان حقوق زنان کشور را در نیمه اول سال جاری تشدید کرده است
تحقیقات نشان میدهد که از ژانویه ۲۰۱۶دهها فعال حقوق زنان برای بازجوییهای طولانی و طاقتفرسا توسط سپاه پاسداران احضار شدند و با جرایم امنیت ملی تهدید به زندان شدند
همچنین طبق اخبار و اطلاعات منتشر شده در مطبوعات و رسانههای حکومتی، در دوران آخوند روحانی، رئیسجمهور بهاصطلاح مدره، 81تن از اعدام شدگان زن بودهاند
اما ارقام اصلی را باید بسیار بالاتر از این فرض کرد چرا که بیشتر اعدامها در ایران در خفا و دور از چشم مردم صورت میگیرد
بله، سرکوب و اعدام ادامه دارد، اما آخوندها در تحمیل راه و رسم ارتجاعی خود شکست خوردهاند
از روز اول حاکمیت این رژیم تا الان، یعنی طی 38سال، آخوندها، علیه مردم ایران بهخصوص زنان به هر جنایتی دست زدهاند. اما زن آگاه و آزاده ایرانی تسلیم نشده است. و این مهمترین و پرافتخارترین نتیجه رویارویی زنان مقاوم با رژیم ولایتفقیه است
و سخن آخرم، تسلیت و همدردی همه ما با زلزلهزدگان ایران است. با دختران و کودکانی که در این سوز و سرما سرپناهی و حامی و همراهی ندارند
تنها راه نجات ایران، راه پاسخ و درمان دردهای این مردم، سرنگونی این رژیم جنایتکار و غارتگر است
به همین دلیل در آخر میخواهم بگویم همانطور که خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت بارها تأکید کردند دولتهای اروپایی هرگونه رابطه و معامله با این رژیم را باید به رعایت حقوقبشر، و توقف اعدام و شکنجه منوط کنند
و نمایندگان کشورهای اروپایی باید دولتهای خود را به رعایت این اصل مجبور و متقاعد کنند
از همه متشکرم
ادامه دارد
https://www.mojahedin.org/news/208717/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر