شنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۹۵

خوزستان؛ حاصلخیز و غنی اما محروم!

یکی از دردناکترین نتایج سیاستهای ضد ملی رژیم آخوندی، انهدام بخش مهمی از میراث طبیعی ایران‌زمین است. از جمله خشک شدن تالابها و جلگه‌های یکی از پر آب‌ترین استانهای ایران یعنی خوزستان، آن چنان که نزدیک به یک ماه قبل توفان شدید گرد و غبار به قطع آب و برق و ارتباطات اینترنتی در این استان منجر شد
بحران گرد و غبار 8بهمن ماه سال جاری در استان خوزستان که رتبه اول آلودگی هوا و ریزگردها در جهان را نیز یدک می‌کشد هنگامی آغاز شد که توفان شدید گرد و غبار با غلظت ۶۶ برابر حد مجاز، تمامی استان را در برگرفت
رسوب حجم عظیمی از گرد و غبار بر روی تأسیسات برق استان و دکل‌های انتقال برق، آن زمان که با افزایش شدید رطوبت هوا توأم شد عملاً منجر به اختلال در شبکه‌های برق رسانی و خارج شدن چند ژنراتور اصلی این شهر از مدار برق شد
در این حال نبود تجهیزات برق اضطراری مزید بر علت شد و موتورهای تصفیه‌ آب استان نیز دچار اخلال و نارسایی برق شد که قطع آب در سراسر استان را به همراه داشت
وجود گرد و غبارهای مهیب با غلظت بیش از 66 برابر استانداردهای متعارف جهانی، توفانهای شن و از کار افتادن شبکه‌های آب و برق رسانی در بیش از ۱۱ شهر این استان، تعطیلی مدارس و ادارات را بهمراه داشت و این خود آغاز یک فاجعه تمام‌عیار برای آحاد مردم این استان بود
ابعاد فاجعه آن‌قدر عظیم بود که رسانه‌های رژیم اعتراف کردند که: خوزستان دارد دفن می‌شود». و «پدیده ریزگردهای استان در حال تبدیل شدن به یک تهدید ملی است
بحران اما تنها صرفاً به تعطیلی مدارس، دانشگاهها و ادارات راه نبرد بلکه به بروز انواع و اقسام بیماریهای مختلف در میان مردم محروم این استان نیز دامن زد به گونه‌ای که یکی از اعضای مجلس ارتجاع مجبور به اعتراف شد که: «وضعیت آلودگی آب و هوا در استان خوزستان منجر به افزایش بیماریهای پوستی و تنفسی شده به‌طوری که گاهی روزانه ۲۰ هزار نفر راهی بیمارستانهایی می‌شوند که توان و ظرفیت پذیرش آنها را ندارند». و به این ترتیب زندگی میلیون ها مردم محروم این خطه زرخیز میهن تیره و تار شد
پیامد این فاجعه که تماماً محصول سیاستهای میهن برباده و خانمانسوز حاکمیت آخوندها در 38سال گذشته می‌باشد چنان خشم مردم قهرمان این خطه زر خیز را برانگیخت که شهر اهواز و سایر شهرهای خوزستان را در کانون یک خیزش بزرگ و واقعی قرار داد
ابعاد بزرگ و فراگیر اعتراضات اجتماعی مردم خوزستان چنان وحشتی در رژیم ضدبشری آخوندی انداخت که نهایتاً ولی وقیح رژیم به صحنه وارد شد تا به خیال خود با ریختن اشک تمساح، خود را از این مهلکه بدر برد. گویی او نیست که عامل اصلی همه این بحرانها در کشور است. ! وگویی این ایادی او در سپاه جهل و جنایت نیستند که عامل سرقت و انتقال آب کارون و خشک کردن هورالعظیم و تالاب شادگان هستند
خامنه‌ای که بهتر از هر کس دیگر می‌داند که جامعه مانند بشکه‌ باروتی است که هر لحظه ممکن است منفجر شود، مجبور شد این‌گونه اشک تمساح بریزد که: مسئولان وظیفه دارند که به این مشکلات رسیدگی کنند و اگر کسی به فکر مردم باشد، نمی‌تواند در مقابل مسائل دشوار خوزستان راحت بماند و این وظیفه قطعی، فوری و همیشگی حکومتهاست که به فکر مردم 
...باشند... این حوادث حقیقتاً دل انسان را می‌خراشد 
البته مردم اهواز جواب این دجالگری وی را دادند و روی دیوارهای شهر نوشتند: رهبر بی‌کفایت عدالت عدالت
واقعیت این است که نفرت و انزجار مردم چنان بود که به‌رغم اقدامات فریبکارانه رژیم در برکناری مدیرکل مدیریت بحران استانداری خوزستان و مدیرکل منابع طبیعی خوزستان و ممنوع و غیرقانونی اعلام کردن تجمعات اعتراضی، با هو کردن مزدوران سرکوبگر رژیم و با سردادن شعارهایی مانند: «هیهات من الذله» - «وعده ما همین جا ساعت ۴ فردا» - «نترسید نترسید ما همه با هم هستیم» - «اهواز شهر ماست، هوای پاک حق ماست»، «کارون با اصالت، تسلیت تسلیت»، «اهواز بی‌قراره، کارون آب نداره»، «نفت و آب اهواز رو بردن، جاش گرد و خاک آوردن» «روحانی خجالت خجالت»، «دولت تدبیر و امید، کو امید کو تدبیر». و در حالی‌که به زبان عربی شعار می‌دادند: با خونم و با جانم، ای کارون نجاتت می‌دهم به مقابله با اقدامات سرگوبگرانه رژیم برخاستند
آنان همچنین در تمامی این اعتراضات با در دست داشتن پلاکاردهایی که روی آنها نوشته شده بود: «پایان دوره سکوت» و «مجریان پروژه انتقال آب کارون باید مجازات شوند» «اهواز = حلب، نه برق نه آب نه امکانات»، «بیکاری، بی‌آبی، بیماری؛ ماهشهر فرزند ناتنی ایران نیست»، ... ضمن گوشمالی دادن مزدوران بسیجی نفرت و انزجار بی‌مانند خود را از تمامی باندهای سرکوبگر نظام سراپا فاسد و ویرانگر ولایت‌فقیه ا براز داشتند
خشم مردم خوزستان تا آنجا بالا گرفت که خبرگزاری حکومتی موسوم به ایرنا 3اسفند 95 شرایط ملتهب خوزستان را چنین ارزیابی کرد: خوزستان در جنگ هشت ساله نشان داد که همواره تمایلی عظیم برای بخشی از ایران بودن را داشته و برای آن، خون مردان و زنان بسیاری را هم نثار کرده است اما مسأله از آنجا شکل پیچیده‌تری به خود می‌گیرد که ممنوعیتهایی برای اعتراض مردمی در روزهای اخیر در نظر گرفته شده است. این امر بسیاری را نگران می‌کند که اگر این مسأله از راه مسالمت‌آمیزی حل نشود، در آینده محل نزاع‌های خیابانی شود. جایی که بازماندگان جنگ چیزی برای از دست دادن ندارند. مردم خوزستان، مانند دیوارهایی از اهواز، خرمشهر، آبادان و حتی شلمچه که هم‌چنان بوی جنگ و گلوله با خود دارند، امروز از کشیدن این رنج بسیار خسته‌اند و صدایشان راه به جایی نمی‌برد؛ جایی که تقاضای مردم از خنثی نشدن مینهای جنگ، زمینهای آلوده با بمبهای شیمیایی و درختانی که هرگز دیگر سبز نمی‌شوند، به این مرحله رسیده است که تنها می‌خواهند نفس بکشند
افزایش ریزگردها، ارمغان شوم نظام ولایت‌فقیه برای مردم ایران
اگر چه حاکمیت قرون‌وسطایی آخوندها از طریق دجالیت و فریب افکار عمومی هموار تلاش داشته تا برای جلوگیری از گسترش اعتراضات مردمی وانمود نماید پدیده ریزگردها مصیبتی است فرا منطقه‌یی که به رژیم تحمیل شده، و دولت نقشی در پیدایش آن ندارد. اما ابعاد وسیع فاجعه آن‌قدر حیرت‌انگیز است که سران و کارگزاران همین رژیم از روی استیصال مطلق مجبور به اعتراف می‌شوند که به هم خوردن تعادل زیست محیطی ایران نتیجه غارت منابع آبی‌ کشور توسط باندهای غارتگر آخوندی است، که حرث و نسل مردم میهن را به تاراج گذاشته‌اند
در تأیید این نکته همین بس که روزنامه حکومتی سیاست روز3اسفند 95 به‌نقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع رژیم این‌گونه می‌نویسد: آرزو داریم داعش نابود شود اما خشک شدن شادگان و هورالعظیم چه ربطی به داعش دارد؟! مارون و جراحی و زهره هندیجان سه چهار سال است که آب ندارد داعش دشمن ماست اما نمی‌شود همه چیز را به گردن آن انداخت و مشکلات داخلی را ندید
-خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا 19بهمن 95 تحت عنوان تنها راه‌کار مقابله با گرد و غبار، توقف طرح‌های انتقال آب است می‌نویسد: معضل ریزگردها اکنون نه تنها خوزستان بلکه 22 استان دیگر را تحت تاثیر قرار داده و مشکلاتی را برای این استانها ایجاد کرده است؛ در حال حاضر پدیده گرد و غبار تمام کشور را تهدید می‌کند ولی گرد و غبار در خوزستان قابل قیاس با این پدیده در سایر استانها نیست. به علت سدسازیهای پی‌درپی و انجام طرح‌های انتقال آب بین ‌حوضه‌ای از سرشاخه‌های رودخانه‌های خوزستان، خاک استان رطوبت خود را از دست داده و دچار فرسایش شده است. از لحاظ علمی به‌راحتی می‌توان اثبات کرد که پدیده ریزگردها در خوزستان ارتباط تنگاتنگی با انتقال آب از سرشاخه‌های کارون و سایر رودخانه‌های استان خوزستان دارد. اجرای طرح‌های انتقال آب از کارون و سایر رودخانه‌های کارون پدیده گرد و غبار را نه تنها به‌شدت تشدید کرده است بلکه موجب بروز واکنش‌های دیگری نیز از سوی طبیعت شده است. با این طرح‌ها 22 استان دیگر کشور را هم به علت وقوع پدیده گرد و غبار نابود کرده‌اند
همین منبع در ادامه ضمن زیر ضرب بردن ترفند دجال گرانه رژیم آخوندی که مدعی است ریشه ریزگردها فرا منطقه‌ای است می‌نویسد: باید زمانی که شاهد وقوع پدیده گرد و غبار ناشی از فعالیت‌های کانون خارجی هستیم، این پدیده را در مبدأء نیز شاهد باشیم اما در توفان گرد و خاک 8بهمن ماه اهواز در کدام قسمت عراق و کشورهای همسایه پدیده گرد و خاک وجود داشت؟
- سایت حکومتی موسوم به هور نیوز 28بهمن تحت عنوان 350هزار هکتار کانون تولید گرد و غبار در اهواز به‌نقل از معاون سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری می‌نویسد: «خوزستان یکی از استانهای پر آب در کشور است که 60 درصد آب کشور از این استان عبور کرده و به خلیج‌فارس می‌رود. به‌دلیل سد‌هایی که بر روی کرخه و کارون ساخته شده 350هزار هکتار کانون تولید گرد و غبار ایجاد و ریزگردها تاثیر خود را بر روی اهواز گذاشت. اولین تاثیر ریزگردها بر روی مقره‌های برق بود به‌طوریکه وزیر نیرو با حضور در مجلس شورای اسلامی اعلام کرد برای تعویض مقره‌ها هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد در صورتی که این بلا را خودشان به وجود آورده‌اند
-- خبرگزاری ایسنا 27بهمن به‌نقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع نوشت: «پدیده شوم ریزگردها سال‌هاست نفس مردم خوزستان را گرفته و آنها را به انواع بیماریهای صعب‌العلاج دچار کرده است. زندگی اجتماعی مردم فلج شده و مراکز صنعتی، علمی، درمانگاهها و بیمارستانها به تعطیلی کشیده شده است. همچنین غلظت ریزگردها به حدی رسید که شبکه‌های انتقال برق را از کار انداخت و زمانی که برق خاموش شود، آب و مخابرات نیز به مشکل برمی‌خورند و زندگی روزمره مردم به تعطیلی کشیده می‌شود. ما شاهد بودیم که ۸۰۰ هزار بشکه نفتی که از استان خوزستان برای صادرات روزانه در نظر گرفته شده طی ۲۴ ساعت با کسری مواجه شد که چنین وضعیتی می‌تواند اقتصاد دولت را مختل کند. این معضل باعث می‌شود خوزستان را از دست بدهید. به هر حال خوزستان ۸۰ درصد انرژی کشور را تأمین می‌کند و اگر این پدیده ادامه یابد اقتصاد کشور به چالش کشیده خواهد شد. متأسفانه دارند آب را منتقل می‌کنند و خوزستان را به جایی مثل صحرای آفریقا تبدیل می‌کنند. اصلاً جایز نیست که طبیعت و اکولوژی این استان را به هم بزنیم، چرا که قطعاً ایجاد مشکل می‌کند. خوزستان استان کوچکی نیست بلکه ۵ میلیون جمعیت دارد و بی‌تفاوتی به آن، خیانت به مردم است
- خبرگزاری حکومتی ایسنا 15اردیبهشت 94 در مطلبی تحت عنوان «نابودی کارون تا 20سال آینده» به‌نقل از یکی از کارشناسان رژیم چنین می‌نویسد: با شرایطی که در انتقال آب از خوزستان به اصفهان پیش می‌رود، کارون تا 20سال دیگر عمر نمی‌کند. امروز رودخانه‌های استان را به‌دلیل بهره‌برداریهای غیراصولی و غیرقانونی از بین برده‌ایم و چالشهای کنونی این رودخانه‌ها ناشی از نبود متولی واحد و مدیریتی ناظر بر بهره‌برداری از آنها است
این کارشناس حکومتی در ادامه اضافه می‌کند: «خوزستان با نفت بزرگ نشده است بلکه به‌دلیل برخورداری از رودخانه‌های عظیم و جلگه‌ای پهناور از قرنهای گذشته تاکنون شناخته شده است. کشتیرانی در رودخانه‌های استان به حدی فعال بود که تمام کالاهای مورد نیاز نقاط مختلف کشور از طریق بنادر این رودخانه‌ها از کشورهای دیگر، وارد و به سایر نقاط منتقل می‌شد. بررسی مدیریت 50سال اخیر رودخانه‌ها در استان نشان می‌دهد که ارگانهایی هم‌چون وزارت نیرو و شهرداریها که متولی رودخانه کارون بوده‌اند، این رودخانه را نابود کرده‌اند. وزارت نیرو با سدسازی و تولید انرژی از آب رودخانه کارون به سهم خود آن را خشک کرده و شهرداری نیز با خاک‌ریزی و خاک برداری دهانه‌های زیر پل‌ها را بسته است
همین منبع در ادامه ضمن اشاره به باندهای غارتگر آب در رژیم آخوندی که تماماً زیر سلطه سپاه جهل و جنایت رژیم قرار دارند اضافه می‌کند: به‌طور کلی ساخت صنایع آب بر در کویر، کاری از اساس اشتباه است که متأسفانه دولت تن به انجام آن داد و امروز صنایع بزرگی در اصفهان فعال است که نیاز آبی زیادی دارند و برای تأمین نیاز آب آنها کانال‌های پیدا و ناپیدا به‌صورت علنی و پنهانی ایجاد شده است و به این ترتیب آب رودخانه‌های خوزستان منتقل می‌شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر