گر چه در زندانام از خود رستهام
سرو آزادم اگر تنخستهام
تا که لب بگشاید آزادی کنون
بر غذا لب بستهام
ذرهذره گر بسوزد جان من
کم نگردد ذرهئی ایمان من
من یقین دارم که میآید بهار
شاد باش ایران من
یا مرگ یا آزادی
گر چه رنجورم، موجی از دردم
صخرهی شب را من همآوردم
بنگر این عشق بیحسابم را
بشنو فریاد اعتصابم را
یا مرگ یا آزادی
گر چه در زندانام از خود رستهام
سرو آزادم اگر تنخستهام
تا که لب بگشاید آزادی کنون
بر غذا لب بستهام
دست خالی پشت این دیوارها
من شکستم بازجو را بارها
با سلاح پیکرم بیواهمه
میکنم پیکارها
یا مرگ یا آزادی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر