در سایه حاکمیت منحوس ولایت و فساد بیحد و مرز سران و کارگزاران فاسد آن، شتاب روزافزون و لجام گسیخته فقر و گرسنگی و خانه خرابی، به حدی رسیده است که هماکنون نزدیک به 50 میلیون ایرانی در زیر خط فقر زندگی میکنندابعاد غیرقابل باور این فقر آنهم در میهنی که یکی از کشورهای غنی و ثروتمند جهان بهشمار میرود چنان تنفر عموم مردم بهویژه جوانان را نسبت به کلیت رژیم برانگیخته است که سران و کارگزاران رژیم در وحشت از اعتراضات اجتماعی روزافزون مردم مجبور به اعتراف میشوند که: دولتهای پس از انقلاب کشور را در حوزه اقتصاد به مرز فاجعه هدایت کردهاند. مرز فاجعه کجاست؟ مرز فاجعه همین فاصله عظیم طبقاتی است که چون درهیی هولناک و سیاهچالی وحشتناک همه تدابیر اصلاحی را میبلعد و اجازه نمیدهد دو قدم پیش برویمبررسی ابعاد وسیع و گسترده بحران و شکاف طبقاتی موجود در جامعه از زاویه صرفاً اقتصادی بوضوح روشن مینماید که ساختار قرونوسطایی و ضدتاریخی همراه با سیاستهای ضدمردمی و غارتگرانه پلید آخوندها در چهار دهه گذشته عامل اصلی فاجعه کنونی کشور میباشد که آثار آن از یک سو در زندگی مجلل سران و کارگزاران رژیم آخوندی و از سوی دیگر فقر مفرط مردم و حاشیه نشینان شهرها و حلبی آبادها به نمایش گذشته شده استنتیجه این سیاست ضدمردمی رژیم آخوندی افزایش فاصله طبقاتی بین اقشار مردم، نابودی طبقه متوسط و رانده شدن آن به سوی اقشار فقیر و کمدرآمد و ایجاد آسیبهای اجتماعی نظیر حاشیه نشینی، کپر نشینی، کارتن خوابی، و... . می باشد تا آنجا که رسانههای رژیم اذعان میکنند که: «نابرابریهای اقتصادی در جامعه ایرانی که از آن با عنوان شکاف طبقاتی یاد میشود، مرز شکاف را هم پشت سر گذاشته، به گفته کارشناسان اقتصادی، جامعه ایرانی طبقه متوسط را از دست داده و به دو مرز دارا و ندار تقسیم شده استامروز یک اقلیت تبدیل به یک طبقه اجتماعی شده است. اگر زمان طاغوت یک خانواده صد خانوادگی همه مناصب اقتصادی را برای خود تصاحب میکردند، امروز هم اشرافی گری، غارت بینالمللی و اختلاس یک پدیده اپیدمی شده و غده سرطانی جامعه بهصورت یک غده بدخیم درآمده است. حرام خواری در جامعه تبدیل به یک نُرم شده استاین فساد که ذاتی نظام ولایتفقیه میباشد و هماکنون تا منتها درجه نهادینه شده است چنان در تمامی تار و پود آن تنیده شده است که دو تن از کارگزاران رژیم، یعنی احمد توکلی و عباس عبدی در بیانیهیی به صراحت اذعان میکنند: «امروز با فساد سیستمی و شبکهیی روبهرو هستیم. در این مرحله دستگاههای ناظر و مسئول مبارزه با فساد، خود به درجاتی آلوده میشوند و مفسدان به شکل شبکهیی از یکدیگر حمایت میکنند و خود به بخشی از علت تداوم و تشدید فساد مبدل میشونداین فساد بهغایت نهادینه شده را همچنین میتوان در اعترافات سردمداران رژیم بر سر نمایش بهاصطلاح انتخابات ریاستجمهوری بهتر و دقیقتر درک و استنباط نمود، چرا که خود گویای تمامی واقعیت و حقیقت میباشد، آنجا که در نهایت
:وقاحت و بیشرمی یکدیگر را مخاطب قرار داده و اذعان میکنند
امکانات و ثروت جامعه در دست 4 درصد است و 96 درصد از جمعیت کشور از این ثروت و امکانات بیبهرهاند.
اختلاف طبقاتی، هفت واحد در سالهای اخیر افزایش یافته است.
هماکنون 3 میلیون مسکن خالی در کشور وجود دارد که متعلق به همان 4درصد اشراف و ثروتمندان نظام هستند.
هماکنون 11میلیون جوان بدون مسکن میباشند که برای مسکن دادن به آنها سالانه باید حداقل یک میلیون مسکن ساخته شود.
16میلیون نفر از جمعیت کشور در شهرهای مختلف حاشیهنشین شدند.
...جمعیت بیسواد کشور بیش از 10 میلیون نفر است.