ماجرای فحاشی چماقداران باند خامنهای به حسن روحانی و برخی همکارانش در نمایش موسوم به روز قدس آنهم وسط خیابانهای تهران هنوز نقل محافل باند روحانی است. تقریباً تمامی رسانههای این باند یکی دو مقاله در این باره چاپ زدهاند و برخی مانند روزنامه حکومتی بهار حتی تا 4مقاله هم در یک شماره خرج این قضیه کردهاند. حرکتی که نشاندهنده عمق گزیدگیشان از خامنهای و دستجات اوباشش است.پخش گسترده تصویر سردسته اوباشی که گریبان روحانی را وسط خیابان گرفته بود، در مراسم شب قبل خامنهای جای هیچ تردیدی برای حتی سادهلوحترین آدمها هم باقی نگذاشت که: کار کار خود خامنهای است!بویژه که سردسته اوباش با ویلچر درست در همانجایی از راهپیمایی سروکلهاش پیدا شد که روحانی از ماشینش پیاده شد تا چندتا عکس و فیلم تبلیغاتی ازحضورش در مراسم روز کذایی قدس بگیرد و برود!
تقارنی که نشان از تبانی پاسداران تیم حفاظت روحانی با چماقدارهای بیت آقا و طراحی کامل ماجرا میداد. واقعیتی که از چشم هرکس پنهان بماند از چشم کسانی که خود در دهههای قبل بهویژه دهه 60 در شمار آمران و عاملان چماقداری آن سالها بودهاند، نمیتواند پوشیده بماند.
عبداله نوری یک مقاله نوشته و سؤال کرده: آیا زمان آن نرسیده که برای همیشه به حسابشان (یعنی حساب چماقداران مربوطه) رسیده شود؟!
یکی دیگر، داستان فحاشی به روحانی را نوک کوه یخ نامیده و به کل کوه چماقداری توجه داده!
سومی اسم مقالهاش را گذاشته بازتاب ناهنجاریهای قدرت در خیابان!
و چهارمی گفته: اینهایی که میگوییم ”خودسر“ خودجوش نیستند، یعنی همینطوری تصادفی و محظا لله سروکلهاشان برای چوبکاری روحانی و باندش پیدا نشده!
ربیعی وزیر کار روحانی که سربازجوی کهنه کار وزارت اطلاعات در همان سالهای دهه 60 است (با اسم عباد) با همان اطلاعاتی که از گذشته و حال دارد به خوبی میداند که این جماعت اساساً خودجوش نیستند و همین را هم نوشته و منتشر کرده.تا اینجا بازگویی داستان جمعه و برخی واکنشهای باند روحانی به آن بود. خوب است که کمی هم به سابقه سرطان حکومتی بپردازیم که خمینی علاقه زیادی به آن داشت. خمینی چماقداران دهه 60 را فرزندان خودش مینامید و در روزگاری که همه مردم حتی پسر خودش احمد خمینی هم از رابطه داشتن با آن اظهار برائت کرده، آنها را محکوم میکردند و وزارت کشور خمینی هم ناگزیر از اعلام مرزبندی با آن بود (موضعگیری میرسلیم در قبال حمله اوباش پاسدار به میتینگ امجدیة مسعود رجوی)، باز این خمینی بود که یک تنه به میدان میآمد و از آدمکشهای چماقدارش حمایت میکرد و آنها را پدرانه زیر عبای خونین خودش میگرفت!