شنبه، بهمن ۰۲، ۱۳۹۵

جان کری: از چیزهایی که من خیلی بدان مفتخر هستم تلاشی بود که برای انتقال مجاهدین از کمپ لیبرتی صورت دادیم


جان کری در بخشی از سخنرانی خداحافظی خود در وزارت‌خارجه آمریکا و خطاب به کارکنان این وزارتخانه ضمن 
:اشاره به تلاشهای اشرف‌نشانها و هموطنان مقیم آمریکا برای تضمین حقوق و حفاظت مجاهدان اشرفی، گفت

یکی از چیزهایی که من خیلی بدان مفتخر هستم تلاشی بود که صورت دادیم و من یادم هست که استماع بعد از استماع می‌رفتم و شما نیز به یاد دارید کسانی را که آن با جلیقه‌های زرد در آن بالا بودند و مجاهدین خلق ایران را نمایندگی می‌کردند
و ما 3000نفر از آنها را از کمپ لیبرتی خارج و به مکانهای امن منتقل کردیم که در آنجا در امنیت هستند و جان آنها از حملات پیاپی نجات یافته است. من از جاناتان واینر، فرستاده ویژه‌مان، و دیگران به‌خاطر چنین تلاشی تشکر
می‌کنم. این یک تلاش عظیم بوده است
https://www.mojahedin.org/news/192272/
جان کری: از چیزهایی که من بدان مفتخرم تلاش برای انتقال مجاهدین از کمپ لیبرتی from Simay Azadi on Vimeo.

دلسروده اى از البرز، تقديم به آتش نشانهاى گمنامِ فاجعه پلاسكو كه با خونشون آتش رو خاموش كردن و قربانى نظام جهل و چپاول شدن....يادشون گرامى!


هرچند كه عادت شده تدفين پدرها
اينبار ولي فاجعه بارند خبرها
آتش به كجا رخنه نموده ست كه ناگاه 
آوار فرود آمد و پاشيد شررها
در باغ يكي نيست بگويد كه چه مانده
جز بال و پري سوخته از شانه به سرها
با خون خود آن آتش سوزنده نشانديد
بي واهمه رفتيد به درياي خطرها
در سوگ شمايان كه به آتش زده بوديد
بايد كه چهل سال بگريند خزرها
فرياد از اين معركه گيران كه نديدند
در مرگ غم انگيز شما سوخت جگرها

به یاد آبه پیر، مرد خدا و رزمنده مردم

طرح مقابله با زنان و ماهواره در استان گلستان


رئیس پلیس اداره امنیت گلستان از برخورد با زنان در طرح حجاب خبرداد و گفت، افرادی که در سطح جامعه در خودروها کشف حجاب می‌کنند خودرویشان توقیف شده است
سعیدی در مورد طرح هاي خياباني حجاب و عفاف نيز اضافه كرد: بالغ بر 49 هزار و 677 نفر در استان گلستان مورد تذکر لسانی قرار گرفتند که اکثر آنها بدحجاب بودند... علاوه بر اين، به منظور ارتقای زمینه‌های عفاف و حجاب اقدام به جمع‌آوری تجهیزات ماهواره کردیم که بالغ بر 23 هزار و 931 دستگاه در سطح استان جمع‌آوری شد
وي در مورد طرح سركوب تابستانه نيز گفت: «بالغ بر 6 هزار 224 هزار نفر در تابستان در سواحل استان گلستان مورد تذکر و ارشاد قرار گرفتند که از این تعداد 83 نفر به مراجع قضایی معرفی شدند...». (خبرگزاري حكومتي فارس – 30دي 1395

ازدواج دختران زير 15سال


 سه هزار و 944  دختر زیر 15 سال در سال ۹۴ در استان آذربایجان شرقی ازدواج کردند 
مدیرکل ثبت احوال آذربایجان شرقی، احد جودي گفت: از ازدواج‌های انجام شده در سال 94،  3 هزار و 944 نفر از دختران زیر 15 سال بوده اند
خبرگزاري حكومتي ايسنا، نصر نيوز – 29دي 1395
پيش از اين، در ۱۵ بهمن 94 کمیسیون حقوق کودکان ملل متحد، رژیم ایران را به خاطر افزایش آمار ازدواج دختربچه های خردسال، تبعیض علیه دختران و قوانینی که داشتن رابطه جنسی با دختر ۹ساله را جرم تلقی نمی کند، به شدت محکوم کرده بود

كشف نوزاد دختر، در سطل زباله!


يك نوزاد دختر يك روزه، در سطل زباله بيمارستان شهر خمين، كشف شد. كاركنان بيمارستان، او را در ميان زباله ها پيدا كردند. از هويت بستگان يا والدين اين كودك، خبري در دست نيست
 وبسايت حكومتي خبرآنلاين – 27دي 1395
پديده رها كردن نوزادان، طي ماه هاي گذشته رو به افزايش گذاشته است
در 25ديماه، اداره بهزیستی استان البرز اعلام كرد كه از ابتدای سال ۹۴ تا پایان آذر 95، 119 نوزاد در خيابان هاي البرز رها شده‌اند.  (خبرگزاري حكومتي ايسنا – 25دي 1395

اعتراض و شعار کارگران هپکو در اراک:‌ زیر بار ستم نمی کنیم زندگی



کارگران معترض هپکو در اراک در روز ۲۹ دی ۹۵ در پی استمرار تظاهرات خود برای دریافت حق و حقوق خود، دست به اعتراض و شعار دادن کردند
کارگران شعار میدادند:
زیر بار ستم نمی کنیم زندگی - وای از این وضع وای از این وضع
جان فدا می کنیم در ره آزادگی وای از این وضع وای از این وضع

رئیس‌جمهور آرژانتین خواستار تعیین‌تکلیف سریع پرونده قتل آلبرتو نیسمن شد


مائورو ماکری رئیس‌جمهور آرژانتین به تعیین‌تکلیف سریع تحقیقات درباره قتل قاضی شهید آرژانتینی آلبرتو نیسمن فراخوان داد
پایگاه خبری برایت‌بارت در گزارشی درباره دومین سالگرد قتل نیسمن به‌نقل از ماکری، نوشت: نمی‌توان چند دهه برای حل و فصل مسائل زمان گذاشت
همچنین پاتریسیا بولریچ وزیر امنیت آرژانتین درباره شکست تحقیقات پیرامون قتل قاضی نیسمن گفت، شماری از تماس‌های تلفنی خودش و سایرین با نیسمن از تلفن او پاک شدند
وی افزود: هدف این بود که همه‌چیز لاپوشانی بشود؛ چون نیسمن قصد داشت رابطه (دولت فرناندز)... و (رژیم) ایران را نشان بدهد. آنها می‌خواستند او را از سر راه بردارند
سناتور مارکو روبیو از اعضای برجسته سنای آمریکا در سالگرد قتل نیسمن، تأکید کرد: همان‌طور که آلبرتو نیسمن در پی عدالت برای قربانیان حمله تروریستی (رژیم) ایران به (مرکز) آمیا بود، ما باید در پی عدالت برای او دو سال بعد از قتلش باشیم
از سوی دیگر دامیان پاتچر خبرنگاری که روز قتل قاضی نیسمن اولین بار این خبر را منتشر کرد، در مصاحبه با اینفوبائه آراژانتین، گفت: فکر می‌کنم فرمان (قتل نیسمن) توسط رئیس‌جمهور وقت و بالاترین حوزه‌های قدرت صادر شد. به‌نظر من (این قتل) توسط آرژانتینی‌ها صورت گرفت و (رژیم) ایران نیز... در آن دخیل بود
روز چهارشنبه در دومین سالگرد قتل این قاضی شهید آرژانتینی مراسمی در بوئنوس‌آیرس در بزرگداشت او با حضور خانواده‌اش برگزار شد. شرکت کنندگان پلاکاردهایی حمل می‌کردند که بر روی آن نوشته شده بود: عدالت برای نیسمن
فراخوان رئیس جمهور آرژانتین به تعیین تکلیف سریع تحقیقات در باره قتل قاضی نیسمن from Simay Azadi on Vimeo.

عدم انتشار آمار و ارقام درست از فاجعه پلاسکو توسط رژیم

دو روز پس از فاجعه آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو و در حالیکه علاوه بردهها کشته، دهها تن شامل آتش نشانهای فداکار در زیرآوارها در سختترین وضعیت جانشان در خطر است، حکومت آخوندی هیچ آمار و ارقام و گزارش درستی از این فاجعه و عواقب آن نمی‌دهد و تاکنون حتی یک نفر هم از زیر آوار خارج نشده است.
در حالیکه رژیم آخوندی به پخش خبرهای پرازابهام و ضد و نقیض اکتفا می‌کند و مردم را هم به بهانه‌های واهی از حضور و کمک‌رسانی در محل منع می‌کند، در شبکه‌های اجتماعی گزارشهای متعددی از نگرانی مردم و طلب کمک از سوی آتش نشانهایی که زیر آوار مانده‌اند منتشر شده است. در برخی از واکنشهای اعتراضی مردمی، برایستادگی برای فرونشاندن آتش ظلم تأکید شده است.
رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت روز پنجشنبه ضمن تسلیت به هموطنان و به‌ویژه خانواده‌های قربانیان این فاجعه دردناک، از مردم تهران خواست به یاری آسیب دیدگان و خانواده‌های قربانیان بشتابند.
مریم رجوی خاطرنشان کرد: این فاجعه، عقب‌ماندگی و نابسامانی مفرطی را نمایان می‌کندکه رژیم ولایت فقیه و شخص خامنه‌ای به‌ میهن ما و تمام نهادها و زیربناهای خدماتی و فنی کشور تحمیل کرده‌اند.
در حالیکه رژیم ولایت فقیه و ارگانهای تحت کنترل شخص خامنه‌ای نظیر سپاه و ارگان غارتگر موسوم به بنیاد مستضعفان ساختمان پلاسکو را بعد از انقلاب تصاحب کرده‌اند و مسئولیت این فاجعه را به گردن دارند، ولی‌فقیه ارتجاع با سراسیمگی از خشم عمومی، طی پیامی به بهانه علمیات نجات، دستور سکوت داد و گفت: در حال حاضر همه تلاشها باید برای نجات جان گرفتارشدگان جهت-‌دهی شود و رسیدگی به علل حادثه مسأله بعدیست». وی در پیام سه سطری خود بار دیگر تأکید کرد: «از همه مسئولان می‌خواهم، وظیفه فوری را بر هر حرف و حدیثی مقدم بدارند»
سایر سرکردگان حکومت آخوندی از جمله پاسدار قالیباف شهردار رژیم از باندخامنه‌ای نیز، تلاش می‌کنند مانند دولت آخوند روحانی و استاندار رژیم در تهران با اقدامات نمایشی و دعاوی متناقض، بر مسئولیت رژیم در بروز این فاجعه سرپوش بگذارند.
پلاسکو در ابتدای انقلاب بلندترین ساختمان تهران بود که توسط ارگان غارت موسوم به بنیاد مستضعفان مصادره شد. این ارگان هم‌اکنون از زیرمجموعه‌های سپاه پاسداران خامنه‌ای است.
یک رسانه حکومتی نوشت: مالک اصلی ساختمان پلاسکو بنیاد مستضعفین بوده و مغازه‌داران مجتمع مستأجر هستند و کسی مالک نیست. اما کارگزاران رژیم بدون اشاره به تملک این ساختمان، تمام دستگاه تبلیغاتی خود را حول مقصر جلوه دادن مردم و ساکنان و صاحبان واحدهای تجاری این ساختمان بسیج کرده‌اند.
یک کارگزار رژیم در شورای شهر تهران با وقاحت گفت: بی‌توجهی به ایمنی دلیل این فاجعه است. ساکنان و مالکین ساختمان پلاسکو در سنوات گذشته به اخطارهای آتش‌نشانی بی‌توجه بوده‌اند. و آنها بدون توجه به این تذکرات فعالیت و کسب و کار در این ساختمان را ادامه داده‌اند.
به نوشته برخی از رسانه‌ها: سازمان آتش‌نشانی بارها نداشتن تجهیزات لازم برای اطفای حریق را به مسئولان داده بودند اما آنها نسبت به این موضوع بی‌توجه بودند.
یک عضو شورای ساختمان پلاسکو گفت: به‌دلیل اختیارات محدود، همه اخطارهای مبنی بر ایمن نبودن ساختمان به مالک اصلی یعنی بنیاد مستعضفان منتقل شده است. اما هیچ واکنشی از سوی مالک اصلی این ساختمان صورت نگرفت.
وی گفت، اختیارات شورا در حد کارهای روزانه مثل نگهبانی بود و مغازه‌دارها اصلاً نمی‌توانند مخالفت یا موافقت کنند زیرا مالک ساختمان نیستند و فقط سرقفلی در اختیار آنهاست.
رسانه‌های حکومتی به‌نقل از کارشناس ارشد سازمان نظام مهندسی ساختمان نوشتند: قدیمی بودن، عدم وجود تجهیزات اطفای حریق، عدم بهسازی و بازسازی المانهای سازه‌ای و عدم توجه به مراقبت و نگهداری از ساختمان، از مهمترین دلایل فروریختن ساختمان بوده است.
ارگان غارتگر موسوم به بنیاد مستعضفان و سپاه پاسداران در این باره که چرا نسبت به اخطارهایی که از سال 70 در مورد وضعیت ایمنی این ساختمان داده شده اقدامی نکرده‌اند سکوت کرده‌اند.
در زمینه تجهیرات مورد نیاز برای اطفای حریق برای چنین ساختمانهایی، اشپیگل با چاپ عکسی با تعجب نوشت: چرا تجهیزات اطفای حریق پایتخت این میزان ابتدایی است!
https://www.mojahedin.org/news/192275/
تلاش سردمداران رژیم برای سرپوش گذاشتن بر مسئولیتشان در قبال فاجعه ساختمان پلاسکو from Simay Azadi on
Vimeo.
دو روز پس از فاجعه ساختمان پلاسکو رژیم آخوندی هیچ آمار و گزارش درستی نمیدهد from Simay Azadi on Vimeo.

چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا در ساختمان کنگره سوگند یاد کرد


دونالد ترامپ عصر روز جمعه اول بهمن95 در ساختمان کنگره آمریکا سوگند یاد کرد و رسماً جانشین باراک اوباما شد. وی در اولین سخنرانی خود در جایگاه رئیس‌جمهور آمریکا گفت: این مراسم تنها یک انتقال قد‌رت بین دو نفر نیست بلکه ما امروز می‌خواهیم قدرت را از واشینگتن به مردم منتقل کنیم
دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا گفت : با تقویت ائتلافهای موجود و تشکیل ائتلافهای جدید،‌ تروریسیم افراطیون اسلامی را از صحنه جهان محو خواهیم کرد
صدها هزار نفر در این مراسم شرکت داشتند
باراک اوباما، جیمی کارتر، جرج بوش پسر و بیل کلینتون و هیلاری کلینتون در این مراسم حضور داشتند

دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا سوگند یاد کرد from Simay Azadi on Vimeo.

قطعه موزیکال «عظما » – برگرفته از پیک شادی 😂😂😂

غیظ دیوانه‌وار رژیم آخوندی از نامه شخصیتهای برجسته ایالات متحده به رئیس‌جمهور منتخب آمریکا


در ادامه واکنشهای هراس‌آلود رژیم آخوندی نسبت به نامه 23تن از شخصیتهای برجسته آمریکا از هر دوحزب و از مقامهای پیشین این کشور به 
دونالد ترامپ برای اتخاذ یک سیاست قاطع در برابر دخالتهای تروریستی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران و دیالوگ با شورای ملی مقاومت ایران، دیکتاتوری آخوندی زوزه‌های وحشت و غیظ جنون آمیز رژیم ولایت فقیه را در یک برنامه دیکته شده و کاملاً مشابه، در شبکه‌های مختلف تلویزیون تحت‌امر خامنه‌ای به نمایش گذاشتتلویزیون رژیم – 29 دی 1395: گوینده: سریال نامه‌نگاریها به ترامپ از بازنگری در برجام تا حمایت از منافقین
یک نامه جدید اما تکراری، این بار از 23 مقام سابق آمریکا به دونالد ترامپ، آنهم با مضمون حمایت از گروهک بدنام منافقین.
گوینده بی.بی.سی فارسی: اخیراً تعدادی از مقامهای سابق آمریکایی از دونالد ترامپ خواسته‌اند که با شورای ملی مقاومت با سازمان مجاهدین خلق وارد مذاکره شود.
گزارشگر: این 23 مقام آمریکایی در این نامه دلیل خود را هم این‌گونه توصیف می‌کنند، آنها می‌گویند ایران با کمک به بشار اسد در سوریه و شبه‌نظامیان شیعه عراق منافع استراتژیک آمریکا، متحدان و دوستان آمریکا در منطقه خاورمیانه را مستقیماً هدف قرار گرفته.
امضا کنندگان این نامه تعدادی از چهره‌های با نفوذ در سیاستهای آمریکا هستند، از جمله رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک، چهره‌ای که سابقه حمایتی وی از این گروهک تروریستی طولانی است.
رودی جولیانی: ما هم مثل شما معتقدیم نظام جمهوری اسلامی ایران باید برود، نه تنها ما بلکه همه جامعه ملل در کنار شما هستند.
گزارشگر: سابقه حمایت آمریکا از گروه تروریستی منافقین البته به رودی جولیانی و 22نفر از دوستانش که این نامه را امضا کردند، محدود نمی‌شود این تقریباً دغدغه مستمرمقامات آمریکایی است.
تدپو: به پسران آزادی و دختران دموکراسی ایران می‌گویم که من حامل سلام و درودهای کنگره آمریکا برای آنها هستم، من مطمئنم که اعضای کنگره قطعنامه‌ای در حمایت از شما ارائه دادیم
سناتور توریسلی: از شما نه تنها یک مبارز بلکه به‌عنوان سمبلی از امید و شجاعت برای جوانان ایران یاد خواهد شد.
مقامات آمریکا در این سالها آن‌قدر نگران این تروریستها بودن که حتی استفاده دولت عراق از حق مشروع و قانونی خود برای بیرون راندان آنها از کشورشان را برنتابیدند.
یک سناتور: دوستان ما در کمپ لیبرتی هستند که برای آزادی مبارزه می‌کنند و ما باید برای اسکان آنها در کشوری امن تلاش کنیم.
گزارشگر: حمایتهای آمریکا از این گروهک تروریستی به جایی رسید که نام قاتلان 17000 شهید از لیست گروه‌های تروریستی حذف شد.
روهرا باکر: اینها مردم آزادیخواهی هستند که برای مبارزه با رژیم ایران دست به‌کار شدند و از خود دفاع کردند و نباید در لیست تروریستها باشند چون آزادیخواه هستند.
یک مقام سابق آمریکایی: مجاهدین یک گروه تروریست نیست، نباید به آن برچسب زد.
گزارشگر: این حمایتها منافقین رانده شده از سوی ملت ایران را به وجد آورد.
خواهر مریم: ما از حمایت همه‌جانبه گنگره آمریکا تشکر می‌کنیم
یک نماینده گنگره: متشکرم، متشکرم، این را ما باید بارها به شما بگویم چون شما شجاع هستید و کسانی هستید که کشور و مردمتان برایتان مهم هست، متشکرم.
گزارشگر: مقامات آمریکایی از منافقین تشکر می‌کنند آنهم برای حمایتشان از مردم ایران،
گرچه درخواست 23 آمریکایی صاحب نفوذ در آمریکا در حمایت از قاتلان فرزندان این مرز بوم اتفاق تازه‌یی است اما حمایت آمریکا از گروهک تروریستی منافقین سابقه‌یی طولانی به‌مدت سالیان پیروزی انقلاب و جنایات این گروهک در ایران دارد.
روزنامه حکومتی ابرار 29 دی 1395:
جمعی از مقامات سابق آمریکایی با نگارش نامه‌ای به ترامپ از او خواستند با مجاهدین خلق وارد مذاکره شده و این گروه را به‌عنوان بخشی از اپوزیسیون حکومت ایران به‌رسمیت بشناسد. امضا‌کنندگان این نامه بخشی از مقامات و رهبران سیاسی دموکرات و جمهوریخواه آمریکا در طی دهه‌های گذشته هستند که با مجاهدین خلق ارتباطات آشکار و پنهانی داشته‌اند. گفتنی است برخی از مقامات کابینه ترامپ و افرادی که به‌عنوان نامزدهای کسب مناصب کلیدی در کابینه او نام برده می‌شدند، در سال‌های گذشته از افراد مرتبط با مجاهدین خلق بوده و در میتینگ های این گروه سخنرانی می‌کردند. رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک و جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل از جمله این افراد هستند. در این نامه همچنین از ترامپ خواسته شده تا نقاط ضعف توافق هسته‌یی با ایران) برجام (را ترمیم کرده و در آینده تلاشهای دولت خود را بر مبنای افزایش 

فشارها در زمینه رعایت حقوق‌بشر به دولت ایران متمرکز کند.
غیظ دیوانه‌ وار رژیم از نامه شخصیتهای برجسته به رئیس جمهور منتخب آمریک from Simay Azadi on Vimeo.

17ژانویه 2017 : کنفرانس در مجلس ملی فرانسه با حضور رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت - تحولات خاورمیانه، رویکرد فرانسه و اروپا


روز سه‌شنبه ۲۸ دی (۱۷ژانویه) کنفرانسی با عنوان «تحولات خاورمیانه، رویکرد فرانسه و اروپا» در سالن ویکتور هوگوی مجلس ملی فرانسه برگزار شد
در این کنفرانس که خانم مریم رجوی ، رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، سخنران اصلی آن بود، شماری از نمایندگان 
:پارلمان فرانسه و شخصیتهای سیاسی سخنرانی کردند. سخنرانان عبارت بودند از
دومینیک لوفور، معاون گروه سوسیالیست در مجلس ملی فرانسه، رئیس کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک
میشل ترو، نماینده مجلس ملی فرانسه از حزب جمهوریخواهان، رئیس مشترک کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک
سفیر لینکولن بلومفیلد دستیار پیشین وزیر خارجه آمریکا
دکتر آلخو ویدال کواداراس رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت
بریژیت آلن نماینده مجلس ملی فرانسه
مارتین کاریون –نماینده مجلس ملی فرانسه
پاسکال دگیلهم نماینده مجلس ملی فرانسه
فیلیپ گوسلن نماینده مجلس ملی فرانسه
سناتور ژان پیر میشل
فرانسوا کلکومبه بنیانگذار سندیکای قضات فرانسه
سخنرانان کنفرانس، نقش فاشیسم دینی حاکم بر ایران را به‌عنوان عامل اصلی جنگ و بحران و ناامنی در منطقه مورد بحث قرار دادند و بر لزوم اتخاذ یک سیاست قاطع در برابر رژیم آخوندی از سوی اروپا و آمریکا، خلع ید از این رژیم در کشورهای منطقه و به‌ویژه اخراج پاسداران و شبه‌نظامیان وابسته آن از سوریه و عراق، تأکید کردند
:سخنرانی دومینیک لوفور – معاون گروه سوسیالیست در مجلس ملی فرانسه
خانم رئیس‌جمهور مریم رجوی گرامی
خوشوقتم که بار دیگر این‌جا در مجلس ملی از شما استقبال می‌کنیم به نام کمیته پارلمانی برای یک ایران دموکراتیک که ریاست آن را به همراه همکاران عزیزم میشل ترو و آندره شاسن برعهده دارم.
هم‌چنین خوشوقتیم که از شما استقبال کنیم، به همراه مجموعه نمایندگانی که امشب سخنرانی خواهند کرد و طی دوره کنونی مجلس ما را در مبارزه‌مان همراهی کردند. مبارزه‌یی قاطع برای یک ایران آزاد و دموکراتیک. می‌خواهم حضور مهمان برجسته را امشب خیرمقدم بگویم، سفیر لینکلن بلومفیلد، با تشکر از شما آقای سفیر از حضورتان، آلخو ویدال کوادراس نایب‌رئیس پیشین پارلمان اروپا که دو تن از همراهان در مبارزه ما برای ایران آزاد و دموکراتیک هستند. آنها در مقابل شما تحلیلشان را از وضعیت کنونی و چالشهای آینده بیان خواهند کرد
در جریان این دوره مجلس در نوبتهای زیادی حول ارزشهای مشترک گردهم آمدیم و در مورد سیاستی که باید در قبال ایران اتخاذ شود و چه رفتاری باید در مقابل دیکتاتوری مذهبی حاکم داشت بحث کردیم. حداقل در پنج نوبت در این‌جا و سالن کلبر جلسه داشتیم هر بار از حمایت رئیس گروه سوسیالیست-اکولوژیست و جمهوریخواه برونو لورو برخوردار بودی. که الآن وزیر است
جلسه کنونی آخرین جلسه این دوره است ولی آخرین جلسه در مجلس نیست و می‌خواهم خانم رئیس‌جمهور به شما اطمینان بدهم که کمیته پارلمانترها برای ایران دموکراتیک قصد دارد راهش را ادامه بدهد و آن را ادامه خواهد دهد من نسبت به این تعهد می‌دهم
خانم رئیس‌جمهور این تعهدات تا زمانی که ایده‌های مشترک ما پیروز شود و مردم ایران به آزادی خود دست یابند، پایدار 
...خواهند بود

آینده ایران – حقوق اقوام

سر و ته یه کرباسن – « حسینعلی نیری » آشنایی با مهره های ولایت فقیه

خاطره روزها – تقویم نوشتاری – اول بهمن

جمعه، بهمن ۰۱، ۱۳۹۵

برخورد با خبرنگارانی که ناپرهیزی می‌کنند!


در جریان مراسم تشییع و تدفین رفسنجانی، یکی از شعارهای مردمی که با استفاده از فرصت و شکاف باز شده به صحنه آمده بودند؛ شعار «ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما» بود! این ابراز خشم و تنفر مردم از دروغپردازیهای ننگین رادیو تلویزیون و همه رسانه‌های حکومتی بود، این صدای خشم و اعتراض آن قدر بلند بود که دیگر نمی‌شد آن را نادیده گرفت و برخلاف معمول گماشته ولی‌فقیه در رادیو تلویزیون مزدوری به نام علی عسکری آمد و قول داد که ما دیگر روش خودمان را تغییر می‌دهیم و به‌اصطلاح شفافیت پیشه می‌کنیم؛ بگذریم که تصور شفافیت از دستگاه تبلیغاتی این رژیم فاسد و دجال، چیزی شبیه به شفافیت، مثل تصور گاو وحشی در یک مغازه بلور فروشی است. اما تلویزیون رژیم شب 21دی ماه برای نمایش به‌اصطلاح شفافیت و تحت همین عنوان برنامه‌یی پخش کرد که قابل‌توجه است
این برنامه به گفته مجری و تهیه کننده آن، به مشکلات و دردسرهای خبرنگاران رسانه‌های حکومتی پرداخته بود که گهگاهی که ناپرهیزی کردند و به‌اصطلاح پا را از گلیم خودشان درازتر کردند، با چه عواقبی روبه‌رو شدند. قسمتهایی از 
:حرفهای آنها به شرح زیر است
خانم خبرنگار: «خبرنگاری تو کشور ما با چالشهای خیلی خیلی زیادی همراهه مخصوصاً این‌که تو حوزه‌هایی بخواهی کار بکنیم که حساسیت رویش خیلی زیاد هست... . یکی از مهمترین چالشهایی که من داشتم همین قضیه تراریخته‌ها بود در کنار یک سد که من خیلی رویش تأکید داشتم و خیلی رویش کار کردم اما در خصوص تراریخته‌ها خیلی ویژه بهتون بگم... .. من سال گذشته بود، قبل از این‌که هر رسانه‌یی به این موضوع بپردازه، قانون ششم توسعه از طرف دولت اومد بیرون و قرار شد این قانون پیشنهاد داده بشه به مجلس، خب یکی از بندهای این قانون، خیلی جدی پرداخته بود به تولید محصولات تراریخته به‌صورت خیلی گسترده‌یی، یعنی زمین اختصاص داده بشه به این محصولات و به‌صورت خیلی گسترده‌یی تولید بشه. من اون زمان یک گزارش خیلی مفصلی توی یکی از روزنامه‌ها منتشر کردم که خب متأسفانه باعث شد که یکی از اون کسانی که طرفدار این فراریخته‌ها بود از من شکایت کنه و خیلی داستان طولانی‌ای شد برای من... ... خب من خیلی تهدید شدم خیلی حتی تو صفحه‌های مجازی می‌دیدم که تهدید می‌کنند من رو، بهم تلفن می‌زدند، محل کارم تلفن می‌زدند... در کنار این موضوع یک پرونده دیگه بود که خیلی برای من دردسرساز شد. کار کردن در مورد یک سدی بود که خب این سد باعث شده بود که صدها روستایی آواره بشوند و اونها حق شون رو نگیرند و چندین نفر تو اون 
...سد غرق بشوند... ... این باعث شد که یک پرونده دادگاهی برای من درست بشه بارها تهدید بشوم

نا امنی کار، افزایش مرگ و معلولیت کارگران - زینت میرهاشمی

معلولیت و مرگ کارگران در هنگام کار، بخش مهمی از رویدادهای نیروی کار را تشکیل می دهد. متاسفانه امنیت کار با سودهای کلان سرمایه داران هیچ خوانایی نداشته و بخش امنیت کار مانند بخش مزد، کمترین هزینه را برای سرمایه دار دارد.  سرمایه گذاری در بخش ابزار و امنیت کار رابطه مستقیم با ارزش جان نیروی کار دارد و بنابرین عدم سرمایه گذاری در این مورد جان کارگران را تهدید می کند
در رژیم ولایت فقیه با توجه به اقتصاد شبه دولتی، رانتی و مدیریت افراد فاسد در راس شرکتهای پروژه های تولیدی از یک سو مزد نیروی کار ناچیز است و از سویی دیگر جان کارگران با انبوه سوانح کار تهدید می شود و از همه مهمتر وجود قوانین ضد کارگری است که صاحبان سرمایه و کارفرمایان از آن به ضرر نیروی کار استفاده می کنند 
1500 مرگ ناشی ار کار در یک سال، نشان دهنده ناامنی کار در سطح گسترده است. معاون امور ساختمان و مسکن وزیر راه در رابطه با آمار حوادث ناشی از کار گفت: «سالانه 1500 نفر جان خود را بر اثر حوادث ناشی از کار از دست می دهند که درصدی از این حادثه ها در فرایندهای تولید ساختمان است.» (منبع تسنیم 27 دی
وی یکی از علل این فاجعه را خودداری شهرداریها از «توجه به قانون و جلوگیری از حضور افراد با صلاحیت» دانست
بر اساس آمار رسمی وزارت کار، تعداد حوادث ناشی از کار، در بهار سال جاری نسبت به زمستان سال گذشته، 14.8 درصد افزایش داشته است. (خبرگزاری حکومتی مهر، 30 مهر 95
خبر سوخته شدن دو کودک 7 و 8 ساله افغانی در آتش سوزی در انبار ضایعات، خبر خودسوزی کارگر نانوا در برابر اداره کل صنعت، معدن و تجارت استان اردبیل، مرک یک کارگر در اثر سوختگی در شهر ری، مرگ سه کارگر مقنی در ورامین بر اثر ترکیدن چاه فاضلاب.... فقط در عرض یک هفته عمق فاجعه را برملا می کند
این حوادث را با ارتقای تکنیک و امنیت کار می توان مهار کرد. اما چون جان انسان و به ویژه جان نیروی کار در رژیم ولایت فقیه ارزشی ندارد، وفق دادن امنیت کار با استانداردهای بین المللی هم نادیده گرفته می شود

مشعل شبانگاهان - عباس داوری

 

روز 30دیماه 1357 انجمن فرانسه جلسه‌یی برای آزادی زندانیان باقیمانده در زندان شاه ترتیب داده‌ بود.‌ من نیز که برای انجام مأموریتی به پاریس رفته بودم، در این جلسه حضور یافتم
در ورودی جلسه و در کنار میز سخنرانی، دو عکس بزرگ مسعود به‌عنوان سمبل زندانیان سیاسی جلب نظر می‌کرد. وقتی وارد جلسه شدم، مرحوم حسین رجوی، پدر مسعود، سخنرانی می‌کرد. او در ضمن سخنان خود، قطعه شعری را که پدر شهید علی میهندوست در رثای فرزند قهرمانش سروده بود، خواند.‌ دکتر صالح رجوی نیز در سالن حضور داشت. من به‌دلایل مختلف هنوز به آنها آشنایی نداده بودم و در گوشه‌یی از سالن نظاره‌گر صحنه بودم. وقتی مرحوم پدر، از مسعود حرف می‌زد، من بی‌اختیار به یاد سال‌1354 افتادم و صحنه‌های آن روزها در مقابل چشمم رژه رفت
شهریور سال‌54 مرا از زندان عادل‌آباد شیراز به کمیته مشترک ساواک و شهربانی در تهران منتقل کردند و به سلول‌3‌ از بند‌6 بردند. از روز 28مهر51 که در زندان قصر از مسعود جدا شده بودم، دیگر او را ندیده‌ بودم. به‌دلیل شرایط حاکم بر زندان شیراز، ما از اخبار زندانهای دیگر بی‌خبر بودیم
به‌رغم کنترل شدید ساواک بر روی این‌که زندانیان در سلولها بلند حرف نزنند تا دیگر زندانیان صدایشان را نشوند، معمولاً در بندی که چند سلول داشت، برای دادن آشنایی، گاهی کلمه یا جملاتی را بلند می‌گفتیم.‌ من هم پس از ورود به سلول با لهجه‌ خاص خود چند بار نگهبان را صدا کردم.
چند روز بعد روی دیوار دستشویی کمیته، اسم مستعارم را، که فقط چند نفر در سازمان از آن مطلع بودند، همراه با یک پیام کوتاه (بیا از زیر در بگیر) دیدم.‌ نمی‌خواستم باور کنم مسعود را به کمیته آورده‌اند و نویسنده‌ پیام، اوست. زیرا تا حدودی می‌توانستم حدس بزنم که در کمیته چه بر سرش می‌آورند. اما عملکرد خصم آشتی‌ناپذیر و قانونمندیهای آن، خارج از تمایلات ما وجود داشت و دشمن مردم، جنایاتش را بی‌امان اعمال می‌کرد. چند روز بعد فهمیدم مدتهای مدیدی است مسعود را از قصر به کمیته‌ آورده‌اند.‌ شاه و ساواک به‌خوبی می‌دانستند که ضربه ناشی از خیانت اپورتونیستها به مجاهدین، وقتی واقعی و کامل خواهد بود که مسعود را به زانو در‌آورند. در غیراین صورت، همه دستاوردهای آنها به اضعاف قابل بازگشت است. شاه و 
:ساواک هدف را درست انتخاب کرده بودند
اگر یکی و فقط یکی را بتوانیم خاموش کنیم، سالهای سال آرامش به «جزیره ثبات» باز خواهد گشت
بی‌تردید ضربات سالهای ‌53 و 54 را می‌توان از سهمگین‌ترین آزمایشات سیاسی، تاریخی و ایدئولوژیک حیات مجاهدین دانست. شاه و ساواک مسعود را در کمیته در تنگ‌ترین حلقه محاصره قرار داده بودند. آنها رسماً به‌ او می‌گفتند همه چیز برای شما تمام شده و هیچ راهی برایتان نمانده است. آخر شاه و ساواک می‌دیدند آنهایی که تا دیروز افتخار می‌کردند که پشت‌سر مجاهدین نماز بخوانند، امروز ماهیت خود را بارز کرده و تبدیل به عربده‌کشان ساواک علیه مجاهدین گشته‌اند. هم در تلویزیون شاه فریاد «سپاس شاهنشاها» سر می‌دهند و هم دوش‌به‌دوش ساواکیها رذیلانه‌ترین حملات را علیه سازمان تدارک می‌بینند. آخوندهای پلید به ساواک وعده داده‌ بودند اگر مسعود رجوی نباشد، می‌توان عناصر «مسلمان» سازمان را جذب کرد
از همین‌رو فشار ساواک هر روز روی مسعود زیادتر می‌شد تا شاید بتوانند این شعله را خاموش کنند. یک روز می‌شنیدیم که «عضدی» سربازجوی کمیته، با آن هیکل دیوگونه‌اش، ضربه وحشتناکی بر سر مسعود زده و او را نقش بر زمین کرده است. روزی خبر می‌آمد که در نتیجه خونریزی شدید معده، مسعود را به بیمارستان بردند. این خبرها روزهای بعد تکرار می‌شد
اما این شعله هر روز فروزانتر می‌گشت. در شرایطی که ساواک به بهانه‌های مختلف او را زیر فشار قرار می‌داد، در شرایطی که فریاد شکنجه‌شدگان لحظه‌یی در کمیته قطع نمی‌شد، در شرایطی که از نظر جسمی به‌شدت تحلیل رفته بود، مسعود هیچ فرصتی را برای گرفتن اخبار، تبادل و نوشتن نظرات خود از دست نمی‌داد و به این منظور از هر شیوه‌یی سود می‌جست.‌ هر روز نوشته‌هایش را در داخل جاسازی در جایی که مشخص کرده بودیم، قرار می‌داد. دستیابی به این یادداشتها برای ما بسیار غنیمت بود؛ چرا که علاوه بر نیازمان به رهنمودهای مسعود، خوب می‌دانستیم به‌دست آوردن قلم یا خودکار در کمیته و مهمتر از آن نگهداری و به‌کارگیری آن، چه کار پیچیده‌ و در عین‌حال همراه با ریسک شکنجه‌ است. اما مسعود این کارها را می‌کرد. هیچ چیز نمی‌توانست مانع او بشود. او در زیر شدیدترین فشارهای روحی و جسمی غیرقابل تصور، شعله مقاومت را در دستهای خود فروزان نگه‌ داشته ‌بود
اواسط اسفندماه ‌54 در حالی که لباس زندان را روی سرم کشیده بودند، مرا به‌ حیاط کمیته‌ بردند. منوچهری (منوچهر وظیفه‌خواه)، شکنجه‌گر معروف، با لحن لمپنی خاص خود گفت: روسریت رو وردار
3.5 سال بود مسعود را ندیده‌ بودم. اخبار سردرد‌های غیرقابل‌تصور او که ناشی از ضربات «عضدی» بر سرش بود و نیز خونریزیهای معده‌ و رفتن به بیمارستانش را می‌شنیدم، ولی هرگز تصور نمی‌کردم از نظر جسمی تا این حد تحلیل رفته باشد. مبهوت به‌ وی خیره شدم. عربده منوچهری بلند شد که «می‌شناسیدش؟» گفتم آره که می‌شناسمش. گفت «ورش‌دار ببرش، می‌افته می‌میره، نمی‌خوایم ازش شهید درست بشه». از آنجا ما را به زندان اوین بردند
در سالن مراسم نگاهم به چهره مرحوم حسین رجوی دوخته شده بود، اما فکر و ذهنم مشغول صحنه‌هایی بود که بی‌اختیار از جلوی چشمم رژه می‌رفت
:ناگهان یکی از حاضران به من نزدیک شد و گفت
- اسم اصلی شما... است؟ 
- چطور؟ 
- از ایران تلفن زده‌اند و دنبال چنین کسی هستند. من همه را می‌شناسم و تنها شما را نمی‌شناسم، چون تا به‌حال شما را ندیده بودم
وقتی پای خط رسیدم تلفن قطع شده بود. آنها به من گفتند صبر کن، مجدداً زنگ خواهند زد. لحظات انتظار به‌سختی گذشت، دلشوره داشتم که چه اتفاقی افتاده، که تلفن بار دیگر زنگ زد
پشت خط یکی از بچه‌ها با صدای بلند فریاد می‌کشید، همه‌ بچه‌ها آزاد شدند... این شماره تلفن را بنویس. یک ساعت بعد مسعود به آنجا می‌رسد. می‌خواهد با تو صحبت کند
در جایم میخکوب شدم. آنچه را که می‌شنیدم باور نمی‌کردم. چند بار گفتم دوباره بگو، دوباره بگو
بیقرار بودم و ذهنم آرام نمی‌گرفت. سعی می‌کردم لحظات خروج مسعود از زندان را برای خود تصویر کنم.‌ ای‌کاش به این مأموریت نیامده بودم... کدام لحظه را می‌توان با لحظه‌ خروج مسعود از زندان مقایسه کرد؟ فاصله بیرون زندان با درون آن، فقط یک دیوار و چند متر راه نیست.‌ فاصله‌ آن یک تاریخ است.‌ تاریخ نوین خلقی که به انتظار از بند رستن کسی است که در تیره‌ترین شبها، از تن و روان خود مشعلی فروزان فرا راه آزادی و رهایی خلقش برافروخته ‌است. ای‌کاش در آنجا بودم و اشکهای شوق را به‌چشم می‌دیدم. ای‌کاش در آنجا بودم و چهره مادرانی را که فرزندانشان را در مسعود می‌دیدند و او را می‌بوییدند، می‌دیدم
می‌دانستم انرژی غیرقابل تصوری آزاد شده است. تاریخ انقلاب نوین خلق ما ورق خورده است.‌ ای‌کاش کسی می‌توانست آن لحظات را برایم تصویر کند
وقتی به سالن برگشتم، مراسم تمام شده بود و اغلب افراد رفته بودند.‌ سعی کردم پدر مسعود و دکتر صالح رجوی را پیدا کنم.‌ آنها هنوز سوار ماشین نشده بودند. خبر را به آنها گفتم ولی باور نکردند. دکتر صالح گفت این اولین بار است که شما را می‌بینیم، شما کی هستید؟ خودم را معرفی کردم و گفتم یک ساعت بعد می‌خواهم با مسعود صحبت کنم.‌ آنها معطل نکردند و همگی به خانه دکتر صالح رفتیم
صدای خودش بود.‌ آری مسعود بود که پشت خط صحبت می‌کرد

نقشی به یاد دوست – گل گشتی در میان خاطراتی از ۳۰ دی

پیام به خلق، مسعود رجوی – ۳۰ دی ۱۳۵۸ پس از حذف از کاندیدا توری ریاست جمهوری توسط خمینی، قسمت اول و دوم

هراس رژیم از اعتراضهای مردمی علیه پخش پارازیت در شیراز

رسانه‌های حکومتی و اعضای مجلس رژیم در استان فارس از بالا گرفتن اعتراضات مردمی علیه ارسال پارازیت توسط سپاه پاسداران، سراسیمه شده‌اند
یک عضو مجلس رژیم از شیراز هشدار داد: بالغ بر یک ماه است که مردم شیراز چندین تجمع برگزار کردهاند. این موضوع که زندگی مردم با مخاطره مواجه کرده است و دچار مشکل شدهاند نیز شایعه نیست و باید پاسخی در رابطه با این مشکل داده شود
یک رسانه حکومتی نوشت: شهروندان شیرازی معتقدند سردردهای شدید و اختلال در ارتباطات، زندگی روزمرهشان را دچار بینظمی و مشکل کرده است، ریشهاش را هم پارازیت میدانند. شهروندان همچنین طی تجمعاتی در مقابل استانداری شیراز از مسئولان خواستند تا نسبت به این موضوع پاسخی ارائه دهند. اما استاندار فارس وجود پارازیتها را شایعه پراکنی خواند

تظاهرات مردم شیراز علیه پخش پارازیت توسط سپاه پاسداران ولایت فقیه from Simay Azadi on Vimeo.

درنا اسماعیلی و مائده حسینی راد، دو دختر دانشجو، به دليل بهايي بودن از دانشگاه اخراج شدند


درنا اسماعیلی، در میانه امتحانات ترم ٧ از موسسه آموزش عالی ارم در شیراز بود
مائده حسینی راد نيز، از دانشگاه صنعتی اصفهان بود. وي در جريان كنكور سراسري، با نقص در پرونده و سپس اخراج از دانشگاه مواجه شد

شهلا محمدياني، زنداني سياسي ، اعتصاب غذا مي كند

شهلا محمدياني، زنداني سياسي محبوس در زندان تبريز در اعتراض به بازداشت غيرقانوني برادرش، دست به اعتصاب غذا زده است
هیمن محمدیانی، برادر شهلا، از ١۵ دی‌ماه بازداشت شده و خبری از وی منتشر نشده است
شهلا محمدياني، دانشجوی ٢٨ ساله اهل مهاباد مي باشد كه در اول شهريور سال 94 بازداشت و به اتهام عضويت در يكي از احزاب كردي، به 4سال حبس و تبعيد به زندان تبريز محكوم شده است

خوانشی نو از انقلاب مشروطه ( ۸)


عقل کل، مهر وطن را معنی ایمان شمُرد     معنی ایمان بود مهر وطن، بی‌ریب و ظنشیخ اگر درد وطن نشناخت معذورش بدار    این وطن نامش بود ایران، بیا بشنو ز من

«سروده حاجی محمد اسماعیل منیر مازندرانی یکی از شاعران صدر مشروطه» 

:نگاهی به اوراق پیشین
ایرانِ نیمه دوم قرن سیزدهم در آستانه انقلاب مشروطیت، در شرایطی انفجاری قرار داشت. شرایطی ناشی از ستم‌های بی‌حد و حصر حکومت استبداد فئودالی که باعث نارضایتی شدید دهقانان ایران و مهاجرت هزارها ایرانی به کشورهای دیگر شده بود. ستمی که در اثر اعطای امتیازات اقتصادی توسط حکومت قاجار به دول استعماری و همچنین جنگهای اجتناب پذیر شاهان قاجار، و قحطی و گرانی بسیار شدید ناشی از آن، بر خشم مردم افزوده بود
در چنین شرایطی قتل رجال ترقیخواهی هم‌چون قائم‌مقام فراهانی و میرزاتقی‌خان امیرکبیر ، بر شبهه هر گونه اصلاح حکومت قاجار از بالا و از درون حکومت، مهر باطل زده بود؛ به‌طوری‌که روشنفکران آن زمان، به‌تدریج چاره درد را در آگاه کردن مردم و اتکا به قدرت توده مردم می‌یافتند. به‌ویژه که به‌تدریج در ایران هم، طبقه جدیدی از بازرگانان و صاحبان کارگاهها و صاحبان سرمایه، یعنی یک طبقه بورژوازی نوپا رو به رشد گذاشته بود، که البته به‌دلیل نفوذ دو قدرت استعماری روس و انگلیس و هجوم کالاهای آنها، این بورژوازی ملی بیشتر در بخش تجارت و بازرگانی گسترش یافت
یک تحول مهم هم که عبارت بود از پیروزی قیام مردم علیه اعطای امتیاز تنباکو به استعمار انگلیس، به مردم روحیه بیشتری برای گرفتن حقوقشان داده بود
علاوه براینها، قتل ناصرالدینشاه توسط میرزارضاکرمانی هم طلسم قدرقدرتی حاکمیت استبدادی را در اذهان مردم شکست و به مردم ایمان به نیروی خودشان را بخشید
پس از کشته شدن شاه توسط میرزا رضا، حکومت قاجار از بیم شورش و قیام مردم، تمام تلاش خود را به‌کار برد تا مردم به تکان نیایند. حتی طوری صحنه پردازی کردند که گویا شاه هنوز زنده است
یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدینشاه
از کتاب زندگی میرزا رضا، هما ناطق ص 135: پدر ملیجک را که کوتاه قد بود، از پشت زیرلباده شاه کردند تا او را محکم نگاه دارد. اتابک روبه‌رویش قرار گرفت و مانند آن که با وی سخن می‌گوید گاه لبخندی می‌زد و زمانی سری می‌جنباند
گزارش مستردوران به سالیسبوری: گاه گاه دست جسد را به‌عنوان ابراز تفقد به مردم، تکان می‌دادند و چنین بود که از رهگذران هیچ‌یک چیزی نفهمید
بلافاصله سفیر فرانسه و سفیر انگلیس را از کشته شدن شاه خبر کردند. سپس کاساکوفسکی رئیس بریگاد قزاق را فراخواندند تا قبل از این‌که مرم از وقوع قتل خبردار شوند، نوعی حکومت نظامی برقرار کند و حفاظت شهر را به‌عهده گیرد
قشون نظامی شهر را به محاصره درآوردند و. پیاده‌نظام در تمام نقاط حساس شهر مستقر شد. سواره نظام قزاق به گشت در آمد. همین‌طور یک رشته دستگیریهای گوناگون به اتهام همدستی با میرزا رضا شروع شد
خاطرات تاج‌السلطنه ص51: در حرم شاه شایع کردند که نصرت و فاطمه که در اندرون کار می‌کنند، از اقوام میرزارضا هستند. یکی از آنان را… بیرون کشیدند و با سنگ و چماق به جانش افتادند و سرانجام دستگیر کردند و برای استنطاق بردند
در اسناد مربوط به حاج محمدحسن امین‌الضرب که زمانی میرزا رضا در تجارتخانه‌اش کار می‌کرده آمده: به اشارات آن دو زن، یعنی نصرت و فاطمه، همدستان میرزا رضا جمعاً هشت نفر بوده‌اند
البته در کشتن و انتقام کشیدن، گاهی آخوندهای مرتجع از ولیعهد شاه هم که تازه به حکومت رسیده بود پیشتر می‌رفتند، چنان که با اصرار همین آخوندها، فرمان قتل میرزا رضا را از مظفرالدینشاه گرفتند
تاریخ بیداری ایرانیان، ص99: … … شیخ محمدحسن شریعتمدار… اصرار به کشتن میرزارضا می‌کرد تا شاه متغیّر شده رو 
کرد به اتابک میرزاعلی اصغرخان امین‌السلطان و فرمود فردا بدهید سر این پسره را ببرند
قتل سه تن از ترقیخواهان
اما یکی از سوزناک‌ترین صحنه‌های انتقام کشی سلسله قاجار، مربوط به قتل سه تن از ترقی‌خواهان بود که در اسلامبول در تبعید به‌سر می‌بردند. این سه تن، عبارت بودند از: میرزاآقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی و میرزاحسن خان خبیرالملک
پس از قتل ناصرالدینشاه، رژیم فئودالی که به‌شدت از سرنگون شدن حکومتش به هراس افتاده بود، رسماً به دولت عثمانی شکایت کرد و این سه تن ترقیخواه مخالف را قاتل ناصرالدینشاه معرفی کرد و خواهان استرداد آنها شد. دولت عثمانی هم آنها را تحویل داد. و محمدعلی میرزای قاجار که در آنموقع به‌تازگی در تبریز ولیعهد شده بود آنها را در خانه مخصوص خودش حبس
... و بازجویی کرد، بعد هم به قتل رساند