جمعه، مرداد ۱۵، ۱۳۹۵

فتح اوين- حبيب غراب


داره اين ديوار سنگي مي ريزه
فصل پايان شب تاريكه
لحظه ي فتح اوين نزديكه
عزم ياراي اسير تو دل ماست
اگه حتي خونه شون قفس باشه
آخه ياس عطرش مي پيچه همه جا
گرچه زندوني خار و خس باشه
دستامون, صداهامون
مي شناسن همديگه رو
نكنه تنها بشي, خسته بشي
حالا كه لحظه ي اوج
فصل پرواز رسيده
نكنه يه وقت تو پر بسته بشي
داره اين ديوار سنگي مي ريزه
فصل پايان شب تاريكه
لحظه ي فتح اوين نزديكه
مشتا بي تابه واسه رها شدن
حنجره تشنه ي همصدا شدن
وقت خشمه واسه وا كردن قفل
وقت عاطفه براي ما شدن
عاقبت دروازه ي
آهني باز مي شه
لباي دوخته پرآواز مي شه
پنجه ي چنگي پير
با صداي بم و زير
دوباره مونس اين ساز مي شه
داره اين ديوار سنگي مي ريزه
فصل پايان شب تاريكه
لحظه ي فتح اوين نزديكه



شعله پاکروان: بیایید دستهایمان را به یکدیگر زنجیر کنیم، تا مردان سیاهپوش نتوانند گزندی به پاره‌های تنمان بزنند



نمی‌دانم توانستید بر گونه‌های عزیز اعدام شده‌تان بوسه بزنید یا نه؟ نمی‌دانم کنجکاوی کردید که کبودی رد طناب را بر گردن محبوبتان ببینید یا نه؟ نمی‌دانم مامورهای حاضر در گورستان فریاد می‌زدند ' صاحب این جنازه منم و هر کس جیکش دراید همراه با اعدامی توی گور میچپانمش ' یا نه؟ نمی‌دانم شما هم می‌ترسیدید کفن بر تن عزیزتان پاره کنند یا نه؟ نمی‌دانم شما هم بیل به دست گرفتید و خاک بر تن محبوبتان ریختید یا نه؟ نمی‌دانم شما هم در دلتان فریاد بود و بر لبهایتان مهر خاموشی یا نه؟ نمی‌دانم وقتی تن عزیزتان در خاک پنهان می‌شد با او عهد و پیمان بستید یا نه؟ نمی‌دانم بعد از خروج از گورستان، باز هم یواشکی به مزار دلبندتان بازگشتید تا دور از چشم نامحرمان پرخاشگر با عزیز زیر خاک نجوا کنید یا نه؟ اما می‌دانم که از دیدار آخر محروم شدید. می‌دانم که ساعتهای بی‌پایان انتظار پشت دیوار رجایی شهر را نداشتید. ساعتهای قدم زدن، دلشوره، خدا خدا کردن، آرزوی ندمیدن سپیده‌ی سحر، ... . یخ زدن جمجمه و گر گرفتن باقی بدن. می‌دانم تا چند روز بعد از اعدام، نفستان با درد از سینه خارج می‌شود. معنای خواب و خوراک و خستگی و درد را درک نمیکنید. می‌دانم چند روز بعد از اعدام به ناگهان همه اضطرابها ناپدید می‌شوند و بجایش دریای غم پدیدار. می‌دانم که جهان سراسر تلخی می‌شود و همه‌ی تمنای شما از زندگی، همه‌ی آرزویتان چیزهایی محال و ناممکن می‌شود. شنیدن صدا و بوییدن پوست سر و تن و در آغوش کشیدن سرو تبر خورده تان. می‌دانم عاشقانه به بستر می‌روید شاید خوابش را ببینید. می‌دانم وقتی ارتش هتاکان شروع به بدگویی از دلدار ارمیده در خاکتان می‌کند چه آه‌های سینه سوزی به سویشان روانه میکنید. میدانم... میدانم... من عمق لحظه هایتان را میدانم. با تمام وجودم در کنار شما و پا به پای شما در سوگ سیاوشهای قلبمان مویه می‌کنم. مویه‌ای سرخ. به شما تسلیت نمی‌گویم. چرا که می‌دانم هیچ چیزی تسلای دل خونفشان شما نخواهد بود. به شما می‌گویم نگاهی به اطرافتان کنید. پر است از زنانی که شمعی در دل و خشمی بر لب دارند. مادرانی که زخمی اعدام جگرگوشه‌شان هستند. مادرانی که با لالایی شبانه، به کودکانشان دلاوری آموختند و راستی. مادرانی که با گذشت سالیان نه غمشان کم شد، نه عشقشان گم شد. می‌گویم با شما همراهم در لحظه‌های تلخی که میگذرانید. می‌گویم همراه اشکهایتان روی گونه و سینه‌های سوخته‌تان میچکم. می‌گویم منتظر لحظه‌ای باشید که عزیز اعدامی را در خیال ببینید. و دستش را که بر قلب خونین و مجروحتان مرهم می‌گذارد. می‌گویم صبور باشید. می‌گویم بیایید غمهایتان را در عمق دست نیافتنی قلب پنهان کنید. می‌گویم بیایید دستهایمان را به یکدیگر زنجیر کنیم. حصاری زنانه، مادرانه دور فرزندان این خاک بکشیم تا مردان سیاهپوش و سیاه دل نتوانند گزندی به پاره‌های تنمان بزنند. بیایید با آیینه‌ی هزار تکه 
.شده‌ی قلب پاره پاره مان تابلوی حفاظت از زندگی بسازیم. سرود دادخواهی بخوانیم و زنده باد زندگی

پیک شادی – چهاردهم مرداد

کتاب سال زنان ایرانی در سال 94


مقدمه
به رغم توافق اتمی، گشایش به سوی غرب و برداشته شدن تحریمها،‌ رویدادهای سال ۲۰۱۵ میلادی ثبات بیشتری برای رژیم آخوندی در ایران به دنبال نداشت. برعکس، با بالا رفتن فشار روی اکثریت مردم به خاطر فقر و گرسنگی، آنها ناآرام تر شده اند
به منظور سرکوب جامعه و حفظ کنترل بر کشور، ملایان اقدامات سرکوبگرانه و اختناق آفرین بیشتری به عمل آوردند. همانطور که انتظار میرود، زنان بیشترین بار این فشار و اقدامات سرکوبگرانه را متحمل می شوند
نیروهای جدید سرکوبگر  از جمله گشتهای ۱۰نفره ارشاد تشکیل شدند تا نظارت بیشتری بر زنان اعمال کنند. اجرای طرح های «عفاف و حجاب»، جریمه کردن زنانی که در حین رانندگی موهای خود را کامل نمی پوشانند، جداسازی محیطهای شهری، ممنوع کردن استخدام زنان برای شغلهای مشخص و البته دستگیری و بازداشت زنانی که خواستار حقوق بنیادین و انسانی خود می باشند از جمله صدها اقدام و هزاران نیرویی است که برای محروم کردن زنان از حقوق پایه و آزادیهایشان انجام شد
زنان همچنان به طور سیستماتیک از وارد شدن به استادیومهای ورزشی، اجرای کنسرت، خوانندگی و شرکت در فعالیتهای اجتماعی برابر محروم می باشند
سال گذشته رژیم تهران ۹۳۳ نفر را اعدام کرد که ۵۶۰ مورد آن مخفیانه بوده است. ۱۸نفر از اعدام شدگان زن بودند. رویهمرفته در دوران روحانی ۶۳ زن اعدام شده اند
بر خلاف همه قوانین بین المللی، نیروهای امنیتی و بسیج و مأمورین لباس شخصی در دانشگاهها مستقر شدند تا زنان جوان را به لحاظ رعایت حجاب اجباری زیر نظر داشته باشند و جداسازی جنسیتی و سایر محدودیتها را اعمال کنند
تبعیض علیه اقلیت های ملی و مذهبی هم شدت گرفت. زنان مسیحی و بهائی به تعداد زیاد بازداشت و یا از دانشگاه اخراج شدند و به رغم نمرات عالی از حق ادامه تحصیل محروم شدند
اما آخوندها نتوانستند خواست زنان ایران برای یک زندگی دموکراتیک و برابر را مهار کنند و آنها در خط مقدم همه اعتراضات آزادیخواهانه حضور دارند
در سال ۱۳۹۴ زنان از جمله پرستاران، معلمین، دانشجویان و مادران و خانواده های زندانیان سیاسی به طور گسترده در اعتراضات ضدحکومتی شرکت داشتند. زنان ایرانی به مثابه نیروی تغییر به تسلیم به قوانین زن ستیزانه رژیم ایران تن نداده اند
...این کتاب تلاشی است برای ترسیم تصویری کوچک از واقعیت عظیمی که در ایران امروز در جوشش است


http://women.ncr 
iran.org/fa/images/documents/Iranian%20Women%20%20book%20.march%202016.FA.pdf

پنجشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۹۵

داستان شصت و هفت

قمرالملوک وزیری درگذشت


روز ۱۴ مرداد سال ۱۳۳۸ قمرالملوک وزیری بانوی پیشکسوت آواز ایران درگذشت. قمرالملوک وزیری د سال ۱۲۸۴، در تاکستان قزوین به‌دنیا آمد. او پدر و مادر خود را درهمان دوران کودکی از دست داد و مادر بزرگش او را بزرگ کرد. قمر درکودکی آموزش موسیقی را نزد معلم گمنامی آغاز کرد و پس از مدتی به‌مکتب استاد بزرگ موسیقی آنزمان، مرتضی نی‌داوود راه یافت و به‌فعالیت‌های جدید هنری پرداخت. او علاوه بر مقام برجسته‌ای که در هنر آواز ایران داراست، به‌دلیل شجاعت و ایستادگی‌اش در مقابل ارتجاع نیز شخصیتی مورد احترام و ستایش است. او اولین خواننده زن رادیو ایران بود. رشد هنری قمر مصادف با اوائل دیکتاتوری رضاخان بود. مقاومت آزادیخواهان در برابر رضاشاه، و قتل شماری از آنان نظیر میرزاده عشقی وکلنل پسیان، روحیه آزادیخواهی و انساندوستی او را به‌شدت متأثر می‌کرد. حاصل کار این دوران او تصنیف‌هائی از عارف قزوینی‌از‌جمله مارش جمهوری و ترانه مرغ سحر بود. قمر سرانجام در سخت‌ترین شرایط فقر و درحالی‌که با رخت‌شوئی امرار معاش می‌کرد در چهاردهم مردادماه ۱۳۳۸، چهره در خاک کشید.


ناهید همت آبادی: اگر نبود...؟!


«در خاورمیانه بیداری خواب را نهیب میزند و این بیداری به پیروزی خواهد رسید زیرا سردار آن خورشید و لشکرش سپیده دم است». (جیبران خلیل جیبران1931 – 1883)
اما... تراکم تاریکی همه جا را در چادر سیاه پیچیده و پرندگان پر پرواز را یکهو از ترس از دست داده اند. سرود مرغ سحرخوان در گلو شکسته و شقایق های دشت در حسرت یک قطره آب سالهاست از سرخنای حنجره شان خون جاریست. نسیم از ازدحام هراس آور حرامیان از شاخه ها گریخته و بر اندام های تکیده بر چوبه های دار آویخته است. در سینه ها نفس، همه از ترس دلمه بست.
من که اما سخت دلبسته زندگی روی خاک خوب زمین بودم و باور بی تردیدم به جلال جهان لایتناهی چون و چرا نداشت، وقت وقوع چنین فاجعه ی هولناک و سپس تداوم مرگزای آن نه مأوایی داشتم که به آن پناه برم، نه دوستی که دلداریم دهد و نه حتی سنگ صبوری که به اندوه دلم گوش کند. پس وسعت گورستان را ناگزیر تنها گریزگاه خود و دل داغدیده یافتم و ناخواسته در دایره دستانی که از آرنج تا ساعد و ساق پایی که از زانو تا مچ از گور بیرون جسته و چشمان گشاده ای که جهان جبن و جنایت را به تعجب و تحقیر مینگریست، سر بر خاک نهاده و آنقدر گریستم که غمباد گلویم بیش از پیش مثل یک سنگ، سنگین و دید چشمانم طوری تیره و تار شد که وقتی روز هم آهسته به غروب رسید من همچنان افتاده بر خاک گورها خیال میکردم که زمان ایستا و هیمه ی حیات یکجا خاموش شده و دنیا به آخر رسیده است؛ اما به تصادف وقتی کسی از فاصله نزدیک دستم را گرفته با خود کشان کشان از خاک «خاوران» به خیابان برد و دیدگانم را رو به دگرگونه دیاری باز نمود، زنی جسور را با شهامت بی شبهه و شباهت و صلابت و صبوری بیحد دیدم که صدای سرکوب شده ی ملتی ستمدیده و اسیر را خروشیده و با تواضع، همه فرزانگان را در ادای سهم وظیفه، محض آزادی مردم و میهن دربند فرامیخواند تا شتاب این پیشآمد «مسعود»، رهایی انسان های اسیر زخم خورده در دست جلادان پلید هزارچهره را نیز هرچه زودتر میسر سازد، تیرکهای دار ترک بردارد، دنیای پلشت فقر و فساد درهم ریزد و ترور و شقاوت بی وقفه ملایان در سرتاسر ایران و جهان نیز پایان گیرد؛ که گمان میکنم در اینصورت بی تردید بر بلندای رفیع دنیای نوینی که بر ویرانه های جهل و جنون برپا خواهد شد نیز همچنان چهره یگانه زنی جلوه گر خواهد بود که طی سالها، تحقیر انسان و حیات آن و کشتار بنام اسلام را نه در حیطه ادیان و یا این مذهب بلکه در دایره بنیادگرایی هار ملایان و همسویی استعمارگران با آنان رو به سردمداران و مردم جهان فریاد و تکرار کرده است...

سالگرد انقلاب مشروطه گرامی باد!

برای 20برادر سنی‌ام که امروز به دیدار رفیق اعلی رفتند - کاظم مصطفوی


یادآوری:
در سالگرد قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی، خامنه‌ای دست به کشتار وحشیانه و قتل‌عام دیگر از زندانیان سیاسی زد. علت قضیه به اندازه کافی روشن است. کینه این لئیم بزدل و خونخوار از مخالفان خودش حد و حصری ندارد. او هم‌چون خوک و گراز و خنزیر عاجز از درک این موضوع است که کینه هیچ‌کس را نجات نداده است. می‌تواند به بدنامی و رسوایی امام دجالش بنگرد که اکنون چگونه رسوای عالم و آدم است و تا چه حد منفور آدمیانی که نام «انسان» بر خود گذاشته‌اند. اما هنوز توطئه پایان نیافته و ادامه دارد. هم از این‌رو باید چشم در چشم او و تمام جلادانی که دست در خون بهترین فرزندان میهن دارند بگوییم: هرچه تیغ در آستین دارید دریغ نکنید! ما سوگند «سر به دار» ی خورده‌ایم ولی یقین داشته باش تو را از منبر دنائتت فرو خواهیم کشید و وای از آن روز...
وقتی خبر 20برادر سنی بردارم را شنیدم آنان را پرندگانی دیدم «در بالا» و شعری را زمزمه کردم که در ماههای پیش نوشته بودم:

مثل دیدار پرنده در بالا

با دستی از داس تمنا آمده بود،
و چشمی از نفرت داشت:
جلادی
که محکومی‌خردسال را سر می‌برید.
طنابها را شماره می‌کردیم
و با گامهایی از پرسش
صفی طولانی‌تر از انتظار را می‌پیمودیم.
مرگ زشت است! وقتی که بترسیم از او.
ما پذیرفتیم که بمیریم بی‌ترس
و گذشتیم از دیوار سکوت.
مرگ مثل یک مرد که در سلولش تنهاست
مثل یک زن که برای آزادی می‌جنگد
و مثل یک کودک، زیباست.
مرگ مثل کشف سنگ در دل کوه
مثل سفر در آب یا نوشیدن از یک چشمه بکر
و مثل دیدار پرنده در بالا زیباست.
مرگ مثل آب دادن به یک تشنه
مثل بخشیدن یک جلاد
یا رفتن تا آن سوی خدا زیبا است.
رفت و ما ماندیم،
و به او خندیدیم
و نترسیدیم از چشمانش...
ما در آستانه ورود به پایان منتظر 
یکی که زیبا بودگفت: 
من همانجا در دفتر شعرم نوشتم: 
یکی آبی، با تجربه‌های مواج زیبایی، گفت: 
من نوشتم: وقتی که نمی‌ترسم از مرگ 
مرگ زیبا بود، زیبا و قوی،

چهارشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۹۵

نیر نسبی:‌ من آرمانم را در سختی راه یافتم


نیر هستم... نیر سادات نسبی
رژیم خواهر نازنینم، اعظم، را به جرم آزادیخواهی اعدام 
.کرد
.اعظم خواهر بزرگتر من بود
او ۲۰ساله بود که به خاطر فعالیت و هواداری از مجاهدین دستگير و به زندان مخوف دیزل آباد کرمانشاه برده شد و در آن جا بعد از شکنجه 
...هاي بسيار اعدام شد
من بعد از اعظم، بازداشت شدم
آن زمان ۲۱سالم بود و رژیم خمینی، دختران فعال مانند ما را که اکثرا دانشجو بودیم، دستگیر و زندانی می کرد تا بلکه 
...بتواند هرنوع صدای آزادیخواهی را خاموش کند
...من در دوره حبس و زندان، در آن سلول های سیاه و تنگ، مجاهدین را شناختم
...زنان مجاهد همان هایی بودند که در برخوردهایشان بسیار صمیمی و نسبت به دیگر زندانیان، دلسوز و مایه گذار بودند
...کمتر کسی بود که جراحتی بردارد و آنها اولین کسانی نباشند که به سراغش بروند
...کمتر  کسی دلش غمگین می شد که آنها مهربان ترین ها برایش نباشند و دلش را شاد و لبانش را خندان نکنند
...چه شکنجه ها و زخم ها که با دستان پر مِهر آنها، التیام می گرفت و مرهم گذاشته می شد
...و چه لحظات سخت و نفس گیر که با آرامش آنها، بر همه سهل می شد
...من، مجاهدین را اینگونه یافتم و شناختم
...در سختیِ راه و طوفان های همراه 
پس از مدتی حبس و بعد از آن که سه بار کیفرخواست من به تهران فرستاده شد و یک سال و هشت ماه در بلاتکلیفی 
.بودم، سرانجام آزاد شدم و تصمیم به خروج از کشور و پیوستن به مجاهدین در شهر اشرف گرفتم
...از آن زمان تاکنون من جزئی از یک آرمان الهامبخش هستم: آرمان آزادی

دختر بچه ۵ساله‌ای که به علت فقر مالی کارگر ساختمان است


دختر بچه ۵ساله‌ای که کارگر ساختمان استیگانه، دختر بچه 5ساله‌ای به علت فقر مالی مجبور شده است که روزانه 8ساعت به همراه پدرش در ساختمانهای در حال ساخت در نقش یک کارگر ساختمانی فعالیت کند
پدر یگانه می‌گوید: ”چون کسی را ندارم مجبورم دخترم را روزانه به‌سر ساختمان بیاورم که با توجه به این‌که زمان رفت و آمدم به شهر مامازن 6ساعت است به‌شدت دخترم خسته و اذیت می‌شود 
وی می‌افزاید: ”در مامازن یک اتاق اجاره کرده که ماهانه 100هزار تومان اجاره می‌دهد
پدر یگانه اضافه می‌کند: ”به‌دلیل این‌که یگانه را روزها سر ساختمان می‌آورم، او نیز پا به پای من کار می‌کند و فعالیت‌های سبکی هم‌چون حمل‌ کیسه‌های مصالح ساختمانی را انجام می‌دهد
وی گفت: ”یگانه چند روز پیش به‌خاطر گرد و خاک ناشی از گچ و سیمان مریض شده و یک شب تمام تب کرده است
این دختر خردسال کارگر امیدوار است که شرکتهای ساختمانی برای استخدام پدرش به‌عنوان یک سرایدار از خانواده‌اش حمایت مالی کنند
در متن زیر این کودک 5ساله زحمتکش به سؤالات جواب می‌دهد و اگر ‌چه فقیر است اما پدرش برای تربیت او نهایت تلاش خود را کرده است
یگانه، چرا این‌جا کار می‌کنی؟
یگانه: پدرم مریض است و پول نداریم. من هر روز با او می‌آیم که در خانه تنها نباشم. پدرم پایش درد می‌کند هر وقت کیسه‌های سیمان را بلند می‌کند اذیت می‌شود و شب‌ها از شدت درد خوابش نمی‌برد. من زور ندارم، اما کمکش می‌کنم که کمتر اذیت شود
خانه‌تان کجاست؟
یگانه: خیلی دور است ما در خانه‌مان یخچال و تلویزیون و تلفن نداریم
چرا پیش مادربزرگ یا خاله‌ات نمی‌روی؟
یگانه: مادرم مرده است. تازه مادربزرگم هم مرده و خاله و عمه هم ندارم
چه درخواستی داری؟
یگانه: پدرم نمی‌تواند کار کند، اما اگر کار نکند پول نداریم. هیچ‌ کس کمکمان نمی‌کند. پدرم می‌گوید اگر سرایدار یک ساختمان شود زندگی‌مان خوب می‌شود

کودکان سوری، همرزمان آزادی، الهام‌بخش پایداری + فیلم


حلب خونفشان، قلب اقتصادی کشور سوریه و دومین شهر آن، این روزها در محاصره سنگین و سیاه نیروهای جنایتکار بشار اسد است. این محاصره با همراهی پاسداران جنایتکار نیروی قدس و سایر مزدورانش، شهر را در خود گرفته است. بیش از 300هزار نفر حدود یک ماه است که از این محاصره جنایتکارانه رنج می‌برند. اما مردم سوریه برای شکستن این محاصره از پا ننشستند
کودکان سوری در یک اقدام جسورانه روز دوشنبه 11مردادماه با به آتش کشیدن لاستیکهای از دور خارج شده، سراسر شهر حلب را غبارآلود کردند. آنها در این اقدام جسورانه پوششی از ابر سیاه را بر بالای این شهر ایجاد کردند تا رزمندگان امکان عملیات شکستن محاصره را پیدا کنند. اینک شهر حلب گردانهای دفاع ضدهوایی‌اش را با حمایت کودکان سوری تشکیل داده است
دود غلیظ ناشی از اشتعال لاستیکها بهترین پوشش هوایی برای حمله رزمندگان سوری است. این دود باعث کور شدن خلبانان زبون شده و شکستن محاصره را میسر می‌کند. کودکان سوری که پس از مدتی، لاستیکی برای آتش زدن به همراه نداشتند، مأموریتشان را رها نکردند. آنان با روحیه‌ای سرشار از لباسهایشان برای ایجاد دود و پوشش هوایی رزمندگان استفاده کردند
رزمندگان سوری در پناه این حمایت خلق‌شان در تلاش برای شکستن محاصره حلب خونین هستند
به راستی که آنها درس آموز همه جوانان و آزادیخواهان و الهام‌بخش پایداری پرشکوهند
بشارت پیروزی را می‌توان در نگاه آنها دید


مریم رجوی، اعدام زندانیان اهل سنت در زندان گوهر دشت را یك جنایت انزجار آور علیه بشریت توصیف كرد.

وی ضمن ابراز صمیمانه ترین تسلیتها به خانواده قربانیان، جامعه اهل سنت و عموم مردم ایران، از جوانان سراسر كشور خواست در مقابل این جنایتهای وحشیانه به اعتراض بپردازند و به حمایت و همبستگی با خانواده های قربانیان قیام كنند. 
وی همچنین از روحانیون شیعه و سنی در سراسر جهان خواست در مقابل این جنایت بزرگ سكوت نكنند و خامنه ای این دشمن بزرگ مردم ایران و مردم منطقه را به خاطر این جنایتهای ضد اسلامی و ضد انسانی محكوم كنند.
مریم رجوی افزود: رژیم ضد بشری آخوندی با اعدام جمعی برادران اهل سنت ما، در سالروز قتل عام 30 هزار زندانی سیاسی در سال 1367 بیهوده تلاش می كند به جو رعب و وحشت دامن زده و از بالا گرفتن اعتراضات اجتماعی و انفجار خشم مردم جلوگیری كند.
مریم رجوی گفت: این یك آزمایش بزرگ جامعه جهانی است كه در مقابل بزرگترین قتل عام زندانیان سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1367 و جنایتهایی كه این رژیم در 37 سال گذشته به طور مستمر مرتكب شده و مصداق بارز جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و نسل كشی محسوب می شود چه عكس العملی نشان خواهد داد؟ زمان آن فرا رسیده كه شورای حقوق بشر و شورای امنیت ملل متحد به سكوت پایان داده و پرونده جنایتهای این رژیم را به یك دادگاه بین المللی جنایی ارائه دهد تا خامنه ای و دیگر سردمداران این رژیم و مسئولان این جنایات در مقابل عدالت قرار گیرند.
دژخیمان رژیم صبح امروز سه شنبه ۱۲ مرداد (۲ اوت) شمار زیادی از زندانیان اهل سنت را در زندان گوهر دشت به دار آویختند. به گزارش خانواده های زندانیان شمار اعدام شدگان حداقل به 20 تن می رسد. دژخیمان در زندان وضعیت امنیتی فوق العاده برقرار کرده و ارتباط تمام کیوسکهای تلفن را قطع و مانع رفت و آمد زندانیان حتی به بهداری زندان می شوند. 
قضاییه جنایتکار آخوندی ابتدا به خانواده زندانیان گفته بود که تا ساعت ۱۵۰۰ امروز، برای آخرین دیدار با فرزندانشان به زندان مراجعه کنند، اما پیش از رسیدن آنها به محل زندان، وزارت اطلاعات در تماس با خانواده ها به آنان گفته که برای دریافت جسد فرزندشان به پزشک قانونی کهریزک مراجعه کنند.
شهرام احمدی از زندانیان سیاسی اهل سنت در میان اعدام شدگان است. او ﺩﺭ ﺍﺭﺩﻳﺒﻬﺸﺖ ١٣٨٨ به هنگام دستگیری توسط عوامل اطلاعاتی رژیم زخمی شد که بر اثر آن یک کلیه و بخشی از روده اش را از دست داد. شهرام احمدی طی ۴۳ ماه حبس در سلولهای انفرادی اطلاعات سنندج مورد شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت که بر اثر آن به بیماریهای مختلف از جمله افت شدید شنوایی دچار شد. قضاییه آخوندی در مهر 1391 او را به اتهام «محاربه» به اعدام محکوم کرد. از این پیشتر برادر کوچکترش، بهرام احمدی كه هنگام دستگیری کمتر از ۱۸ سال داشت در دی ۱۳۹۰ همراه با پنج زندانی سیاسی اهل سنت در زندان قزلحصار اعدام شده بود.

جنایت خلیفه خونریز ارتجاع، اعدام جمعی ۲۵ زندانی سیاسی اهل سنت


بنا‌به اخبار موثق دریافتی؛ 25تن از زندانیان سیاسی اهل سنت که روز دوشنبه ۱۱ مرداد ماه جهت اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی سپاه پاسداران منتقل شده بودند روز سه‌شنبه ۱۲ مرداد اعدام شدند. از سرنوشت 4تن دیگر اطلاعی 
:دردستنیست. اسامی 25زندانی اعدام شده عبارت است
ﮐﺎﻭه ویسی، ﺑﻬﺮﻭﺯ ﺷﺎه ﻧﻈﺮﯼ ، ﻃﺎﻟﺐ ﻣﻠﮑﯽ ، ﺷﻬﺮﺍﻡ ﺍﺣﻤﺪﯼ ، ﮐﺎﻭه شریفی، ﺁﺭﺵ شریفی، وریا ﻗﺎﺩﺭﯼ ﻓﺮﺩ ، کیوان ﻣﻮﻣﻨﯽ ﻓﺮﺩ ، ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﻣﺎﺷﺘﯽ ، ﭘﻮﺭﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪﯼ ، ﺍﺣﻤﺪ نصیری، ادریس ﻧﻌﻤﺘﯽ ، ﻓﺮﺯﺍﺩ ﻫﻨﺮﺟﻮ ، سیدﺷﺎﻫﻮ ابراهیمی، ﻣﺤﻤﺪیاور رحیمی، ﺑﻬﻤﻦ رحیمی، ﻣﺨﺘﺎﺭ رحیمی، ﻣﺤﻤﺪ ﻏﺮﯾﺒﯽ ، ﻣﺤﻤﺪﮐﯿﻮﺍﻥ ﮐﺮﯾﻤﯽ ، ﺍﻣﺠﺪ ﺻﺎﻟﺤﯽ ، امید پیوند، ﻋﻠﯽ 
ﻣﺠﺎﻫﺪﯼ ، ﺣﮑﻤﺖ شریفی، ﻋﻤﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻬﯽ و امید ﻣﺤﻤﻮﺩﯼ
شایان ذکر است دژخیمان خامنه‌ای به‌منظور برملا نشدن اعدامهای جمعی هیچ آمار دقیقی از اعدامهای صورت گرفته ارائه نکردند و هم‌چنان از ارائه هر گونه آماری خودداری می‌کنند





سه‌شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۹۵

نبض خیابان – چپاولگری حکومتی و زنان متکدی

آخرین دیدار زندانی سیاسی شهرام احمدی با خانواده اش و دادخواهی همسرش برای نجات جان زندانی سیاسی



بنا‌ به گزارشهای منتشر شده، پس از یورش وحشیانه گارد سیاه‌پوش زندان گوهردشت به زندانیان اهل سنت محکوم ‌به اعدام، دژخیمان خامنه‌ای در زندان گوهردشت کرج، در تماسی با خانواده زندانی سیاسی اهل سنت شهرام احمدی، اعلام کردند برای دیدار آخر به این زندان مراجعه کنند

بنا‌ به این گزارش خانواده این زندانی سیاسی اعلام کردند که پدر وی برای دیدار او در راه است. گفته می‌شود وی فردا اعدام خواهد شد
زندانی سیاسی شهرام احمدی که در سال 88 در سنندج دستگیر شده و در روز 11مهر 1391 در بیدادگاههای آخوندی 


تحت ریاست دژخیم محمد مقیسه در عرض 5دقیقه و بدون داشتن اجازه دفاع از خود به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده بود پس از رد درخواست اعاده دادرسی خود توسط قضاییه جنایتکار آخوندی در آستانه اعدام قرار دارد
وی در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸ در شهر سنندج هنگام بازگشت از مسجد از پشت مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت و ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ بد نام اطلاعات ﺑﺎ شکستن بینی‌اش با مشت و لگد وی را دستگیر کردند. شهرام احمدی ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ آمد متوجه شد ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻌﺎﻟﺞ ﯾﮏ ﮐﻠﯿﻪ ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﻩﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ است. ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﻣﺎﻩﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﻠﻮﻝﻫﺎی ﺍﻧﻔﺮﺍﺩی ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ در شهرهای ﺳﻨﻨﺪﺝ ﻭ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﺗﺤﺖ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﻭ ﺑﺎﺯﺟﻮیی ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ
در‌ همان سال دستگیری، برادر کوچک وی بهرام احمدی نیز در سنندج بازداشت شد. برادر وی در زمان بازداشت کمتر از ۱۸ 

سال سن داشت و در تاریخ ۷ دی ماه ۱۳۹۰ در زندان قزل‌حصار کرج به همراه ۵ زندانی سنی مذهب دیگر اعدام شد



بدترين بي سواد،بي سواد سياسي است...- برتولت برشت

بدترين بي سواد، بي سواد سياسي است ، وي کور و کر است، درک سياسي ندارد و نمي‌داند که هزينه‌هاي زندگي از قبيل قيمت نان، مسکن، دارو و درمان همگي وابسته به تصميمات سياسي هستند.او حتي به جهالت سياسي خود افتخار کرده، سينه جلو مي‌اندازد و ميگويد که: “از سياست بيزار است”.چنين آدم سبک‌ مغزي نمي‌فهمد که بي‌توجهي به سياست است که زنــان فــاحــشه و کودکان خـياباني مي‌سازد، قتــل و غــارت را زياد مي‌کند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت مي‌افزايد!
برتولت برشت

آتنا فرقدانی حکمرانان فاسد را به چالش می کشد


آتنا فرقدانی، زندانی سیاسی سابق و هنرمند متعهد، آخرین اثر هنری خود را در پستی در صفحه فیسبوک
: خود به نمایش گذاشت.در کنار این اثر هنری این یادداشت را می خوانیم
فیش حقوقی حکمرانانی که پاسخگو نیستند کجاست؟!!آیا این فیش ها لا به لای اخبار لباس المپیک و... فراموش شدند؟!!! آیا فراموش شد که حتی یکی از این فیش ها می توانست زندگی چندین خانواده، چندین کودک کار و بسیاری از زنان فقیر و بی سرپناه را که برای سرقت "تنها یک کیسه برنج یا یک تن ماهی"؛ راهی زندان مخوف قرچک می شوند را، نجات دهد..............!!!؟

دوشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۹۵

دیدار رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت مریم رجوی با پرزیدنت محمود عباس

عصر شنبه 30 ژوئيه 2016 مريم رجوی با آقای محمود عباس پرزيدنت دولت فلسطين ديدار و درباره بحران های منطقه گفتگو كرد.پرزيدنت محمود عباس در اين ديدار بر ضرورت مبارزه با بنيادگرايی و تروريسم در منطقه تاكيد كرد و آخرين تحولات در خاورميانه بويژه مسائل مربوط به فلسطين و ابتكار فرانسه در اين رابطه را باطلاع مریم رجوی رساند. مریم رجوی ضمن تقدير از همبستگی مقاومت فلسطين و رهبر آن با مردم و مقاومت ايران، پيروزيهای دولت فلسطين را تبريك گفت و برای تحقق آرمان مردم فلسطين آرزوی موفقيت كرد. وی با تاكيد بر اينكه رژيم ايران منشاء اصلی تفرقه و بنيادگرايی و تروريسم در همه منطقه بخصوص عراق، سوريه، لبنان، يمن و همچنين فلسطين است گفت اما امروز رژيم آخوندی در منتهای ضعف بسر می برد و بيش از هميشه شكننده و آسيب پذير است. واقعيتی كه آنرا بخوبی در واكنشهای ديوانه وار و هيستريك سردمداران و رسانه های رژيم در رابطه با گردهمايی 9 ژوئيه مقاومت ايران، می توان ديد. مریم رجوی تاكيد كرد اين رژيم بيش از هرچيز از همبستگی و اتحاد مردم و مقاومت ايران با كشورها و ملتهای منطقه هراسناك است. لذا كشورهای منطقه ومردم و مقاومت ايران، بايد با اتحاد عمل منطقه را از شر بنيادگرايی خلاص كنند. 
دیدار و گفتگوی مریم رجوی با پرزیدنت محمود عباس from Simay Azadi on Vimeo.

شعله پاکروان: شهرام احمدی در چند قدمی اعدام است



شعله پاکروان مادر ریحانه جباری طی نامه‌یی با عنوان ”اعدام نشانه بربریت است- شهرام احمدی در چند قدمی اعدام است “درباره نجات جان این زندانی محکوم به اعدام نوشت: «سال گذشته با چهارتن از اعضای خانواده‌ی این مرد جوان، شهرام احمدی، ملاقات کردم. خسته و کوفته از دوندگیهای بی‌حاصل. پدر پیرش دیگر توان راه رفتن نداشت. خواهر و برادرش هم دست کمی از پدر نداشتند. اما زن جوانی همراهشان بود که چشمهایش به‌دنبال روزنه‌ای برای حفاظت از عشق بود. عشقی که سالهاست در زندان محبوس و دور از دسترس است
با این‌که دیدن این تب و تابها و استرس کمر شکن، به نوعی یادآور همه‌ی بدو بدوهای هفت‌ساله‌ی خودم بود، اما بیش از هر چیز به مادر این پسر جوان فکر کرده و می‌کنم. زنی که کوچکترین فرزندش، همان که ته تغاری می‌گوییم را در یک شب تاریک و سرد، پشت دیوارهای سنگی زندان از دست داد. این زن تاب نیاورد و پس از اعدام بهرامش زمینگیر شد. بهرام 19ساله. اکنون با خطر اعدام شهرامش روبه‌روست
لابد هر شب که چشمهایش را می‌بندد تا از شر فکرهای مزاحم خلاص شود یاد جمله‌هایی میافتد که در خانه‌اش زیاد تکرار می‌شود. جملات حقوقی و ماده و قانون. از آن حرفهای سخت و سنگین هیچ نمیفهمد. اما می‌داند معنی این تب و تاب چیست. یک جمله: شهرام در چند قدمی اعدام است. این جمله به زبان کردی در سرش میپیچد. صدای گرومب گرومب قلبش را می‌توانی بشنوی وقتی به سینه میکوبد
کاش این‌قدر بی‌مهری گسترده نبود. کاش انسان ارزش داشت. کاش می‌شد این زن را از شکنجه‌ی اعدام دومین جوانش رهاند. راهی هست؟ می‌گویند ماده‌ی فلان و تبصره بهمان. می‌گویم اینها را پیش از این آزموده‌ایم. بی‌فایده است. قضات و دیگر مسئولان در برداشت و تفسیر ماده‌ها و تبصره‌ها آزادند و حتماً برداشتی می‌کنند که درها برای شهرام و دیگر محکومین بسته بماند. آنان اگر می‌خواستند تفسیر به نفع متهم بکنند حکم اعدام صادر نمی‌کردند. امضایشان پای دستور کشتن جوانی گذاشته نمی‌شد
گمانم تنها چاره در این است که همه‌مان یکصدا بگوییم نه به اعدام. از هر راهی برای اعتراض به اعدام استفاده کنیم. هر قدمی را برداریم تا طنابی از گردنی باز شود. هر چوبی لای چرخ ماشین اعدام برود برابر است با نجات یک انسان
رهایی از شر دیو اعدام همراهی میطلبد و همبستگی. عزم ملی. همه‌ی مردم باید به این نتیجه برسند که زیان اجتماعی اعدام بیشتر از منفعتی است که عده‌یی از آن می‌برند. اعدام رسم کهنه‌ای است که باید به تاریخ بسپریم. ما در هزاره سوم زندگی 
«.می‌کنیم و می‌دانیم که اعدام نشانه‌ی بربریت است. نه به اعدام. چه با چوبه‌دار چه به شکل خاموش


به رنگ سرخ شقایق – به یاد شهدای سرفراز قتل عام ۶۷

مجاهد صدیق طیبه رحمانی به جاودانه فروغها پیوست – پیام تسلیت مریم رجوی

گزارش سالانه وزارت‌خارجه انگلستان در مورد وضعیت حقوق‌بشر ایران



وزارت خارجه انگلستان گزارش سالانه خود را در مورد وضعیت حقوق‌بشر در ایران تحت حاکمیت آخوندها، با عنوان ایران ولویت حقوق‌بشر، منتشر کرد. به فشرده‌یی از این گزارش توجه فرمایید؛
وزارت خارجه انگلستان در گزارش خود با ابراز نگرانی از وضعیت حقوق‌بشر در ایران می‌نویسد: وضعیت حقوق‌بشر در 
ایران در برخی موارد بدتر شده است. تعداد بالای اعدامها به‌طور ویژه موجب نگرانی است. گزارشگر ویژه سازمان ملل‌متحد برای حقوق‌بشر در ایران معتقد است که بین 966تا 1025نفر در سال 2015 اعدام شده‌اند، این یک افزایش قابل‌توجه نسبت به سال 2014 است و بیشترین تعداد اعدامها در یک دهه گذشته بوده است
اغلب روزنامه‌ها، تلویزیون و رادیو تحت کنترل دولت است، و اینترنت و رسانه‌های اجتماعی به‌شدت محدود هستند. روزنامه‌نگاران، وب بلاگ نویسها و فعالان حقوق‌بشر به‌طور منظم دستگیر و زندانی می‌شوند. در نوامبر، بیش از 170نفر بخاطر پیامی که آنها در رسانه‌ها اجتماعی منتشر کردند دستگیر شدند
گزارش وزارت‌خارجه انگلستان به مواردی از نابرابری و تبعیض علیه زنان در ایران تحت حاکمیت آخوندها می‌پردازد و درباره سرکوب پیروان سایر مذاهب در ایران می‌افزاید
پیروان سایر مذاهب در ایران با تبعیض روبه‌رو هستند گزارشات زیادی از دستگیری مسیحیان در ایران در ”کلیساهای خانگی“ و همچنین فشارها بر پیروان بهائیت در سال 2015 از جمله دستگیری و بستن محل کسب و کار آنها وجود دارد
این گزارش ضمن یادآوری اعتراضات انگلستان به مجازات اعدام، اعدام نوجوانان، و ادامه اذیت و آزار اقلیتهای مذهبی در ایران می‌افزاید:‌ انگلستان برای حفظ فهرست بیش از 70نفر از مقامات رژیم که بخاطر نقض حقوق‌بشر تحت تحریمهای بین‌المللی قرار گرفته‌اند، اقدام کرده است و همچنین از حمایت کنندگان قطعنامه محکومیت رژیم در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل‌متحد بخاطر نقض حقوق‌بشر در ایران بوده است
وزارت خارجه انگلستان در پایان گزارش وضعیت حقوق‌بشر در ایران تأکید می‌کند:‌ما از تجدید حکم مأموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل‌متحد برای ایران استقبال می‌کنیم

واکنشهای هراس‌آلود آخوندها
دیکتاتوری آخوندی در قبال گزارش وزارت‌خارجه انگلستان واکنشی ترس‌آلود نشان داد
سپاه پاسداران با سوز و گداز از این گزارش نوشت: دولت انگلیس در گزارشی سراسر مداخله‌جویانه مدعی شد وضعیت حقوق‌بشر ایران هم‌چنان منشأء نگرانی بوده و تغییر محسوسی در امور بانوان یا اقلیت‌های مذهبی مشاهده نمی‌شود. 
(منبع: فارس ۶/۵/۹۵)
دستگاه قضایی خامنه‌ای در واکنشی مضحک اعلام کرد با گزارشی در زمینه وضعیت اسفناک حقوق‌بشر در انگلستان به
( این گزارش پاسخ خواهد داد. (منبع: فارس ۶/۵/۹۵
رسانه‌های حکومتی نیز از ربط دادن وضعیت حقوق‌بشر و برجام در گزارش وزارت‌خارجه انگلستان ابراز وحشت کردند و نوشتند: با بالا گرفتن موضوع اجرای برجام، بار دیگر مسأله هجمه حقوق‌بشری علیه (نظام) کلید خورده است و راهبرد رسانه‌یی کشورهای غربی برای گره زدن موضوع توافق هسته‌یی با وضعیت حقوق‌بشر ایران اسلامی در دستور کار قرار گرفته است... حریف می‌پندارد با پیگیری موازی این دو موضوع-برجام و حقوق‌بشر- می‌تواند پروژه نفوذ و مهار (نظام) در 
(شیوه نوین را با تاکتیکهای چند لایه و پیچیده عملیاتی کند. (منبع: سایت الف ۶/۵/۹۵



حماسه فدا – در گرامیداشت عملیات کبیر فروغ جاویدان

به یاد شاملو – او شاخه ای ز جنگل خلق است