:مسعود رجوی
اگر از من سؤال کنید که تعریف مجاهدین در کوتاهترین کلام چیست؟
خواهم گفت: وفای به پیمان، با فدای بیکران، در تاریخ ایران
چه راههای پر خطر به پای سر دویدهیی
چه جامهای شوکران همیشه سر کشیدهیی
نه پلک خسته بستهیی، نه یک نفس نشستهیی
نه ازدغا شکستهیی، نه از جفا خمیدهیی
بهرغم راههای بیسوار و گامهای بیتپش
به قلهها به اوجها به دورها رسیدهیی
میان بودن و نبود، بغض و اشک و اضطراب
اگر که اشک، اگر که خون، تویی تویی چکیدهیی
اگر تبر شکسته است و کار او شکستن است
ولی تو سبز گشتهیی، دوباره قد کشیدهیی
اگر چه دامها به راه تو فکندهاند هر قدم
تویی گریوه تا گریوه از خطر جهیدهیی
هماره لاله کُشتهاند و کٍشتهیی تو همچنان
کدام لاله کار عشق را چنین تو دیدهیی؟
چو کوه ماندهیی در اوج بیشکست و با شکیب
چو رودبار، شعری از سفر به لب، دویدهیی
!خجسته باد نام سبزت ای همیشه ماندگار
در آسمان عشق من، تویی که همچنان پریدهیی
تویی که واژه واژه در سرود من نشستهیی
تویی که مثل دل، درون سینهام تپیدهیی
کنون تویی و اوج و پیش چشم، این همه افق
ای افتخارِ افتخار! تا کجا رسیدهیی!؟
مرا به اصل وصل کن، ببر به فصلهای ناب
.تو واژه رسیدنی، سپیده در سپیدهیی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر