سه‌شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۹۶

موسی خیابانی، سردار شهید خلق


مجاهد کبیر موسی خیابانی از اعضای با سابقه سازمان طی سالهای بعد از سال 50 است. موسی اواخر سال 45 به عضویت سازمان درآمد و تحت مسئولیت شهید علی میهن دوست به‌سرعت به سمت کسب صلاحیتهای یک عنصر و مسئول همه‌جانبه پیش رفت. موسی خیابانی ایدئولوژی سازمان را زیر نظر شهید بنیانگذار محمد حنیف‌نژاد آموزش دید. او قبل از سال 50 در ارتباط با رهبران و بنیانگذاران شهید سازمان مسئولیتهای سنگینی در سازمان به‌عهده داشت. او بعد از آن‌که سازمان در سال 49 در سه شاخه سازماندهی شد در مرکزیت یکی از شاخه‌ها قرار داشت. سال 49همزمان با ورود سازمان به مرحله‌ی تدارک عمل و ایجاد آمادگیهای نظامی در اعضاء، موسی بهمراه چند تن دیگر برای طی دوره‌ی آموزش چریکی راهی فلسطین گردید. لیکن پس از خروج مخفیانه از ایران، در دوبی مورد سوءظن پلیس آنجا واقع گشت و با 5 تن دیگر از برادران دستگیر شد. پلیس دوبی پس از این‌که بیش از 3ماه از اسارت آنها گذشت، تصمیم گرفت این برادران را به‌وسیله‌ یک هواپیما تحویل مقامات ساواک شاه بدهد. در پی این تصمیم که سازمان از آن آگاه شده بود، یک واحد از رزمندگان مجاهدین تحت فرماندهی شهید رسول مشکین فام طرح تغییر مسیر هواپیما را با کمک خود برادران زندانی مورد بررسی قرار دادند و سپس آن را با موفقیت کامل به مرحله‌ی اجرا درآوردند. در آبانماه 49 هواپیمای حامل موسی و 5 مجاهد دیگر در آسمان آبهای خلیج تحت کنترل مجاهدین در آمد و مجبور به فرود در بغداد گردید. پس از پیاده شدن در فرودگاه بغداد مقامات عراقی آنها را دستگیر و به زندان افکندند. موسی و 8تن دیگر از برادران دو ماه نیز در زندان بغداد در بازداشت به‌سر بردند و شکنجه سختی را در کتمان اسرار سازمان متحمل شدند. تا این‌که سرانجام پس از روشن شدن مسائل، همگی توسط دفتر الفتح از بغداد به فلسطین عزیمت کردند
موسی خیابانی – عزیمت به فلسطین
موسی 3ماه ونیم در اردوگاههای سازمان الفتح در لبنان و سوریه آموزش دید و سپس در مرداد سال 50 مخفیانه به ایران بازگشت. موسی در جمع‌بندی تجربیات خارج نقش فعالی داشت. همچنین از فرماندهان نظامی سازمان قبل از ضربه 
...شهریور به‌شمار می‌رفت

موسی خیابانی – دوران زندانهای شاه
برادر مجاهد موسی خیابانی به‌دنبال یورش گسترده‌ ساواک به سازمان مجاهدین در شهریور 50 همراه 33تن دیگر از اعضاء دستگیر شد. وی ماهها زیر شکنجه قرار داشت. شدت ضربات وارده در دوره‌ بازجویی بحدی بود که مدتی در بیمارستان بستری گردید. موسی در اردیبهشت 51، در یک بیدادگاه نظامی (که شهید سعید محسن نیز در آن محاکمه می‌شد) به اعدام محکوم گردید. این حکم در بیدادگاه دوم نیز تأیید شد. لیکن پس از گذشت حدود یک‌ماه و به‌دنبال اعدام 5تن از اعضای کمیته مرکزی سازمان در 4خرداد، رژیم تحت فشارها و موج اعتراضات گسترده‌یی که از واکنش افکار عمومی نسبت به صدور احکام اعدام در مورد مجاهدین نشأت می‌گرفت مجبور شد که از اعدام او و چند تن دیگر از مجاهدین صرفنظر نماید. موسی به حبس ابد محکوم شد و به زندان قصر انتقال یافت
او در کنار برادر مجاهد مسعود رجوی و شهید کاظم ذوالانوار، سازماندهی و رهبری مجاهدین را در زندانهای شاه برعهده داشت. او نقش بسیار مهمی در مبارزات داخل زندان و حفظ روحیه‌ی عمومی مقاومت داشت. از همین نظر، همواره مورد فشار و شکنجه پلیس و حساسیت فوق‌العاده ساواک قرار داشت. موسی طی 7سال فعالیت پی گیر در این سالها، نقش به‌سزایی در تثبیت و رشد تشکیلات و ارتقاء کادرهای مجاهد در داخل زندان ایفاء کرد
بخصوص پس از ضربه اپورتونیستهای چپ‌نما در سال 54 که موجودیت سازمان از جوانب متعدد در معرض هجومهای نفی کننده قرار داشت، موسی قاطعانه بر خطوط بنیانگذاران سازمان ایستاد و از موضع انقلابی و یکتاپرستانه یک مجاهد اصیل، در سه جبهه علیه رژیم و مرتجعین راست و اپورتونیستهای چپ‌نما مبارزه کرد. او در کنار برادر مجاهد ”مسعود رجوی“این مبارزه را در آن سالهای سخت رهبری می‌کرد. موسی سهم مهمی در احیاء و بازسازی ارزشهای مجاهدین و ارتقاء دستاوردهای ایدئولوژیک –تشکیلاتی داشت. صداقت انقلابی او یکی از بارزترین نمونه‌های حل شدگی یک مجاهد در ایدئولوژی و سازمان انقلابی‌اش می‌باشد. وی جزو آخرین سری از زندانیان سیاسی بود که در دیماه 57به همت خلق قهرمان ایران از زندان آزاد شد و در تبریز مورد استقبال باشکوه وبی سابقه مردم قرار گرفت
موسی خیابانی در انقلاب ضدسلطنتی
او در بهمن ماه 57 همگام با مردم دلیر وآزاده تبریز، در قیام قهرمانانه‌ی خلق ایران شرکت جست. به‌خصوص با فرماندهی تسخیر قهرمانانه پادگانهای رژیم شاه در تبریز نقش مهمی در خنثی کردن توطئه‌های دشمن که تحت پوشش ”اعلام وفاداری نیروهای مسلح ”هم‌چنان به سرکوب مردم می‌پرداختند، داشت. این کوشش‌ها در نهایت در پرتو فداکاری و جانبازی خلق قهرمان تبریز، به سقوط مواضع رژیم شاه منتهی گردید
موسی خیابانی در نبرد با رژیم خمینی
پس از پیروزی قیام برادر مجاهد موسی خیابانی در مرکزیت سازمان پیوسته عهده‌دار مسئولیتهای سنگینی در امر رهبری و تعیین خطوط مجاهدین خلق ایران بوده و به‌عنوان یک انقلابی موحد همه‌ی انرژی و امکانات خود را در خدمت پیشبرد مبارزه‌ی رهایی بخش خلقمان و ارائه چهره‌ی راستین و انقلابی اسلام قرار داده، اما خطیرترین و در عین‌حال پرشکوه‌ترین دوران حیات انقلابی و کم نظیر مجاهد کبیر موسی خیابانی، از زمانی شروع شد که برادر مجاهد مسعود رجوی، بنا‌ به تصمیم مرکزیت سازمان با پرواز قهرمانانه‌اش به پاریس عزیمت کرد. چرا که از آن تاریخ موسی به‌عنوان قائم‌مقام و جانشین مسعود، تمامی مسئولیتهای او را در داخل کشور عهده‌دار شد. دورانی که بی‌تردید عظمت آن را شاید در بزرگترین انقلابات جهان نیز کمتر بتوان یافت. موسی در این دوران درخشان، اصالت و عظمت ِنقش یک عنصر موحد ِمجاهد را در رأس فرماندهی انقلاب و سازمان ِرهبری کننده‌ی آن به بهترین وجه اثبات کرد. آنهم در بحبوحه‌ی سرنوشت سازترین نبرد انقلابی مسلحانه توده‌ای ِسراسری بر علیه پلیدترین نیروی ارتجاعی تاریخ که با دستاویز قرار دادن و سؤ استفاده ارتجاعی و فریبکارانه از اسلام انقلابی و آئین پاک حنیف، تمامی رذالت ها و شقاوتهای ضدبشری و ضداسلامی را هر روز و هر لحظه در ابعادی وحشت انگیز از خود بروز داده است. البته در این مختصر مجال آن نیست که حماسه ”موسی“را کاملاًتصویر کنیم. اما بی‌تردید خلق و انقلاب ما خاطره‌ی تابناک این ستاره درخشان و جاودان را همواره گرامی خواهد داشت و با بهره‌مندی از تاثیر عظیمی که او –چه در دوران حیات پربارش و چه با شهادت قهرمانانه‌اش –بر انقلاب کبیر خلق ما بر جای گذاشت، راه او را تا قله پیروزی و رهائی، یعنی نیل به جامعه‌ای عاری از استبداد و استعمار و استثمار و تحقق جامعه‌ی بی‌طبقه‌ی توحیدی ادامه خواهد داد
موسی خیابانی از زبان مسعود رجوی
موسی خیابانی، سردار شهید خلقدر اسفند ماه 58برادر مجاهد مسعود رجوی در میتینگ دهها هزارنفری مجاهدین در تبریز –شهر ستارخان و خیابانی –که در رابطه با مبارزات انتخاباتی مجلس برگزار شده بود، در مورد مجاهد کبیر موسی خیابانی چنین گفت
برای شما و برای تبریز، به‌خاطر اهمیتش به‌خاطر آن‌که گفتم زادگاه عقیدتی –سیاسی –تشکیلاتی ماست، بهترین خودمان را –برادر مجاهدم موسی را انتخاب کردیم و به شما هم پیشنهاد می‌کنیم. و ما امروز ”محور و لنگر “تشکیلاتی‌مان را به شما پیشنهاد می‌کنیم. بارها از برادر شهید و بنیان‌گذارمان شنیدم که گفته بود (هم در دورانی که ما زندان بودیم و هم مدت کوتاهی که او هنوز در بیرون بود) جزو کسانی که نام می‌برد که تا آخر در این راه خواهند ایستاد، در صدرشان موسی بود. چه در روزگاری که یک‌سال در فلسطین به‌سر برد و چه در سالی که دستگیر شد و ساعتی بعد ما پیکر نیمه جان و بیهوش او را دیدیم که سیاه شده بود و بعد به بیمارستان بردند و جراحیش کردند و هنوز هم غده‌ای در سر دارد ولی باز هم دژخیمان از سیاه کردنش سیاه کردن تمام پیکرش خودداری نکردند. بعد در بی‌دادگاه هم مرد و مردانه دفاع کرد. از تبریز گفت از خلق گفت، از ایران گفت، از سرداران گفت یادم هست وقتی که در زندان، کارها خیلی به ما سخت می‌شد، به راستی او تکیه‌گاه ما بود، نه تکیه‌گاه ما بلکه تکیه‌گاه همه زندانیها. به‌خاطر برخوردهای قاطعش، به‌خاطر سازش ناپذیری اش. اگر موسی نبود، سازمان ما هم نبود. براستی بگویم، ما عادت به تعریف نداریم، اما فقط به‌مثابه‌ی یک گزارش به شما همشهری هایش، به خلق قهرمان تبریز، بایستی گزارش بدهم: بعد از ضربه‌ی چپ نماها، اگر موسی نبود، براستی که سازمان ما هم نبود خیلی چیزها امروز در صحنه‌ی انقلاب ایران نبود. در یک کلام بگویم: اگر مردان استوار و آهنین عزمی هم‌چون موسی نبودند براستی که دشمن اثری از ما به‌جا نمی‌گذاشت. باز هم در یک کلام وقتی که چپ‌نما ها شایع کردند که تمام مجاهدین تغییر مکتب و مسلک داده‌اند واز اسلام خارج شده‌اند، مسأله برای موسی آن‌قدر روشن بود که خودشان هم می‌گفتند بجز موسی
 بعد هم در بسیاری گزارشات به‌دست آمده از ساواک شنیدیم که اگر خیابانی را نبرند تعداد نادمین زندان کم خواهد شد. ببریدش تا نادمین زندان زیاد بشوند. پس امروز، مادران تبریزی من، پدرها، برادرها و خواهرها! من به شما تبریک و تهنیت می‌گویم، برای چنین کاندیدائی، چکیده و عصاره‌ی مکتبی و تشکیلاتی خودمانرا تقدیم شما کردیم. و در معرض انتخاب شما قراردادیم. شما 60سال پیش در شهریور 1298 یک خیابانی دیگر را هم با 6635 رأی راهی مجلس کردید. اگر آن‌روز هم خیابانی در مجلس نبود، التیماتوم تزار را می‌پذیرفتند و این هم یک خیابانی دیگری است از همان ”سلاله “و تبار از تبار سرداران
“این خیابانی“هم نظیر آن خیابانی، آن جان‌هایی است که به اعتقاد من هرگز نمی‌شود مغلوب شان کرد. مگر خیابانی شهید، خیابانی بزرگ، خیابانی معلم نگفته بود که: ”جانهایی که فدیه‌ی حق و خلق هستند هرگز مغلوب شدنی نیستند“

جملاتى از پدر طالقانی در وصف برادران مجاهد مسعود رجوی و موسی خیابانی

وقتی اسم مجاهدین برده می‌شد، اعصاب اینها (ساواک) بهم می‌لرزید و کنترلشان را از دست می‌دادند، با این‌که اغلب در چنگال آنها بودید. این دلیل بر قدرت عقیده و ایمان به حق است. از اسم ”مسعود رجوی“وحشت داشتند. از اسم ”خیابانی“وحشت داشتند. (پدر طالقانی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر