چهارشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۶

قتل‌عام ۶۷ ـ نمایش انتخابات ـ شماره ۳ + جنگ تحمیلی یا تحمیل جنگ ضدمیهنی ـ شماره ۴

هر روز حلقه محاصره جوانان تنگ‌تر می‌شد و راه برای چماقداران و اراذل حکومت بازتر
خمینی در همون روزهای اول با پس گرفتن وعده مجلس مؤسسان و تشکیل مجلس خبرگان برای تثبیت نهاد فراقانونی و استبدادی «ولایت فقیه» راهشو از مردم جدا کرد. بعد هم با تشکیل نهاد من‌درآوردی شورای نگهبان و تنظیم اختیارات ویژه رهبری یعنی اصل 110 قانون اساسی که همه پستها و مسئولیت‌های حساس مملکت رو مشروط به نظر ولی‌ فقیه می‌کرد، فاتحه‌ آزادی رو خوند. این پایه و سنگ بنای دیکتاتوری مطلق فقیه بود. به همین خاطر مجاهدین به قانون اساسی رأی ندادن و گفتن با این قانون راه انحصارطلبی و استبداد باز میشه
هنوز یک سال از انقلاب نگذشته بود که سایه سیاه استبداد دینی تمام مملکت‌رو پر کرد. پدر طالقانی 17شهریور 58تو بهشت زهرا فریاد زد: «... بگذارید مردم مسئولیت پیدا کنند. این مردم هستند که کشته دادند. این‌هایی که این جا خوابیده‌اند از همین توده‌های جنوب شهر بودند... استبداد زیر پرده دین را کنار بگذارید و بیایید با مردم، با دردمندها، با محرومها، همصدا باشیم
چند ماه بعد یعنی تو دیماه 58 انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شد. مجاهدین پس از تأیید وزارت کشور و رفسنجانی و بقیه سران، مسعود رجوی‌رو به‌عنوان کاندیدای نسل انقلاب معرفی کردن. تقریباً تمام اقلیتهای قومی، دینی، احزاب و گروهها ـ به جز حزب توده ـ از کاندیدای مجاهدین حمایت کردن. حتی دورافتاده‌ترین روستاهای سیستان و بلوچستان هم هواداران محلی و فعال مجاهدین پیام نسل انقلاب‌رو میرسوندن و این میزان محبوبیت خمینی‌رو حسابی ترسوند. اینجا بود که وارد صحنه شد و برخلاف ادعای قبلیش فتوا داد که چون رجوی به قانون اساسی رأی نداده نمی‌تونه رئیس‌جمهور بشه
مصاحبه دکتر ملکی و اشاره به نخستین انتخابات ریاست جمهوری
به اعتراف مسئولان اون زمان و این زمان رژیم، علت فتوای مسخره خمینی چیزی نبود جز حمایت جوانان و به قول پاسدار قاسمی، وحشت از گسترش دهها و صدها هزار جوون و دانشجویی بود که تو میتینگ‌ها برای دیدنش سر و دست می‌شکستن
خمینی با این کار به مجاهدین اعلان جنگ کرد اما برخلاف تصورش مسعود رجوی بلافاصله کناره‌گیری کرد و فقط از خمینی خواست فتوایی هم علیه چماقداری بده که البته هرگز چنین فتوایی صادر نشد
روز 10بهمن 58مجاهدین یک میتینگ بزرگ در اعتراض به چماقداری تو دانشگاه تهران برگزار کردند
اسفند 58انتخابات مجلس بود. با وجود حمایت گسترده مردم از مجاهدین نذاشتن حتی یه مجاهد به مجلس بره. روزهای اول، موقع اعلام نتایج انتخابات تو اخبار سراسری اسم مسعود رجوی بالای لیست کاندیداهای تهران بود بعد از اون هم بقیه کاندیداهای مجاهدین اما بعد از سه روز یه دفعه مجاهدین رفتن آخر لیست و بعد حذف شدن
 جنگ تحمیلی یا تحمیل جنگ ضدمیهنی ـ شماره ۴
یکی از ابزارهای خمینی برای ایجاد اختناق و سرکوب نظرات مخالف، دامن زدن به جنگ ضدمیهنی بود. خمینی که سودای امپراتوری جهانی اسلام تحت لوای ولایت فقیه رو داشت از ماهها قبل با دخالت در عراق زمینه جنگ رو فراهم کرد و با شروع تهاجم گسترده عراق در 31شهریور 59خمینی به اهداف میان مدتش رسید و اون‌رو موهبتی الهی اعلام کرد
اما مجاهدین با وجود هشدارهای اولیه و تلاش مشترک با یاسر عرفات در تاریخ 25فروردین 59 برای جلوگیری از ادامه جنگ، با شروع تجاوز عراق، به جبهه‌ها رفتن و تو همان روزهای اول تعدادی از هوادارانشون به‌شهادت رسیدن اما سپاه پاسداران که نیروهای صادق و راستین مجاهدین رو مزاحم کارهاش می‌دید به سرعت همه اونهارو دستگیر، زندانی و از 
!خوزستان اخراج کرد. دستگیر ‌شدگان بعد از ۸سال شکنجه در جریان قتل‌عام 67اعدام شدند! باور می‌کنید
همون هفته اول جنگ (7مهر 1359) سازمان کنفرانس اسلامی با فرستادن یک هیأت خواستار صلح شرافتمندانه و پرداخت خسارت به ایران توسط کشورهای جنوب خلیج‌فارس شد، خمینی نپذیرفت و رجایی گفت: این جنگ، جنگ عقیده است! جنگ 
!عقیده؟
سرانجام زیر فشار دولتها و سازمان ملل 24مهر 59رجایی نخست‌وزیر خمینی، به سازمان ملل رفت و پیشنهاد داد «... متجاوز به مرز خود برگردد و نیروی بی‌طرفی در مرزها مستقر شود تا دوباره تجاوزی اتفاق نیفتد و...» اما هنگامی که سازمان ملل و عراق طرح رو پذیرفتند، حکومت ایران طرح صلح خودش رو هم رد کرد! (سایت حکومتی تابناک 6مهر 93)
خمینی جنگ رو نعمت و موهبت الهی می‌دونست چون با چماق جنگ مخالفانش رو ستون پنجم معرفی و سرکوب می‌کرد و حفره‌های سیاسی و اجتماعی نظامش‌رو می‌پوشوند. حتی خرداد 61 بعد از آزادی خرمشهر و عقب‌نشینی رسمی و اعلام شده عراق به مرزهای بین‌المللی که جنگ به نقطه صفر برگشت باز هم یک تنه ایستاد و گفت صلح دفن اسلام است
شاید اون روز علت جنگ‌افروزی خمینی برای همه روشن نبود اما بعدها روشن شد که جنگ بهترین سرپوش اختناق بود. وقتی تیراژ نشریه مجاهد به 500هزار نسخه رسید و روزنامه ارگان اصلی حاکمیت یعنی جمهوری اسلامی به 18هزار هم نمی‌رسید خمینی چطور می‌تونست قلع و قمع کنه؟
طبق آمار رسمی رژیم، (سایت مرکز ستاد تحقیقات دفاع مقدس) ایران تا مقطع آزادی خرمشهر، 14تا 20رشته عملیات انجام داد. در این بین 45هزار و 220عراقی کشته شد و کمی کمتر از این عدد هم از ایران. اگر جنگ همون موقع که صلح شرافتمندانه در دسترس بود، تموم می‌شد جون دو میلیون ایرانی و عراقی نجات پیدا می‌کرد و هزار میلیارد دلار سرمایه کشور نابود نمی‌شد
حالا شما بگین جنگ میهنی بود یا ضدمیهنی؟ هدف اصلی خمینی چی بود و چه انتظاری از یک نیروی مردمی و میهن‌پرست وجود داشت؟
یکی باید آستین بالا می‌زد و با پذیرش هزاران انگ و برچسب وارد میدون می‌شد و لااقل به‌خاطر بچه‌های یتیم و جوونهایی که گوشت دم توپ خمینی می‌شدن صلح رو به خمینی تحمیل می‌کرد
تنها کسی که شجاعت انجام این کار رو داشت مسعود رجوی بود که بعد از آزادی خرمشهر و عقب‌نشینی عراق، ضمن امضای قرارداد صلح با وزیر خارجه عراق (اسفند 61) ادامه‌ جنگ رو نامشروع کرد و پس از ثبت اون تو ارگانهای معتبر جهانی با اومدن به عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش اقدام به درهم شکستن ماشین جنگی خمینی و تحمیل جام‌زهر آتش‌بس کرد. او قبل از ترک فرانسه به سمت عراق برای درهم شکستن طلسم جنگ گفت: «اما اگر بپرسید برای چه می‌روی؟ در یک کلام می‌گویم: که برفروزم آتشها در کوهستانها
سرانجام در 30خرداد 1366با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران راه شکستن ماشین جنگی رژیم و تحمیل جام‌زهر آتش‌بس به خمینی باز شد و یک سال بعد، پس از عملیات چلچراغ و فتح شهر مهران توسط ارتش آزادیبخش ملی خمینی ناگزیر تن به آتش‌بس داد
بعدها رفسنجانی و بقیه سران رژیم غیرمستقیم به علت عقب‌نشینی خمینی اعتراف کردن و پاسدار اسماعیل کوثری گفت امام از ترس مجاهدین قطعنامه‌رو پذیرفت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر