ای نامتان از آتش و بر زلف سرخش تابها!
ای شعلههای عطر خیز شمع در محرابها!
ای نامتان خورشید؛ در آن، زرد گل؛ بر زرد گل،
زنبورها؛ در کامشان، شهدی زلال از نابها!
ای نامتان پروازِ چشمان کبوتر در سحر،
صد چشمه در آیینه در هر چشمهیی مهتابها!
ای نامتان رنگین کمان، تندر، افق، خنده، بهار،
در خون و آتش رقص رقصان ، شاخه عنابها!
ای نامتان پولاد و توفان، شعله ، فردا، کینه، عشق!
ای نامتان در باد ها، در شعر ها، در ابرها، در آبها!
ای نامتان برق شهاب تشنه تیغی به شب،
از هم شکافندهی لجن؛ کرباس تیرهًی خوابها!
...
نیلوفران! خورشید نوشان! جاودانه عاشقان!
آه!... ای فراتر از گمان غوکها ، مردابها!
ای دل! سرود گامشان را مینیوشی؟... باز باز،
انگشتِ باران میزند بر پنجره، مضرابها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر