انقلاب سوریه قصههای زیادی را با خود حمل میکند. از فداکاریهای فرزندان این سرزمین گرفته تا دردها و رنجهایی که در مسیر انقلاب متحمل میشوند. قصه محمد شحنه از فرماندهان ارتش آزادی از زبان خودش:
بسیاری از رزمندگان ارتش آزادی سوریه در نبردها مجروح شدهاند اما این وضعیت مانع از بازگشت آنها به صحنه نبرد شده است. اما برخی دیگر که مجروح شدند، جراحت آنها مانع از پیشبرد جنگشان علیه نظامیان رژیم اسد نشده است.
بسیاری از دوستان من در نبردها مجروح شدند. برخیها دست و بعضی دیگر پایشان را از دست دادند. قسمتهای مختلفی از بدنشان زخم شده است. من بعد از آن که زخمی شدم در منزل بستری شدم تا ریل درمان کامل شود. الحمدلله با وجود مجروح شدن از ناحیه دست و چشم، به سنگر نبرد بازگشتم و تا نهایت ادامه خواهیم داد.
محمد شحنه یکی از فرماندهان تشکلهای رزمنده در معرت نعمان و حومه آن است که بعد از مجروح شدن در یکی از نبردها یک دستش را قطع کردند و بینایی یک چشمش را نیز از دست داد.
«در یکی از روزها برای عملیات بنیان مرصوص در حال آماده شدن و تجهیز بودیم و داشتیم مین و نارنجک آماده میکردیم که یکی از مینها در دستم منفجر شد که در نتیجه یک دستم قطع شد و یک چشمم نیز بیناییش را از دست داد»
محمد اصرار دارد که با وجود نقض عضو و جراحتی که دارد، همراه با دوستانش در تمامی صحنههای نبرد شرکت کند. زیرا جراحت و نقصعضو مانع وی برای استمرار نبرد نمیشود.
او تلاش میکند که در هر نبردی که میتواند شرکت کند، مجروحیت خود را فراموش کند. امری که بسیاری از دوستانش گمان میکردند که وی دیگر خانهنشین خواهد شد و از دیدن وی در یک سنگر محروم خواهند شد.
«بعد از بهبودی جراحتهایم، یک روز بیشتر درخانه نماندم. مجروحیتم باعث افزایش ایمان و پایداری و ثابت قدمی شد.
الحمدلله من تا این لحظه فرمانده یک یکان هستم و به یاری خدا تا پایان بر این مسیر باقی خواهیم ماند».
محمد و امثال او در میان زرمندگان ارتش آزادی با وجود تمامی موانع و جراحتهایی که در معرض آن قرار گرفتهاند، بر پیگیری نبردها با رژیم اسد اصرار دارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر