«اینجانب زندانی سیاسی شیراحمد شیرانی که در زندان مرکزی اردبیل و بند ۷ در تبعید میباشم: در تاریخ ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ با یک توطئه و تبانی توسط مأموران زندان اردبیل به قرنطینه منتقل شدم که به مدت ۲۱ روز به طول انجامید. این مدت را با یک شرایط بد بهطوری که از هر نوع امکانات رفاهی و بهداشتی محروم بودم؛ نه تلفن داشتم و نه کسی که جوابگو باشد؛ از تحویل دادن لباسها و وسایل شخصی به من خودداری کرده و تمام این سه هفته را با یک دست لباس که به تن داشتم؛ سپری کردم
در قرنطینه حتی جا و فضایی برای ادای نمازهایم نداشتم. با مشکلات روحی و روانی و جسمی مختلفی مواجه بودم
این در حالی بود که بنده هیچ نوع خلاف و بینظمی که مغایر با مقررات و ضوابط و آییننامه سازمان زندانها بوده باشد را انجام ندادم
از رئیس زندان هم که سؤال کردم هیچ جواب درست و منطقی نداشت
به هر حال این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ از قرنطینه به بند دیگری یعنی بند ۵ که بند بیماران و معتادین به مواد مخدر و متادون میباشد منتقل شدم. بند مذکور را زندانیانی با جرایم مختلف مانند سرقت؛ مواد مخدر؛ درگیری و غیره تشکیل میدهند. این بند جمعیتی بسیار بیشتر از ظرفیت خود دارد و هیچ فضای خالی داخل اتاقها و سالنها و راهروها وجود ندارد
بهخاطر کثرت جمعیت؛ زندانیان شبها در راهروها و سالنها تا جلوی سرویسهای بهداشتی میخوابند. امکانات بهداشتی و رفاهی نیز وجود ندارد. حتی نمازخانهای در بند نیست که بتوانم نماز را در آنجا ادا نمایم و دیگر زندانیان بتوانند مناسک دینیشان را انجام دهند
لازم به ذکر است که مسئولان داخلی زندان از جمله مدیران داخلی اندرزگاهها و ریاست حفاظت در این اتفاقات تلخ و ظالمانه نقش موثری دارند و هنوز هم با تهدید و زور رصد میکنند. خیال دارند این فشار را به من و دیگر دوستان سیاسیام ادامه بدهند
حال اگر این شرایط بنده به همین صورت که شرح دادم ادامه داشته باشد؛ مجبورم برای تغییر شرایط و آزادیم دست به اعتصاب طولانیمدت بزنم تا شاید مقامات مسئول و درگیر در پرونده بنده در تهران؛ تصمیمی در خصوص بهبود شرایطم اتخاذ نمایند. چرا که پذیرفتن این شرایط ظالمانه غیرقابل تحمل و نقض کامل حقوق شهروندی و کرامت انسانی بنده و دوستانم میباشد
در قرنطینه حتی جا و فضایی برای ادای نمازهایم نداشتم. با مشکلات روحی و روانی و جسمی مختلفی مواجه بودم
این در حالی بود که بنده هیچ نوع خلاف و بینظمی که مغایر با مقررات و ضوابط و آییننامه سازمان زندانها بوده باشد را انجام ندادم
از رئیس زندان هم که سؤال کردم هیچ جواب درست و منطقی نداشت
به هر حال این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ از قرنطینه به بند دیگری یعنی بند ۵ که بند بیماران و معتادین به مواد مخدر و متادون میباشد منتقل شدم. بند مذکور را زندانیانی با جرایم مختلف مانند سرقت؛ مواد مخدر؛ درگیری و غیره تشکیل میدهند. این بند جمعیتی بسیار بیشتر از ظرفیت خود دارد و هیچ فضای خالی داخل اتاقها و سالنها و راهروها وجود ندارد
بهخاطر کثرت جمعیت؛ زندانیان شبها در راهروها و سالنها تا جلوی سرویسهای بهداشتی میخوابند. امکانات بهداشتی و رفاهی نیز وجود ندارد. حتی نمازخانهای در بند نیست که بتوانم نماز را در آنجا ادا نمایم و دیگر زندانیان بتوانند مناسک دینیشان را انجام دهند
لازم به ذکر است که مسئولان داخلی زندان از جمله مدیران داخلی اندرزگاهها و ریاست حفاظت در این اتفاقات تلخ و ظالمانه نقش موثری دارند و هنوز هم با تهدید و زور رصد میکنند. خیال دارند این فشار را به من و دیگر دوستان سیاسیام ادامه بدهند
حال اگر این شرایط بنده به همین صورت که شرح دادم ادامه داشته باشد؛ مجبورم برای تغییر شرایط و آزادیم دست به اعتصاب طولانیمدت بزنم تا شاید مقامات مسئول و درگیر در پرونده بنده در تهران؛ تصمیمی در خصوص بهبود شرایطم اتخاذ نمایند. چرا که پذیرفتن این شرایط ظالمانه غیرقابل تحمل و نقض کامل حقوق شهروندی و کرامت انسانی بنده و دوستانم میباشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر