مراسم چهارشنبه در سراسر ایران برگزار شد. گزارشها و فیلمها و عکسهایی که از نقاط مختلف کشور رسید کاملاً بیانگر این بود که خامنهای باز هم بور و خوار شد. کسی برای فتوای خودش و سایر مراجع حکومتی تره هم خورد نکرد
تماما شکست بود. شکست تمامیت رژیم، یعنی هر دو باند آن که در ضدیت با چهارشنبهسوری هیچ تفاوتی با هم نداشتند
تا ساعتهای 12 سهشنبه شب حدود 80کلیپ و فیلم از شهرهای مختلف و صدها خبر از لحظهبهلحظه این مراسم در شهرها منتشر شد که نشان میداد چگونه تمامی طرحهای رژیم شکست خورده است
طرح رژیم؛ تحریم چهارشنبه سوری، نه به چهارشنبهسوری خطرناک با راهاندازی کمپین در فضای مجازی، با تبلیغات شبانه روزی و کر کننده رادیو تلویزیون، با بهکارگیری بهاصطلاح هنرمند و غیرهنرمند حکومتی، با استفاده از عواطف مردم به آتشنشانها و انواع دجالگریها بود که البته نه تنها تحریم نشد بلکه فعالانه در همه شهرها برگزار شد.
همچنین طرح محله محور یا کوچه محور رژیم که این هم شکست خورد. فیلمهای متعدد که شبکهها و فضای اینترنتی را پر کردند نشان میداد کمتر خیابان و میدانی است که صحنه برگزاری این مراسم نباشد. چند مورد در تهران و رشت و تبریز و مشهد و شهر کرد به درگیری کشیده شد و تعدادی از مأموران انتظامی از سرهنگ پاسدار گرفته تا سایرین مجروح و روانه بیمارستان شدند
رژیم آمار دستگیری 1389نفر را داد که 900نفرش به قضاییه ارجاع شدند، که این خود شدت رویارویی را میرساند. اگر در آرامش و سکونی بود که رژیم نیاز داشت، این همه دستگیری چرا؟
در برخی مناطق مأموران انتظامی از ترس جوانان از خودروها پایین نمیآمدند. موارد متعددی بود که مواد محترقه و نارنجهای دستساز را به داخل خودروها انداختند . بنابراین طرح محله محور هم شکست خورد
اما طرح و هدف بعدی و مهم رژیم این بود که مراسم چهارشنبهسوری سیاسی نشود. در این رابطه در تهران و رشت و برخی شهرهای دیگر، جوانان شعار مرگ بر دیکتاتور دادند. در تهران در منطقه نظام آباد مردم شعار میدادند: ”تق تق فشفشه، آخوند باید کشته شه
اما اوج این داستان، توسط زندانیان سیاسی گوهردشت رقم زده شد. آنها شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه » و «بزن آتش به ریشه ولایت».
یعنی در جایی که تماماً زیر سیطره و هژمونی جلادان رژیم است و بالاترین سطح اختناق وجود دارد، زندانیان سیاسی، جسورانه و جان برکف شعار علیه اصل ولایت فقیه دادند.
وجه دیگر سیاسی شدن مراسم چهارشنبهسوری آتش زدن عکسهای خامنهای و خمینی بود. جوانان در تهرانپارس عکس بزرگی از خمینی جلاد و خامنهای را به آتش کشیدند. در اراک و چندین شهر دیگر هم شاهد این حرکت بودیم.
واقعیت این است که از حجم تبلیغات رژیم و بسیجی که داده بود و طرحها و ترفندهایی که به کار میبرد، معلوم بود که بیش از هر سال نگران است. به راستی چرا؟
در عالم فرض اگر کسی خودش را جای خامنهای بگذارد، حق دارد بیشتر نگران باشد. به سه دلیل مشخص:
اول: رژیم در آستانه نمایش انتخابات ریاستجمهوری است. لذا بهشدت نگران خیزشها و التهاب فضای اجتماعی است. در درون رژیم از قطبی شدن و تشدید شقه و شکاف بهشدت میترسد و در رابطه با جامعه میخواهد هرچه وضعیت آرامتر باشد. به همین دلیل اشتری فرمانده نیروی انتظامی میگوید به ما گفتند اعتراضات را مدیریت کنیم و برخورد نکنیم
دوم: رژیم با مجموعه تحولات داخلی و بینالمللی ضعیفتر شده است. پیام ضعف را مردم میگیرند. چرا که رفتن اوباما و تغییر سیاست در سطح بینالمللی به دوران یکهتازی رژیم و دستاوردهای باد آورده در عراق و سوریه و یمن و... پایان میدهد و تعادل جدیدی در منطقه و در سطح بینالمللی دارد چیده میشود. ضمنا مرگ رفسنجانی و رفتن یک پایه نظام ولایت فقیه، باعث تضعیف کل نظام شده است، کسی که دنبال مصلحت نظام بود و در سر بزنگاهها حفظ آن را میکرد. همچنین عملکرد بیشتر زهر اتمی که هم بهلحاظ درونی رژیم را تضعیف کرده و هم جامعه بیش از پیش مطالبات خود را درخواست میکند.
پاسدار اشتری فرمانده نیروی انتظامی رژیم همین ماه آمار داد که روزانه 20تا 30اعتراض داشتیم، یعنی ماهانه 600 تا 900حرکت اعتراضی که در سال میشود 7200 تا 10800حرکت، که نسبت به سال قبل یک و نیم تا دو برابر است.
سوم: وضعیت مقاومت و آلترناتیو است. غل و زنجیرهایی که به دست و پای این مقاومت و رزمندگان آن بود با هجرت بزرگ برداشته شده است. حضور و وجود چنین مقاومت و تشکیلات رزمندهیی که دیگر محصور نیست و همه توطئههای ارتجاعی و استعماری را با فداکاری و پرداخت کلان و با درایت و هدایت رهبری پاکبازش، تا این نقطه درهم شکسته، منبع الهامبخش برای مردم و جوانان ایران است
تماما شکست بود. شکست تمامیت رژیم، یعنی هر دو باند آن که در ضدیت با چهارشنبهسوری هیچ تفاوتی با هم نداشتند
تا ساعتهای 12 سهشنبه شب حدود 80کلیپ و فیلم از شهرهای مختلف و صدها خبر از لحظهبهلحظه این مراسم در شهرها منتشر شد که نشان میداد چگونه تمامی طرحهای رژیم شکست خورده است
طرح رژیم؛ تحریم چهارشنبه سوری، نه به چهارشنبهسوری خطرناک با راهاندازی کمپین در فضای مجازی، با تبلیغات شبانه روزی و کر کننده رادیو تلویزیون، با بهکارگیری بهاصطلاح هنرمند و غیرهنرمند حکومتی، با استفاده از عواطف مردم به آتشنشانها و انواع دجالگریها بود که البته نه تنها تحریم نشد بلکه فعالانه در همه شهرها برگزار شد.
همچنین طرح محله محور یا کوچه محور رژیم که این هم شکست خورد. فیلمهای متعدد که شبکهها و فضای اینترنتی را پر کردند نشان میداد کمتر خیابان و میدانی است که صحنه برگزاری این مراسم نباشد. چند مورد در تهران و رشت و تبریز و مشهد و شهر کرد به درگیری کشیده شد و تعدادی از مأموران انتظامی از سرهنگ پاسدار گرفته تا سایرین مجروح و روانه بیمارستان شدند
رژیم آمار دستگیری 1389نفر را داد که 900نفرش به قضاییه ارجاع شدند، که این خود شدت رویارویی را میرساند. اگر در آرامش و سکونی بود که رژیم نیاز داشت، این همه دستگیری چرا؟
در برخی مناطق مأموران انتظامی از ترس جوانان از خودروها پایین نمیآمدند. موارد متعددی بود که مواد محترقه و نارنجهای دستساز را به داخل خودروها انداختند . بنابراین طرح محله محور هم شکست خورد
اما طرح و هدف بعدی و مهم رژیم این بود که مراسم چهارشنبهسوری سیاسی نشود. در این رابطه در تهران و رشت و برخی شهرهای دیگر، جوانان شعار مرگ بر دیکتاتور دادند. در تهران در منطقه نظام آباد مردم شعار میدادند: ”تق تق فشفشه، آخوند باید کشته شه
اما اوج این داستان، توسط زندانیان سیاسی گوهردشت رقم زده شد. آنها شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه » و «بزن آتش به ریشه ولایت».
یعنی در جایی که تماماً زیر سیطره و هژمونی جلادان رژیم است و بالاترین سطح اختناق وجود دارد، زندانیان سیاسی، جسورانه و جان برکف شعار علیه اصل ولایت فقیه دادند.
وجه دیگر سیاسی شدن مراسم چهارشنبهسوری آتش زدن عکسهای خامنهای و خمینی بود. جوانان در تهرانپارس عکس بزرگی از خمینی جلاد و خامنهای را به آتش کشیدند. در اراک و چندین شهر دیگر هم شاهد این حرکت بودیم.
واقعیت این است که از حجم تبلیغات رژیم و بسیجی که داده بود و طرحها و ترفندهایی که به کار میبرد، معلوم بود که بیش از هر سال نگران است. به راستی چرا؟
در عالم فرض اگر کسی خودش را جای خامنهای بگذارد، حق دارد بیشتر نگران باشد. به سه دلیل مشخص:
اول: رژیم در آستانه نمایش انتخابات ریاستجمهوری است. لذا بهشدت نگران خیزشها و التهاب فضای اجتماعی است. در درون رژیم از قطبی شدن و تشدید شقه و شکاف بهشدت میترسد و در رابطه با جامعه میخواهد هرچه وضعیت آرامتر باشد. به همین دلیل اشتری فرمانده نیروی انتظامی میگوید به ما گفتند اعتراضات را مدیریت کنیم و برخورد نکنیم
دوم: رژیم با مجموعه تحولات داخلی و بینالمللی ضعیفتر شده است. پیام ضعف را مردم میگیرند. چرا که رفتن اوباما و تغییر سیاست در سطح بینالمللی به دوران یکهتازی رژیم و دستاوردهای باد آورده در عراق و سوریه و یمن و... پایان میدهد و تعادل جدیدی در منطقه و در سطح بینالمللی دارد چیده میشود. ضمنا مرگ رفسنجانی و رفتن یک پایه نظام ولایت فقیه، باعث تضعیف کل نظام شده است، کسی که دنبال مصلحت نظام بود و در سر بزنگاهها حفظ آن را میکرد. همچنین عملکرد بیشتر زهر اتمی که هم بهلحاظ درونی رژیم را تضعیف کرده و هم جامعه بیش از پیش مطالبات خود را درخواست میکند.
پاسدار اشتری فرمانده نیروی انتظامی رژیم همین ماه آمار داد که روزانه 20تا 30اعتراض داشتیم، یعنی ماهانه 600 تا 900حرکت اعتراضی که در سال میشود 7200 تا 10800حرکت، که نسبت به سال قبل یک و نیم تا دو برابر است.
سوم: وضعیت مقاومت و آلترناتیو است. غل و زنجیرهایی که به دست و پای این مقاومت و رزمندگان آن بود با هجرت بزرگ برداشته شده است. حضور و وجود چنین مقاومت و تشکیلات رزمندهیی که دیگر محصور نیست و همه توطئههای ارتجاعی و استعماری را با فداکاری و پرداخت کلان و با درایت و هدایت رهبری پاکبازش، تا این نقطه درهم شکسته، منبع الهامبخش برای مردم و جوانان ایران است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر