قیام مردم کرج در فلکه اول گوهردشت - سهشنبه ۹مرداد ۹۷
از ساعت ۱۷۳۰ بعدازظهر در فلکه اول گوهردشت بودم و حرکتها را بهدقت نگاه میکردم.
جوانها در دستههای ۱۰–۱۵نفری و بهصورت پراکنده منتظر فرصت مناسب بودند.
ناگهان دیدم دستههای ۱۰-۱۵نفره بهم پیوستند و حدود ۲۰۰نفر شدند و شروع به شعار دادن کردند. جوانهای شورشی میاندار بودند.
قیام گوهردشت کرج - جوانان شورشی در جلو صف تظاهرات
در همین حین دیدم یک دفعه ۵-۶لباسشخصی شعار رفراندوم، رفراندوم دادند بلافاصله جوانهای شورشی فریاد زدند شعار انحرافی نداریم، مگه نظام رفته که رفراندوم بشه واسه چی رفراندوم، رفراندوم؟ و با دادن شعار بیشرف بیشرف، آن شعار انحرافی را کنار زدند.
در این هنگام هر لحظه به جمعیت اضافه میشد. جمعیت سه تا چهار هزار نفر شده بودند. نیروهای انتظامی که ترسیده بودند شروع کردند به سر و صدا راه انداختن و تهدیدکردن.
جوانهایی که مشخص بود شورشی هستند، سریع جلو آمدند و در جلوی مردم به سمت خیابان اصلی گوهردشت و بازار حرکت کردند که محوطه وسیعتری بود.
آنجا سه تا فلکه دارد و شروع حرکت از فلکه اول بود. از فلکهٔ اول تا خیابان دهم گوهردشت، هم فرعیهای غربی دارد و هم شرقی، یعنی حدود ۲۰خیابان. توی هر کدام از خیابانها جمعیتی وجود داشت که بهنظر من اغلب بیش از ۱۵۰ یا بیش از ۲۰۰نفر بودند. همینجا بود که شعارها بالا گرفت و یکان ویژه وارد شد.
قیام گوهردشت کرج - پرتاب نارنجک دستی توسط کانونهای شورشی
ولی یکان ویژه را به چشم دیدم که چند جا کم آورد و حریف نمیشد. کانونهای شورشی و مردم سنگ پرتاب میکردند، نارنجک دستی میزدند شعار میدادند و گاه یکان ویژه و سایر مزدوران حمله میکردند.
البته هم یکان ویژه و هم لباس شخصیها، تا میتوانستند مردم را میزدند.
متقابلاًًً یکبار چند مزدور از جمله یک بسیجی را مردم حسابی زدند. بعد هم که دیدند نمیتوانند کاری بکنند شلیک گاز اشکآور شروع شد و در بلوار مطهری در یک دقیقه ۵۰تا اشکآور زدند که از فاصله ۳۰۰-۴۰۰متری بطرف مردم پرتاب میشد.
قیام گوهردشت کرج - برنده صحنه جوانان شورشی و قیامکنندگان بودند
با وجود همه اینها، برنده امروز، جوانان شورشی و قیامکنندگان بودند چون هم شعارهای زیادی علیه رژیم دادند و هم حسابی ضرب شست نشان دادند.
از مشاهدات خودم برای اطلاع بینندگان سیمای آزادی دو تجربه میگویم:
-مردم بهسادگی توسط جوانان پرشور کانونها سامان داده میشدند.
-جوانان شعارها را از قبل ساده میکردند و مردم همراهی میکردند.
تجربه دیگرم این است که هر وقت یکان ویژهها را به صحنه میآورند حتماً بعدش میخواهند گلهای به مردم حمله کنند. جوانان یاد گرفته بودند که در زمان فراخواندن نیروهای ضربتی متفرق بشوند بعد دوباره جمع بشوند.
شعارهایی که داده شد:
بی شرف بیشرف
مرگ بر دیکتاتور
توپ تانک فشفشه،
نترسید ما همه با هم هستیم
روحانی به گوش باش ما ملتیم نه اوباش
مرگ بر ولایت فقیه
میمیرم ایرانو پس میگیرم
قیام مردم کرج در پنجشنبه ۱۱مرداد ۹۷
امروز که وارد خیابانهای کرج شدم، وضع نیروهای سرکوبگر کاملاًً با روزهای قبل فرق میکرد:
قیام گوهردشت کرج - بستن خیابانها با موانع سیمانی توسط مزدوران رژیم
اولا تمام خیابانهای منتهی به گوهردشت توسط مانع های سیمانی بسته شده بود. قسمتی از آنها را در نقشه با دایره قرمز که وسط آن خط سفید است، علامتگذاری کردهام.
تمام خیابانهای منتهی به گوهردشت توسط مانع های سیمانی بسته شده بود
بستن خیابانهای گوهردشت کرج با موانع سیمانی
ثانیا- تمام آن محدوده پر از یکان ضدشورش بود. حتی جلیقه ضدگلوله پوشیده بودند خیلیهاشان از شب قبل در آنجا مستقر شده بودند. عمده درگیریها توی این قسمتهایی که با قرمز مشخص کردهام، بهوجود آمد.
طوری منطقه را بسته بودند که هیچکس حق ورود یا خروج به منزل خودش را هم نداشت.
ثالثا- در محل خط قرمز که خیابان اصلی گوهردشت هست مردم تجمع کردند و شعار را شروع کردند. امروز نیروهای سرکوبگر حسابی هار شده بودند. بسیجیها از شمال و جنوب به سمت مردم حمله میکردند.
قیام گوهردشت کرج - جوانان موتور محرک و استفاده از تاکتیک جنگ و گریز
اما در مقابل جوانانی بودند که مثل موتور محرک عمل میکردند و شعار دادن را شروع کردند.
وقتی مأموران حمله میکردند و عدهیی فرار میکردند، همینها که گفتم با ایستادن و پرتاب سنگ صحنه رو عوض میکردند و عدهیی از مردم بهخصوص جوانها هم با آنها میماندند و جنگ و گریز میشد.
از همان اول بهجای شعار که هر روز مردم سرمیدادند، امروز با درگیری و بزن بزن شروع شد.
باز هم عدهیی از همان جوانها جلودار بودند و زد و خورد میکردند.
نیروهای رژیم، تعدادشون زیاد بود. مردم آتش روشن کردند برای دود گاز اشکآور که خنثی کنند. جوانها هم نارنجک دستی و هم سنگ میزدند. مزدورها از قبل خود را برای این کار آماده نکرده بودند. اما مردم برای مقابله با رژیمیها. از قبل از ظهر، کپه کپه وسط کوچهها و فرعیها سنگ ریخته بودند تعدادی از جوانان به کوچهها میرفتند و جیبهاشان را با سنگ پر میکردند و بر میگشتند.
قیام گوهردشت کرج - شعار مرگ بر خامنه ای
شعارها اول با شعار مرگ بر دیکتاتور شروع شد اما خیلی زود مرگ بر خامنهای را گفتند.
در یک نقطه و در یک خیابان فرعی جوانهای شورشی شعار آتش جواب آتش را دادند. ولی بهدلیل اینکه امشب همهاش نظامی و عملیاتی بود و همه درگیر بودند، شعارها کمتر بود چون جوانان پرشور مشغول زدن یا خوردن بودند.
ضد شورش تمام منطقه را محاصره کرده بودند. از دو طرف کوچهها که به قیامکنندگان حمله میکردند، مردم درب خانهها را باز میکردند و میگفتند بیایید تو. واقعاً چقدر از این برخوردهای مردم صفا میکردم که این چنین از قیامکنندگان استقبال میکردند. در هر آپارتمان ۲۰ _۳۰نفر وارد میشدند.
بعد در یکی از آپارتمانها که خودم از نزدیک شاهد بودم، بهطور تصادفی یک گلوله اشگآور آمد توی حیاط. همه، حتی اهالی خانه پریدند بیرون. یکی از جوانان که به نظرم از کانونهای شورشی بود، برای خنثی کردن اثر اشکآور، یک نارنجک صوتی پرتاب کرد آنچنان صدا داد که مزدورانی که داشتن میآمدند سمت آن خانه، وحشت کرده و فرار کردند. در انتهای کوچه شاهد بودم که چند نفر گیر افتادند و مزدوران باتون میزدند اما جوانان رزمنده توانستند از چنگ آنها در بروند. وقتی وارد خیابان شدم، دیدم یک عده از مردم وسط خیابان به حدی سنگ جمع کرده و پرتاب میکردند که نیروهای ضدشورش نمیتوانستند نزدیک بشوند. امروز درگیری بالا بود. شعار هم بالا بود، ولی تمرکز همه روی بزن بزن بود.
در انتهای کار دیدم یک موتور نیروی انتظامی را جوانان شورشی به آتش کشیدند.
قیام گوهردشت کرج - حکومت نظامی
مهمترین نکته اینکه منطقه گوهردشت را از شب قبل مثل حکومت نظامی کرده بودند. حتی یک ماشین هم نمیتوانست به محدودهی گوهردشت نزدیک بشه ولی جوانان و مردم، ماشینها را پارک کردند و پیاده به محل تجمع رسیدند.
بهرغم وجود جو شدید امنیتی، اما باز مردم و جوانان اینطوری میرفتند جلو. باید بگویم تو خیابان هیچکس از دشمن نترسید. در حالی که امروز آنها دنبال قلع و قم کردن مردم بودند.
همه آماده بودند و حتی امشب خیلی جوانان شورشی گوشی نیاوردن چون اصلاً نمیشد وسط آن جنگ گوشی دست گرفت.
قیام مردم کرج در گوهردشت – جمعه ۱۲مرداد ۹۷
تمامی ورودیهای منتهی به گوهردشت بسته شده. تمامی محدوده سه راه گوهردشت محدوده زیر پل پر بود از بسیج، سپاه و نیروی انتظامی که بالغ بر ۵۰-۶۰نفر بودند. حدود ساعت ۱۰ یک دسته از قیامکنندگان که جمعیتی بالای ۵۰۰- ۶۰۰نفر بودند به سمت پایین (سه راه گوهردشت) حملهور شدند و نیروهای سرکوبگر پا به فرار گذاشتند.
قیام گوهردشت کرج - مزدوران سیاه پوش عرب زبان
از همان اول جوانهای جلوی صف به همه گفتند امشب نامرد است هر کس فرار کند همه تا آخر میایستیم. بلافاصله مردم هورا کشیدند.
چیز عجیب که تا حالا ندیده بودم اینکه در میان مزدوران برخی سیاهپوش بودند که عربی هم حرف میزدند آنها را آوردند جلوی مردم صف کشیدند اما از جوانها و از مردم یک نفر تکان نخورد. بزن بزن اساسی بود.
قیام گوهردشت کرج - حمله پسران و دختران شورشی به ماموران سرکوبگر
برخی از جوانهای شورشی، با موزائیکهای شکسته به نیروهای سرکوبگر حمله میکردند. صحنه بسیار غرور انگیز بود، نه فقط پسرهای جوان شورشی، بلکه دخترهای شورشی هم صف کشیده بودند جلوی سرکوبگران. هم شعار میدادند و هم میزدند و هم میخوردند.
در یک لحظه دیدم که دو سه نفر قوطی پلاستیکی درآوردند و از بنزینی که داخل آن بود، چندقطره روی برخی چیزها میریختند و آتش میزدند و مزدوران را به وحشت میانداختند.
یکی از جوانان شورشی نارنجک صوتی زد و مزدوران حسابی ترسیدند.
چند جوان شورشی چیزهایی مثل توپ آورده بودند وقتی میانداختند زیر پای نیروهای سرکوبگر، صدای بلندی میداد و انتظامیها میپریدند به هوا. خستگی از سر و صورت نیروهای سرکوبگر میبارید و گویا برایشان جهنمی است و بالاخره فرار کردند.
قیام گوهردشت کرج - فرار مزدوران و به آتش کشیدن موتورهای نیروی انتظامی
فرار آنها باعث شد تا موتورهایشان جا بماند و مردم آنها را به آتش کشیدند. درگیری تا زیر پل ادامه پیدا کرد و همین باعث شد حدود نیم ساعت قیامکنندگان که به نظرم در پیشاپیش اونا چند کانون شورشی بود، زیر پل سه راه گوهردشت را مثل دیشب تسخیر بکنند. رژیم مجبور شد که با اضافه کردن چند دستگاه اتوبوس نیروی سرکوبگر و حمله با گاز اشکآور و به ضرب گلولههای ساچمهای مردم را متفرق کنه و وحوش به طرز خیلی خیلی وحشیانه به زن، بچه، پیر و جوان حمله میکردند.
مزدوران تیراندازی میکردند. یکی از گلولههای ساچمهای خورد به زیر چشم جوانی که دوستانش او را به بیمارستان بردند و یک گلوله هم به پای یک نفر دیگر خورد.
البته به چشم دیدم که ۵-۶نفر از مأموران سرکوبگر هم حسابی کتک خوردند و از ناحیه سر مجروح شده
بودند. نیروی انتظامی از مردم التماس میکرد که پراکنده بشوند و کار آنها مثل صدای زوزه شغالی بود که نفسهای آخرش است.
نکتهٔ مهمی که برایم چشمگیر بود، حضور مردم از هر سن و نوعی بود که فکرش را بکنید.
یک تجربه هم بگویم: از یک جوان شورشی که بزن بزن حسابی میکرد، پرسیدم چرا موبایل نداری که عکس و فیلم بگیری؟ او گفت وسط معرکه و بزن بزن من نباید موبایل داشته باشم چون نمیتوانم کارم را بکنم نمیشود هر دو کار را با هم انجام داد ببین نیروهای سرکوبگر بهخصوص لباس شخصیها تلاش میکنند کسانی که موبایل دارند را دستگیر کنند. در حالی که هم شعار دادیم و هم زدیم و هم خوردیم. در ضمن میبینم که مثل تو ۲۰، ۳۰نفر فیلم میگیرند که حتماً برای جایی که باید بفرستید میفرستید.
قیام مردم کرج در گوهردشت – شنبه ۱۳مرداد ۹۷
امشب شهر کاملاًً حکومت نظامی بود. تانک و ماشین زرهی تو خیابانها آوردهاند. لشگرکشی کردند. کل خیابانهای آن منطقه را بسته بودند و موانع را دوباره گذاشتند. عملاً دیشب که موانع را برداشتند و دیدند تظاهرات شد انگار به غلط کردن افتادند. حکومت نظامی محض بود. آنجا واقعاً خیلی مأمور بود و بسیجی و همه مسلح.
جمعیت خیلی زیاد ولی همه پخش و پراکنده هستند.مزدوران برای زنها و دخترها کمین کرده بودند بهخاطر همین جوانان شورشی به همدیگر میگفتند زنها تنها و حتی چند نفره توی کوچهها نروند.
یک صحنه بسیار جالب اینکه چندتا زن نسبتاًً مسن ریختند وسط خیابان۷، شعار مرگ بر خامنهای دادند بلافاصله نیروهای سرکوبگر ریختند سرشان و به آنها هم رحم نکردند.
یک بسیجی یک حرف زشت به یکی از زنان که مادر مسنی بود زد، بعد آن مادر به او گفت تو مادر نداری؟ بعد همون حرف رو برگرداند به بسیجی. مزدوران ریختن سر آن مادر و کتک زدند اما جوانهای شورشی رفتند به کمک آن خانم کلی هم باتون میخوردند ولی قصد داشتند که آن خانم را نجات دهند. جوانهای شورشی بهرغم باتونهای زیادی که میخوردند ولی لباس آن خانم را ول نمیکردند دو طرف او را میکشیدند. ناگهان یکی فریاد زد مردم غیرت کنید مادرتون را دارند میبرند. این، جای مادر ماست. در این زمان مردم ریختند روی سر بسیجیها و آن خانم را نجات دادند.
اما این مادر پیر از شعار دادن علیه خامنهای دست بردار نبود و جسارت این مادر باعث شد که تعداد زیادی شعار مرگ بر خامنهای بدهند. در همین حال گاردهای ضدشورش به مردم حمله کردند اما آن مادر را مردم برده بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر