مقاومت برای آزادی
تمام دموکراسیهای پایدار و مداوم دنیا که ابرقدرت و یا وزنهای در صحنهی سیاسی دنیا شدهاند، رهبر نداشته و یا رهبر هیچ کاره بوده است، بر عکس در کشور ما ایران تمام راهها به رهبر ختم و رهبر ما همه کاره و دیکتاتور و در نتیجه کشور هم فقیر و مفلوک است.
از دموکراسیهای یونان و روم باستان که تجربهی گران بهایی برای بشریت بودند میگذریم که تداوم نداشتند.
زمین داران انگلیس از اواخر قرن سیزدهی میلادی (1275)برای شاه شورای مشورتی گذاشتند.
این شورا در مسیر تکامل به دو مجلس اعیان و کارگر ختم و قدرت به ملت منتقل و پادشاه یا ملکهی همه کاره، هیچ کاره شد.
صنعت از همین دموکراسی انگلیس برخاست که جزئ پنج قدرت صنعتی دنیا است.
فرانسه در اواخر قرن هیجدهم میلادی با انقلاب، لویی شانزدهم را اعدام و قدرت به ملت منتقل که 30مادهی حقوقبشر که سازمان ملل در سال 1948به ملل دنیا عرضه کرد تماماً بر گرفته از انقلابیون فرانسه سال 1789بوده و اکنون جزو 5قدرت صنعتی دنیا است.
آمریکا مستعمرهی انگلیس، در اواخر قرن 18میلادی مستقل (1789) و با تداوم دموکراسی، بعد از جنگ جهانی دوم بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی دنیا شد.
آلمان به رهبری دیکتاتور هیتلر در جنگ جهانی دوم به ویرانهای تبدیل، که بعد از جنگ با انتخاب دموکراسی و استمرار دموکراسی جزئ 5قدرت دائم سازمان ملل نبودهاما جزئ 5کشوراقتصاد برتر دنیا میباشد.
کشور ژاپن متحد آلمان در جنگ جهانی دوم و بعد از، آن همه ویرانی اتمی و غیراتمی با تبعیت از قانون اساسی تحمیلی آمریکا، جزئ 5کشور صنعتی دنیا میباشد.
کشور هندوستان مستعمرهی انگلیس، بعد از استقلال در سال 1947با انتخاب دموکراسی به سرعت پلههای ترقی را طی و میرود که بهزودی یکی از قدرتهای جهان شود.
پاکستان برعکس هند که دموکراسی شکننده داشته و تا کنون حداقل 4کودتا بخودش دیده و در 4جنگ که با هند داشته شکست خورده و صنعتش نیز بهخاطر همین کودتا ها عقب ماندهتر از هند میباشد.
با نگاهی به نقشهی جغرافیای جهان در مییابیم که تنها کشورهایی، پیشرفت دائمی و مستمر داشتهاند که دموکراسی و استمرار دموکراسی داشتهاند.
از خصوصیات کشورهای صنعتی و دارای دموکراسی است که خام فروش نیستند بلکه کالای صنعتی به دنیا عرضه میکنند.
حکومت دیکتاتوری شاه و شیخ در ایران که هر دو خام فروش (نفت) بوده و هستند و رژِیم شاه به نسبت کمتر از حکومت شیخ به نفت وابسته بود و این تفاوت شاید بهخاطر این بود که شاه دیکتاتور، اما تحصیل کردهی سوئیس و آمریکاییها بر او نظارت داشتند و اختیاراتش زمینی بود.
اما آقای خمینی و خامنهای دیکتاتور و تحصیل کردهی حوزههای علمیه که نهاد و یا فردی بر آنها نظارت ندارد و دارای اختیارات زمینی و آسمانی (خدایی) بوده و هست.
در تمام کشورهای پیشرفته و دارای دموکراسی چهار اصل رعایت میشود در حالیکه در ایران ولایی ما هیچکدام رعایت نمیشود.
الف- استقلال سه قوهی قضاییه و مجریه و مقننه
ب- انتخابات آزاد و آزادی بیان و آزادی احزاب
ج- رعایت حقوقبشر
د- پاسخگو بودن تمام مسئولان بدون استثنائ
الف و ب و ج- استقلال قوا در ایران یعنی کشک، چرا که رهبر 6نفر اعضای فقهای شورای نگهبان را انتخاب و این شورا تمام انتخابات را دو مرحلهای میکند.
یعنی بعد از تأیید صلاحیت کاندیداها که حتماً در خط رهبر باشند، آنوقت در کلیهی انتخابات، کاندیداهای ریاستجمهوری و مجلس شورا و مجلس خبرگان تأیید شده را به ملت عرضه تا ملت از میان آنها انتخاب کند.
این نوع انتخابات خاص حکومتهای دیکتاتوری چه از نوع شاهنشاهی و یا جمهوری و یا دینی میباشد.
با این انتخابات رئیسجمهور در خط رهبر و نمایندگان مجلس نیز در خط رهبر و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری هم در خط رهبر که بعد از آقای خامنهای، رهبری انتخاب خواهد کرد که سیاستهای آقای خامنهای را دنبال و در خط آقای خامنهای باشد. رئیس قوهی قضاییه هم که مستقیم توسط رهبر تعیین میشود.
مونتسکیو و جان لاک و... از روشنفکران قرن 18میلادی، برای دوری از دیکتاتوری، تفکیک قوا را مطر ح کردند، کشورهاییکه به آن عمل کردند، همانطور که دیدیم به سعادت رسیدند.
مردم ایران در رژیم شاه با وجود تنها یک حزب یعنی حزب رستاخیز و دیکتاتوری خدایگان شاهنشاه آریامهر سرانجام انقلاب کردند و اکنون نیز ملت با وجود دیکتاتوری ولایت مطلقهی فقیه آقایان خمینی و خامنهای و دارای یک حزب و آن هم حزب فقط حزبالله، انقلابی دیگر در پیش دارد.
آقای خمینی و خامنهای از بحرانهایی که بهوجود آمده و یا خودشان بهوجود آوردهاند حتی یک بحران را نتوانتستهاند به نفع ملت حل کنند!
1-آیا گروگان گرفتن کارکنان سفارت آمریکا که آقای خمینی از آن بهعنوان انقلاب دوم یاد کرد به نفع ملت ایران حل و تمام شد؟
2- آیا عزل اولین رئیسجمهور یعنی آقای بنی صدر به نفع ملت حل و تمام شد؟3
- آیا به گلوله بستن و اعدام تظاهر کنندگان سازمان مجاهدین خلق ایران در 30خرداد 60و بعد از آن به نفع ملت ایران حل و تمام شد؟
خیزش و قیام مردم در دی ماه 96 را بعد از 37سال هنوز آقای خامنهای کار سازمان مجاهدین خلق و... میداند.
4- آیا دست رد به تمام میانجگیران جنگ ایران و عراق که 8سال طول کشید و آقای خمینی با سماجت جنگ، جنگ تا پیروزی و شعار جنگ، جنگ تا رفع فتنه در عالم سرمیداد و سرانجام در قبول آتشبس جامزهر را نوشید به نفع ملت ایران حل و تمام شد؟
5- آیا قتلعام زندانیان در تابستان 67که میگویند بیش از 30000زندانی بودهاند و از آن بهعنوان جنایت علیه بشریت نام برده میشود و میگویند هلوکاست ایران است، آیا به نفع ملت ایران حل و تمام شد؟
6- آیا صدها میلیارد صرف تأسیسات هستهیی کردن و سرانجام بتون در آنها ریختن به نفع ملت ایران حل و تمام شد؟
7- در انتخابات فرمایشی به ملت اجازه ندادن که بین بد و بدتر یکی را انتخاب کند و انتخابات ریاستجمهوری سال 88را مهندسی و فرد مورد نظر یعنی احمدینژاد را از صندوق در آوردن به نفع ملت ایرا ن حل و تمام شد؟
8- آیا لشکر کشی به سوریه و حفظ و نگهداری قصاب سوریه که با پدرش نزدیک 50سال است در سوریه جنایت میکنند به نفع ملت ایران حل و تمام شد؟ 9- آیا دخالت مستقیم و غیرمستقیم در کشورهای یمن و لبنان و فلسطین و عراق و افغانستان و... و صرف صدها ملیارد دلار در این کشورها به نفع ملت ایران حل و تمام شد؟
10- آیا انتخاب آقای خامنهای بهعنوان رهبر موقت تا برقراری رفراندوم و سپس دائمی شدن رهبری به نفع ملت حل و تمام شد؟
11- آیا میلیاردها تومان بالا کشیده شده توسط مؤسسات مالی و اعتباری که بهخاطر وابستگی به حاکمان، نامی از آنها و محاکمهای از آنها دیده نشده و این پولها از جیب کل ملت ایران به مال باختگان پرداخت شده به نفع ملت حل و تمام شده است؟
12- و... تا.... و تمام این فسادها بهخاطر نبود آزادی بیان و مطبوعات و آزادی احزاب میباشد که تقاضای این خواسته از جمهوری اسلامی را باید گفت کشک! و در ادامه خواسته بر حق حقوقبشر میآید که همچه خواستهای را از نظام دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه و قوانین قرون وسطاییاش باید گفت کشک است و همانند گشتن بهدنبال آب در سراب میباشد.
آقای خامنهای با این همه اختیارات و قدرتی که دارد به احدی و یا نهادی پاسخگو نیست.
حتی یک مصاحبهی مطبوعاتی و رادیوتلویزیونی ندارد.
نتیجهاش فساد بسیار گسترده از سعید طوسی کودک آزار جنسی تا خاوری مدیرعامل بزرگترین بانک خاورمیانه و داماد آقای حداد عادل رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی و باجناق آقای مجتبیخامنهای که متهم به فساد بسیار گسترده است.
از این اختلاس هاییکه رو شده اگر به هشتاد ملیون ایرانی تقسیم کنند به هر ایرانی حدوداً دویست و پنجاه ملیون تومان میرسد یعنی حل مشکلات تمام ایرانی ها. این دزدان غارتگر محارب با خدا و مفسد و فی الارض نبوده و اقدامی علیه امنیت ملی نکردهاند!
اما روشنفکر و نویسنده و کارگر و معلم و... اندک حق خواهی بکنند مفسد و فی الارض و محارب با خدا و اقدام علیه امنیت ملی و... همه اتهامات را به آنها میچسبانند.
سؤال اینجا است، آیا راهی برای ملت ایران به غيراز آمدن به خیابان وجود دارد؟
بیش از بیست سال از اصلاح طلبی گذشته، کدام قسمت نظام به نفع ملت اصلاح شده تا ملت به اصلاح طلبی خوشبین باشد؟
آیا اصلاحطلبان نمیخواهند از خواب خرگوشی بیدار شوند که ملت به یقین رسیده که اصلاحطلب و اصول گرا دستشان در یک کاسه است و اصلاحطلبان میخواهند همین سیستم را بزک کرده و حفظ و نگهداری کنند؟(گنجشک را رنگ کنند و به جای قناری قالب کنند.) این قیام، قیام گرسنگان است و برعکس شورشهای خیلی از کشورها که کور میباشد بسیار هوشمند و هدفدار است.
مرگ بر دیکتاتور، ملت گدایی میکند آقا خدایی میکند، اصولگرا اصلاحطلب دیگه تمامه ماجرا
آقایان و خانمهای اطلاعاتی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه)، آیا فکر میکنید که با دستگیری و شهادت و زندان عدهیی هم وطن، دریای تودههای میلیونی تمام شدنی است؟
زهی خیال باطل
که فقط با این کارها که میکنید بر تجربهی ملت بپاخاسته افزوده میشود
باش تا صبح دولتت بدمد که این هنوز از نتایج سحر است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر