در شمارههای قبل دیدیم که زندانیان سیاسی قتلعام شده کسانی بودند که بهعلت خواندن نشریه و کتاب یا شرکت در تظاهراتهای قانونی دستگیر شده بودند و همه بهخاطر عقیده و داشتن فکر مخالف ولایت فقیه دستگیر و به مدتی زندان محکوم شدنددر این شماره با نگاهی به فایل صوتی ملاقات آقای منتظری با هیأت مرگ میبینیم که تنها گناه زندانیان قتلعام شده داشتن فکر و عقیده مخالف رژیم بود و بس.
بعد از انتشار فایل صوتی دیدار با هیأت مرگ ابتدا سعی کردند با جوسازی و بحثهای انحرافی مانع از کنجکاوی و پیگیری و جوشش جوانان شوند، در قدم بعد بهنحوی اصل ماجرا را منکر شدند و گفتند هدف از این بحثها تطهیر مجاهدین است و در نهایت ـ پس از اجتماعی شدن موضوع قتلعام و جنبش دادخواهی ـ مجبور به اعتراف شدند و سعی کردند تقصیر رو باز هم گردن مجاهدین و زندانیانش اندازند که شورش کردند و... .
سایت حکومتی خزر 27تیر 1396 در مصاحبه با آخوند فلاحیان ـ ناخواسته و با یک سناریو ناشیانه ـ بخشی از واقعیت
اعدام بهخاطر عقیده رو در همین مصاحبه برملا کرده. در قسمتی از همین مصاحبه اومده:
قتلعام ـ ملاک سرموضع برای اعدام
خبرنگار: ملاک سر موضع بودن چه بود؟
آخوند فلاحیان: سر موضع یعنی میگفت سازمان را قبول دارم، شما را قبول ندارم…
خبرنگار: [آیا] همه کسانی که اعدام شدند با اسلحه دستگیر شده بودند؟
فلاحیان: نه همهشان شورش مسلحانه کرده بودند اما خیلیهایشان خانه تیمی بودند...
آخوند جنایتکار تلاش میکنه با جوسازی و شعبده بازی مخاطب رو گیج کنه و یه طوری بگه اینها شورش کردن. کدام شورش؟ شورش مسلحانه در زندان؟ میبینید! مزدوری که نقاب خبرنگار دارد از 67میپرسد و این جانور که معاون وزارت اطلاعات بوده و در همین مصاحبه میگه من کارهای نبودم از حوادث سال 60، دوپهلو و پرتوپلا جواب میده.با نگاهی به قسمتی از صحبتهای آقای منتظری با هیأت مرگ همه ابهامها برطرف میشود
قتلعام ـ تأکید منتظری به اعدام بهخاطر عقیده و سکوت و تأیید هیأت مرگ
«شما حالا خودتون فکر کنید بالاخره یک ماه دیگه دو ماه دیگه بالاخره در زندانا باز میشه، بالاخره جواب مردم رو چی میدین؟ مثلاً رفته بودن مثلاً تو باختران، توی اصفهان.. ما بچهاش را کشتیم، خوب یک عقیدهیی داشت خوب برای عقیدهاش چرا اعدامش کردی. تو آقای نیری که این بچه منو محکوم کردی به ده سال، به چه مناسبت، فعالیتی تازهیی کرده بود که اعدامش کردی؟ هیچ جواب نداری بدی. این صاف و پوست کنده.»
میبینین! به صراحت روی قتلعام زندانیان به جرم ابراز عقیده تأکید میکنه و اونها هم با سکوتشون تأیید میکنن. میگه بالا برین، پایین بیاین شما افراد رو به جرم اعتقادشون کشتین و هیچ توجیه و بهانه و دفاعی هم ندارین. پس فردا که خانوادهها برای ملاقات مراجعه میکنن چه جوابی به اونا میدین؟ میگه تو که بچه رو به ده سال محکوم کردی به چه مجوزی اونو بعد از هفت سال کشتی؟ مگر کاری کرده بود؟ مگر فعالیت تازهیی انجام داده بود؟ مگر اقدامی، تحرکی، شورشی، قتلی یا فعالیتی انجام داده بودن؟ کشتین فقط بهخاطر عقیدهشون.
هیچ جوابی ندارن. میگه ببین! هیچ جوابی نداری؛ داری؟ اگه حتی یک مورد تو یکی از زندانها جرمی اتفاق افتاده بود، آخوند نیری و رئیسی و پورمحمدی همونو دستگیره میکردن تا خودشونو از چاهی که توش افتاده بودن بالا بکشن. بهویژه اونجا که میگه صاف و پوست کنده هیج جواب نداری بدی
در قسمت دیگه آقای منتظری به اعدام خانمهای باردار اشاره میکنه و میگه میدونید تو اصفهان یک زن آبستن ام توش بوده اما آخوند جنایتکار برای اینکه خودشو درببره میگه نتونستیم جلوی حکمو بگیریم ولی تلاش کردیم جلوی زیاده روی و تندروی رو بگیریم. با این حرف دارن اعتراف میکنن که با حکمی که خمینی داد یک نفر هم نباید زنده میموند.
آخوند جلادی که ظرف کمتر از 2دقیقه یک حکم اعدام صادر میکرد و یک دقیقه اتلاف زمان رو از دست نمیداد میگه جلو زیاده روی و تندروی رو گرفتیم. جواب کشتن زن باردار هم نمیده و با همین توضیح مسخره ویراژ میده و میگذرد...
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر