دخترم، پسرم، عزیزانم
درد و رنج و حرمان از آغاز، زیبنده شمایان نبود
اینها بلاهای آخوندها بود که
در زرورق مردم فریب، با پوش مذهب و
به همه مفت و بیبها دادند، اما، سهم شما بیشتر بود
کاشکی میتوانستم این درد و رنجها را از شما بربای
و خنده و خوشحالی را با نان و آب و کتاب و مدرسه، کفش و لباس
...و همه، خوبیها
میدانی آنگاه چه میشود گلخند و فریاد خوشحالی شمایان، همه جا را پر میکند و
این بهترین آرزوی من است
آنگاه خورشید از دیدن نشاط شما تابش دلپذیرش را بیشتر و بیشتر میکرد
تا همه نا خالصیها را پاک پاک کند
...دستهایت، مهربانیت
یک تکه عشق و محبت در سفره میگذاری
پدرم عمرت زیاد باد
بر دستان تو مهر ومحبت، همچون
گلهای سرخ، رویان و زیباست
محمود نیشابوری
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تایید نمیکند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر