اینگرید بتانکور:
پس از سخنرانی بسیار قوی مریم رجوی، مانند شما بسیار تحت تأثیر این خوشبینی و امیدواری قرار گرفتم و همچنین به درک عمق دیگری درباره راهی که پیمودیم رسیدم. 5سال پیش وقتی گردهم میآمدیم و صحبت میکردیم، از خود میپرسیدیم، آیا دستاوردی خواهیم داشت که سرانجام کسی به ما گوش کند؟ ما در تدافع بودیم، بهیاد میآورید؟ باید همیشه عذرخواهی میکردیم، توضیح میدادیم، چرا آنجا بودیم، چرا به مریم باور داشتیم، چرا با مقاومت ایران همبستگی داشتیم؛ بله ما در تدافع بودیم، ولی الآن وارد تهاجم میشویم.
چون از موقعی که دوستان ما در اشرف و بهدنبال آن لیبرتی، به تیرانا رسیدند، چه پیروزی! عالی بود مریم! چه پیروزیی! هماکنون میتوانیم به تهاجم و تک بپردازیم و برای ما تهاجم بهمعنی محکوم کردن است، گفتن است، اثبات کردن است، و بهمعنی انگشت گذاشتن روی کسانی است که در ایران جنایتهای سبعانه را مرتکب شدهاند.
زیرا امروز در موقعیتی هستیم که باید عدالت را مطالبه کنیم. عدالت چیزی است که الآن در دست ماست، وقتی زندانی بودم، هویت، صدا و آزادیام را از دست داده بودم و خودم را ناتوان در چنگ ربایندگانم مییافتم، من صدای مردان و زنانی بودم که آنها را نمیشناختم و برای من صحبت میکردند. من وقتی که با دیگران صحبت میکنم و اغلب هم در مورد ایران صحبت میکنم شوکه میشوم که میشنوم که ایران بهتر شده، دارد درست میشود، در ایران اصلاحطلبان هستند، زنان وقتی در خانه هستند میتوانند هر چه که بخواهند بگویند، من به آنها میگویم و شما که آزادی دارید و حقوق تان رعایت میشود فکر میکنید این کافی ست بهعنوان حق زنان که آنها در خانهشان آزاد هستند هر چه که میخواهند بگویند؟ آیا شما اگر خودتان باشید به همین مجال کوچک آزادی راضی میشوید؟ میتوانستید آن طوری که مردان و زنان ایرانی دارند زندگی میکنند شما زن فرانسوی و زنان فرانسوی زندگی کنید؟ پاسخ نه است. ما اینجا در فرانسه تروریسم نمیخواهیم، داریم فکر میکنیم که چه طور میشود جلوی آمدن آنها به کشورمان را گرفت، ولی بهسادگی خود را با این امر منطبق میکنیم که تروریستها در ایران در قدرت باشند. این همان معیار دوگانهیی است که باید با آن مبارزه کنیم. همه با هم، همه ما بههمراه هم در مبارزه با این معیار دوگانه موفق خواهیم شد.
حال فاطوما را مخاطب قرار میدهم، (دستزدن جمعیت) فاطوما یک صدای رسا در دادگاه عدالت بینالمللی بوده است، باید پروندههای قضایی گشوده شوند و باید در پی آن محکومیتهایی صورت گیرد، نه فقط برای کسانی که الآن در ایران دیگر قدرتی ندارند، بلکه بهویژه برای کسانی که هماکنون در مواضع قدرت در حکومت ایران هستند، دادخواهی ما علیه همین افراد است و
روزی شاهد آن خواهیم بود که آنها قیمت جنایاتی را که مرتکب شدهاند خواهند پرداخت. متشکرم.
سر جفری رابرتسون - رئیس دادگاه مللمتحد برای سیرالئون:
عصر بهخیر، مایه شرمساری من است که در سال 2009، یعنی تنها 7سال پیش، من هیچ چیزی در مورد قتلعام 1988 در زندانها نمیدانستم. من کتاب «جنایات علیه بشریت» را به زبان انگلیسی نوشته بودم و نسخة چهارم آن بود. من یک قاضی سازمان ملل، رئیس دادگاه جنایات جنگی در سیرالئون و یک قاضی در انگلستان بودم. ولی مانند نزدیک
به همه وکلای بینالمللی در خارج از ایران، در مورد این جنایت بسیار شنیع چیزی نمیدانستم. میخواهم دقیقاً میزان
شنیعبودن آنرا برای شما بگویم...
در اواخر ژوئیة 1988 در حالیکه جنگ با عراق به صورت یک صلح خشن به پایان میرسید، زندانها در ایران که مملو از مخالفان حکومتی بود، ناگهان درهای خود را به جهان بیرون بستند. همه ملاقاتهای خانوادگی منتفی شد. تلویزیونها و رادیوها خاموش شدند. دیگر روزنامهیی داده نمیشد. تقریباً تک به تک زندانیان که تعدادشان به هزاران تن میرسید، بهدلیل ارتباط با مجاهدین خلق روانه زندان شده بودند. این هیأت تنها یک سؤال برای این زنان و مردان جوان داشت. اکثر آنها از سال 1981 در زندان بودند و علت آن، فقط شرکت در تظاهراتهای خیابانی بود یا اینکه مطالب سیاسی برای مطالعه در اختیار داشتند. هر چند که خود نمیدانستند، سرنوشت آنها مشروط به این سؤال بود. آنهایی که با این پاسخ، هر گونه ارتباط با مجاهدین خلق را انکار نمیکردند، چشمبند زده میشدند و دستور داشتند در صف قرار بگیرند. آنها از جراثقالهایی در گروههای 4 یا 6نفره از طنابهایی که از سقف یک سالن آویزان بود، حلقآویز میشدند. برخی بهصورت شبانه به مقرهای نظامی منتقل شدند، به آنها دستور داده شد که وصیتنامههای خود را بنویسند و در نهایت توسط جوخههای مرگ تیرباران میشدند. اجساد آنها غرق در مواد ضد عفونی، در کامیونهای یخچالدار قرار داده شد و شبانه در گورهای جمعی دفن شد.
بنابراین، نتیجهگیریهای من بهعنوان یک قاضی بینالمللی این است که این واقعه، بدون هیچگونه شک منطقی، جنایت علیه بشریت است.
این جنایت تحت دستور ولیفقیه، با حمایت رئیسجمهور که اکنون ولیفقیه است و توسط تعدادی از مقامات انجام شد که یکی از آنها البته رفسنجانی بود. اما صدها تن از این افراد همچنان در رژیم ایران هستند. یکی از آنها، یعنی وحشیترین عضو هیأت مرگ، فردی بهنام پورمحمدی بود که هماکنون وزیر دادگستری (رژیم) ایران است.
این چقدر عجیب است. ما در چه جهانی زندگی میکنیم که جنایتی با این ابعاد و شناعت را نمیتوانیم مورد مجازات قرار بدهیم. ما، ژاپنیها و صربها را مجازات کردیم. اکنون زمان آن فرا رسیده که آخوندها را مجازات کنیم. (دستزدن جمعیت)
بهعنوان وکلای جنایی بینالمللی، بهعنوان یک جامعه متمدن، بهعنوان سازمان ملل، ما نمیتوانیم به چهرههای خود نگاه کنیم و اجازه بدهیم این شنیعترین جنایات، یعنی قتلعام زندانیان، مجازات نشود. در حالیکه افرادی که آنرا انجام دادند، دارند از آن سود میبرند و در مقامهای کنونی خود در ایران قرار گرفتهاند.
چرا ما این را مجازات نکردیم؟ من در اینباره تحقیقات کردم و فصلی در این رابطه در کتاب خود نوشتهام. در آن زمان یک گزارشگر ویژه برای ایران بود و عفو بینالملل، نیویورکتایمز و گاردین، در این رابطه کمی اطلاعات داشتند. هر چند اجساد بهصورت شبانه در مکانهای مختلف گورستانهای متعدد دفن شد، اما بالأخره خبرها درز کرد. 800 جسد اینجا، 800 جسد آنجا. آنها پارهیی از اطلاعاتی بود که درز کرد و گزارشگر سازمان ملل، پروفسوری سادهلوح و بیکفایت از یک کشور آمریکای لاتین، پروفسورگالیندوپل، حداقل به مجمع عموی اطلاع داد که به نظر میرسد، تعداد بسیار زیادی از افراد از زندانهای ایران ناپدید میشوند.
پروفسور گالیندوپل، چه باور کنید یا نه، به زندان اوین رفت و در آنجا با نفراتی ملاقات کرد که مدعی بودند زندانی هستند. این دقیقاً مانند کاری است که نازیها کردند و افرادی را که برای تحقیقات حول کمپهای مرگ آمده بودند، فریب دادند. او با تعدادی زندانی ملاقات کرد که در واقع هنرپیشه بودند و آنها به او گفتند، غذای اینجا عالی و بسیار خوشمزه است. او را بهطور واقع کور کرده بودند و رژیم ایران از سادگی او برای فریبدادنش سوءاستفاده کرد. او هرگز حتی درخواست نکرد که با آیتالله منتظری ملاقات کند، یعنی فردی که التماس کرده بود با او ملاقات کند. او بازگشت و هیچ کاری نکرد. بدینصورت قتلعام 1988 از اذهان جهانیان و تصورات انسانی محو شد. آنها سازمان ملل را فریب دادند و به همین دلیل است که سازمان ملل، اکنون که این وقایع وحشتناک فاش شدهاند، وظیفه دارد شکستهای خود را در سال 1988 جبران کند. سازمان ملل وظیفه دارد اقدامی بکند و به شما میگویم، چه اقدامی باید در رابطه با قتلعام 1988 اتخاذ کند.
اولاً باید یک تحقیقات مناسبت انجام گیرد. من تحقیقات خود را انجام داده و فهرستی از افرادی را ردیف کردهام که معتقدم، باید بابت این جنایت علیه بشریت تا ابد زندانی شوند. اما بهنظرم، شورای حقوقبشر مللمتحد در بهترین موقعیت خواهد بود که دادستانی را تعیین کند. میتوان یک دادستان ویژه تعیین کرد و بهنظرم شورای امنیت مللمتحد وظیفه دارد، یک دادگاه ویژه تعیین کند. این مانند دادگاهی است که برای رواندا و نسلکشی آنجا تشکیل شد و همچنین دادگاهی که اکنون ملادیچ و کارادیچ را محاکمه میکند. یک دادگاه ویژه مانند دادگاه لبنان. این دادگاه میتواند بدون حضور مدافعان پیش برود، مانند پرونده جنایت علیه بشریت که میتوان افراد را در غیاب آنها محاکمه کرد. ولیفقیه رژیم ایران، که خود یک قاتل جمعی است، باید محاکمه شود. (دستزدن جمعیت)
شکی نیست که قانون بینالمللی دادگاهیشدن آنها را الزامی میداند. و قانون بینالملل که دادگاهی برای این جنایت علیه بشریت را الزامی میداند. پس چرا چنین چیزی را درخواست نکنیم؟ وقتی مقاماتی که در سطح هیأت مرگ بودند، یا افراد پایینتر مانند روئسای زندان که دستورات آنرا صادر کردند و افرادی در سطوح مختلف، همگی را میتوان شناسایی کرد. اما آنها باید در یک تحقیقات شورای حقوقبشر شناسایی شوند. باید یک دادگاه ویژه توسط شورای امنیت تشکیل شود تا آنها را بهخاطر جنایت علیه بشریت محاکمه کند و دادستانی تعیین شود تا این شواهد را جمعآوری کند.
البته آنها را میتوان هر جایی که یافت شوند محاکمه کرد، یعنی اگر جرأت سفر به خارج از ایران را داشته باشند؛ تعدادی از کشورهای اروپایی از آنچه اختیارات بینالمللی شناخته میشود برخوردارند و میتوانند آنها را در دادگاه محاکمه کنند. اگر آنها به خارج از ایران سفر کنند نباید از مصونیت دیپلوماتیک برخوردار باشند. آنها باید توسط انترپل بهصورت فراخوانهای فوری لیستگذاری شوند و هر جایی که در اروپا یافت شوند، باید دستگیر و محاکمه شوند. علت آن این است که اولاً ما نمیتوانیم بهعنوان جامعه جهانی پیشرفت کنیم، مگر اینکه در مورد بدترین جنایت تاریخ معاصر از جنگ جهانی دوم تاکنون که مجازات هم نشده، اقدامی بکنیم.
این اولین علت است. دوم اینکه وقتی به جنایتکاران اجازه بدهید آزاد باشند و آنها را محاکمه نکنیم، چه اتفاقی رخ میدهد؟ هیچ تأثیر بازدارندهیی وجود ندارد. این واقعیت که سازمان ملل از جنایت وحشتناک چشمپوشی کرد، آنها را تشویق کرد که ادامه بدهند، 160 مورد قتل بعد از مرگ خمینی، علیه مخالفان ایرانی در اروپا صورت گرفت، دستور قتل آنها از جانب یک هیأت مرگ بهریاست ولیفقیه کنونی صادر شد. این هیأت در کاخ فیروزه دیدار میکردند، یعنی یکی از کاخهای سابق شاه.
این اتفاقی است که رخ خواهد داد، اگر این افراد محاکمه نشوند. آنها ادامه خواهند داد.
ما باید برخورداری رژیم ایران از اینگونه امتیازات سیاسی را متوقف کنیم، تا کسانی که دستانشان آغشته به خون جنایت علیه بشریت است، در برابر عدالت قرار گیرند و بهخاطر جنایت علیه بشریت محاکمه شوند.
در غیراین صورت، قانون جزای بینالمللی از هیچ نیرویی برخوردار نخواهد بود. یک ضرورت اخلاقی و حقوقی وجود دارد
که این روند را شروع کنیم. با تشکر.
طاهر بومدرا:
باورتان بشود یا نه، مقامات عراقی شخصاً به من گفته بودند، یک فهرست طولانی از آنها هرگز از عراق خارج نخواهند شد. بنابراین وقتی آنها را آزاد و سالم و با روحیه بالا در آلبانی دیدم، گفتم که (دستزدن جمعیت) میتوان به ناممکن دست یافت و واضح است، همانطور که همه شما میدانید، مجاهدین به ناممکن دست یافتند، وقتی از لیست تروریستی خارج شدند. بیرونآوردن 2500نفر از عراق نیز غیرممکنی است که ممکن شده است و بگذارید به شما بگویم، برای یادآوری وضعیت یک جنایت واقعی علیه بشریت، وقتی من در خانه یکی از مقامات عراقی ایستاده بودم و از او درخواست میکردم، یک کلمه بگوید که زندگی را نجات بدهد، یک کلمه پشت تلفن به نفراتش در صحنه به سربازانش بگوید که آنرا متوقف کنید. کلمه متوقف کنید میتوانست جانهای بسیاری را نجات بدهد، اما او خودداری کرد و من مطمئنم که آقای جفری رابرتسون با من موافق است که وقتی شما با فردی مواجه میشوید که مسئول حمله به اشرفیهاست و به او میگویید، خواهش میکنم آنرا متوقف کنید، این کار جانها را نجات میدهد و او از انجام این کار خودداری میکند، تا آنجایی که من میدانم، او یک جنایتکار است و باید بهخاطر آن عمل، مورد حسابرسی قرار بگیرد. علت حضور من امروز در اینجا این است که در این مورد صحبت کنم که چه کارهایی باقی مانده است. چه کارهایی را باید هنوز در چارچوب عدالت برای قربانیان قتلعام سال 1988 در ایران انجام داد. همانطور که میدانید، یک کمیته در تابستان امسال تأسیس شد، با یک برنامه نسبتاً بلندپروازانه و آن این است که کسانی را که مظنون به ارتکاب جنایت علیه بشریت هستند به پای عدالت بکشانند. جنایاتی که در سال 1988 اتفاق افتاد، تلاش کند آنها را شناسایی کند، همچنین تلاش کند قوانینی را که قابل استفاده برای محاکمه این پروندههاست شناسایی کند و تلاش کند پرونده را برای سازمان ملل تنظیم کند. همچنین بسیاری اتفاقات در سازمان ملل در حال وقوع است، ما یک دبیرکل جدید سازمان ملل داریم، ما بسیار امیدواریم که دخالت قوی او در سازماندهی مجدد ساختار مللمتحد بتواند بهطور مستقیم این موضوعات را مورد بررسی قرار بدهد و تلاش کند، بهطور صحیح با آنها برخورد کند.
ما بهزودی از سوی (کمیته ) عدالت برای قربانیان قتلعام سال 1988 در ایران، یک گزارش ارائه خواهیم داد. این گزارش تلاش خواهد کرد، جنایات، قوانین و حوزه قضایی را شناسایی کند و ما تلاش خواهیم کرد، تا آنجا که ممکن است عینی باشیم. بنابراین یک گزارش تحلیلی نخواهد بود، بلکه یک گزارش حقیقتیاب خواهد بود. از اینرو وقتی این گزارش آماده شود، ما
امیدواریم تا زمانی که دبیرکل جدید وارد منصب خود بشود، گزارش روی میز او باشد. از توجه شما بسیار متشکرم.
سناتور دیوید نوریس کاندیدای پیشین ریاستجمهوری ایرلند:
اول این هفته همراه با همکارم سناتور او دانل موضوع قتلعام 1988 را در سنای ایرلند مطرح کردم. یک بیانیه در مورد آن طرح کردیم در آن به این حقیقت اشاره کردم که برخی از آن جنایتکاران هنوز در مقامهای بالایی در ایران هستند. این یک طنز شگفت
و ما به دو موضوع فراخوان میدهیم، دولت این قتلعام را بهعنوان جنایت علیه بشریت محکوم کند. و از کمیسر حقوقبشر، شورای حقوقبشر و شورای امنیت بخواهد که دستور تحقیقات بدهند و عاملان را به محاکمه بکشانند. اما فقط سه جمله: اولین جمله از فتوای خمینی است که میگوید در همه موارد فوق اگر شخص در هر زمان و موقعیتی به حمایت خودش از منافقین ادامه بدهد حکم او اعدام است و دشمنان اسلام را فوراً نابود کنید. یک فرمی است که اعمال فتوا را تسریع میکند و این حکم قتل است و نه چیز دیگری، که باید به اتم وجه محکوم شود. بعدی شهادت آیتالله منتظری است که میگوید این قاضی و یا آن قاضی در این شهر و آن شهر نفری را به 5، 6 و 10 یا 15سال زندان محکوم کرده است و میگوید اگر ما آن فرد را بدون فعالیت جدیدی اعدام کنیم نشان میدهد که تمامی سیستم قضایی ما خطا است. به عبارت دیگر تمامی پروسه قضا در ایران با چنین نوع تصمیمگیری فلج است و مجدداً تأکید میکنم که این از درون رژیم خمینی بیرون آمده است.
خانمها و آقایان
این اعتراف قبیحی به اقدامات جنایتکارانه رژیم خمینی و همچنین رژیم فعلی ایران است.
من از ایرلند بهخاطر کاری که شما امروز انجام داده و ادامه میدهید به شما درود میفرستم و در انتظار روزی هستم که ایران آزاد باشد و بهعنوان سرچشمه تمدن بزرگ ما، جایگاه خودش را مجدداً در جامعه بینالمللی پیدا کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر