«جنبش اعتراضی از حرکت نایستاده است، موجی از پس موج دیگر، ادامه دارد. بهپاخاستگان، بدینسان نوروز آزادی را خلق میکنندزمستان امسال، فصل قیام و خیزش، بهگونهیی جای خود را بهبهار میدهد که سال آینده، سال جنبش و قیام و سال پیشروی بهسوی پیروزی و آزادی باشد.» (مریم رجوی ـ 25اسفند 96)
نوروز شاید بزرگترین و قویترین سنتی باشد که ایرانیان عمیقاً به آن وفادارند. شاید تنها سنت دیگری که بتوان آن را تا حدی هموزن نوروز (نزد ایرانیان) دانست، برخی سنتهای مذهبی ویژه است!
اینجا البته هیچ قصدی برای مقایسه سنن ملی و مذهبی در میان نیست، چرا که هر یک کارکرد و جای خاص خود را در قلب و ضمیر تودهها دارند و هر کدام گرهای از کار مردم گشوده و میگشایند که تا کنون چنین دیرپا، باقی ماندهاند.
در این مختصر تنها به اهمیت این آیینها اشارتی آنهم در خور شرایط اخیر میهن و شعله کشیدن آتش قیام بزرگ مردم ایران میشود.اگر بتوانیم تمامی محتویات ذهن خود را روی کاغذ ریخته و به آنالیز آنها بپردازیم، در کلیترین دستهبندی، میتوان آنها را زیر دو عنوان اولیه، از همدیگر جدا کرد:
خاطرات
آرزوها
نکته حایز اهمیت آن که در همین طبقهبندی پایهیی متوجه میشویم که آرزوهای هرکس و هر جمع و ملتی، از دل خاطراتش بیرون میآید. به بیان دیگر، این خاطرات ماست که آرزوهای ما را شکل میدهند. به حافظه خود مراجعه کنید تا مطمئن شوید هیچ آرزویی ندارید که در کلام نهایی از دنیای خاطراتتان سر بر نیاورده باشد.
فرضا آرزوی یک حکومت مردمی و دموکراتیک بیشک برخاسته از خاطره تلخ دیکتاتوری است.
یا مثلاًًً آرزوی جدایی دین از دولت نزد ما ایرانیان، برآمده از خاطرات سیاه و خونین حکومت بهاصطلاح مذهبی آخوندهاست.
یا بهعنوان نمونه، آرزوی عدالت اجتماعی و برابری، واکنش طبیعی نفرت و گریز مردم از جامعه طبقاتی و تفرعن استثماری بالادستیها نسبت به پایینیهاست.
کما اینکه آرزوی جامعهای توسعه یافته، مرفه و پیشرفته نتیجه درک حضوری از زندگی در یک جامعه رشد نیافته، فقیر و عقب مانده است و....
اما این پیوستگی تقریباً ماهوی خاطرات و آرزوها، تا وقتی که به یک راهکار عملی با پیشبینی تمامی احتمالات مسیر(مسیر تحقق آرزو و تبدیل آن به یک واقعیت) بالغ نشود و واکنشهای ضروری برای مقابله با هر مانع محتملی در نظرگرفته نشده و ابزار لازم برای عبور از آن موانع آماده نشود، «آرزو» کماکان تنها و تنها یک «آرزو»ی نهان در دل باقی میماند و با کهولت صاحبش، دچار استحاله و آنتروپی میشود و....
مگر آن که برای تحقق آرزو فکری شود، راهی اندیشیده گردد و «کار» مشخصی انجام شود.
هر آرزو به همان اندازه شانس محقق شدن دارد که برای تحققش، انرژی مصرف شده باشد! وگرنه، آرزویی خواهد ماند نهان در دل!
هر آرزو به همان اندازه بخت عملی شدن دارد که از هیأت یک «میل= تمایل فردی» به لباس یک آرزوی جمعی در آمده باشد.آرزویی که نماد خواستههای بیشترین آحاد مردم باشد، شایسته روزگار حاضر باشد و همانطور که گفته شد، تضمین اجرایی شدن داشته باشد یعنی جمع یا جماعتهایی پشت محقق شدنش باشند.
بر این اساس اینک میتوان گفت: (برنامه ده مادهای خانممریم رجوی)، نماد آرزوهای تاریخی یک خلق با همه اقشار و طبقاتش آنهم در مقابله با یک دیکتاتوری خونریز و بدنام است.
برنامهیی که:
مشمول آرزوها و خواستههای بیشترین کمیتهای اجتماعی جامعه ایران است
یک مجموعه انسانی بهشدت کوشا و منسجم به اسم مقاومت ایران را بهعنوان تکیهگاه خود، پشت سر دارد.
دارای یک راهبرد مرحله بندی شده است که پیوسته «روزآمد» میگردد.
و از یک رهبری حرفهیی با سابقه مکفی برای مقابله با شرایط پیشبینی نشده برخوردار است.
با این مقدمات اینک میتوان به «بند بند» این برنامه نگاه کرد و دید چگونه مهمترین، ضروریترین و جمعیترین آرزوهای مردم ایران را در خود، محوربندی کرده است.
نگاهی کنیم به (برنامه ده مادهای خانممریم رجوی) برای ایران آزاد فردا
۱-از نظر ما آرای مردم، تنها ملاک سنجش است و بر همین اساس، خواهان یک حکومت جمهوری مبتنی بر آرای مردم هستیم.
۲- ما خواهان یک نظام کثرتگرا و آزادی احزاب و اجتماعات هستیم. در ایران فردا ما به کلیه آزادیهای فردی احترام میگذاریم و بر آزادی بیان و آزادی کامل رسانهها و دسترسی بیقید و شرط همگان به فضای مجازی تأکید داریم.
۳- ما در ایران آزاد شده فردا، از لغو حکم اعدام دفاع میکنیم و نسبت به آن متعهدیم.
۴- مقاومت ایران از جدایی دین و دولت، دفاع خواهد کرد. هر گونه تبعیض در مورد پیروان کلیه ادیان و مذاهب، ممنوع خواهد بود.
۵- ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوقسیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، معتقدیم و هر گونه اَشکال تبعیض علیه زنان، ملغى خواهد شد و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، تحصیل و اشتغال، برخوردار خواهند بود.
۶- ایران فردا، کشور عدالت و قانون است. ما خواهان ایجاد یک نظام قضایی مدرن، مبتنی بر احترام به اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات هستیم. همچنین قانون شریعت آخوندی، در ایران فردا جایی نخواهد داشت.
۷- ایران فردا کشور احترام به حقوق بشر است. ما متعهد به «بیانیه جهانی حقوق بشر» و میثاقها و کنوانسیونهای بینالمللی از جمله: «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی»، «کنوانسیون علیه شکنجه» و «کنوانسیون حذف کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» میباشیم.
ایران فردا، کشورِ برابری همه ملیتهاست. ما بر خودمختاری کردستان ایران که طرح آن را شورای ملی مقاومت تصویب کرده، تأکید داریم. زبان و فرهنگ هموطنان ما از هر ملیتی که هستند، در زمره سرمایههای انسانی تمام مردم این کشور است که باید در ایران فردا ترویج شود و گسترش پیدا کند.
۸- ما مالکیت شخصی، سرمایهگذاری خصوصی و بازار آزاد را بهرسمیت میشناسیم و این اصل را پیشاروی خود داریم که چه در اشتغال و چه در کسب و کار، تمام مردم ایران باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند.
از نظر ما ایران فردا کشور حفاظت از محیطزیست و احیای آن خواهد بود.
۹- سیاست خارجی ما مبتنی بر همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی و احترام به منشور مللمتحد خواهد بود.
۱۰- ایران آزاد فردا یک کشور غیراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر