چهارشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۹۶

اسم این زندان بزرگ ایران است

،این‌جا شهر ماست
خیابانهای پیچ در پیچ و دود گرفته،
منتهی به حلبی‌آباد شهرما،
خودرو های زباله در حرکتند،
تا خالی کنند زباله‌ها را روی کوهی عظیم از غذا های گندیده.
-----------
پیرزنی و چند کودک هفت و هشت ساله شاید بیشتر، با خوشحالی می‌گویند:
برویم خودرو زباله آمده!،
تا شکمی از عزا در آوریم!،
کلاغان سیاه و بد ترکیب، لاشخورها هم هستند!،
گویی همراه این انسانها یک کار مشترکی را می‌کنند!،
کیسه‌های کثیف بر گردن کودکان پر می‌گردد از زباله و پس مانده غذاها،
می‌خندند، بازیگوشی می‌کنند. زباله‌ها را روی سرهم می‌ریزند،
پیرزن مهربانانه به کودکان می‌گوید:
نکنید، گناه دارد، اینها غذای ماست،
کودکان به خود می‌آیند و در کارشان شتاب می‌دهند،
کودکانی که باید در مدرسه باشند،
آخر، گشنگان منتطرشانند.
------------
این‌جا شهر ماست،
آن دود غلیظی بر فراز آسمان را بنگر،
بلی، کوره پز خانه شهر ماست،
کودکان کار را ببین!،
چگونه از ترس اخراج از کار، با چثه‌های کوچکش و دستهای رنجورشان،
گل درست می‌کنند، تا در کوره آجر شود و نمای خانه پولدارها بشود.
-----------
این‌جا شهر ماست،
زیر پل، حاشیه خیابان را بنگر، دهها دختر، پسر،
غرق اعتیاد،
آره، کارتن خوابها هم هستند، نه فقط این‌جا، بلکه آنجا و همه جا.
-----------
این‌جا شهر ماست،
این‌جا بازار است، نه بازار فروش پارچه و میوه،
بازار فروش قرنیه چشم، کلیه و کبد،
روی دیوار شهر ما آگهی فروش کودکان است.
-----------
این‌جا شهر ماست،
جراثقالها کار ساختمانی نمی‌کنند،
آنها جوانان را با جراثقال حلق‌آویز می‌کنند.
-----------
این‌جا شهر ماست،
دختران فراری را ببین، چگونه بی‌پناهند،
اما، دختران معاویه آزادند، دنبال شکار زنان شاد و خندانند!.
-----------
این‌جا شهر ماست،
دیوار مدرسه فرو می‌ریزد در روز روشن،
اما، ساختمانهای سر به فلک آقازاده‌ها بالا می‌روند.
-----------
این‌جا شهر ماست،
آن کودک خردسال را ببین از گرسنگی نقش زمین است،
آن دختر 10ساله هم ولایتی ما خودکشی می‌کند،
و جوان همسایه ما خود را ازپل شهر به پایین پرتاب کرد.
-----------
این‌جا شهر ماست،
شهری در دل شهرها،
این‌جا تحصن کارگران، آنجا اعتصاب رانندگان،
آنجا اوین و کهریزک وگوهر دشت و کیل آباد و...
تنها زندانهای شهرما نیستند،
بلکه همه ایران زندانست، زندان بزرگ،
آنانکه هم‌چون گرگ می‌درند و می‌خورند و دست در دست آخوندها دارند،
بدون شک جایشان زندان است و زندانیان کنونی رها شدگان فردایند،
آخوندها، دژخیمان، دشمن ایرانند، تباه کنندگان ایرانند،
فردای نه چندان دور دادگاه جنایتکاران است،
آن کس که پیروز می‌شود خلق قهرمان است.

از: محمود نیشابوری
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تایید نمی‌کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر