چهارشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۹۵

«حضور دکوری» زنان، وبال گردن نظام


روزنامه حکومتی جوان: حضور دکوری زنان در مجلس به روایت نمایندگان زن: ... یکی از زنان فعال سیاسی خود در تشریح عملکرد زنان در ادوار اخیر مجلس گفت: «حضور زنان در مجلس به حضوری تزئینی و دکوری تبدیل شده 
(است و متأسفانه زنان مجلس هیچ تلاشی برای تغییر وضعیت زنان جامعه انجام نداده‌اند» (23آبان
این اعتراف همراه با اذعان زهرا طبیب‌زاده عضو مجلس ارتجاع که «فراکسیون قبلی زنان چه اقدامی انجام داد که جوانان کم سن و سال مجلس دهم انجام دهند؟! بضاعت این افراد صفر و ناچیز است و اینها چهار سال دیگر هم که در مجلس باشند نمی‌توانند کاری انجام دهند» (همان منبع)، تصویر روشنی از صورت مسأله شکست رژیم، در نمایش لو رفته «توجه به حقوق زنان » در نظام ولایت‌فقیه است. نظامی که بنیانگذارش خمینی دجال، حواسش جمع بود که از کلی گویی‌هایش هم حقوق مشخصی برای زنان در نیاید. مثلاً گفته است: «زن حق ندارد خود را در یک جامعه اسلامی از مقامی پایین‌تر از آنچه هست تنزل دهد و نه مرد حق دارد که چنین اندیشه‌ای نسبت به زن داشته باشد» (تبیان، ج 8، چاپ اول). یا گفت: «این تبلیغات که «اگر اسلام پیدا شد مثلاً دیگر زنها باید بروند توی خانه‌ها بنشینند و قفلی هم درش بزنند که بیرون نیایند» این چه حرف غلطی است که به اسلام نسبت می‌دهند. صدر اسلام زنها توی لشکرها هم بودند، توی میدانهای جنگ هم می‌رفتند» (صیحفة نور، جلد4). اما همین که دجال به قدرت رسید اما و اگرهایش در مورد حقوق زنان شروع شد: «زنان هم به اندازه مردان در سیاست مسئولیت دارند و باید دخیل باشند، البته با حفظ شئون». خیلی زود در عمل روشن شد که منظور از «شئون»، همان پایه‌های اندیشه ارتجاعی و زن سیتزانه دجال بود. از جمله این‌که عقل آنان نصف مردان است، نصف مرد ارث می‌برند، و شهادت دو زن برابر شهادت یک مرد است. و این‌که زن نمی‌تواند قاضی باشد و... و حالا این روزها دارد تق اداهای حقوق زنان در نظام ولایت به وسیله خود مهره‌های این نمایش در مجلس ارتجاع در می‌آید. یکی اعتراف کرده است که حضورمان «دکوری» است و دیگری با اشاره به یکی از زنان باند رفسنجانی در مجلس ارتجاع اذعان کرده است که این حضور یک سهمیه باندی و حق چپاول است: «فردی که معتقد است از سفره انقلاب سهم خود را برداشته است، چگونه می‌خواهد برای زنان اقدامی انجام دهد؟» (زهرا طیب زاده، روزنامه حکومتی جوان-23آبان). وی اشاره به فاطمه حسینی عضو مجلس ارتجاع کرده که در روز 13تیر95در مجلس ارتجاع در دفاع از چپاولگریهای همسر و پدرش گفته بود «از سفره انقلاب سهم خود» را برداشته‌اند...
البته باید اذعان کرد که زنان وابسته به باندهای حکومتی صرف‌نظر از «حق» آزادی برداشت از «سفره انقلاب»، آزادی عضویت در دسته‌جات به قول مردم «دختران معاویه» و همکاری با دژخیمانی مثل لاجوردی و زنان بازجو و کمیته چی و «گشت ارشاد» را از همان اول ربودن انقلاب ضدسلطنتی توسط خمینی، داشتند و دارند. اما مشکلی که از همان ابتدا گریبانگیر نظام است، چگونگی مقابله با پتانسیل عظیم و آزاد شده زنان میهنمان است، که از قضا اولین تظاهرات ضد رژیم توسط آنان در مخالفت با حجاب اجباری رقم زده شد و این مشکل هنوز هم آن‌چنان گریبان نظام را گرفته است که رفسنجانی نان به نرخ روز خور هم جرأت نمی‌کند به سفره وجیه المله «حمایت از حقوق زنان» نزدیک شود و اذعان می‌کند، در خبرگان ارتجاع که قانون ولایت را می‌نوشتند مخصوصاً کلمه «رجل سیاسی» را مبهم نوشتند چون نمی‌خواستند زن رئیس‌جمهور شود. طی نزدیک به 4دهه حاکمیت ارتجاع، نه تنها رفسنجانی بلکه سایر باندهای نان به نرخ روز خور هم نتوانسته‌اند این «ابهام» را در قانون اساسی نظام رفع کنند. کواکبیان عضو مجلس ارتجاع اذعان می‌کند: «در مجلس هشتم این مسأله تعریف و تفسیر کلمه رجل سیاسی مطرح شد و خود من طراح آن بودم و بحث هم زیاد کردیم. منتها آن زمان شورای نگهبان طرح و تفسیر ما را رد کرد و آن را به مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستاد که الآن حدود شش سال است در مجمع خاک می‌خورد» (روزنامه حکومتی شرق 23آبان95). در این روزها هم که خود ولی‌فقیه ارتجاع زیر ضرب شرط و شروط «حقوق‌بشر» شورای اروپا به‌منظور شل کردن طناب تحریمها از گلوی نظام، بدون نشان‌دادن در باغ سبز، به خبرگان ارتجاع گفت «رجل سیاسی» را تعیین‌تکلیف کنند، طوری گفت که «اهل بخیه» یی هم‌چون رفسنجانی هم متوجه شد که هنوز وقتش نرسیده خودش را سر سفره «حقوق و آزادیهای زنان» برساند. وی «طبق معمول سنواتی» آخوندها وقتی در مقابل سؤال علت راه نیافتن زنان حتی به عرصه‌های میانی مدیریت قرار می‌گیرد، اول اشکال را روی مردم و جامعه می‌برد و می‌گوید: «این موانع یک مقدار فرهنگی است و اصولاً خانواده‌های ایرانی از قدیم این‌گونه بودند و به‌دلیل بی‌اعتمادی به جو فرهنگی و اخلاقی جامعه...» (روزنامه حکومتی آرمان-24آبان). بعدهم به «کاربسیار مهم و پر مشغله» زنان یعنی بچه داری و خانه داری اشاره می‌کند و خلاصه در تنگنای قافیه، خودش را به «پاساژ علی چپ» زده و ضمن رطب و یابس بافتن در مورد «توانمندی خانم کلینتون» و «قشر تحصیلکرده خانم زیاد» یک دفعه می‌گوید: «مسأله مهم‌تر از نظر من این است که آن‌گونه که ما سیاستهای کلی اصل ۴۴ را اصلاح کردیم، کشور باید رقابتی باشد و دولت در کارهای اقتصادی نباید حضور داشته باشد»!.
این «گریز زدن» رفسنجانی بی‌حکمت نیست، او که به راستی «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام» است، و مواظب است که کشتی نظام سوراخ نشود، به درستی پیام مقاومت زنان قهرمان ایران را گرفته است. همین روزها پیام زنان زندانی سیاسی تا زنان فرهنگی و کارمند و کارگر که در صفوف اعتراضی علیه رژیم پیشتاز هستند، را به درستی گرفته است و می‌داند اگر کوچکترین روزنه‌یی باز کند از همان جا تمام دستگاه سرکوب رژیم ترک برداشته و فرو می‌ریزد. برای همین هم خودش، هم ولی‌فقیه ارتجاع «همه باهم» بر حفظ ساختار سرکوب نظام متفقند. والا خود خامنه‌ای که مدام به طرفهای حسابهایی که چشم به رفسنجانی دوخته‌اند چراغ می‌دهد که «مذاکره به دستور من شروع شد» بلد بود با یک «حکم حکومتی» دل اهل مماشات را نسبت به نظام خنک کند و ولو یک سانتی متر از مواضع ارتجاعی‌اش علیه زنان عقب بنشیند و نانش را بخورد. اما او هم به خوبی می‌داند سفت کردن دستگاه سرکوب نظام که اساسش بر زن‌ستیزی استوار است خط قرمز نظام است و حاضراست قیمت «حفظ این سنگر» را با هر چقدر قطعنامه و محکومیت در مجامع جهانی بدهد، چون معنی دادن یک قطره آزادی و یک سانتی متر عقب‌نشینی را خوب می‌داند. برای همین فعلاً به همین «حضور دکوری زنان» بسنده کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر