یکشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۹۷

مریم رجوی، زنی که حقانیت رهبری‌اش در جنگ علیه رژیم ایران به اثبات رسید

روزنامه السیاسه کویت در مقاله‌ای به قلم نویسنده و روزنامه‌نگار کرد عراقی، نزار جاف به آینده رژیم ولایت فقیه و نقش مریم رجوی به‌عنوان پرزیدنت اپوزیسیون پرداخت و نوشت، در تعدادی از مقالات و مصاحبه‌های مطبوعاتی، آنچه را که از اواخر سال ۲۰۱۷ تا به امروز در ایران در جریان است را با سالی که انقلاب ایران در ۱۹۷۹(۱۳۵۷) به پیروزی رسید شبیه سازی می‌کنند، اما شخصاً بعد از بررسی عمیق و هوشمندانه زنجیره‌ای از وقایع و تحولات که طی ماههای اخیر در ایران اتفاق افتاده است متوجه اختلافی شدم.
حاکمیت ولایت فقیه دستبرد به تاریخ اسلام و تاریخ انسانیت
در مقاله مندرج در السیاسه کویت به تاریخ ۱۸مهر ۹۷ آمده است:‌
اختلافی بزرگ و منحصر به‌فرد میان دیکتاتوری شاه که در محمدرضا پهلوی عینیت می‌یافت و دیکتاتوری مذهبی که تئوری استبدادی ولایت فقیه آن‌را جلوه‌گر می‌سازد وجود دارد.
این نه تعریف از شاه و عیب جویی از شیخ نیست، چرا که حرفهای هر دو رژیم" بی‌سروته و گزافه است" دیکتاتوری مذهبی ای که خمینی با خود آورد به‌خاطر تضادها و تناقضاتی که آن‌را فراگرفته است یک وضعیت عجیب و غیرعادی در تاریخ اسلام و قبل از آن تاریخ انسانیت است و از اینرو یک دیکتاتوری مذهبی است که دارای خصوصیات و ویژگیهای خاص است که در دیکتاتوری سلطنتی یافت نمی‌شود و این ویژه‌گیها راز ادامه حاکمیتش تا به امروز تفسیر می‌کند.
نظام دیکتاتوری سلطنتی با هر موقعیتی که بود به پایان رسیده و خمینی سر کار آمد! اما طولی نکشید که واقعیت دیکتاتوری مذهبی افشاء شد و مردم ایران متوجه آنچه که سازمان مجاهدین خلق ایران از آن پرده برداشته بود، که تاج با عمامه عوض شده است، شدند.
اما هنوز مردم ایران متوجه معنای دقیق این جابه‌جایی نشده بودند. آنها نمی‌دانستند که در دوره‌ای قرار خواهند گرفت که به دین اسلام و انقلاب امام حسین و تاریخ گذشته و معاصر ایران دستبرد زده خواهد شد و در معرض بزرگترین خیانت و بی‌سابقه‌ترین روند نفی و فساد و تحریف قرار خواهند گرفت و من در توصیف این وضعیت ویژه و به‌طور عام دیکتاتوری مذهبی، به آنچه که شاعر گفت، بسنده می‌کنم که:
ای گرگها، هزاران قرن است که مردم را می‌درید‎
من و دین مرا رها کنید، تو را چه به دین من‎
آیا در مورد من یک چک سفید از خدا گرفته‌اید؟‎
کتاب خدا در مسجد می‌گوید که حق من کجاست؟

در مقابل این وضعیت عجیب و غریب و پیچیده، خانم مریم رجوی پرزیدنت اپوزیسیون ایران که شورای ملی مقاومت ایران را هدایت می‌کند، وارد جنگ علیه آنچیزی شده است که می‌توان آن‌را پست، حقیر و تحریف شده توصیف کرد، حکومتی که از تجربه جمیع معایب و مفاسد مذهبی و انگلی البته با زر‌ورق اسلام، ساخته شده است.

یک زن رهبری جنگ علیه ولایت فقیه را به‌دست گرفت
در اینجا چیزی که بیشتر جلب توجه می‌کند و موجب شرارتهای غیرمعمول می‌شود این است که این به‌اصطلاح اسلام البته تحریف شده و پست که رژیم ولایت فقیه نامیده شده است با دشمنی و نفرت شدیدش به‌خصوص نسبت به زنان متمایز می‌شود و زمانی که یک زن به رهبری جنگی علیه آن برمی‌خیزد این معنی زیادی دارد و نیازمند است که به‌طور دقیق مورد بررسی قرار گرفته و مورد آزمایش قرار بگیرد.

فهم این نکته که، غول ولایت فقیه در مدت ۴۰سال حاکمیت استبدادی و سرکوبگر و منحصر به‌فرد خود چه کاری انجام داده است؟ موضوعی است که می‌توان از طریق آن ماهیت و چگونگی جنگ سختی که مریم رجوی به‌عنوان بالاترین رهبر اپوزیسیون ایران در آن وارد شده است را شناخت و فهم کرد. این در حالی است که سایر مخالفان ایرانی در پایتختهای کشورها پرسه می‌زنند و یا متلاشی شده و به دلایل مختلف و به آهستگی از میدان (جنگ) پنهان می‌شوند(اما) رجوی با تمام توان خود در میدان ایستاد و حاضر به ترک آن نشد بلکه هرکاری که می‌توانست انجام داد تا آتش جنگ و مقاومت و مخالفت با دیکتاتوری مذهبی استوار بماند.
مریم رجوی در میدان ایستاد و خود را اثبات کرد، وقتیکه دیگران به‌دنبال مماشات و تسلیم بودند
اینجا یک نکته خیلی مهم وجود دارد که نیاز به یادآوری دارد و آن این‌که می‌توان گفت که بیشتر مخالفان ایرانی، سیاست و دیپلوماسی ای را ادامه می‌دهند که آن‌را می‌توان ”موی معاویه“ یا خط بازگشت به دیکتاتوری مذهبی توصیف نمود (شاید مشهورترین ضرب‌المثل درباره معاویه، اصطلاح «موی معاویه یا به عربی شعره معاویه» باشد)؛ کنایه ایکه گویای سیاست و دیپلوماسی در اصطلاحات جدید است. معاویه در یکی از جملاتش گفت: که: اگر رابطه من با مردم جز تارمویی باقی نماند، نمی‌گذارم آن تار مو قطع شود اگر آنها تار مو را بکشند من رهایش می‌کنم تا پاره نشود و اگر رها کنند من می‌کشم) و حتی بعضی از آنها مذاکره کرده و یا تسلیم شدند و حتی گفتند که آماده دفاع از این رژیم هستند ولی خانم رجوی و مقاومت ایران هر نوع گفتگو و مماشات و ارتباط با رژیم را رد می‌کند و از این رو و به همین دلیل ممتاز مورد اعتماد مردم ایران است.
آنگاه که مریم رجوی از انقلاب برعلیه این دیکتاتوری صحبت می‌کرد و با ایمان و اطمینان برای آن فراخوان می‌داد، یا وقتی که با اصرار تأکید می‌کرد که مردم ایران به فعالیتهای مقاومت ایران عکس‌العمل نشان داده و پاسخ خواهند داد، جهان حرفهای او را غیرواقعی می‌انگاشت. یا وقتی در رابطه با گردهمایی سالیانه مقاومت ایران با قاطعیت می‌گفت که رژیم ایران شدیداً از آن در هراس است، کسانی بودند که به حرفهای او شک و تردید داشتند و معتقد بودند که سخنرانی او فقط تبلیغات حزبی است تا این‌که قیام ۲۸دسامبر ۲۰۱۷فرا رسید و علی خامنه‌ای، رهبر رژیم، به نقش رهبری کننده سازمان مجاهدین خلق در آن اعتراف کرد. از آن پس نیز در اعتراضاتی که بعد از آن دنبال شده و می‌شود سرکردگان رژیم پیاپی این سازمان را متهم می‌کنند که در این (فعالیتها) حضور دارد. مضافا بر این‌که کانونهای شورشی در فعالیتهای خود به این نقطه رسیده‌اند که به مقرها و ارگانهای رژیم حمله می‌کنند.
وقتی که مریم رجوی به قطع ارتباط با این رژیم به‌عنوان کانون و مرکز بنیادگرایی و تروریسم فرا می‌خواند و می‌گفت سفارتهای آن، لانه‌های فعالیتهای جاسوسی هستند، کسی نبود که آن‌را تأیید کند ولی امروز می‌بینیم آنچه که گفته بود (بعنوان) یک واقعیت و امر واقعی عینیت یافته است.

مریم رجوی سمبل آینده و ایران فردا
تمام اینها ثابت می‌کند و بر این (نکته) دلالت می‌کند که رجوی درایت دارد و آینده دور را با اطمینان و ایمان می‌بیند و در تمام اموری که مربوط و در ارتباط با ایران است عمیق است و در آن حل شده است و آنچه که برای آن فراخوان می‌دهد حق و کاملا درست است و وی تبدیل به سمبل آینده ایران فردا شده است.

ما امروز مشاهده می‌کنیم که حوادث و تحولات ایران بشکل سریع و بی‌سابقه‌یی در جریان است و آثار و نشانه‌های خانم مریم رجوی(نه تنها) خیلی روشن شده است بلکه حوادث هر چه بیشتر متحول گردیده است و ما آن را تاییدی بر این سخن مورخ یونانی ”پولیپوس“ می‌بینیم که: رهبر سردو گرم چشیده و حکیم فقط راه پیروزی خود را نمی‌بیند بلکه وی می‌داند که چه زمانی این پیروزی امکانپذیر است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر