چهارشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۹۷

نامه آتنا دائمی زندانی سیاسی از زندان برای شریف باجور

برای کاک شریف باجور
سال پیش بود که شنیدم شریف باجور، مردی از جنس شرافت، از مریوان تا تهران سوار بر دوچرخه رکاب زد و بعد به منزل ما و به دیدن پدر و مادرم رفت و تندیسی را که خود به خاطر فعالیت‌هایش در راستای حفاظت از محیط زیست دریافت کرده بود با نهایت مهر و محبت کم نظیرش، تقدیم به من حقیر کرد، تندیسی که جز او کسی لایق آن نبود
افسوس که حتی فرصت نیافتم او را ببینم تا قدردان محبت و از خودگذشتگی‌اش باشم، با نهایت تاسف متوجه شدم، این مرد شریف، شریف باجور در آتش سوخت، با تمام وجود غمگینم اما خوشا ایستاده مردن
او در جایی و در حین کاری درگذشت که تمام زندگیش را صرف آن کرد، با آتشی در افتاد که به جان زندگی‌اش افتاده بود و در این نبرد نابرابر او و دوستانش سوختند و سوختند و سوختند و ما را نیز سوزاندند...
کاک شریف، متاسفم که حتی نمیتوانم چون تو ،قطره آبی بر وجود داغدار پدر و مادر و عزیزانت باشم، من نیز چون تو گرفتار نبردی نابرابرم اما چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند
در زندان چیزی تلخ‌تر و غمین‌تر از این نیست که نظاره‌گر از دست رفتن دوستان و عزیزانت باشی و هیچ از دستت بر نیاید جز تسلیت!،تسلیت،تسلیت،تسلیت
https://t.me/begoonah1/10588

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر