کنفرانس در شهرداری منطقه 5پاریس
با حضور منتخبان فرانسوی و شخصیتهای سیاسی
حمایت از جنبش داد خواهی شهیدان قتلعام ۶۷
همبستگی با هموطنان زلزلهزده در استان کرمانشاه
ویلیام بوردون - وکیل برجسته فرانسوی
شب بهخیر به همه خانمها و آقایان. با تشکر از دوستان ایرانیام که از مدتها قبل با آنها هستم، برای اینکه این فرصت را برایم فراهم کردید تا در میان چنین وجدانهای آگاهی سخن بگویم.
وقتی به کشتار زندانیان در سال 1988اشاره میکنیم که بیش از سی سال از آن گذشته، اولین چیزی که به چشم میخورد این است که این کشتار، بیشک بزرگترین کشتار زندانیان سیاسی بعد از جنگ جهانی دوم است. معادل دیگری در این رابطه نمییابیم، نه بهلحاظ ارقام، نه بهلحاظ زمان کوتاهی که طی آن این اعدامهای گسترده صورت گرفتهاند. تنها معادل آن، اعدامهای گستردهیی است که طی سالیان اخیر در زندانهای سوریه توسط دژخیمی بهعمل آمده که متأسفانه هنوز حاکم دمشق است.
بنابراین صحبت از یک جنایت گسترده، از قبل طراحیشده و سازمانیافته است. این جنایت، دارای همه ویژگیهای جنایت علیه بشریت در تمامی معیارهای فکری در سطح بینالمللی است. جنبه همهگیر این جنایت، انکارناپذیر است. جنبه سیستماتیک این جنایت، انکارناپذیر است. همچنین انکارناپذیر است که این زندانیان، با معیار تعلق سازمانیشان هدف قرار گرفتهاند، چیزی که آنها را تبدیل به برادران خونی و برادران همدرد در جنبش مقاومت ایران کرد که من افتخار همراهی با آنرا از چندین سال پیش دارم. تناقضی که اگر حل و فصل میشد نیازی به سخنگفتن امشب ما نبود این است که طی این 20، 30، 40سال اخیر، بشریت قربانی جنایات گستردهیی بوده که تماماً در دستهبندی جنایت علیه بشریت میگنجیدند و همزمان جنایاتی هستند که کمتر از هر جنایت دیگری مورد مجازات قرار گرفتهاند. این مصونیت است که امروزه قابلتحمل نیست و به هیچوجه قابلقبول نیست. نه فقط بهخاطر قربانیان یا کسانی که حقی از آنها پایمال شده یا جوامعی که مورد تعرض قرار گرفته و سوگوارند، بلکه برای همه جوامع مردان و زنان. این مصونیت قطعاً روزی به پایان خواهد رسید و ما اقدامات لازم را بهعمل خواهیم آورد تا بدون اینکه نیاز به رجوع به تصورات و رویاها باشد، این مصونیت روزی با توافق یا بهزور پایان پذیرد. متأسفانه بهنظر میرسد این امر بیشتر با توسل بهزور محقق خواهد شد تا با توافق.
روی کاغذ، این جنایتها کاملاً مستند هستند. مدارک بیشماری در این رابطه وجود دارد. عوامل این جنایتها مشخصند و حتی در مجموعِ جنایات گستردهیی که بعد از جنگ جهانی دوم توسط زنجیره سلسلهمراتب سیاسی و نظامی یک کشور صورت گرفته، این جنایت از همه مستندتر است. نسبت به سایر جنایتها، این جنایت دارای اسناد بیشتری است برای اثبات جزییترین دستورات و اجرای آن در مدتزمانی به این کوتاهی برای اجرا کردن این جنایت گسترده هولناک...
دژخیمان (حاکم بر) تهران در حال زندگی آسوده هستند و این زندگی آسوده را همیشه خواهند داشت. آنها افرادی هستند که دارای منافعی در خارج هستند که آشکار یا پنهانند و ما جامعه حقوقدانان که در خدمت قربانیان و شاکیان هستیم با سماجت به شکار آنها ادامه خواهیم داد. آنها را تعقیب خواهیم کرد و هر جایی که ممکن و ضروری باشد، تلاش خواهیم کرد قضات سراسر جهان را در برابر مسئولیتهایشان قرار دهیم. یادآور میشوم که آنها دارای اختیاراتی در ورای دادگاه جزای بینالمللی هستند که صلاحیت قضاوت این جنایتها را ندارد. آنها این اختیار را دارند که مسئولین جنایات بینالمللی را که از خاک کشورشان عبور میکنند جلب کنند. این امر باعث میشود که قضات ملی تعداد زیادی از کشورهای جامعه جهانی به نوعی طرفحسابهای بشریت یا شاید قاضیهای بشریت باشند. آنها نوع دیگری از قضات بینالمللی هستند که در دادگاه جنایی بینالمللی لاهه قضاوت میکنند. دوستان، باور داشته باشید که موفق خواهیم شد. البته نیاز به زمان داریم. میدانم که گذر زمان برای قربانیان غیرقابل تحمل است. امروز به نظر میرسد که زمان تبدیل به حریف عدالت شده است. زمان تبدیل به حریف عدالت شده است، چون منافع کشوری و منطق زور، بر منافع و شرف قربانیان اولویت دارد. با اینحال، زمان بهنوعی متحد قربانیان است و خواهد بود. چون در رابطه با کشتارهای گسترده که در سال 1988صورت گرفته، جرم شامل مرور زمان نمیشود پس زمان، متحد آنهایی که افتخار وکالتشان را دارم هست و خواهد بود.
محکومکردن دژخیمان (حاکم بر) تهران امری حیاتی است، نه فقط برای قربانیان، نه فقط برای بشریت، بلکه بهدلیل اینکه امروز در سرزمین سایهها و خون که بخشی از خاورمیانه تبدیل به آن شده، دژخیمان (حاکم بر) تهران در خدمت دژخیمان دمشق قرار گرفتهاند و بدینترتیب مطرودترین و نفرتانگیزترین تشکل جنایتکاران بینالمللی دهههای اخیر را شکل دادهاند. جنایات بزرگی که در قرن بیستم رخ داده، به ما آموختهاند که تا وقتی جنایات گذشته مجازات نشدهاند، این بهمثابه دعوتی شوم و تشویق برای ادامه جنایتها در زمان حال و فرداست. بههمین دلیل وظیفه داریم که همگی با هم بهطور جمعی تلاش کنیم که این روند را متوقف سازیم. با تشکر از شما.
مادر ابراهیمپور:
من مادر ابراهیم پور اینها شهدای خانواده من هستند سال 60سه تا از بچههای من دستگیر شدند یکی از بچههایم 13سالش بود همان سال 60پسربزرگم که مجاهد بود دریکی از شهرهای شمال پاسدارها شناساییاش کردند و همانجا او را به رگبار بستند. یک روز قبل از ازدواجش بود.
این یکی پسرم را بعد از 40روز پس از شهادت آن پسرم، این یکی را اعدام کردند آنقدر او را شکنجه کردند بچهام زیر شکنجه شهید شد. جسدش را به ماندادند بردند جنگل. من و بابایش رفتیم قبر کندیم و خودم بچهام را گذاشتم توی خاک. وقتی بچهام را به من دادند جسد بچهام مثل چمدان تا شد.
من خودم هم تحت تعقیب بودم رژیم حکم دستگیری و اعدامم را صادر کرد بود.
بعد توسط بچههای مجاهد از ایران خارج شدم و بعد از آن همسرم ر ادستگیر کردند.
بعد ریختند خانه دخترم و او را دستگیرکردند.
این دخترم شش ماهه باردارد بود (آسیه ابراهیم پور که 6ماهه باردار بود. دامادم عباس رخشانی یک مهمان هم داشتند به اسم مینا رمضانی، سه نفرشان را در خانه کشتند. این پسردیگرم را بعد از هفت سال در قتلعام شهید کردند دبیر بود دوبار از زندان فرار کرده بود که داشت میآمد خارج او را دستگیر کردند 14ماه در زندان اوین گوهردشت و قزلحصار زندان انفرادی بود
راضیه پرندک:
باسلام من راضیه پرندک هستم مادر امیر مهران بیغم.
امیر مهران بیغم در سن 17سالگی در 30خرداد 60در تظاهرات 30خرداد 60دستگیر شد 4سال در زندان قزلحصار بود بعد از 4سال بهخاطر اینکه میخواستند ازاینها بیگاری بکشند و اینها قبول نکرده بودند اینها را برای تنبیه فرستادند زندان گوهردشت تا سال 66زندان بود سال 66آزاد شد وقتی که آزاد شد یکماه خانه بود در این یکماه که خانه بود همهاش با ما بحث میکرد و میگفت من باید از اینجا خارج بشوم با اینکه ما موافق رفتنش نبودیم و میترسیدیم که یک بلایی سرش بیاید با اینحال خودش تماس گرفته بود با بچههایی که خودش میشناخت و از مرز میخواست خارج شود که دستگیر شد بعد از آن دیگر همهاش میرفتیم دم زندانها دم دادسرا سؤال میکردیم که بچه ما نیست دو ماه به همین منوال گذشت خیلی پریشان بودیم از همه سراغش را میگرفتیم ولی هیچ خبری از او نبود آخرین بار به پدرش گفتم من هرچه میروم به من جواب نمیدهند شاید به این دلیل که یک زن هستم و میخواهند مرا اذیت کنند حال این بار تو برو. که پدرش رفته بود و گفته بودند که آره اعدامش کردیم الآن بعد از 30سال از همه انساندوستها میخواهیم که به ما کمک کنند که این کسانی که مسبب این جنایت بزرگ شدهاند و در یک ماه سی هزار زندانی را بدون اینکه سوالی ازشان بکنند بدون اینکه بفهمند چی میخواهند اینها را همهشان را اعدام کردند و ما میخواهیم که اینها به مجازات برسند. سازمان ملل پیگیری کند و این مادرها را خوشحال کند.
از همهتان متشکرم که حرفهای مرا گوش کردید.
سید احمد غزالی - نخستوزیر پیشین الجزایر:
خانمها، آقایان بسیار مفتخرم که دوباره در مسیر دفاع از حقوق و عدالت و بهویژه در کنار مقاومت ایران با شما دیدار میکنم. و همچنین تسلیتهای خودم را از طریق شما به مردم ایران تقدیم میکنم، به مصیبتدیدگان زلزله ویرانگری که یکبار دیگر نشان داد، هلیکوپترهای رژیم و تمام ماشین جنگی آن که هر بار تظاهراتی هست و باید مواظب باشند و جاسوسی مردم را بکنند سر میرسند، الآن که باید به کمک قربانیان فاجعه طبیعی بشتابند غایب هستند. همچنین تعظیم میکنم به قربانیان تروریسم حکومتی، در 31اکتبر گذشته سازمان مللمتحد در گزارش دبیرکل خود، به قتلعام سال 88اشاره کرد. این یک راهگشایی سیاسی فوقالعاده بود. برای ما که این مسیر طولانی دشوار و سرشار از فداکاری و مقاومت را نظاره میکردیم، میدیدیم سالی نیست که بگذرد و این مقاومت به یک دستاورد ارزشمند نائل نشود. خارجشدن از لیست تروریستی که من شخصاً افتخار شرکت در فعالیتهای آنرا داشتم، این نبرد قضایی برای خارجشدن از یک لیست غیر عادلانه سرانجام به یک پیروزی منجر شد که همه ما آنرا میدانیم.
باز میگردم کمی به توطئه سکوتی که این قتلعام را در برگرفته بود. کشتاری محاسبهشده که با آرامش سازمان داده شده بود. در این سالن ناظر شهادتهای نجاتیافتگان این کشتار بودیم. این پیروزی بسیار مهم، با پیروزی بسیار مهم دیگری در سال گذشته دنبال شد که طی آن ساکنان سابق شهر اشرف توانستند از کشتاری که از سالهای متمادی پیش زمینهسازی شده بود نجات یابند.
ما الآن شهادت تکاندهنده خانم ابراهیمپور را شنیدیم که تمامی خانوادهاش بهقتل رسیدند و همچنین خانم پرندک که پسرش (امیر) مهران در شرایط مشابهی بهقتل رسید. این دو زن، تجسم وضعیت مشابه صدها هزار مادر، خواهر و همسر دیگر هستند. نمیخواهیم همراه آنها گریه کنیم و گریهکردن ما نیست که اشکهای آنها را خشک خواهد کرد، آنچه اشکهایشان را خشک خواهد کرد، اقامه عدالت است. زیرا آنچه بین همه انسانها مشترک است عطش آنها برای عدالت است و تا موقعی که این عدالت برقرار نشده، این وضعیت برای قربانیان و برای والدین آنها، حتی از فقدان عزیزانشان غیرقابل تحملتر است. سال آینده سیامین سالگرد کشتار سال ۸۸خواهد بود.
موضوع تنها برقرار کردن عدالت در مورد قربانیان نیست بلکه همچنین دومین دلیل حفاظت از صلح امنیت بینالمللی است چون این رژیم، رژیم آخوندی، بسیاری از دولتهای عرب و مسلمان و غربی انتظار داشتند که بتوان از آن استمالت بهعمل آورد، این یک دیکتاتوری مذهبی است که بیرحمترین در دوران کنونی است.
در واقعیت، معضل (رژیم) ایران این است که یک تهدید است که نمیشود با آن به مذاکره پرداخت. چیزی برای مذاکرهکردن وجود ندارد. رژیم آخوندها راهحلی را انتخاب کرده که ناظر است بر بیثباتکردن کلیة دولتهایی که میخواهد بر آنها تسلط پیدا کند و آیا نمیبینیم که از عراق آنرا شروع کرد که دولت بوش آنرا به (رژیم) ایران هدیه داد. رژیم ایران الآن در عراق سلطه و حضور دارد و از طریق حزبالله در سوریه حضور دارد و رسماً میگویند که سوریه برای آنها سی وپنجمین استان ایران است. از طریق حزبالله در لبنان حضور دارند. آنها حضور نظامی در یمن دارند، وقتی من رئیس دولت الجزایر بودم در سال 1990، متوجه شدیم که رژیم آخوندها از تروریسم در الجزایر پشتیبانی میکند و به همین دلیل بود که پرزیدنت بوضیاف تصمیم به قطع روابط دیپلوماتیک گرفت که البته متأسفانه هفت سال بعد از سر گرفته شد.
بنابراین موضوع این نیست که مردم ایران را از زیر ساطورهای جهنمی یک دیکتاتوری مذهبی رها کنیم، موضوع همچنین خدمت بهتر به صلح و امنیت در این منطقه است.
دوستان گرامی این چیزی بود که میخواستم به این مناسبت بگویم و بار دیگر میخواستم اعتماد خودم را ابراز کنم به اینکه بهیمن همه شیفتگان صلح که بیش از پیش هستند و چهرههایی که میبینم همانهایی نیستند که از ده، پانزده سال قبل میدیدم، آنها بیش از پیش هستند، اینجا در تبعید مقاومت میتینگهایی برگزار میکرد که 5هزار بودیم 10سال یا 12سال پیش و این عدد هر سال افزایش پیدا کرد و از چهار سال قبل به 100هزار رسیدهایم. درباره سازمانی که در تبعید میتینگهای 100هزار نفره برگزار میکند چه باید گفت؟
خانمها و آقایان این نکاتی بود که میخواستم بگویم، متشکرم.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر