یکشنبه، آبان ۲۸، ۱۳۹۶

گسل خطرناک زلزله، زیر بیت ولایت و دزدان اعتماد


یکی برایم تعریف می‌کرد که «روزی گفتند عزرائیل داره بچه توزیع می‌کنه! گفتم بچه‌های ما رو نگیره ما بچه نخواستیم!»
حالا عین داستان اعزام تیم های روان‌شناسی و مددکاران اجتماعی ناجا (بخوانید نیروی انتظامی جنایتکار در ایران) به مناطق زلزله‌زده است، زلزله‌زدگان بی‌نوا باید به جای یافتن پناهگاه امن در جستجوی مکانی برای حفظ مال و ناموسشان از دست این جنایتکاران باشد.
اخیراً هم دوستی برایم تعریف کرد که خانواده‌ای از اصفهان کمکهایشان را بردند برای زلزله‌زدگان در سر راه، عوامل رژیم هم کمکها را گرفتند هم کتکشان زدند و برگرداندند.
این روزها دزدیهای رژیم شما را به یاد چه چیزی می‌اندازد... . من را به یاد یک دزدی بزرگ می‌اندازد... .. دزدی اعتماد... بزرگترین دزدی تاریخ معاصر... ..
یادتان می‌آید؟. .. شش میلیون رفتند از فرودگاه تا میدان 24اسفند صف کشیدند... . و بعد تا بهشت زهرا... .. برای آن دزد! که آمده بود. و همه به او اعتماد کردند... .. همه... .. و حتی وقتی پدران ما می‌گفتند بابا به این آخوندهای مرتجع اعتماد نکنید... ما بر می‌آشفتیم که آخر برای مبارزه است... برای آزادی است...
اما او برای آزادی نیامده بود.. برای قدرت آمده بود... .. و از همان اول دست کرد در جیب مردم و اعتماد را دزدید... . بعد دست کرد در ذهن مردم و ایمان را دزدید... . و بعد دست برد در جیب خودش و خنجر را در آورد و در قلب همانها نشاند که به پای سر در قفای آزادی دویده بودند.
آن اعتماد سالهای سال هی ضربه خورد... اما بهای دزدیدن اعتماد کم نبود... .. وقتی مردم به کسی اعتماد می‌کنند... . بهایش را کی می‌پردازد؟ آنها که حرف حقی دارند. ولی مردم دیگر سخت است به آنها گوش کنند. بنابراین خونریزی شروع می‌شود. هر کلمه‌ای که از حق بگویید آن که به ناحق به او اعتماد شده یک برچسب به شما می‌زند و بعد تیغها بر سینه‌تان و طنابها بر گردنتان فرود می‌آید... .
دروغهای آن دجال را به یاد می‌آوریم: مزارع را آتش می‌زنند... .. خودشان خودشان را شکنجه می‌کنند... ... در خانه هایشان وسایل فساد اخلاقی هست... جاسوس هستند... .. می‌خواهند اسلام را نابود کنند... . مزدور آمریکا هستند... .. مزدور اسراییل هستند... .. دنبال قدرت هستند... . منافق هستند... . محارب هستند... تروریست هستند... .
و بهای این دروغها که مدتها طول می‌کشید تا اثبات شود که دروغ است چه بود؟ صدوبیست هزار شهید... ..
سالها رنج مردم ایران را دیگر خودتان به این اضافه کنید... . چون آنها هم که اعتماد کردند و سالها به این دجال سر سپردند به تدریج فهمیدند و به تدریج کنار گذاشته شدند و ضربه خوردند و بی‌اعتماد شدند و مطرود شدند... .
و حالا حد بی‌اعتمادی به نقطه‌ی صد رسیده است... ... . بی‌اعتمادی به آن دجال... . و در زیر چتر آن دجال به کل قافله‌ٔ جانیان بعد از او نگاه کنید. خودشان می‌گویند:
روزنامه بهار 26آبان 96: با عنوان خطرناکتر از گسل زلزله نوشته: «شاهد نوعی بی‌اعتمادی نسبت به نهادهای حاکمیتی هستیم. این بی‌اعتمادی که خود را در اَشکال موازی و غیررسمی کمک‌رسانی نشان داده است موضوعی است که نمی‌توان و نباید به‌سادگی از کنار آن عبور کرد. به وجود آمدن گروه‌های مردمی و شخصی مختلف و نوعی بی‌توجهی به تذکرات پیاپی مسئولان در خصوص ارسال کمک‌ها از طریق هلال احمر و نهادهای حاکمیتی از نشانه‌های روشن به وجود آمدن این بی‌اعتمادی است... . به نظر می‌رسد که چاره‌ای جز این نداریم که یکی از مهمترین دلایل به وجود آمدن این وضعیت خطرناک که در آن شاهد به وجود آمدن بی‌اعتمادی مردم به حاکمیت، مردم به مردم و حاکمیت به مردم هستیم را در حوزه سیاسی جستجو کنیم.
بعد هم به‌روشنی می‌گوید دیگر نمی‌توان به دروغ گفت که مردم بی‌اعتماد نیستند: «هیچ بیماری با کتمان بیماری‌اش به درمان نخواهد رسید. از این واقعیت گریزی نیست که بی‌اعتمادی در جامعه ایرانی موج می‌زند.»
نویسنده‌‌ٔ روزنامه‌ٔ حکومت دجالان در اینجا هم باز دارد این حقیقت را کتمان می‌کند و بی‌اعتمادی را به جامعه هم نسبت می‌دهد... اما سیل روان ماشینها که جاده‌های منتهی به مناطق زلزله‌زده را پر کرده‌اند و انبوه گروه‌های کمک‌رسان مردمی باز نشان می‌دهد که مردم تنها از همان دزد و قافله‌اش متنفر و به همانها بی‌اعتماد هستند. و بس... شعار مردم در هر قیام را به یاد بیاوریم:
ما همه با هم هستیم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر