پنجشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۹۶

قتل‌عام ۶۷ - کشتار دانش‌آموزان - شماره ۲۷ ـ کشتار دانشجویان و متخصصان - شماره ۲۸

تا این‌جا تصویری بسیار کلی، از شرایط قبل و زمان قتل‌عام به‌دست آوردیم. دیدیم که اغلب بچه‌هایی که حلق‌آویز شدن همون دانش آموزان، دانشجویان، کارگران و کسانی بودن که وقتی دیدن شاه رفت ولی آزادی نیومد پا شدن و گفتن به جای شریعت و ولایت و استبداد یه کم آزادی بدین. چیکار به‌نحوه پوشش و زندگی مردم دارین؟ بذارین مردم حرفشونو بزنن
خلاصه این‌که کتاب می‌خوندن، نشریه میفروختن، تظاهرات می‌کردن
تا این‌که خمینی روز 30خرداد سال 60، تظاهرات مسالمت آمیزشونو به رگبار بست و فردای 30خرداد هم تعدادی از دخترکان معصوم دانش‌آموز رو اعدام کرد. همونهایی که عکسشونو تو روزنامه اطلاعات انداخت و نوشت اینارو کشتیم ولی اسمشونو نمی‌دونیم صاحبانشون بیان تحویلشون بگیرن. رذالت و جنایتی که داعش امروز و تیمور و تاتار و چنگیزخان دیروز هم نکردن.بعد دیدیم که موج دستگیری و شکنجه و اعدام تو زندانها به‌شدت اوج گرفت و بعد هم صلابت و مقاومت زندونیا و مقدمات قتل‌عام و ماجراهایی که گذشت.حالا با نگاهی به طیفهای مختلف و گسترده شهیدان قتل‌عام، کمی با ابعاد جنایت آشنا بشیم
شهدای دانش‌آموز
قتل‌عام ـ‌ از مدرسه تا پای چوبه‌های دار
تو فایل صوتی آقای منتظری که مربوط به دیدار هیأت مرگ با ایشون در کشاکش قتل‌عام ـ 24مرداد 67 ـ بود و 19مرداد 95منتشر شد، یکی از اعضای هیأت مرگ گفت
«حدود بیست و چند نفر هم داریم که اینها وقتی آمدند زندان حدود 16 - 17سالشون بوده و الآن بیست و سه چهار سالشونه. حدود 40مورد از اینها که فقط سه تا امضا شده باز هنوز اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یه اتمام‌حجت دیگری هم با اینها بشه که اگه واقعاً راهی برای برگشت نبود آنوقت تصمیم گرفته بشهیعنی ما ملاحظه افراد زیر 18سال رو کردیم و
در حالی که اغلب کسانی که حلق‌آویز شدن دانش‌آموز بودن. یعنی زمان دستگیری 16یا 17سال بیشتر نداشتن. جوانان و نوجوانانی که با دنیایی رؤیا و آرزو، از تو مدرسه به اتاقهای بازجویی رفتن و بعد از 7سال شکنجه، حلق‌آویز شدن
لیلا حاجیان، سهیلا حمیدی، رؤیا خسروی، مهری درخشان‌نیا، سهیلا شمس، سهیل دانیالی، مسعود افتخاری، حمید معیری، حمید خضری و بسیاری دیگر زمان دستگیری 16سالشون بود. سودابه رضازاده، مهتاب فیروزی، فرحناز مصلحی، پروین باقری، سعید سالمی، جواد سگوند، احمدعلی وهاب‌زاده و... 15ساله دستگیر شدن. احمد غلامی فقط 13سالش بود
همه اعدام و قتل‌عام شدن. باید لحظه‌یی، فقط لحظه‌یی از این جهنمی که خمینی و خامنه‌ای برای مردم درست کردن فاصله بگیریم و کمی از دورتر و بالاتر نگاه کنیم تا بیشتر و بهتر بتونیم عمق فاجعه‌رو درک کنیم.چرا لیلا و شیوا و زهرا و سودابه که آرزو داشتن روزی معلمی فداکار یا پزشکی بی‌رنگ و یا پرستاری دلسوز برای مردمشان شوند، از پشت نیمکت مدرسه به پای چوبه‌های دار رفتن؟ چرا باید آنان که اسطوره‌های کوچک مهربانی و عاطفه در محله و فامیل بودند دستگیر و قتل‌عام شوند
چرا به‌خاطر عقیده زندان؟
چرا شکنجه؟
چرا اعدام؟
قتل‌عام ـ آخرین خنده‌ لیلا
شکنجه و آزار و اعدام دختران دانش‌آموز نه فقط در سال 67که از سال 60به‌علت عقیده و به جرم مخالفت با تبعیض و نابرابری از سال 60با کینه‌یی حیوانی همراه بود. بسیاری از دختران در سنین زیر 18سال در همان سالهای اول دهه شصت پر کشیدند و بسیاری از همان پرندگان خونین‌بال پس از هفت سال تحقیر و زنجیر و شکنجه بی‌هیچ دلیل و بهانه‌یی در مرداد 67طناب دار را بوسیدند
چرا؟
با کدام قانون؟
قتل‌عام ۶۷ ـ کشتار دانشجویان و متخصصان _ شماره ۲۸

سطح فرهنگ، موقعیت و تحصیلات زندانیان سیاسی، همیشه یکی از عوامل کینه‌کشی، قیاس و حسادت پاسداران زندان بود. چون مشتی لُمپنِ بی‌شعور و بی‌آبرو، با انبوه عقده‌های سیاسی و اجتماعی یهو روبه‌رو شدن با آگاه‌ترین انسانها و ناب‌ترین عواطف انسانی تو زندون. حاج داود رحمانی _جلاد قزلحصار_ وقتی با دانشجو، مهندس یا دکتر روبه‌رو می‌شد ول کن نبود. حتی از اونایی که عینک داشتن متنفر بود. می‌گفت ازاون عینکت معلومه هم جنبشی هستی هم کتابخون، هم سرمایه‌دار، هم عامل استکبار
دانشجو بودن و داشتن تحصیلات عالی از نظر زندانبان و پاسدار و حاکم شرع! گناه بود. می‌گفتن ما حریف بچه مدرسه‌ایها نمی‌شیم کسی که دانشجو یا دکتر یا مهندسه نفاق تو وجودش رسوخ کرده و... تنها راهش سینه دیواره. از فرط حسادت و رذالت، چشم دیدن هیچ کدوم از دانشجوهارو نداشتن. این کینه و دشمنی تو بند زنان به‌علت پایه‌های ایدئولوژیک و تفکرات پوسیده زن‌ستیز و مردسالار به مراتب بیشتر بود. حتی زنان پاسدار هم به‌علت حسادت و حقارت‌های اجتماعی و... نمی‌تونستن با این واقعیت کنار بیان.یکی از خواهران مجاهد نوشته: وقتی یکی از زنان پاسدار به نام نادری درِ سلول رو باز کرد و با دختر مجاهدی که دانشجوی پزشکی بود روبه‌رو شد، بی‌مقدمه گفت: یعنی تو دانشگاه می‌رفتی؟ چطور خانوادت گذاشتن درس بخونی؟ حالا می‌خواهی بگی بیشتر از ما می‌دونی؟. بعد هم بهانه‌یی و کابل و
تو جریان قتل‌عام 67 هم روی دانشجویان خیلی حساس بودن. به همین علت بسیاری از شهیدان‌رو دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهها تشکیل می‌دادن.. مثلاً
دکتر محسن مهرانی، دکتر منصور پایدار، دکتر طبیبی نژاد، دکتر شورانگیز، مهندس فضیلت علامه، مهندس افسانه شیرمحمدی، دکتر فرزین نصرتی، محسن فغفور مغربی، دکتر مقصود و منصور حریری، دکتر علی درودی، محمود احمدیانی، مهرداد اردبیلی، محمد جنگ زاده، محسن وزین، محمد کرامتی، روشن بلبلیان، ابوالقاسم ارژنگی، محسن بهرامی، عباس پورساحلی... در کینه‌های کور پاسداران سریع روانه قتلگاه و قتل‌عام شدن
البته جرم اصلی همون کلمه ممنوعه _مجاهد_ بود اما مدرک تحصیلی، [به قول ناصریان] ویزای عبور به راهرو مرگ
قتل‌عام ـ کشتار دانشگاهیان در جریان قتل‌عام 67
نسرین فیضی در کتاب خاطراتش می‌نویسد
اما اعدام خواهران و همرزمان دانشجویم اصلاً برایم تعجب‌آور نبود. قشر دانشجوی جامعه ایران، از بعد از انقلاب 22بهمن در صف اعدام بودند. با یورش پاسداران خمینی در انقلاب فرهنگی به دانشگاهها، حکم تصفیه و اخراج دانشجویان این کشور، همراه با بستن دانشگاهها، از طرف خمینی صادر شد. او دانشگاه را مرکز فساد و همه دانشجویان کشور را ضدانقلاب و محارب می‌نامید. با این طرز تلقی از دانشگاه، نفس دانشجو بودن، خودش یعنی محاربه با خدا و این با فرهنگ زن‌ستیز آخوندی، در مورد دختران دانشجو، ضریب می‌خورد. با منطق خمینی، دختر به دنیا آمده باشی، دانشجو باشی، مجاهدین هم انتخاب کرده باشی؛ دیگر واویلاست، چون این دختر، محکوم به سه بار اعدام است! شمشیر خونچکان خمینی ضدفرهنگ و ضدهنر، همه دانشجویان را در برگرفت. کما این‌که همه خواهران دانشجوی زندانی از سال 60، بر این باور بودند که آنها فقط به صرف دانشجو بودنشان، آزاد نخواهند شد
خواهران مجاهد و شیرزنان دلاوری چون شهدای مجاهد خلق
'فروزان عبدی' دانشجوی رشته تربیت‌بدنی تهران و عضو تیم ملی والیبال زنان ایران، 'راضیه آیت‌الله‌زاده شیرازی' دانشجوی فیزیک، 'نیره فتحعلیان' و 'عفت اسماعیلی' دانشجوی تهران، 'شورانگیز کریمی ' دانشجوی پزشکی، 'پروین حائری' دانشجوی فوق‌لیسانس زبان دانشگاه تهران، 'سودابه منصوری' دانشجوی تهران، 'سودابه شهپر' دانشجوی تهران، حوریه بهشتی تبار دارای دو فوق‌لیسانس و یک لیسانس از دانشگاههای تهران، 'هما رادمنش' دانشجوی تهران، 'فضیلت علامه' دانشجوی مهندسی الکترونیک، 'مینا ازکیا' دانشجوی تربیت معلم، 'سیمین بهبهانی دهکردی' و 'زهرا شب زنده دار'، دانشجویان پزشکی مجتمع پزشکی طالقانی تهران، 'اعظم طاقدره' دانشجوی مهندسی شیمی علم و صنعت تهران، 'مهین قربانی' فیزیک دانشگاه تربیت معلم تهران، 'مریم گلزاده غفوری' و 'فریبا عمومی' دانشجویان ریاضی دانشگاه تهران، و دهها دانشجو و مهندس و پزشک و پرستار که با دفاع از آرمان آزادی جاودانه شدند
ادامه دارد
https://www.mojahedin.org/News/203430

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر