زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز طی یادداشتی از زندان گوهردشت کرج نوشت:
برای محسن بابایی؛ فرج الله حاتمی و همراهانشان که در سحرگاه شوم ۳۰ فروردین اعدام شدند.
مزدوران کور خواندند تهدید و ارعاب فعالان سیاسی و حقوقبشری راه به جایی نخواهد برد.
سحرگاه چهارشنبه ۳۰ فروردین ۹۶ در اوج قساوت و بیرحمی بار دیگر زندانیان رجایی شهر به دست جلادان و آدم کشان رژیم آخوندی اعدام شدند. فرج الله حاتمی؛ عیسی ابراهیمی؛ محسن بابایی؛ سعید رشتی و حسن جوادی به همراه تعدادی دیگر از زندانیان توسط رژیم منحوس اسلامی قصاص و اعدام شدند.
محسن بابایی با وجود اینکه مرتکب قتل ناخواسته شده بود اما او یک زندانی عادی نبود.
او جوانی ۲۹ ساله؛ پرشور؛ عدالتخواه؛ انساندوست به تمام معنا؛ یار زندانیان سیاسی در زندان بود. عشق به کار سیاسی حقوقبشری او را به زندانیان سیاسی چون شاهرخ زمانی فقید، ارژنگ داوودی، بهنام ابراهیمزاده سه تن از چهرههای برجسته شناخته شده سیاسی حقوقبشری نزدیک کرده بود. محسن همواره به طرق مختلف زندانیان سیاسی حقوقبشری را مورد حمایت خود قرار میداد.
سالها هم بندی و هم اتاقی بودن در کنار بهنام ابراهیمزاده فعال کارگری حقوقبشری و استفاده از تجربههای فعالیتهای بهنام او را به یک زندانی معترض به حاکمیت و یک انساندوست عاشق کار سیاسی حقوقبشری تبدیل کرده بود. او همچون زندانیان سیاسی در مقابل مسئولان و زندانبانان میایستاد و مقاومت میکرد. او همچنین در افشای مسئولان فرهنگی از جمله معینیان نقش به سزایی داشت. حاصل این همراهی و هم صدایی با زندانیان سیاسی؛ از محسن نوشتهها و گفتههایی در محکومیت اعدام همبندیانش خصوصاً زندانیانی چون فرزاد تقوی میرمحمد موسوی و حادثه پلاسکو و مرگ دلخراش آتشنشانها به جای مانده است.
بهنام ابراهیمزاده توانست در طول این سالها تمام تجربیات سیاسی و کاری فعالیت خود را نه تنها در اختیار محسن بلکه در اختیار تمامی زندانیانی که شم سیاسی اعتراضی دارند؛ انتقال بدهد و آنها را به مسائل سیاسی و حق و حقوق خود آگاه کند.
اعدام محسن بابایی؛ فرج الله حاتمی و همراهانشان با وجود تمام تلاش رژیم ضدبشری ولایت فقیه برای سانسور و مسکوت ماندن آن مثل همه اعدامهای قبلی از دید چشم زندانیان سیاسی و حقوقبشری پنهان نماند و بهشدت رسانهیی شد و خشم مزدوران حکومتی را برانگیخت. از همان لحظه انتقال محسن و دیگر زندانیان به سلول انفرادی برای اجرای قصاص و اعدام؛ بهنام با هماهنگی و اجازه خانواده محسن از هیچ تلاشی برای توقف اجرای حکم و به تأخیر انداختن حکم محسن دریغ نکرد.
او با دوستانش در خارج از زندان با خانواده محسن حتی شاکی وی و دیگر زندانیان در ارتباط بودند. برای جلب رضایت شاکی لحظهای آرام نگرفتند و از پای ننشستند. خانواده محسن حتی عکسهایی را از فرزندشان در اختیار فعالان رسانهیی و حقوقبشری قرار دادند.
اکنون با اعدام این چند زندانی و محسن بابایی افراد اجیرشده از طرف وزارت اطلاعات؛ تعدادی از فعالان سیاسی و حقوقبشری و زندانی سیاسی بهنام ابراهیمزاده را تهدید کردند و خط و نشان کشیدند که نباید اعدام محسن را رسانهیی میکردید. به وزارت اطلاعات و مزدوران کرایهای باید گفت که فعالان سیاسی و حقوقبشری برای هیچ فعالیتی از شما و مزدورانتان؛ از شما آدمکشان وحشی ولایت فقیه اجازه نمیگیرند.
آنها فعالیتهای حقوقبشری و بشردوستانه خود را با وجود تهدید فشار و ارعاب شما آدمکشان ولایت فقیه با قدرت تمام ادامه خواهند داد و در دفاع از انسان و علیه اعدام لحظهای کوتاه نخواهند نشست. همچنانکه ارژنگ داوودی؛ شاهرخ زمانی؛ بهنام ابراهیمزاده با وجود تهدید و ارعاب؛ تحت فشار بودن در زندان اوین قبل و بعد از ماجرای ۲۸ فروردین ۹۳ در حمله گارد وحشی به بند ۳۵۰ اوین لحظهای دست از فعالیت سیاسی و حقوقبشری نکشیدند.
فرجام سخن اینکه اعدام این جوانان لکه ننگی بر پیشانی رژیم منحوس آخوندی و تجلی چهره شنیع جمهوری اسلامی که مدعی رعایت الفبای حقوقبشری اسلامی است.
مرگ محسن بابایی؛ فرج الله حاتمی و همراهانشان به خانوادههایشان به همه کسانی که در این چند روز با اطلاعرسانی برای توقف اعدام این جوانان لحظهای آرام ننشستند و از هیچ تلاشی دریغ نکردند؛ به همه انسانهای که قلبشان برای آزادی و انسانیت و حقوقبشر میتپد؛ تسلیت میگوییم.
با امید به لغو اعدام و قصاص و قوانین ضدبشری اسلامی که هیچ انسانی با قوانین متحجرانه جانش را از دست ندهد.
مرگ بر رژیم ضدبشری آخوندی
زنده باد آزادی
مهدی فراحی شاندیز
زندانی سیاسی از زندان جهنمی رجایی شهر
اردیبهشت ماه ۹۶.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر