جمعه، بهمن ۲۲، ۱۳۹۵

انقلابی که نه مرد و نه خاکستر شد ـ مسعود رجوی، 22بهمن 1373

 -افسوس که به علت کمبود سطح آگاهی و تشکّل و ضعف قوای انقلابی - که از آثار نیم‌قرن دیکتاتوری پهلوی بود‌...
 رهبری انقلاب به دست خمینی، این دزد بزرگ امید و اعتماد مردم، افتاد. اگر‌چه رژیم استبداد مذهبی او، در قیاس با رژیم شاه، صدبار جنایتکارتر از آب درآمده است، امّا اراده مردم برای پیگیری شعارهایی که در انقلاب ضدسلطنتی به‌خاطرش به‌پا خاستند، هرگز سست نشد.‌ به یمن همین اراده ملی و انقلابی و مقاومتی که با تقدیم یک صد هزار شهید در برابر رژیم ضدانسانی و ضدایرانی خمینی شکل گرفت، خوشبختانه انقلاب نه مرد و نه خاکستر شد، بلکه در مداری متکاملتر، تداوم و تعمیق پیدا نمود
انقلاب ضدسلطنتی در روزهای پرجوش و خروش بهمن57، سرشار از شور و اشتیاق مردمی بود که در سراسر ایران برای کسب آزادی و استقلال به‌پا خاسته بودند و در برابر گلوله‌های مزدوران شاه سینه سپر می‌کردند. در سالهای پیش از آن نیز گرانقدرترین فرزندان مبارز و مجاهد ایران‌زمین، برای تحقق همین شعارها جان فدا کردند و راه گشودند. امّا وقتی که رهبری انقلاب به‌دست کسی افتاد که هرگز انقلابی نبود، هیچ‌گاه برای آزادی نجنگیده و از مخالفت با مبارزه مسلحانه انقلابی دست بر نداشته بود، در زیر چتر سیاسی او انبوهی مدعیان، مثل علفهای هرز، سبز شدند که در میوه‌چینی و فرصت‌طلبی بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند. از این‌رو، از فردای پیروزی انقلاب در 22بهمن، همه چیز در تیرگی و تردید فرو رفت و ضروری بود که ماهیت و مواضع هر کس و هر نیرو بر سر مسائل مشخص سیاسی روشن شود. باید معلوم می‌شد که چه کسانی در برابر ارتجاع و انحصارطلبی می‌ایستند و چه کسانی مجیز خمینی و «خط ضدامپریالیستی امام» را می‌گویند. چه کسانی قانون اساسی ولایت‌فقیه را می‌پذیرند و چه کسانی به آن «نه» می‌گویند و حمله و هجوم چماقداران و قداره‌بندان ارتجاع و سرکوب و شکنجه و اعدام را به جان می‌خرند. چه‌کسانی در برابر سلطه کامل دیکتاتوری به مقاومت برمی‌خیزند و چه‌کسانی تسلیم می‌شوند و بر جنگ و سرکوب خمینی صحه می‌گذارند. چه‌کسانی بر شعار صلح و آزادی و بر سرنگونی تام و تمام رژیم ضد‌مردمی خمینی پای می‌فشارند و چه‌کسانی، در توهم استحاله رژیم و به طمع مذاکره با آن به مقاومت پشت می‌کنند و در آرزوی میانه‌رو شدن آخوندها و جستجوی جایی در زیر قبای آنها، شعار «البته خمینی» سر می‌دهند
در چنین مسیری بود که جنبش مقاومت شکل گرفت و اجازه نداد که خمینی همه استعدادهایی را که انقلاب ضدسلطنتی شکوفا کرده بود، در ماشین جنگ و سرکوب خود منهدم کند و ارزشها و آرمانهای انقلاب را برای همیشه به‌فراموشی بسپارد. مقاومت در برابر ارتجاع و انحصارطلبی و سرکوب زنان، از همان فردای روی کارآمدن خمینی آغاز شد و تا زمانی که کوچکترین اثری از آزادیها برجا بود، به‌صورت سیاسی و مسالمت‌آمیز در سراسر کشور استمرار و گسترش پیدا کرد. وقتی هم که در 30خرداد1360، خمینی از پس گروه‌های چماقدار و اوباش سرکوبگرش بیرون آمد و خود شخصاً دستور آتش‌گشودن به روی تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم تهران را صادر کرد، پیشتازان مقاومت مردمی، در قیام به وظیفه میهنی و آغاز مقاومت مسلحانه انقلابی برای سرنگونی استبداد خون‌آشام مذهبی درنگ نکردند.‌ این مقاومت بود که نخستین ائتلاف پایدار ملی و میهنی (شورای ملی مقاومت) را برای جایگزینی رژیم آخوندی بنیان نهاد و در مسیر پیشرفت نظامی و استراتژیکی خود، ارتش آزادیبخش ملی ایران را برپا نمود
https://www.mojahedin.org/news/133332/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر