بعد از گسترش پدیده کودکان کار در شمال سوریه، بسیاری از کودکان مجبور شدند مدارس خود را ترک کرده و به خیابانها برای یافتن کار سرازیر شوند تا لقمه نانی برای خود و خانوادههایشان فراهم کنند
سن او از 13سال تجاوز نمیکند و جای طبیعی او نیز قطعاً اینجا نیست. احمد از فرزندان شهر حلب، یکی از هزاران کودکی است که مدرسه را ترک کرده و به دلایل مختلف، به شغل آزاد روی آورده است.
احمد: «من در حلب و در مدرسه بودم که جنگ شد. بعد هم به اینجا کوچ کردیم. من مدرسه را ترک کردم و مجبور شدم به تعمیر خودرو روی بیاورم تا خانوادهام را در زندگی کمک کنم بهعلت وضعیت امنیتی اینجا من در این جا کار میکنم.
من در هفته 3هزار لیره دستمزد میگیرم. البته مدرسه بهتر بود اما مجبور شدیم بهعلت جنگ آنجا را ترک کنیم»
وضعیت حسن تفاوت چندانی با وضعیت احمد ندارد. حسن نیز در تعمیرگاه خودرو کار میکند. او نیز بعد از رانده شدن از حلب، درس و مدرسه را ترک کرده و بهکار پناه آورده است.
حسن: «ما در حلب بودیم و مدرسه میرفتیم بعد از حوادثی که رویداد من درس را رها کردم و به این جا آمدم و کار را شروع کردم. من با مبلغی که میگیرم به خانوادهام کمک میکنم. طبعاً مدرسه بهتر از کارکردن در اینجاست. در مدرسه آدم یاد میگیرد و میتواند بخواند و بنویسد من الآن اسم خودم را هم بلد نیستم، بنویسم».
پدیده کودکان کار اخیراً بهطور گسترده در شمال سوریه در حال افزایش است. بهویژه در مناطقی که کمپهای آوارگان وجود دارد. جایی که بسیاری از کودکان در این کمپها، به جستجوی کار روی میآورند. حتی اگر این کار در مقابل مبالغ بسیار ناچیز باشد. وضعیت طوری است که کودکان، نان آور خانواده شدهاند.
ابو یوسف: «همه کودکان، کار میکنند. مدرسهای وجود ندارد. همه بمباران شدهاند. نه کاری و نه شغلی هست. به همین خاطر به جستجوی کار میروند. بسیاری از کودکان در خیابانها گدایی میکنند. همه جا ویرانی و خرابی است»
کودکان کار، پدیدهای است که بنا به گفته متخصصان، به روشنگری گسترده اهالی و کودکان برای ضرورت آموزش، و فعالیت و دخالت فوری سازمانهای انسانی برای تأمین خانوادههای نیازمند و بیسرپرست نیاز دارد.
https://www.mojahedin.org/news/193162/
احمد: «من در حلب و در مدرسه بودم که جنگ شد. بعد هم به اینجا کوچ کردیم. من مدرسه را ترک کردم و مجبور شدم به تعمیر خودرو روی بیاورم تا خانوادهام را در زندگی کمک کنم بهعلت وضعیت امنیتی اینجا من در این جا کار میکنم.
من در هفته 3هزار لیره دستمزد میگیرم. البته مدرسه بهتر بود اما مجبور شدیم بهعلت جنگ آنجا را ترک کنیم»
وضعیت حسن تفاوت چندانی با وضعیت احمد ندارد. حسن نیز در تعمیرگاه خودرو کار میکند. او نیز بعد از رانده شدن از حلب، درس و مدرسه را ترک کرده و بهکار پناه آورده است.
حسن: «ما در حلب بودیم و مدرسه میرفتیم بعد از حوادثی که رویداد من درس را رها کردم و به این جا آمدم و کار را شروع کردم. من با مبلغی که میگیرم به خانوادهام کمک میکنم. طبعاً مدرسه بهتر از کارکردن در اینجاست. در مدرسه آدم یاد میگیرد و میتواند بخواند و بنویسد من الآن اسم خودم را هم بلد نیستم، بنویسم».
پدیده کودکان کار اخیراً بهطور گسترده در شمال سوریه در حال افزایش است. بهویژه در مناطقی که کمپهای آوارگان وجود دارد. جایی که بسیاری از کودکان در این کمپها، به جستجوی کار روی میآورند. حتی اگر این کار در مقابل مبالغ بسیار ناچیز باشد. وضعیت طوری است که کودکان، نان آور خانواده شدهاند.
ابو یوسف: «همه کودکان، کار میکنند. مدرسهای وجود ندارد. همه بمباران شدهاند. نه کاری و نه شغلی هست. به همین خاطر به جستجوی کار میروند. بسیاری از کودکان در خیابانها گدایی میکنند. همه جا ویرانی و خرابی است»
کودکان کار، پدیدهای است که بنا به گفته متخصصان، به روشنگری گسترده اهالی و کودکان برای ضرورت آموزش، و فعالیت و دخالت فوری سازمانهای انسانی برای تأمین خانوادههای نیازمند و بیسرپرست نیاز دارد.
https://www.mojahedin.org/news/193162/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر