جمعه، آذر ۰۵، ۱۳۹۵

ترانه اى براى روز جهانى حذف خشونت عليه زنان


دستانم را به سوي آسمان بلند ميكنم
بر روي زانوانم دعا ميكنم
نه من ديگر نميترسم
من از اين در عبور خواهم كرد

دنيايي را ميبينم كه در آن بدور از ستم، آزاد و ايمن زندگي مي كنيم 
در اين دنيا تعرض و بدرفتاري نيست و زنان مايملك كسي نيستند
تو هيچوقت صاحب من نبوده اي
تو حتي مرا نميشناسي
من نامرئي نيستم، شگفت انگيزم
براي اولين بار تپش قلبم را احساس ميكنم
من زندگي را احساس ميكنم و احساس خيلي خوبي دارم
من به زندگي عشق مي ورزم
من آرزو دارم
به اندازه كافي تحمل كرده ام و ميخواهم فريادهاي پراز درد را متوقف كنم
قوانين كهنه را مي شكنم
درد را متوقف ميكنم
و همه چيز را دگرگون ميكنم. زمان آن رسيده كه زنجير را بشكنيم بله زنجير را بشكنيم
در ميان اين همه آشوب ما ايستاده ايم
من ميدانم كه دنياي بهتري وجود دارد
دست در دست خواهران و برادرانت بگذار و سراغ همه دختران و زنان برو

جسم من متعلق به من است
ديگر بهانه كافي است
ديگر اذيت و آزار كافي است
ما مادر هستيم، ما معلم هستيم

من به زندگي عشق مي ورزم
 من آرزو دارم
به اندازه كافي تحمل كرده ام و ميخواهم فريادهاي پراز درد را متوقف كنم
قوانين كهنه را مي شكنم
درد را متوقف ميكنم
 و همه چيز را دگرگون ميكنم زمان آن رسيده كه زنجير را بشكنيم بله زنجير را بشكنيم

جسم من متعلق به من است 
ديگر بهانه كافي است
ديگر اذيت و آزار كافي است
ما مادر هستيم، ما معلم هستيم

من به زندگي عشق مي ورزم
من آرزو دارم
به اندازه كافي تحمل كرده ام و ميخواهم فريادهاي پراز درد را متوقف كنم
قوانين كهنه را مي شكنم
درد را متوقف ميكنم
 و همه چيز را دگرگون ميكنم زمان آن رسيده كه زنجير را بشكنيم بله زنجير را بشكنيم

من به زندگي عشق مي ورزم
من آرزو دارم
به اندازه كافي تحمل كرده ام و ميخواهم فريادهاي پراز درد را متوقف كنم
قوانين كهنه را مي شكنم
درد را متوقف ميكنم
 و همه چيز را دگرگون ميكنم
زمان آن رسيده كه زنجير را بشكنيم
بله زنجير را بشكنيم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر