کارزار دادخواهی قتلعام شدگان 67؛ در روز 25 مهر با ثبت شکایت مریم اکبری منفرد؛ زندانی سیاسی در بند؛ در فرازی برافراشتهتر از قبل؛ اقشار مختلف مردم به جان آمده از حاکمیت قتلعام را با خود همراه کرد. این فراخوان در بستر کارزار دادخواهی؛ شتاب و شوق ایستادگی و حمایتی را برانگیخت که از واقعیترین قطببندی جامعه ایران یعنی مردم و مقاومت ایران در یک سو و حاکمیت دژخیمان با تمامی باندها و دستجاتش در سوی دیگر، برمی خاست. شگفت اینکه پیشاپیش همه؛ کانونهای خیزش برای دادخواهی از دل زندانها و در گذر بیباک از شکنجهگاههای قرونوسطایی و سراپا رشادت بیاعتنایی به تکرار قتلعامهای روزانه؛ پژواک این خواست بود که: آمدهایم که بمانیم تا تحقق مجازات ولایت دژخیمان و دژخیمان ولایت… یا
...مرگ یا آزادی
عبور شتابان و گسترده خواست دادخواهی و محاکمه ولایت قتلعام؛ تا اعماق جامعه ایران؛ با ثبت شکایت مریم اکبری منفرد؛ ناقوس فاز پایانی مصونیت از جنایت را در سراپرده ولایت قتلعام و حاکمیت اعدام و جنایت به صدا درآورد
مریم اکبری منفرد زندانی سیاسی که هفتمین سال از محکومیت 15 سالهاش را در بیرحمانهترین شرایط در زندان اوین و با بیماریهای حاد و ممانعت از درمان میگذراند؛ بیاعتنا به شکنجه و فشارهای طاقتفرسای دژخیمان؛ اولین شکایت رسمی و علنی خانواده زندانیان سیاسی اعدام شده در دهه ۶۰ در داخل ایران را به ثبت داد و با ثبت این شکایت در دادسرای تهران و با استناد به مفاد فایل صوتی که پیش از آن از گفتگوی آقای منتظری، قائممقام وقت خمینی با مسئولان قتلعامهای سال 67 منتشر شد، خواهان 'پیگیری و محاکمه عوامل اعدامهای دهه ۶۰ و کشتار جمعی زندانیان در سال ۶۷، اعلام اسامی دفن شدگان در گورهای جمعی و گورستان خاوران و ارائه و انتشار کیفرخواست محکومان و اعدام شدگان دهه ۶۰' شد
:نتیجه البته پیشاپیش روشن بود عفو بین الملل در روز 13 آبان در یک فراخوان فوری اعلام کرد
«زندانی عقیدتی مریم اکبری منفرد که دوره محکومیت 15 ساله خود را در زندان اوین میگذراند از دسترسی به درمان پزشکی محروم است. بعد از پرکردن یک فرم شکایت بهدنبال یک بررسی رسمی برای قتلعام زندانیان سیاسی از جمله خواهر و برادرش در تابستان 1988 او با اقدامات تلافیجویانه مواجه است. مقامات رسمی ایران از بردن مریم اکبری منفرد به قرار پزشکی برنامهریزی شده در بیرون از زندان بهمنظور معالجه بیماریهای تیروئید و روماتیسم مفاصل او امتناع میکنند. دادیار زندان اوین روز 24 اکتبر به خانواده وی گفت که قرار پزشکی وی منتفی شده زیرا او بیش از حد گستاخ شده است. این اظهارات اشاره به یک شکایت توسط مریم اکبری منفرد از داخل زندان در روز 18 اکتبر دارد که خواهان یک تحقیقات رسمی درباره اعدام های دستجمعی در سال 1988 که برآورد میشود در رابطه با 5000 زندانی سیاسی، از جمله برادر و خواهر او
...است
درخشش این دلاوری و پیشگامی در دادخواهی از ولایت قتلعام آن هم از درون سلولهای شکنجه و در اسارت دژخیمان تا آنجا
:بود که عفو بینالملل در همین فراخوان فوری افزود
«مریم اکبری منفرد اوایل صبح 31 دسامبر 2009 دستگیر گردیده و برای 5 ماه خانوادهاش از سرنوشت و محل او بیخبر بودند. در ماه می 2010 او در مقابل دادگاه انقلاب تهران حاضر شد و بهخاطر چندین اتهام از جمله، ”محاربه ”بهخاطر عضویت در گروه ممنوعه اپوزیسیون که به سازمان مجاهدین خلق ایران شناخته میشود، به 15 سال زندان محکوم شد. پروسه قضایی که طی شد بهشدت ناعادلانه بود و حکم تنها بر اساس یک فاکت که او تماسهای تلفنی با نزدیکانش که عضو سازمان مجاهدین خلق ایران هستند؛ داشته و یکبار به دیدار آنها در نزدیک کمپ اشرف متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق رفته بود؛ صادر شد
(سایت عفو بینالملل ۱۳ آبان 95)
شکایت شجاعانه زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد برای رسیدگی به چرایی و چگونگی اعدام چهار خواهر و برادرش که در دهه ۶۰ اعدام شدهاند، منجر به ممنوع الملاقاتی و تهدید او به 'سختتر شدن وضعیتش در زندان ' شد. سایت عدالت برای ایران نوشت: «یکی از مقامات دادستانی تهران گفت: دستور قطع ملاقاتهای این زندانی با فرزندان و همسرش از “بالا ”صادر شدهاست! وی همچنین در یک پاسخ شفاهی به خانواده این زندانی سیاسی اعلام کرده است: او چه چیزی را میخواهد بداند؟ آنها که خواهر و برادرش را اعدام کردهاند حالا یا مردهاند یا پیر شدهاند و خواهر و برادرش هم احتمالاً در خاوران دفن شدهاند. این مقام دادستانی تهران همچنین به خانواده اکبری منفرد گفته است که چنین شکواییههایی هیچ نتیجه و فایدهیی ندارد و فقط میتواند وضعیت او را در زندان سختتر کند و مانع مرخصی یا آزادی او شود… اشاره مقام دادستانی تهران به دفن احتمالی خواهر و برادر مریم اکبری منفرد در خاوران در حالی صورت میگیرد که گزارش شاهدان عینی حاکی از ریختن پیکر اعدامشدگان در گورهای جمعی در این مکان، بهطور مخفیانه و بدون رعایت تشریفات کفن و دفن است… مریم اکبری منفرد در شکواییه خود نوشته است: ”برادر کوچکترم عبدالرضا اکبری منفرد در سن ۱۷ سالگی در سال ۵۹ بهدلیل اینکه نشریه مجاهد پخش میکرد دستگیر و به سه سال حبس محکوم شده بود اما با وجود اینکه سالها بود مدت حبس خود را گذرانده بود مقامات قضایی از آزادی او خودداری کرده بودند و در سال ۶۷ اعدام شد
درمراسم شب هفت برادر دیگرم علیرضا اکبری منفرد که در ۲۸ شهریور سال ۶۰ به اتهام هواداری از مجاهدین اعدام شده بود، مأموران امنیتی به برگزار کنندگان مراسم حمله کردند.. و حضار از جمله مادر و خواهرم رقیه اکبری منفرد را نیز دستگیر کردند... خواهر اینجانب که مادر یک دختر خردسال بود، به ۸ سال زندان محکوم شد و در سال ۶۷ در حالی که فقط یک سال تا پایان اتمام مدت محکومیتش باقی مانده بود، اعدام شد“». (سایت عدالت برای ایران 5 آبان 95)
اما ممنوعیت ملاقات و فشارها بر مریم اکبری منفرد از آن جا که شکایت او دادنامه خلقی اسیر است که جز بر افق محاکمه ولایت قتلعام چشم ندوختهاند و از درون زندانها تا شهرهای سراسر میهن با مریم همراه شدند؛ تنها یک پیام داشت: مریم اکبری منفرد زن پیشتازی که از درون سلولهای شکنجه و اعدام گرز گران دادخواهی را با اولین ثبت شکایت از عاملان قتلعامهای 60 و 67 از درون زندان؛ بر سر ولایت قتلعام و دستگاه کشتارش فرود آورد؛ نشان داد که فاز مصونیت از مجازات قاتلان به پایان رسیده است. اکنون کارزار دادخواهی وجب به وجب خاک گورهای جمعی گمنام و حرف به حرف نامهای اعدام شدگان پنهان را میکاود و آوار گران سیاست پنهان سازی جنایت را بر سر ولیفقیه اعدام و دستگاه کشتار تحتامر او فرود میآورد
این فریاد حق ستانی و این آواز بلند دادخواهی به زیباترین وجه هم از زندانیان سیاسی دربند و هم از مردم در شهرهای سراسر
...میهن پاسخ گرفت. خروشی که اوج میگیرد و ادامه مییابد
ـ رضا اکبری منفرد زندانی سیاسی از گوهردشت کرج در 13 آبان به خانم عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمـان ملل نوشت: «این هفته برای ملاقات رفتم و متوجه شدم خواهرم مریم اکبری منفرد ممنوعالملاقات است، جهت اطلاع شما رضا اکبری منفرد در زندان گوهردشت هستم و خواهرم مریم اکبری منفرد در زندان اوین و این هفته از طریق خانواده مطلع شدم که خواهرم ممنوعالملاقات شده و از ملاقات فرزندانش با او جلوگیری کردهاند و علت را هم صراحتاً نامه ایشان بهخاطر دادخواهی از عاملان کشتار 1367 اعلام کرده و گفتهاند ' شما آبروی نظام را میبرید ' یعنی نامهایشان مبنی بر نشاندادن محل دفن خواهر و برادرانمان و توضیح خواستن از اینکه چرا آنها را بدون هیچ دلیل مشخص و در حالی که سالیان محکومیتشان را در زندان میگذراندند، اعدام کرده اید را جزو 'اسرار نظام ' و موجب آبروریزی تلقی میکنند و تازه حرف زدن راجع به آن را هم بعد از 28 سال کماکان جرم و اقدام علیه امنیت قلمداد میکنند
پیش از این هم خودم را بهخاطر نوشتن نامه مشابه در دادخواهی آن کشتار، تحت فشارِ قطع ملاقات قرار دادند ولی آنچه که باعث نوشتن این نامه به شما شد این است که در وحله اول 'اعتراض آنها به خواهرم که چرا راجع به قتلعام 67 نوشتهای و بعد ممنوعالملاقات کردن او ”خود نوعی اعتراف به آن جنایت است… در این سیستم قضایی و حکومت نه تنها هیچ مرجعی برای تظلمخواهی وجود ندارد بلکه 'دادخواهی ' خود فی نفسه جرم تلقی میشود
ـ شماری از زندانیان سیاسی هم زنجیر او در گوهردشت در 13 آبان با امضای یک بیانیه در حمایت از دادخواهی مریم اکبری از جمله نوشتند: … همه میدانیم اعضای هیأت مرگ هماکنون وقیحانه بر سر کار و به جنایات خود مشغولند. عاملان قتلعامهای تابستان 67 چه مرده باشند و چه زنده، این جنایت علیه بشریت به پای رژیم ولایت فقیه و بنیانگذار و مقامات درجه اولش نوشته شده و ننگ تاریخی آن به نامشان ثبت و محفوظ است و باید که منتظر محاکمه و مجازات خود باشند. ما امضا کنندگان از سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج ضمن همراهی و همدردی با مریم اکبری منفرد و حمایت از جنبش دادخواهی همه خانوادههای شهدای تابستان 67؛ توجه مجامع بینالمللی و حقوقبشری و بهویژه گزارشگر ویژه حقوقبشر، خانم عاصمه جهانگیر را به اعمال فشار بر این خانوادهها جلب میکنیم
ـ جمعی از معلمان بازنشسته در تهران در نامه به رعدالحسین کمیسرعالی حقوقبشر و خانم عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه سازمان ملل نوشتند: «خانم مریم اکبری منفرد به جرم محاربه به پانزده سال زندان محکوم شده است. آیا برای جامعه جهانی فقط تولید بمب اتم مهم است… آیا حقوق انسانی مهم نیست؟ ما جمعی از معلمان در تهران حمایت خودمان را از دادخواهی خانم مریم اکبری منفرد که سه تن از اعضای خانوادهاش به دست نظام دیکتاتوری ولایت فقیه اعدام شدهاند اعلام میداریم. شایان ذکر است که در حال حاضر خانم مریم اکبری تنها بهدلیل دادخواهی از قتلعام 67 به دستور نظام سرکوبگر ولایت فقیه تحت شدیدترین فشار در زندان قرار گرفته است». آنها در این نامه از کمیسر عالی حقوقبشر و گزارشگر ویژه خواستند که تنها به صدور قطعنامه اکتفا نکنند وپرونده رژیم ایران را بهدلیل نقض حقوقبشر به دادگاه بین الملی لاهه ارجاع دهند و نسبت به دادخواهی مردم مظلوم ایران اقدام کنند
:ـ در 21آبان شماری از خانوادههای شهدای مجاهد خلق در مشهد با صدور یک بیانیه از جمله نوشتند
«… کشتار و قتلعام عزیزانمان و شقاوت دژخیمان و بیرحمی آنها در تمام این سالها بر بازماندگان و شخم زدن و آب بستن مزار شهدا و نداشتن آدرس مزار قتلعام ۶۷ و همه زجر و شکنجهها را ما با گوشت و پوست لمس کردیم و میفهمیم در قلب و روح روان خواهری که چهار تن از اعضای خانوادهاش را به مسلخ بردند و خودش بهمدت 7 سال در زندان و شکنجهگاه جنایتکاران به دور از خانواده و فرزندانش است؛ چه میگذرد و تا چه حد غیرانسانی است و ما در مقابل این همه شجاعت و استقامت او سر تعظیم فرود میآوریم… و در ادامه راه مریم بهعنوان بازماندگان شهدای ده 60 خواستار دادخواهی و پیگیری و محاکمه عوامل اعدامها و کشتار ۶۷ و اعلام اسامی و محل دفن عزیزانمان و علت اعدام و کیفرخواست آنها هستیم و تا رسیدن به آن آرام نخواهیم نشست
ـ همچنین در 24آبان جمعی از خانوادهها، دانشجویان و جوانان از شهرهای تهران، مشهد، قزوین، همدان و کرمان با صدور بیانیههایی جداگانه؛ از شکایت زندانی سیاسی مریم اکبری و دادخواهی او حمایت کردند.. و خواهان آزادی وی شدند. اشاره به قسمتی از بیانیه جمعی از جوانان تهران بیان گوشهیی از جریان خروشانی است که تا مرگ ظالمان با سکون ناآشناست
این جوانان در بیانیه خود از جمله مینویسند: شب همچنان ایستاده است به انکار ۶۷؛ اما ندای دادخواهی تمامی کوچه و خیابانهای ایران را درنوردیده و حتی از زندانها گذشته و زندانیان در بند نیز با جسارتی ستودنی فریاد دادخواهی را سر میدهند. آری ما ندای دادخواهی زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد را شنیدیم… بر ماست که صدای او باشیم و همچنان که او خواسته و گفته؛ خواهان پیگیری و محاکمه عوامل اعدامهای دهه شصت و کشتار جمعی زندانیان در سال ۶۷ و همچنین اعلام اسامی دفن شدگان در گورهای جمعی و گورستان خاوران و ارائه و انتشار کیفرخواست محکومان و اعدام شدگان دهه ۶۰ باشیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر