از خاطرات رفسنجانی: ”ناهار را در منزل آقای موسوی اردبیلی با حضور آقایان مهدوی [کنی] ، خامنهای و احمدآقا بودیم. آقای مهدوی [کنی] پیشنهاد داشت به کلی اعدامها قطع شود و با محاربان ملایمت کنیم که تصویب نشد“. (سایت تابناک 6شهریور 95
این روزها یکی دیگر از نامههای تکاندهنده آقای منتظری منتشر شده که نشان میدهد در سال 60 حتی دختر بچههای 13ساله هوادار مجاهدین هم به جرم ”بدزبانی“ توسط دژخیمان خمینی در زندانها اعدام میشدند
نقل از تلگرام آیتالله منتظری از نامه ایشان به خمینی در تاریخ 5مهر 1360
افراد صادق و متعهدی که خود در متن آنها هستند میگویند اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها و گاهی بهرغم مخالفت با آنها و ناهماهنگی بین دادگاهها و احکام صادره و تاثیر جوها و احساسات و عصبانیتها در احکام صادره و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است
این اعترافها به خوبی نشان میدهد، وقتی از این صحبت میکنیم که نظام قضاییه در رژیم ولایتفقیه ربطی به مسأله قضا و جرم ندارد و هر چه هست از مصلحت نظام آخوندی چیده میشود چقدر واقعی و برحق است و اینکه دستگاه قضا در نظام آخوندی تنها بازیچهای برای تأمین منافع و قدرت آخوندها نیست
واقعیت عملی در این نظام این است که یک مشت باند جنایتکار زیر نظر ولیفقیه سفاک هستند که تصمیم میگیرند چه کسانی را اعدام کنند، یا چه کسانی را زنده بگذارند در حالیکه این اعدامها ربطی به پرونده و میزان جرم و تناسب جرم و جزا و روندهای قضایی ندارد
رفسنجانی جنایتکار که در خاطرات سال 60 خود با وقاحت میگوید ”قطع اعدامها تصویب نشد“. اعترافی است آشکار، که روند اعدامها زیر نظر همین جنایتکاران یعنی خامنهای، رفسنجانی، احمد خمینی، موسوی اردبیلی و مهدوی کنی و.. صورت گرفته که همه اینها هم کاملاً زیر نظر خمینی عمل میکردند
پیوند این دو موضوع یعنی اعتراف رفسنجانی با نامه آقای منتظری در هر محکمه جنایی بینالمللی قابل ارائه و بیتردید در حکم جنایت علیه بشریت است. هیچکدام در آن نشست در خانه موسوی اردبیلی حتی این سؤال برایش پیش نیامده که خوب مگر شما قاضی هستید؟ مگر شما دادستانید؟ مگر دادگاهید؟ چهکارهاید؟ آنموقع، خامنهای رئیسجمهور، رفسنجانی رئیس مجلس، احمد خمینی نماینده تامالاختیار خمینی، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه و مهدوی کنی وزیر کشور بودهاند. بنابراین کاملاً روشن است اینکه افراد را دستهدسته و فلهای اعدام کنند، تصمیم حکومتی است و نه تصمیم دادگاه و روند حقوقی
بی تردید، جنایتکارانی که دختران 13ساله را هم اعدام میکنند، باید پاسخگوی همه جنایاتشان باشند. نامه منتظری صراحت دارد که دخترکانی که هوادار مجاهدین بودند، فقط جرمشان بدزبانی بوده، یعنی در برابر قضات ضد شرع و بازجویان پلید خمینی میایستادند و بهصورت آنها تف میکردند، اسمشان را نمیگفتند و سرتاپای نظام فاسد و جنایتکار ولایتفقیه را در خود بیدادگاهها و زندانهایش مورد دشنام قرار میدادند و آنها را مرتجع و ضداسلام میخواندند. هر اتهام دیگری از محارب و غیره.. تنها و تنها بهانهیی برای اعدام است و بس که حتی در دستگاه خودشان به گفته آقای منتظری توجیه قانونی ندارد
اگر جنایتکاران فکر میکنند که اعمال ضدانسانی آنها فراموش میشود و روزی به محاکمه کشیده نمیشوند سخت در اشتباهند
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند؟
این روزها یکی دیگر از نامههای تکاندهنده آقای منتظری منتشر شده که نشان میدهد در سال 60 حتی دختر بچههای 13ساله هوادار مجاهدین هم به جرم ”بدزبانی“ توسط دژخیمان خمینی در زندانها اعدام میشدند
نقل از تلگرام آیتالله منتظری از نامه ایشان به خمینی در تاریخ 5مهر 1360
افراد صادق و متعهدی که خود در متن آنها هستند میگویند اوضاع جاری زندان اوین و بسیاری از زندانهای شهرستانها از قبیل اعدامهای بیرویه و احیاناً بدون حکم قضات شرع یا بدون اطلاع آنها و گاهی بهرغم مخالفت با آنها و ناهماهنگی بین دادگاهها و احکام صادره و تاثیر جوها و احساسات و عصبانیتها در احکام صادره و حتی اعدام دختران سیزده چهارده ساله به صرف تندزبانی بدون اینکه اسلحه در دست گرفته یا در تظاهرات شرکت کرده باشند کاملاً ناراحتکننده و وحشتناک است، فشارها و تعزیرات و شکنجههای طاقتفرسا رو به افزایش است
این اعترافها به خوبی نشان میدهد، وقتی از این صحبت میکنیم که نظام قضاییه در رژیم ولایتفقیه ربطی به مسأله قضا و جرم ندارد و هر چه هست از مصلحت نظام آخوندی چیده میشود چقدر واقعی و برحق است و اینکه دستگاه قضا در نظام آخوندی تنها بازیچهای برای تأمین منافع و قدرت آخوندها نیست
واقعیت عملی در این نظام این است که یک مشت باند جنایتکار زیر نظر ولیفقیه سفاک هستند که تصمیم میگیرند چه کسانی را اعدام کنند، یا چه کسانی را زنده بگذارند در حالیکه این اعدامها ربطی به پرونده و میزان جرم و تناسب جرم و جزا و روندهای قضایی ندارد
رفسنجانی جنایتکار که در خاطرات سال 60 خود با وقاحت میگوید ”قطع اعدامها تصویب نشد“. اعترافی است آشکار، که روند اعدامها زیر نظر همین جنایتکاران یعنی خامنهای، رفسنجانی، احمد خمینی، موسوی اردبیلی و مهدوی کنی و.. صورت گرفته که همه اینها هم کاملاً زیر نظر خمینی عمل میکردند
پیوند این دو موضوع یعنی اعتراف رفسنجانی با نامه آقای منتظری در هر محکمه جنایی بینالمللی قابل ارائه و بیتردید در حکم جنایت علیه بشریت است. هیچکدام در آن نشست در خانه موسوی اردبیلی حتی این سؤال برایش پیش نیامده که خوب مگر شما قاضی هستید؟ مگر شما دادستانید؟ مگر دادگاهید؟ چهکارهاید؟ آنموقع، خامنهای رئیسجمهور، رفسنجانی رئیس مجلس، احمد خمینی نماینده تامالاختیار خمینی، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه و مهدوی کنی وزیر کشور بودهاند. بنابراین کاملاً روشن است اینکه افراد را دستهدسته و فلهای اعدام کنند، تصمیم حکومتی است و نه تصمیم دادگاه و روند حقوقی
بی تردید، جنایتکارانی که دختران 13ساله را هم اعدام میکنند، باید پاسخگوی همه جنایاتشان باشند. نامه منتظری صراحت دارد که دخترکانی که هوادار مجاهدین بودند، فقط جرمشان بدزبانی بوده، یعنی در برابر قضات ضد شرع و بازجویان پلید خمینی میایستادند و بهصورت آنها تف میکردند، اسمشان را نمیگفتند و سرتاپای نظام فاسد و جنایتکار ولایتفقیه را در خود بیدادگاهها و زندانهایش مورد دشنام قرار میدادند و آنها را مرتجع و ضداسلام میخواندند. هر اتهام دیگری از محارب و غیره.. تنها و تنها بهانهیی برای اعدام است و بس که حتی در دستگاه خودشان به گفته آقای منتظری توجیه قانونی ندارد
اگر جنایتکاران فکر میکنند که اعمال ضدانسانی آنها فراموش میشود و روزی به محاکمه کشیده نمیشوند سخت در اشتباهند
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر