شنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۷

میِ آزادگی به ساغر داشت- جمشید پیمان


چشم او بود گرچه دریائی
لبِ من باز هم تَرَک برداشت

دلِ گوهرشناس و خبره ی من
به نگاهش، عجیب باور داشت

بر می افروخت شور آزادی
میِ آزادگی به ساغر داشت

بود معنای وحدت و کثرت
یک روان،بیشمار پیکر داشت

مریمی بود عشق و ایمانش
جانِ پاک ِ مسیح پرور داشت

مام میهن در او تبلور یافت
با امیدی که در دل و سر داشت

وایِ آنکس که در زبان و دلش
نقش دیگر،کلامِ دیگر داشت

وایِ آنکس که تیغ کینش را
رو به رخسارِ مهرِ خاور داشت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر