دیکتاتورها در برابر مخالفان خود به همه گونه حملات از نوع نرم یا سخت آن متوسل میشوند. اما آنها همیشه یک اشتباه محاسبه تاریخی دارند. اشتباهی که از آن گریزی ندارند و بارها و بارها آن را تکرار میکنند. اشتباهی که ناشی از ارزیابی غلط آنها از توان نیروهای انقلابی است. درست همان اشتباهی که این رژیم پس از استقرار مجاهدین در آلبانی نیز آن را تکرار کرده و چشم به اتفاقی دوخت که هرگز برای مجاهدین در آلبانی نیفتاد
ضریب نامریی چیست؟
پیش از رسیدن به آن اتفاق بگذارید شرح دهیم که رژیم آخوندی و البته همه دیکتاتورها، چه نقطه ضعفی در برآورد خود از توان نیروهای انقلابی و آزادیخواه دارند؟ چرا برآورد آنها همیشه اشتباه است؟
از چه گوارا نقل شده که در مورد جنگ آزادیبخش گفته است: «توان یک نیروی رزمنده مساوی است با کمیت آنها (تعداد نفرات و تجهیزات) ضربدر یک ضریب نامرئی
همین ضریب است که در یک نبرد آزادیبخش باعث میشود نیروی رزمنده با وجود تعداد کم بر قشونها و سپاهیان گسترده دشمن غلبه کند. ضریبی که یک دیکتاتور بنا به ماهیت فاسد خود فهمی از آن ندارد و هرگز نمیتواند آن را درک کند. از همین روست که بارها با نیروی بسیار تلاش میکند بر نیروی انقلابی ضربه بزند اما شکست میخورد و باز این ضربه و شکست را تکرار میکند
کما اینکه بارها و بارها با حملات موشکی، مجاهدین را در اشرف و لیبرتی مورد حمله قرار داد! اما نتیجه چه شد؟ هربار بهرغم خونهایی که ریخته شد، مجاهدین قویتر از قبل ظاهر شدند. بیشتر مطرح شدند و حامیان بیشتری بهدست آوردند و از سویی فرد فرد آنها قویتر از گذشته از توفان حادثهها بیرون آمدند
و اما این ضریب نامریی چیست؟ این ضریب نامریی چیزی از جنس آرمانگرایی، روحیه رزمنده و مقاوم، انگیزه آزادیخواهی، میهنپرستی، عشق، همبستگی، انسجام، یکی شدن، غیرت... تکتک اینها و ترکیبی از همهٔ اینها با هم... این ترکیب چیزی است که همان ضریب نامریی را میسازد و ضعف کمی آزادیخواهان را در برابر دشمن، جبران میکند!
ترکیبی که ستمگران تاریخ نه آن را میفهمند و نه میتوانند بفهمند!
این همان نقطهٔ کوری است که رژیم آخوندی را نیز هنگام برآورد توان مجاهدین به اشتباه میاندازد در انتظار نتایج واهی چشم به راه، رها میکند
مجاهدین در آلبانی و اوجگیری حمایتهای بینالمللی
پس از استقرار مجاهدین در آلبانی، پس از آن که مجاهدین از بارها و بارها موشکباران مخوف و حمله زمینی وحشیانه رستند و نابود نشدند، حالا تنها امید این رژیم این بود که مجاهدین در آلبانی آن کنند که «آقا خوشش بیاید
پس از چند دهه مبارزه سخت و طاقتفرسا در بیابانهای عراق، پس از سالها خون و خطر و رنج و شکنج، شاید عجیب نبود که آنها حالا پس از استقرار در آلبانی یعنی یک کشور اروپایی با همهٔ جاذبههای آن، جذب زندگی معمول خود شوند و سودای آزادی میهن را به فراموشی بسپارند و تشکیلاتشان آرام آرام از هم بگسلد
این عبارت «عجیب نبود که» درست همان نقطه کور رژیم آخوندی نسبت به توانمندی مجاهدین است. نداشتن درک درست از همان نیروی نامریی که در محاسبات معمول نمیگنجد
و بر اساس همین انتظار بود که همه جا نوشتند و گفتند که مجاهدین به زودی در آلبانی مضمحل و نابود خواهند شد! عمله استبداد و ماله کشان ولایت هم از گوشه و کنار مصاحبه کردند و با شادی سخنها سردادند که به زودی شاهد فروپاشی مجاهدین در آلبانی و انحلال تشکیلات آنها خواهیم بود
البته یکی از همین عملههای سیاسی نظام ولایت، فرخ نگهدار که شاید لااقل از تئوری همان نیروی نامریی باخبر بود در مصاحبه با بی.بی.سی گفت: تمام سرمایه مجاهدین تشکیلات آنهاست که اگر بتوانند آن را در آلبانی حفظ کنند، خیابانهای ایران فردا را در اختیار خواهند داشت! (نقل به مضمون
و اما اکنون بعد از گذشت دو سال و اندی همان اشتباه محاسبه خود را به منصه ظهور گذاشت. مجاهدین سربلندتر از گذشته، نه تنها سودای آزادی میهنشان را از کف ندادند، بلکه قدرتمندتر شدند، در کانون توجهات بینالمللی قرار گرفتند و تا دهها کنگره و سنا و دولت سابق و لاحق دنیا صدایشان رفت
ماندگاری مجاهدین، حقانیتشان را به همه اثبات کرده و دنیا را در تضاد منافعش با رژیم آخوندی، به سمت تنها آلترناتیو سازمانیافته موجود سمت داده میشود
این است که هماکنون میتوان بر این واقعیت مهر تأیید زد که مجاهدین باز هم به واسطهٔ همان نیروی نامریی از سرفصل دیگری گذشته و انتظار دشمنان خویش را با شکستی سخت مواجه ساختند
https://article.mojahedin.org/i/مجاهدین-در-آلبانی-و-ضریب-نا…
ضریب نامریی چیست؟
پیش از رسیدن به آن اتفاق بگذارید شرح دهیم که رژیم آخوندی و البته همه دیکتاتورها، چه نقطه ضعفی در برآورد خود از توان نیروهای انقلابی و آزادیخواه دارند؟ چرا برآورد آنها همیشه اشتباه است؟
از چه گوارا نقل شده که در مورد جنگ آزادیبخش گفته است: «توان یک نیروی رزمنده مساوی است با کمیت آنها (تعداد نفرات و تجهیزات) ضربدر یک ضریب نامرئی
همین ضریب است که در یک نبرد آزادیبخش باعث میشود نیروی رزمنده با وجود تعداد کم بر قشونها و سپاهیان گسترده دشمن غلبه کند. ضریبی که یک دیکتاتور بنا به ماهیت فاسد خود فهمی از آن ندارد و هرگز نمیتواند آن را درک کند. از همین روست که بارها با نیروی بسیار تلاش میکند بر نیروی انقلابی ضربه بزند اما شکست میخورد و باز این ضربه و شکست را تکرار میکند
کما اینکه بارها و بارها با حملات موشکی، مجاهدین را در اشرف و لیبرتی مورد حمله قرار داد! اما نتیجه چه شد؟ هربار بهرغم خونهایی که ریخته شد، مجاهدین قویتر از قبل ظاهر شدند. بیشتر مطرح شدند و حامیان بیشتری بهدست آوردند و از سویی فرد فرد آنها قویتر از گذشته از توفان حادثهها بیرون آمدند
و اما این ضریب نامریی چیست؟ این ضریب نامریی چیزی از جنس آرمانگرایی، روحیه رزمنده و مقاوم، انگیزه آزادیخواهی، میهنپرستی، عشق، همبستگی، انسجام، یکی شدن، غیرت... تکتک اینها و ترکیبی از همهٔ اینها با هم... این ترکیب چیزی است که همان ضریب نامریی را میسازد و ضعف کمی آزادیخواهان را در برابر دشمن، جبران میکند!
ترکیبی که ستمگران تاریخ نه آن را میفهمند و نه میتوانند بفهمند!
این همان نقطهٔ کوری است که رژیم آخوندی را نیز هنگام برآورد توان مجاهدین به اشتباه میاندازد در انتظار نتایج واهی چشم به راه، رها میکند
مجاهدین در آلبانی و اوجگیری حمایتهای بینالمللی
پس از استقرار مجاهدین در آلبانی، پس از آن که مجاهدین از بارها و بارها موشکباران مخوف و حمله زمینی وحشیانه رستند و نابود نشدند، حالا تنها امید این رژیم این بود که مجاهدین در آلبانی آن کنند که «آقا خوشش بیاید
پس از چند دهه مبارزه سخت و طاقتفرسا در بیابانهای عراق، پس از سالها خون و خطر و رنج و شکنج، شاید عجیب نبود که آنها حالا پس از استقرار در آلبانی یعنی یک کشور اروپایی با همهٔ جاذبههای آن، جذب زندگی معمول خود شوند و سودای آزادی میهن را به فراموشی بسپارند و تشکیلاتشان آرام آرام از هم بگسلد
این عبارت «عجیب نبود که» درست همان نقطه کور رژیم آخوندی نسبت به توانمندی مجاهدین است. نداشتن درک درست از همان نیروی نامریی که در محاسبات معمول نمیگنجد
و بر اساس همین انتظار بود که همه جا نوشتند و گفتند که مجاهدین به زودی در آلبانی مضمحل و نابود خواهند شد! عمله استبداد و ماله کشان ولایت هم از گوشه و کنار مصاحبه کردند و با شادی سخنها سردادند که به زودی شاهد فروپاشی مجاهدین در آلبانی و انحلال تشکیلات آنها خواهیم بود
البته یکی از همین عملههای سیاسی نظام ولایت، فرخ نگهدار که شاید لااقل از تئوری همان نیروی نامریی باخبر بود در مصاحبه با بی.بی.سی گفت: تمام سرمایه مجاهدین تشکیلات آنهاست که اگر بتوانند آن را در آلبانی حفظ کنند، خیابانهای ایران فردا را در اختیار خواهند داشت! (نقل به مضمون
و اما اکنون بعد از گذشت دو سال و اندی همان اشتباه محاسبه خود را به منصه ظهور گذاشت. مجاهدین سربلندتر از گذشته، نه تنها سودای آزادی میهنشان را از کف ندادند، بلکه قدرتمندتر شدند، در کانون توجهات بینالمللی قرار گرفتند و تا دهها کنگره و سنا و دولت سابق و لاحق دنیا صدایشان رفت
ماندگاری مجاهدین، حقانیتشان را به همه اثبات کرده و دنیا را در تضاد منافعش با رژیم آخوندی، به سمت تنها آلترناتیو سازمانیافته موجود سمت داده میشود
این است که هماکنون میتوان بر این واقعیت مهر تأیید زد که مجاهدین باز هم به واسطهٔ همان نیروی نامریی از سرفصل دیگری گذشته و انتظار دشمنان خویش را با شکستی سخت مواجه ساختند
https://article.mojahedin.org/i/مجاهدین-در-آلبانی-و-ضریب-نا…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر