پنجشنبه، آبان ۱۱، ۱۳۹۶

به ياد قهرمان شهيد#ستار بهشتى كه زير شكنجه به دژخيم ميخنديد وبا ايستادگىش دژخيم ر به زانو درآورد

ترانه «يه روز اما،..»با صداى ميثم
یه روز اما ...
تو چشماش یه حس غریب درد همه‌ش دنبال حرف تازه بود
توی ذهن تب‌دار و توفانیش پر از بحثای بی‌اجازه بود
یه شلوار جین، پیرهنی ساده صمیمی و محجوب و افتاده
تو کیفش کتابای ممنوعه کی می‌دونه که کی به‌اش داده
پرنده بخون وقت آوازه می‌دونم دلت تنگ پروازه
تو بیزاری از این قفس‌مرگی واسه‌ت پر کشیدن یه‌آغازه

گاهی تو خشم و درد، با مادرای رنج با بچه‌های فقر دم‌ساز می‌شد
گاهی می‌رفت و تو کافی‌نتای شهر بغض نگفته‌شو، آواز می‌شد
پرنده بخون وقت آوازه می‌دونم دلت تنگ پروازه
تو بیزاری از این قفس‌مرگی واسه‌ت پر کشیدن یه‌آغازه

یه روز اما یه روز بد دم غروب خبر اومد
که دیگه نیست ندیدنش سر کوچه دست‌بسته بردنش
یکی می‌گفت کجا رفته یکی می‌گفت چرا رفته
یکی می‌خوند ستاره شد توی تک‌تک ما دوباره شد
پرنده بخون وقت آوازه می‌دونم دلت تنگ پروازه
تو بیزاری از این قفس‌مرگی واسه‌ت پر کشیدن یه‌آغازه

#يادستار


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر