یکشنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۹۵

خوانشی نو از انقلاب مشروطه (۱۲) - صداهایی از سکوت


کس چو زن اندرسیاهی قرنها منزل نکرد 
کس چو زن در محبس سالوس قربانی نبود
دادخواهیهای زن می‌ماند عمری بی‌جواب 
آشکارا بود این بیداد پنهانی نبود
از برای زن به میدان فراخ زندگی 
سرنوشت و قسمتی جز تنگ میدانی نبود’
نگاهی به آنچه تاکنون گفتیم:
پیش از این، از زمینه‌های انقلاب مشروطه سخن گفته‌ایم. انقلابی که بساط خودکامگی و استبداد مطلقه را در میهن ما درهم ریخت و سرآغاز رویارویی آزادی و استبداد در تاریخ معاصر ایران شد.. اکنون به آستانه انقلاب رسیده‌ایم. اما باز هم قبل از شروع اولین جرقه‌های جنبش مشروطیت، از آنجا که یک دوران یعنی دوران زمینه‌سازی جنبش و عهد ناصرالدینشاه را پشت سر می‌گذاریم، از نقش زنان هم در زمینه‌سازی انقلاب مشروطه و در مبارزات مردم ایران علیه حاکمیت استبدادی قاجار یادی بکنیم.
پیش از مراجعه به هر گواهی تاریخی برای بررسی این نکته که زنها در هر دوره‌یی مبارزه کرده‌اند یا نکرد‌ه‌اند، باید به این حقیقت توجه داشته باشیم که در این زمینه با یک موضوع نادیده گرفته شده روبه‌رو هستیم. چرا که در فرهنگ جامعه و در اذهان تاریخ نویسان نیز، اساساً زنان هم به‌عنوان یک بخش از جامعه که می‌شود به حسابش آورد و تاریخ مبارزاتش را می‌شود نوشت محسوب نمی‌شده‌اند.
آیا می‌توان چنین فرض کرد که در شرایطی که سراسر کشور در ظلم و قحطی و فقر و بیماری فرورفته، و هزاران هزار ایرانی از کشور مهاجرت کرده‌اند، و زندانها پر از زندانیان به کند و زنجیر کشیده است، زنان بمثابه نیمی از جمعیت کشور، هیچ نقشی در اعتراض به حاکمیت ستم‌پیشه نداشته‌اند؟ 
نقش زنان در شورشها:
اگر چه تاریخ، نقش زنان را نادیده گرفته، اما حقیقت را از لابه‌لای همان برخی نمونه‌ها که در تاریخ ثبت شده می‌شود دریافت. برای نمونه شدیدترین اطلاعیه‌های ضدحکومتی در درون دربار ناصرالدینشاه توسط زنان پخش می‌شده و یا درجای دیگه می‌خوانیم که بعد از قتل ناصرالدینشاه، دو زن به‌نام نصرت و فاطمه از بستگان میرزارضا کرمانی را در دربار مورد ضرب ‌و شتم و بازجویی قرار می‌دهند، این خبر از حضور زنان در مبارزه علیه ظالم می‌دهد. حقیقت این بوده که زنان به‌عنوان بخشی از جامعه استعمارشده و ستمزده، در همة، شورش‌ها، نقش داشته‌اند. هرجا که ظلمی‌رفته، آنها هم رنج کشیده‌اند و هر جا که خشمی شعله کشیده، حتماً که زنان بر کنار نایستاده بوده‌اند! 
بگذارید در همین تک‌نمونه‌هایی که راجع به مبارزات زنان در تاریخ ثبت شده یکبار دیگر دقت و مرور کنیم:
در شورش تنباکو، در سال1270، وقتی ناصرالدین شاه، امتیاز انحصاری دخانیات را به شرکت انگلیسی ”رژی ”واگذار کرده بود، . جنبش اعتراضی آن‌قدر قوی و فراگیر بود که شاه قاجار را ناگزیر از عقب‌نشینی نمود. در آن جنبش، وقتی در اوج اعتراضات، امین‌السلطان، صدراعظم وقت تلاش کرد مردم را با ارعاب مجبور به پایان دادن شورش نماید، صدها زن به او تهاجم کرده و همسران خویش را نیز واداشتند که تسلیم این فشارها نشوند. حتی در دربار شاه نیز زنان با قرارداد مزبور مخالفت کرده، قلیانها را شکستند و به تحریم پیوستند.
تاریخ بیداری ص 55: ”صدای زنها و ضجه‌ی آنها بلند شد که امروز اگر مردان ما مانند زنان در خانه بنشینند ما زنان جامه‌ی مردان می‌پوشیم و حق خود را از دست نمی‌دهیم“.
سعید سیرجانی، وقایع اتفاقیه، تهران، نوین، ۱۳۶۲، ص۳۸۷ «زنان دسته‌دسته به سوی محله سنگلج حرکت نموده… سپس به طرف بازار آمدند و هر مغازه‌یی را که گشوده می‌دیدند بستند. آنگاه با فریاد و فغان روی به ارگ سلطنتی آوردند… زنان در 
میدان ارگ به داد و فریاد پرداختند به گونه‌یی که شاه را وحشت فراگرفت.» ...
در یک سند دیگر تاریخی آمده است: امام جمعه‌ی منصوب شاه، به تهدید مردم مشغول شده است. ازاین‌رو، زنان به مسجد شاه رفتند و او را از منبر به زیر کشیدند. آنها سپس به میدان ارگ بازگشتند… . شاه بار دیگر با ارسال پیغام آنان را به آرامش دعوت کرد؛ اما زنان فریاد می‏زدند: ما شاه نمی‏خواهیم. در این‌ میان، زنان، وزیر دربار را که به آنها گفته بود چرا دیگر به خانه‏هایتان نمی‏روید، به باد کتک گرفتند و به نایب‏السلطنه که بار دیگر به قصد متفرق‌ کردن زنان آمده بود، حمله بردند و او را وادار به عقب‏نشینی و فرار به داخل عمارت سلطنتی نمودند. یکی از زیردستان نایب‏السلطنه که وضع را این‏گونه دید، به دسته‌یی از سربازان که به بی‌پدران معروف بودند، دستور شلیک داد. عده‏ای از مردان و زنان کشته شدند… اما روز بعد دوباره بازگشتند و این کار تا لغو قرارداد توتون و تنباکو ادامه یافت. (حسن اعظام قدسی، کتاب خاطرات من) 
باز هم راجع به نقش زنان در تاریخ به شواهد بسیاری برمی‌خوریم که نوشته‌اند:
«اعتراض زنان به قرارداد رژی، به زنان تهران محدود نماند بلکه زنانِ دیگر شهرها به‌ویژه شیراز و تبریز را در بر گرفت. در شیراز، زنان در کنار مردان به اعتراض عمومی دست زدند. … تعدادی از آنان، به بستن بازار پرداختند. … در تبریز، دسته‏ای از زنان مسلح در حالی‌که چادرنمازهایی به کمر بسته بودند، به بازار آمدند و بازار را در اعتراض به قرارداد رژی بستند و به سرعت ناپدید شدند. رهبری این زنان را زینب‌باجی برعهده داشت. مأموران بارها کوشیدند بازار را باز نگاه دارند، اما هر بار گروه زینب، با اسلحه و چماق مانع از بازشدن بازار می‏شد و این کار را تا لغو قرارداد ادامه داد. (حسن کربلایی، تاریخ الدخانیه) 
این نمونه‌های اعتراض زنان در شرایطی بوده است که در فرهنگ ارتجاعی حاکمیت فئودالی، زن حتی در روزنامه‌ی رسمی دولتی، عنوان ضعیفه داشته. و ملایان مرتجع، چنان فرهنگی را رواج داده بودند که شخصیت زن از شخصیت کودکان ذکور نیز کمتر محسوب می‌شده. یعنی زنان حتی حقوقی را که برای یک پسربچه به‌رسمیت شناخته می‌شد، نداشتند.
وقتی اوضاع اجتماعی آن دوران و نمونه‌هایی از انحطاط عمیق فرهنگ ارتجاع در قبال زنان را مطالعه می‌کنیم، به این حقیقت می‌رسیم که زنانی که در آن شرایط که همه چیز برای زنان مانع محسوب می‌شد به میدان مبارزه می‌آمدند، و بر سیر تحولات تاثیر می‌گذاشتند، تا چه حد شجاعت و جسارت به خرج داده و چقدر تضادها و مشکلات پیش پای خودشان را کنار زده بودند.
برای درک میزان ستم و سرکوبی دختران و زنان در حاکمیت استبداد فئودالی و انحطاط فرهنگ جامعه در زیر حاکمیت افکار ارتجاعی ملایان، به نمونه‌هایی تاریخی توجه کنید:
نمونه‌های تاریخی از ستم به زنان:
از خاطرات حاج سیاح: «مردم» … از شدت پریشانی دخترانِ به سن 9سالگی را به مقاطعه می‌دهند و یا به اسم صیغه و مُتعِه و یا فروش، هرچه بگویی، رواست. در مدرسه‌ی نمدمالان و سایر مدارس، طلبه‌ها، کارشان صیغه دادن زن و دختر است.
ناظم‌الاسلام کرمانی در جلد دوم کتاب تاریخ بیداری ایرانیان، تعریف می‌کند که چگونه 300 دختر ایرانی را به‌جای مالیات و در عوض گندم به خانهای ترکمن داده‌اند.
تاریخ بیداری ایرانیان: «دهقانان از کلیه‌ی حقوق و مزایای سیاسی محروم بودند. در روستاها، مالکین محلی به‌طور آزادانه و خودمختار، بر همه چیز حکومت می‌کردند و بنا بر نظر و تشخیص خود، محکمه تشکیل می‌دادند و به ضرر دهقانان رأی می‌دادند و به نظر خود عوارض و مالیات وضع می‌کردند. در کرمان و بعضی از مناطق کشور، خاصه فارس و بلوچستان، دهقانان را مانند برده خرید و فروش می‌کردند. مثلاً در سال 1283، مردم قوچان، یکی از نواحی خراسان بر اثر خشکسالی نتوانستند مالیات آن سال را که عبارت از هر فرد از سکنه، 13 من تبریزی گندم بود بپردازند، حاکم قوچان به‌جای این مالیات، 300 دختر قوچانی را به‌جای گندم از مردم گرفت و به خانهای ترکمن فروخت!» 
در چنین فضایی از فرهنگ منحط و ارتجاعی جامعه، وقتی با نمونه‌هایی از فعالیت زنان در شکستن سد جنبش مردم روبه‌رو می‌شویم، یا چهره‌های فعالی از زنان در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی و حتی دینی را می‌بینیم، این یعنی زنان به‌هیچ‌وجه غیرفعال نبودند و هرجا که امکان داشت به میدان می‌آمدند. نمونه‌ها بسیار است. مثلاً بی‌بی‌خانم استرآبادی زن روشنفکری بود که اقدام به درج مقالات متعددی در مخالفت با فرهنگ منحط فئودالی و دفاع از حقوق زنان می‌نماید.
بی‌بی‌خانم استرآبادی:
بی‌بی‌خانم استرآبادی مؤسس نخستین مدرسه‌ی دخترانه در تهران در سال 1286بود فرزندان وی از رجال هنرمند ایران شدند. از جمله موسیقیدان معروف کلنل علینقی وزیری و هنرمند نقاش، حسن علی وزیری از فرزندان او بودند.
بی بی‌خانم استرآبادی، همچنین در پاسخ به رساله‌ای به‌نام تأدیب النسوان، کتابی به‌نام معایب الرجال تحریر کرد.
کتاب افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی: «از کتاب معایب الرجال بی‌بی‌خانم استرآبادی: «آن نادره‌ی دوران و اعجوبه‌ی زمان که چنین رساله‌یی پرداخته و از شعور بی‌بهره است، آیا بهتر نبود که اول به اصلاح صفات رذیله‌ی خویش برآید؟ … با افکار چند مربی مهمل گوی نمی‌توان بساط تمدن را برچید و به جهان انسانیت پایان داد. شگفت این‌که نویسنده تأدیب النسوان که خود و همجنسان خویش را خداوندگار، و زنان را کنیز و خدمتکار می‌شمار‌د… مگر تاریخ ادیان نخوانده که نه هر مردی از هر زنی فزون‌تر است و نه هر زنی از هر مردی فروتر؟» 
بی بی‌خانم استرآبادی، در پاسخ به مخالفتهای آخوندها علیه ایجاد مدرسه‌ی دخترانه نوشت:
روزنامه تمدن: مکتوب یکی از نسوان: «... . از اهل این مملکت سؤال می‌کنم آیا مکتب خانه را مدرسه گفتن کفر است و یا دبستان که زبان آبا و اجداد ماهاست صحیح نیست؟ یا هرکس دختر را دوشیزه بگوید مقاصد تعلیم از مفاسد دینیه دارد؟ و در عوض عرقچین دوختن و آجیده و مادربچه و برگ تره زدن که امروز در این مملکت منسوخ شده یا چرخ خیاطی کردن و کاموا و گلدوزی و سرمه و ملیله‌دوزی یادگرفتن و به درد بی‌درمان مرد بیچاره شریک‌شدن از گناهان کبیره است؟ ای رؤسای ملت و ای حامیان محفل نبوت! به خدا قسم روز دیگری غیر از امروز هست که او را «یوم لاینفع مال ولا بنون» می‌گویند؛ در دیوان حضرت خاتم النبی (ص) تمام شماها سرخجلت به زیر خواهید افکند که حقوق معاشی و حیاتی ما نسوان را ضبط کرده‌اید.» امضا: بی‌بی
در مطالعه‌ی تاریخ زنانِ شاخص در دوران قاجار، نظایر بی‌بی‌خانم، زنانی را می‌بینیم که با تلاش خودشان در زمینه‌های سیاسی و فرهنگی به جنبش بیداری ایرانیان شتاب بیشتری دادند. اینان زنان برجسته‌ی جنبش آزادیخواهانه‌ی زنان بودند.
استبداد قاجار که آسیب‌پذیری حاکمیتش را در هر ندای مخالف و ضدحکومتی می‌دید، سعی می‌کرد به هر وسیله‌ای آن را در گلو خفه کند.
در میان این صداهای مخالف، گاه صداهای زنان نیز بگوش می‌رسید که نسبت به پایمال کردن حقوق زنان اعتراض می‌کردند. یکی از این زنان، ادیبی به‌نام زرین‌تاج، معروف به قره‌العین بود که به‌رغم موانع و ممنوعیت‌های حکومت و مرتجعان، در سخنرانی‌هایش فرهنگ ارتجاعی و منحط حاکم را مورد انتقاد قرار می‌داد. به‌حدی که نهایتاً توسط استبداد حاکم به قتل رسید.
تاریخ اجتماعی رآندی: «زرین‌تاج زنی مبارز و آزادیخواه… بود. ناصرالدینشاه بر آن شد که او را در جرگه‌ی زنان درباری خود وارد کند ولی این بانوی آزاداندیش به این اسارت رضا نداد و در پاسخ این پیشنهاد خطاب به ناصرالدینشاه نوشت:
تو و مُلک و جاه سکندری 
من و رسم و راه قلندری
اگر آن خوش است تو در خوری 
وگر این بد است مرا سزا
مارتا روت، در کتابی درباره قره‌العین نوشته است:
«یکی از واپسین جملات او به کلانتر تهران که (قره‌العین) در خانه‌اش زندانی بود، این بود: ”می‌توانید بزودی، هر گاه که اراده کردید، مرا به قتل برسانید. اما جلوی پیشرفت و مبارزه‌ی زنان برای آزادی را که روزگارش به زودی خواهد رسید، نمی‌توانید بگیرید“.
سیر حرکات اعتراضی زنان در آستانه‌ی مشروطه.
در جریان شورش تبریز در سال1274 هم که در اعتراض به احتکار گندم توسط مجتهد شهر و عمال ولیعهد یعنی مظفرالدین میرزا شروع شده بود، . باز زنان نقش مؤثری داشتند.
روز دوازده اردیبهشت 1274 گروه کثیری از زنان به‌عنوان اعتراض در مسیر مظفرالدین میرزا که از تهران برمی‌گشت جلوش را گرفتند. و شکایت کردند. اما نه تنها ترتیب اثر داده نشد، بلکه به قشونی که در نزدیک شهر اردو زده بود آماده‌باش دادند. در نتیجه در روزهای بعد شورش تبریز شروع شد.
سه روز بعد از آن شورش هم، باز سه هزار زن از ساعت 9 صبح در بازارهای تبریز به راه افتادند و کسبه را با زور به بستن دکانها و پیوستن به تظاهر کنندگان واداشتند. نوشته‌اند که آن زنها به‌عنوان سلاح، چوب در زیر چادرهای خود داشتند.
«در ساعت ده وقتی جماعت شروع به تهدید قصر کرد، ولیعهد دستور تیراندازی داد. در دم، پنج زن و یک سید کشته شدند. جمعیت که اکنون در حدود پنج تا شش هزار نفر بود و بیش از نیمی از آنان را زنان تشکیل می‌دادند، اجساد را بر دوش گرفته و در کنسولگری روس تحصن جستند. …» 
پس از پیوستن مردم و بازاریان مردم خانه‌ی قایم مقام و مجتهد شهر که مالک و محتکر بزرگ نان بود اشغال و اموالش را مصادره کردند. سرانجام حکومت عقب‌نشینی کرده بهای نان را تقلیل داد و گندم و ارزاق را از احتکار درآورد.
حضور زنان در صحنه‌های مبارزات، و در برخی صحنه‌ها تعیین کنندگی آنان در به‌راه افتادن شورشها و اعتراضات، و احساس نیاز جامعه به بهبود شرایط اجتماعی زنان، باعث شد که روشنگران مشروطه‌خواه، به مسأله زنان نیز پرداخته و علیه سرکوبی تاریخی زنان موضع گرفتند. به این ترتیب حقوق زنان نیز به یکی از مباحث فعال مطبوعات مشروطه تبدیل شد.
ماهنامه‌ی قانون: منتشره در لندن. شمارة اوت 1890 (مرداد 1269): «نصف هر ملت مرکب است از زن، هیچ طرح ملی پیش نمی‌رود مگر به (مشاورت) زنان. زنی که عاقل باشد، به قدر 100 مرد عاقل از برای پیشرفت آدمیت مصدر خدمت شود». … 
گاه حتی در همان روزنامه‌ها، نویسندگان منصف، به این حقیقت که در تاریخ برخی زنان شایستگی‌هایی بیشتر از مردان نشان داده‌اند اذعان می‌کردند:
ماهنامه‌ی قانون، منتشره در لندن: «موارد بسیاری وجود دارند که زنان برجسته، صرفاً به وساطت قدرت اندیشه و تعقلشان از مردان روزگار ما پیشی گرفته‌اند. درک آنان از معنی و مزایای جامعه مبتنی بر آدمیت بسیار فراوان تر از مردان است».
این ابراز نظرها در عصری که زنان در فرهنگ ارتجاعی فئودالی، در ردیف اشیاء و اموال مردان به‌شمار می‌آمدند، عقاید برابری‌طلبانه را مشتعل می‌کرد. همزمان با گسترش مطبوعات که شاخص آغاز عصر نوینی در ایران بود، شرکت زنان در امور اجتماعی هم، روز به روز بیشتر شد.
در شرح تاریخ مشروطیت هرچه به جلوتر برویم شاهد حضور بیشتر زنان در پشتیبانی فعال از انقلاب، کمکهای مالی، برانگیختن احساسات میهن‌پرستانه، تأسیس تشکلهای زنان، شرکت در راهپیمائیها و حمایت همه‌جانبه از جنبش و حتی شرکت در عملیات مسلحانه و دفاع مسلحانه از شهر در محاصره‌ی تبریز خواهیم بود. بنابراین برمی‌گردیم به وقایع مربوط به اولین 
جرقه‌های جنبش مشروطه، و اوجگیری مبارزات زنان را در ضمن این وقایع بیان می‌کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر