دوشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۹۵

گفتگو با محمدعلی توحیدی: بحران آب و هوای خوزستان؛ دست‌مایه تسویه‌حساب انتخاباتی


سوال: امروز در بحث و گفتگویمان می‌خواهیم در رابطه با برخورد رژیم با فاجعه آب و هوای خوزستان صحبت کنیم. با توجه به عمق ویرانگری و مشکلات گسترده مردم آیا به نظر شما رژیم اصلاً سیاستی در این رابطه دارد؟
محمدعلی توحیدی: سؤال خیلی جدی‌ای هست. فکر می‌کنم که به علت عمق فاجعه و ابعاد ویرانی‌هایی که در این دوره 37-38ساله حکومت آخوندی اتفاق افتاده، در سراسر کشورمان این فاجعه واقعاً به گفته کارشناسان خود رژیم و کارشناسان بین‌المللی، مطلقاً در چهارچوب این رژیم راه‌حل قابل تکیه‌ای برایش یافت نمی‌شود. این موضوع، همه صحنه‌های زیست محیطی را شامل می‌شود، ولی به‌طور مشخص اینجا موضوع آب مطرح است. منابع رو زمینی و زیرزمینی آب در ایران به‌شدت بحرانی است به‌نحوی که می‌گویند که یک دهه دیگر در واقع دو سوم ایران به کویر تبدیل می‌شود، یعنی کشور چنین وضعی پیدا می‌کند. الآن در شمال غرب کشورمان در ارومیه، دریاچه ارومیه بزرگترین آبگیر آسیای میانه، در واقع در حال خشک شدن است یا خشک شده است، که از همانجا الآن زمینه ریزگردها و به‌اصطلاح بادها و توفانهای نمکی هست که ۱۴ و ۱۵ میلیون از جمعیت کشور را یا خیلی بیشتر از جمعیت خوزستان را تحت تأثیر قرار خواهد داد و این فاجعه در آنجا اتفاق افتاده است. از این طرف در جنوب شرق در هامون و در سیستان و بلوچستان وضعیت همین‌طور است، در وسط کشور این آبگیرها و تالاب‌های فارس و کرمان هم همین طور است. این منابع رو زمینی است. الآن این داستان درخود کارون و آبگیرها و تالاب‌های خوزستان هم هست که زمینه اصلی این مسأله است. یعنی در برابر چنین فاجعه‌ای، برای حفظ این پایه‌های حیات محیط‌زیست کشور، هیچ کاری نشده است. بلکه سیاست ویرانگرانه پیش برده شده، مثل سدسازیهای بی‌رویه، مثل چاه‌های عمیقی که حفر شده که منابع زیرزمینی آب را هم خراب کرده است و در نتیجه الآن زمین به‌خاطر این‌که این منابع زیر زمینی، خراب شده در حال نشست است. یعنی این خرابی‌ها، حالا جنگلها و نابودی جنگلها هم که بحث دیگری است، اینها آن‌قدر زیاد است، آن‌قدر زیرساختها را داغان کرده‌اند، آن‌قدر عقبگرد به کشور ما تحمیل کرده، که وقتی می‌گوییم مغول و تاتار هم این‌قدر به اندازه آخوندها لطمه به کشورمان نزده‌اند و هیچ دشمن خارجی هم با وطن ما این کار را نکرده، واقعاً مبالغه نیست، واقعاً تخریب کردند. حالا به‌خصوص این رژیم چطور می‌تواند برای این مشکل چاره پیدا کند؟
ولی مسأله‌ای که بیشتر موضوع این سؤال را جدی می‌کند، این است که این رژیم در حالی که در وضعیت سیاسی بحرانی و در شرایط مشخص فلج حکومتی قرار دارد، با این ماجرا روبه‌روست. برای مثال در آستانه نمایش انتخابات، روحانی می‌گفت ما داریم به همدیگر می‌پریم، مچ همدیگر را می‌گیریم، معلوم است باندهای حکومتی این مسأله ریزگردها را کرده‌اند موضوع کشاکشهای خودشان بر سر انتخابات، هم‌چنان که روحانی گفت داریم از همدیگر مچ‌گیری می‌کنیم. از طرف دیگر باند خامنه‌ای و حتی خود خامنه‌ای خیلی تلاش دارند که مشکل را بیندازند گردن روحانی، روحانی هم که می‌گوید این مشکلات همه از قبل بوده و مال دوره احمدی‌نژاد است. این کشاکش وجود دارد و شنیدید که به‌خصوص خود خامنه‌ای شخصاَ وارد شد و گفت شما هی نگویید قبلی‌ها، خودتان بروید یک کاری بکنید، دوره شما تمام شد، سال آخر شماست. باید یک کاری بکنید. هی قول ندهید. 
یعنی دارد از نظر سیاسی برگ می‌زند به باند رقیب. روحانی هم می‌گوید آقا مشکلات پیش میاید مچگیری نکنید، بیایید دست 
همدیگر را بگیریم...

واقعیت این است که این هم بخشی از فاجعه است که نشان می‌دهد این سؤال بسیار جدی است و کاری از این رژیم ساخته نیست و کاری برای مردم نمی‌کنند.
سوال: اشاره کردید به سفر روحانی به خوزستان، خواستم این را بپرسم که واقعاً چرا روحانی به خوزستان رفت، به‌خصوص با حرفهای مفتضحی که زد، وضعیت که برایش بیشتر خراب شد؟
محمدعلی توحیدی: حق دارید و درست می‌گویید، این حرف‌هایی که روحانی آنجا زد، در متن این‌که کاری هم نمی‌تواند انجام بدهد، نتیجه‌یی برایش در برنخواهد داشت، ولی از بابتی هم مجبور است، چون از آن طرف هم آن یکی باند یعنی خود خامنه‌ای و دار و دسته‌اش به‌شدت سعی می‌کنند به‌اصطلاح روی روحانی خراب کنند و این مسأله را به یک تسویه‌حساب انتخاباتی با دولت روحانی تبدیل کردند، در نتیجه روحانی مجبور است این کار را بکند منتها این‌که خراب می‌کند و بیشتر مفتضح می‌شود این دیگر به ذات روحانی برمی‌گردد، چون در برابر آن یکی باند یک مشت ادعای سیاسی دارد، ولی پایه کارش بر مجیزگویی و کرنش و تمکین به خامنه‌ای سوار است. خودش اصلاً از همین باند بوده و از همین باند در آمده، در نتیجه خط در میان از یکطرف در همان دستگاه خامنه‌ای تمجید و کرنش می‌کند حتی همین حرف بسیار فضاحت‌باری که زد که اینها عذاب الهی به‌خاطر منکرات و.. اینهاست، روحانی در دستگاه باند مقابل رفته است. حالا وقتی می‌رود در دستگاه آنها، می‌گوید بله منکرات آن کاری است که شما کردید و باعث عذاب شده است.
در نتیجه وقتی این آدم با سیاستهایش در چارچوب ولایت‌فقیه و در تمکین از ولایت‌فقیه، دارد بازی سیاسی می‌کند نتیجه‌اش هم جز این افتضاح و فضیحت برایش نمی‌شود، به‌خصوص که زیر ضرب شدید خامنه‌ای و باند او در رابطه با انتخابات هست.
سوال: با توجه به شکست برجام و این مانورهای روحانی می‌شود گفت که تعادل دو باند به نفع باند خامنه‌ای بهم خورده و خلاصه باند روحانی را آچمز کرده است؟
محمدعلی توحیدی: به‌نظر من نه این حرف را نمی‌شود زد، درست است که بالاخره برجام و آن بازیها و مانورهایی که روحانی کرد با شکست مواجه شده به‌خصوص مانور این‌که مدره هست و می‌خواهد تغییر ایجاد کند و.. الآن چنته‌اش بسیار خالی است. ولی ببینید چیزهایی مثل شکست برجام، قبل از این‌که شکست روحانی باشد شکست خامنه‌ای است. از آن مهمتر شکست سیاستهای منطقه‌یی رژیم، قبل از آن‌که شکست روحانی باشد، شکست خامنه‌ای است.
ببینید شاید بشود مقایسه‌ای کرد با آنچه در مونیخ (کنفرانس امنیتی) گذشت. شما می‌گویید چرا رفته اهواز و خوزستان، می‌شود الآن سؤال کرد که چرا ظریف را به مونیخ فرستاد؟ رفت آنجا که مانورها و بازیهای خودش را بکند ولی با چه صحنه‌هایی روبه‌رو شد. از معاون رئیس‌جمهور آمریکا که آمد گفت آقا این مهمترین حامی تروریسم در جهان است، از کشورهای منطقه عربستان و ترکیه هم گفتند آقا این رژیم منشأ تهدید و بی‌ثباتی در منطقه است. ترکیه گفت که اینها مرکز فرقه‌گرایی هستند و در منطقه توطئه فرقه‌گرایی می‌کنند و بعد هم باز دوباره همین ترکیه جایی دیگر موضع گرفتند که ما هرچه در سوریه می‌رویم می‌بینم که این تروریسم و فرقه‌گرایی به رژیم ایران ختم می‌شود بعد غیر از تحلیل‌گرهای خارجی، خود رژیمی‌ها گفتند که این‌جا یک ائتلاف بین‌المللی علیه ما شکل گرفته و همه حرفشان این است که مشکلات از نظام است.
پس این شرایطی است که در مونیخ بوده، اگر ‌چه باند خامنه‌ای سعی می‌کند همه اینها را به حساب روحانی بگذارد، ولی اینها ضرباتی است به پایه‌های حفظ این رژیم که خامنه‌ای صاحب علّه اصلی‌اش هست.
شکست اتمی، شکست در برجام، شکست در سیاستهای منطقه‌یی قبل از این‌که به روحانی بخورد به خامنه‌ای می‌خورد و از آنطرف آنها مطالبات خودشان را دارند. بنابراین به‌نظر من نمی‌شود گفت که خامنه‌ای قویتر شده. آنها (باند روحانی) مطالبات خودشانرا عرضه می‌کنند و می‌گویند تنها راه نجات این است که به ما امتیاز داده شود که خامنه‌ای هم به نحو خیلی هیستریکی واکنش نشان داد و گفت این آشتی ملی که شما می‌گویید معنایش را نمی‌فهمید! چرا این حرفها را می‌زنید؟ خامنه‌ای به این ترتیب می‌خواست دفاع کند در مقابل تهاجماتی که باند مقابل کرد. خیلی کار بی‌سابقه‌ای بود که رئیس‌جمهور نظام می‌رود در سخنرانی 22بهمن می‌گوید باید آشتی ملی بشود، ولی خامنه‌ای می‌آید می‌گوید حرف بسیار خطرناکی است و چرا این حرفها را می‌زنی، و اینطوری عکس‌العمل رو در رو نشان می‌دهد. اینها نشان می‌دهد که نه این‌طور نیست که روحانی ضعیف شده و خامنه‌ای بالا آمده است.
سوال: اجازه بدهید همین صحبتهای خامنه‌ای را در رابطه با آشتی ملی بشنویم من یکی دو سوال دارم که بپرسم.
خامنه‌ای: ”یک عده‌یی یاد گرفتند که تعبیرات آشتی ملی آشتی ملی، این حرفها به نظر من معنی ندارد. ممکن است در فلان مسأله سیاسی دو نفر با هم اختلاف‌نظر داشته باشند، تاثیری نمی‌گذارد، چرا می‌گویید آشتی، مگر قهرند که بیایند آشتی کنند با هم، این تعبیرات را روزنامه‌ها پر و بال می‌دهند، متوجه نیستند که اشکال ایجاد می‌کند، وقتی شما می‌گویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد، قهری وجود ندارد، بله، بله مردم ما با آن کسانی که به روز عاشور اهانت کردند، با آنها قهرند، آنهایی که آمدند وسط خیابان روز عاشورا با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی، جوان بسیجی را در خیایان لخت کردند و کتک زدند، بله ملت با اینها قهر است، با اینها آشتی هم نمی‌کنیم. آن کسانی که با اصل انقلاب بد هستند، می‌گویند اصل نظام هدف ماست، می‌گویند انتخابات بهانه ماست، بله البته آنها عده‌یی معدودی هستند“..
آقای توحیدی خامنه‌ای با این حرفها ادعای باند روحانی و مسأله آشتی ملی را جمع کرد، چطور شما می‌گویید خامنه‌ای ضعیف است؟
محمدعلی توحیدی: حق با شماست، این حرفی که خامنه‌ای زد تمام بساط آنها را برای امتیاز گرفتن جمع کرد، دیگر جایی برای این حرف باقی نمی‌ماند و این مسأله حاکی از این است که آنها چنین وزنی ندارند که بتوانند این مطالبات را بکنند، ولی به شرطی این علامت قوت خامنه‌ای هست که این حرفش بگیرد و آن هم در شرایطی این حرف می‌گیرد و پیش می‌رود که قدرت داشته باشد. اگر خامنه‌ی در سوریه خیلی پیش رفته بود، یمن را گرفته بود، نمی‌دانم فتح‌الفتوح های اینطوری کرده بود، این حرفش می‌گرفت، ولی الآن که در وضعیت ضعیفی قرار دارد.
ببینید آن موقعی که جنگ در عراق و افغانستان اتفاق افتاد، خامنه‌ای پیش برد، احمدی‌نژاد را آورد، باند مقابل را حذف کرد، رفسنجانی را در انتخابات حذف کرد و پیش برد، چرا؟ چون خودش می‌گفت که ثمرات دو جنگ به کیسه ما ریخت.
آنها هم که آمدند مجاهدین را بمباران کردند و خلع‌سلاح کردند که اینها همه فاکتورهای کلانی به نفع رژیم بود و به نفع ولایت خامنه‌ای. الآن تعادل اینطوری نیست در مونیخ دارد این بلا سرش می‌آید، در منطقه وضع اینطوری است، در مقابل مجاهدین در جریان انتقال پیروزمند اشرفی‌ها که به‌واقع یک معجزه بود چنین شکستی خورده و یک برگ بزرگ از دست خامنه‌ای خارج شده است، آن موقع هر ائتلافی می‌شد رژیم باجش ر ا می‌گرفت، هر ائتلافی در منطقه شکل می‌گرفت به نفع رژیم شکل می‌گرفت، چون خواستار جنگ و بحران بود، می‌گفت بزنید، مجاهدین را هم بمباران کنید.
اما الآن خود رژیم می‌گوید که ائتلافهای منطقه‌ای همه علیه ما شکل می‌گیرد. حتی روسیه دارد علیه ماست!
وقتی رژیم در چنین شرایط ضعیفی هست، این حرف، بیان حرف کسی است که لبه پرتگاه نشسته، کما این‌که دیدید در آخر حرفهایش هم می‌گفت شما که بحث آشتی ملی می‌کنید، طرف حساب آنهایی هستند که نظام را می‌خواهند براندازند، حرف و مسأله اصلی آنها نظام است، انتخابات بهانه است، به آنها دارد این را گوشزد می‌کند که ما نشستیم لبه پرتگاه، این حرفهای چیست که می‌زنید؟ معنای حرفتان را بفهمید، این حرفها نشان‌دهنده شرایط شکنندگی است و حاکی از شدت بحران و شدت مطالبات آن طرف است، آن طرف هم (باند مقابل) که این حرفها را می‌زند از روی اصولی که نمی‌زند، وقتی می‌گوید باید این کار را بکنی، به ما این سهم را بدهی از هژمونی خودت تحت عنوان آشتی ملی کوتاه بیایی، حرفش این است که اینطوری می‌شود نظام را حفظ کرد. اگر اینها را به ما ندهید و اینکار را نکنی نظام بر باد است، باند مقابل هم می‌گوید اگر این کار بشود نظام برباد است. این دیالوگ، این گفتمان بین خامنه‌ای و روحانی و باند مربوطه در یک شرایط شکننده و ضعف هر دو طرف هست، به‌خصوص این عکس‌العمل خامنه‌ای به نظر من قبل از هر چیز، عکس‌العملی است قبل از هر چیز از موضع ضعف و ترس، هر چند در این وسط بخواهد بساط طرف مقابل را جمع کند.
سوال: به‌عنوان آخرین سؤال خواستم بپرسم که در این وسط و هیرو ویر، این علم کردن آخوند رئیسی برای ریاست‌جمهوری را چگونه می‌بیند؟
محمدعلی توحیدی: این هم به نظر من علائمی است از این وضعیت بسیار شکننده برای خامنه‌ای.
خامنه‌ای این جلاد را که آقای منتظری صریحاً رو در رو به او گفت شما جنایتکاران تاریخ هستید، البته آن زمان موقعیتش پایین بود و معاون اشراقی بود، ولی جزء هیأت مرگ بود، بالا کشیده، تولیت آستان قدس قرار داده، یعنی تولیت بزرگترین املاک و اموال و سرمایه‌ها و کمپانی عجیب و غریبی از اموالی که تحت کنترلش هست. این را به رئیسی داده، قدرت مالی و قدرت سیاسی، علم‌الهدی هم که قوم و خویش اوست، بنابراین کلاً این خراسان را تیولی برای این آقا کرده است. خامنه‌ای فکر می‌کند برای این‌که یک موقع او را رهبر و جانشین خودش بکند، بهترین راه مثل خودش از کانال ریاست‌جمهوری است. حالا وارد این میدان که می‌شود، این میدان، میدان به‌اصطلاح خیلی خطرناکی برای او است. فکر کرده شاید عملی باشد، رفسنجانی هم که نیست، این مسأله در حال حاضر سر خیلی چیزها را در رژیم باز می‌کند، سر داستان رفسنجانی را باز می‌کند... .
آخوند رئیسی در چنین شرایطی که خامنه‌ای می‌خواهد در آستانه انتخابات وارد چنین بازی‌ای بشود، در مقابل روحانی قرار می‌گیرد. اگر در همان رأی کشی و بازیهای انتخاباتی شکست بخورد دیگر آن جانشین خامنه‌ای هم می‌سوزد و اگر بخواهد به هرقیمت روحانی را حذف بکند این یک تنش و شکنندگی به این رژیم تحمیل می‌کند. حالا تازه معلوم نیست این طرح را چطوری پیش ببرد.
من نمی‌دانم این بحث در خودشان تنش ایجاد کرده است، گویا می‌گویند از یکطرف اسم او را (آخوند رئیسی) را اعلام کردند، ولی از یکطرف می‌گویند اسم را از روی سایتها برداشتند.
این اتفاق در یک شرایط واقعاً شکننده‌ای است. شرایطی که در شروع بحث از بحران خوزستان شروع کردید و بحرانی که واقعاً مردم نمی‌توانند نفس بکشند و ناگزیرند بیایند در کوچه و خیابان داد بزنند. آن داستان پلاسکو، داستان مرگ رفسنجانی، هم هست. در چنین شرایطی درآستانه نمایش انتخابات، خامنه‌ای این بازی را دارد می‌کند، طبعاً این واقعاً چشم‌انداز غیرقابل 
محاسبه‌ای را جلوی خودش باز کرده است. البته از بیماریش هم خبرهای جدیدی هست که می‌تواند به این دلیل هم باشد.

چالشها – تفسیر تحولات سیاسی ایران from Simay Azadi on Vimeo.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر