بخشي از سخنراني خانم مريم رجوي در مراسم گراميداشت ياد شهيدان كشتار
7 آبان 1394 ليبرتي در اورسوراواز:
… و از اين جا، به ليبرتي غرقه به خون و ويران شده و به شهيدان سرفرازش، هزاران درود و هزاران سلام و هزاران درود بهويژه به خواهران و برادرانمان در رزمگاه ليبرتي
آنچه كه عصر پنجشنبه در ليبرتي رخ داد، هرچند كه خوشبختانه نتوانست هدف شوم خامنهاي را برآورده كند، اما يكي از مهيبترين هجومهايي است كه تاكنون عليه مجاهدين صورت گرفته است. اين حمله، قتلعام تمامي مجاهدان آزادي در ليبرتي را هدف قرار داده بود.
يك آتشباري سنگين با هشتاد موشك كه ده دقيقه بيامان ادامه داشت.
بارش دهها موشك همه چيز را به آتش ميكشيد و همه جا را ويران ميكرد. و امواج سنگينش هر چيزي حتي ديوارهاي حفاظت بتوني را در همميكوبيد و به اين سو و آن سو پرتاب ميكرد. سونامي انهدام و نابودي و حريق بود و گويي جنايت و تبهكاري خميني و خامنهاي در تمام مدت حكومتشان را در ده دقيقه فشرده كرده بود. با اين همه، لطف خدا و هوشياري و عكسالعمل به موقع و همچنين روحية جنگندة مجاهدين، آنها را از يك كشتار بزرگ در امان نگهداشت تا باز هم چشم و دل مردم ايران به آنها و به رزم و پايداري آنها روشن باشد و روشن بماند.
راستش، راستش نميدانم مبارزه مرگ و زندگيِ خواهران و برادران عزيزم را كه در ميان خون و آتش بهپاخاستند چطور توصيف كنم؟ فقط به آنها ميگويم آنچه كه شما در آن شرايط نفسگير انجام داديد، فشردة ايمان و شور و نيروي ملتتان براي آزادي بود.
در دل تاريكي و سرما، با وسائل ابتدايي آتشهاي مهيب را خاموش ميكرديد. اجساد همرزمانتان را از زير آوارها بيرون ميكشيديد. آنهم با بدنهاي مجروح و خونچكان كه مستمر به اين طرف و آن طرف ميدويديد و همة تلاشهاي شما، حقيقتاً تن واحد و يگانهيي شده بود و شده بوديد و نشان داديد كه اراده و انگيزه انسانهايي كه نبرد براي آزادي را انتخاب كرده اند، حد و مرزي ندارد و نمي شناسد.
در تمام لحظهها، در آن شب طولاني به فكر شما و با شما بودم. در كنار سنگرها، بالاي سر شهيدان، يا موقع مرهم گذاشتن بر زخم مجروحان، صورتهاي خونين، مشتهاي گرهكرده و دستهايي را كه به نشانة پيروزي بالا ميبرديد، ديدم و البته هركس كه ديد غرق غرور و افتخار شد. كمااينكه من غرق غرور و افتخار شدم.
راستي كه از اين بهتر چطور ميتوانستيد باز هم پيام شكست دشمن را به همه برسانيد. آنشب در ميان آتش و دود و انفجار و موجهاي سهمگين توانستيد عظمت كارزار سرنگوني را در ارادههاي سترگتان و در يقينتان به مقاومت و نبرد و پيروزي، بار ديگر نشان دهيد
و توانستيد طاقت و توان مجاهدين را يكبار ديگر در قله هاي بسا بالاتر اثبات كنيد. پس سلام بر شما و بر رزم و بر ايستادگي همة شما.
و سلام بر شهيدان
اَلسَّلامُ عَلَيک يا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ
سلام بر شما كه خون جاري دورانايد، اي شعلههاي سركش وجدان بيدار جهان بشري! اي جانهاي شيفتهيي كه تسليم و يأس در انديشه و هستي شما جايي ندارد! و اي عشقهاي پرشور يك ملت اسير كه به آزادي و رهايي مي انديشد! به شما باد سلام، به شما باد درود. درود بر همة شما!
سلام به برادران عزيزم منوچهر براتي، حميد دهقان، اكبر عليدوست، حسن توفيق جو، حميدرضا ايمن كاشان، ابوطالب هاشمي، كيومرث يوسفي، حسين گندمي، فرشيد ربيعي، حسن ابراهيمي، محمد علي ميرزايي، سهراب همايونفر، بهزاد ميرشاهي، حسين اداوي، رجب قرباني، رضا واديان، شريف ويسي، حسين سروآزاد، احمد مسچيان، جاسم قصير و جواد سالاري.
سلام به خواهر عزيزم نيره ربيعي از مسئولان مجاهدين كه در همه صحنه هاي نبرد و رزمهاي بي امان حاضر و پيشتاز بود!
و سلام، و سلام به فرمانده كاظم سردار دلير نبردهاي ارتش آزاديبخش برادرم حسين ابريشمچي كه با بيش از چهل سال سابقه مبارزاتي عليه دو نظام ديكتاتوري مسئولي همهجانبه بود.!
و همه جا جلودار صحنههاي سخت نبرد بود. همواره پرتلاش، همواره تازه، نو و سرشار و پر از ايمان به راه و آرمان آزادي و نهايتا سر در راه آزادي نهاد و سرود آزادي شد.درود بر او
درست پنج روز قبل از شهادتتان، در روز عاشورا، در آن مراسم پرشكوه همه خطاب به حسين(ع) ميگفتيد كه:
در دل دشت بلاخيز
به شب توطئهانگيز
شكنم هرچه حصار است
قفس و چوبة دار است
درود بر همة شما كه همة گفتارها و تعهدات و سوگندهايتان را با خون خودتان امضا كرديد و به اين مدار و مرتبه عالي انساني و مبارزاتي دست يافتيد! درود بر شما!
حقا كه يكايك شما در پيروي از پيشواي آرمانيتان حسين(ع) از همه چيز خود گذشتيد! آري از همه چيز.
راستي كدام آتش، حريف شاخسار شماست؟
و من هم مثل شما تكرار ميكنم كه:
خوشا در راه آزادي به خون عهدي دگر بستن
خوشا اين گونه در زندان به مرگ شب كمر بستن
از اين پس شما شور و نيروي هر جوان دليري هستيد كه به نبرد با رژيم ولايت فقيه برميخيزد و الهام بخش هركس كه در برابر ستم و استبداد قيام ميكند.
پس به شما مادراني كه عكس فرزندان شهيد و اسيرتان را به دست ميگيريد و در خيابانها و چهارراههاي شهرهاي ايران، آخوندها و پاسداران اونها رو افشا ميكنيد.
به شما زنان دلير و مردان غيرتمندي كه در مراسم گراميداشت ريحانه و ستار مثل شير، هموطنانتان را به مبارزه با اين رژيم فراميخوانيد.
بله به شما ميگويم كه ايستادگي شما كاخ ستم آخوندها را به لرزه انداخته است.
و به شما زندانيان سياسي شجاع در زندانهاي سراسر ايران و سياهچالهاي خامنهاي كه به همبستگي با مجاهدان ليبرتي برخاستهايد.
و به شما هموطناني كه از شنيدن خبر جنايت بزرگ رژيم در ليبرتي سراسر وجودتان مثل ما پر از خشم و درد شد، بله به شما ميگويم كه عزم و مبارزه شما براي به زيركشيدن اين رژيم آنها را به وحشت انداخته است.
هفتم آبان، سالگرد سنگین ترین حمله موشکی به لیبرتی from Simay Azadi on Vimeo.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر