:شعري از فرخي يزدي در مورد مجلس
آنکـــه از آرا خريــدن مسنــد عالــي بگيرد
مملکت را مي فروشــد حق دلالـــي بگيرد
يک ولايت را بغـارت مي دهــد او با جســارت
تحفــه از حاکـم ستانــد ، رشوه از والي بگيرد
روي کرسـي وکالت آنکه زد حـرف از کسالت
اجرت خميـــازه خـواهـد ، حق بيحـالي بگيرد
از تهـــي مغزي نمايد کيســـه بيگـانـه را پــر
تا به کف بهــــر گدايي ، کاســـه خالـي بگيرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر