فردای ما چه زیباست!
وقتی همه میدانند
کسی چراغ برافروخت
که اعتماد را
از خاکستر خیانت پرواز داد. (۱)
این قسمتی از وصیتنامه مجاهد شهید عفت حداد بود که در بهار ۷۴به خون نشست.
او با نثار خون و تحمل گلولهیی که بر سینهاش نشست، فرشته اعتماد را از خاکستر خیانت پرواز داد.
عفت حداد و فرشته اسفندیاری ساعت ۸صبح روز ۲۷ اردیبهشت سال۱۳۷۴ توسط تیمهای ترور خامنهای در خیابان الشعب بغداد بهخاک افتادند. این سی و سومین عمل تروریستی مزدوران جنایتکار اطلاعات آخوندی در خاک عراق علیه مجاهدین بود.
از آن پس عملیات تروریستی در کشورهای مختلف شدت گرفت و پول و دلارهای نفتی برای از پا درآوردن مجاهدین که تنها نیروی فعال و آماده و برانداز بودند راهی عراق و اروپا شد.
دو ماه بعد در تیر ۱۳۷۴ برادران مجاهد ابراهیم سلیمی، یارعلی گرتبار و حسین سدیدی بهخاک افتادند و در همین سال چندین طرح سنگین موشک و انفجار و... در مزار شهیدان و اتوبوس حامل مجاهدین و... خنثی شد.
۲۴سال از آن روز گذشت. در این فاصله تیمهای ترور و کشتار نظام ولایت در پوشها و اونیفرمهای مختلف در بغداد و لبنان و آلمان و فرانسه و ژنو و سوریه و یمن مستمراً دستاندرکار طراحی و ترور مجاهدان بودند. همزمان زالوهای خونآشام در تهران و شیراز و کازرون و دورود و اصفهان و سایر شهرهای ایران با اونیفرم بسیج و سپاه و نیروی انتظامی و لباسشخصی بهجان مردم افتادند؛ خونهایی که بعد از سه دهه به مشتی درشت در سیمای قیام سراسری مردم ایران تبدیل شد؛
«شعار هر ایرانی ـ مرگ بر خامنهای روحانی»
آشنایی با فرشتگان آزادی ـ شهیدان ۲۷اردیبهشت ۱۳۷۴
عفت حداد، از مسئولان پشتیبانی ارتش آزادیبخش و عضو شورای ملی مقاومت و فرشته اسفندیاری گوینده رادیو و تلویزیون مقاومت، در تهاجم وحشیانه مزدوران وزارت اطلاعات بهشهادت رسیدند. فرشته، سومین عضو خانواده خود بود که توسط رژیم بهشهادت رسید.
مجاهد شهید فرشته اسفندیاری
فرشته اسفندیاری در سال ۵۷ هنگامی که دانشآموز انقلابی پرشوری در دبیرستان خوارزمی تهران بود با مجاهدین خلق و آرمان آزادی آشنا شد.
شرکت فعال در تظاهرات و متینگهای مجاهدین علیه انحصارطلبی جنونآمیز خمینی و افشاگری علیه اختناق و چماقداری که خمینی تحت نام اسلام بر جامعه حاکم میکرد، از فعالیتهای ثابت او و نسل میلیشیای مجاهد خلق و همه ستارگان و فرشتگان آزادی بود. همان نسلی که با مشتهای گره کرده و شعار زنده باد آزادی ـ بیآن که حتی اسم خود را بر زبان بیاورند ـ در برابر جوخههای اعدام ایستادند و شکنجههای استخوانسوز را با جان و دل پذیرا شدند.
فرشته که پس از ۴سال فعالیت در هستههای مقاومت و کانونهای شورشی آن زمان، در منطقه مرزی به مجاهدین پیوست خیلی زود مراحل رشد و اعتلای زن انقلابی مجاهد خلق را طی کرد و در بخش تبلیغات مجاهدین و صدای مجاهد به فعالیتش ادامه داد.
مسعود کلانی که در آن زمان از همکاران مجاهد شهید فرشته اسفندیاری در صدای مجاهد بود، درباره ویژگیهای شهید فرشته اسفندیاری میگوید:
«... از همون لحظاتی که کارشرو در صدای مجاهد آغاز کرد شور، انگیزههای انقلابیش، پشتکارش، کاراییش، برای من و سایر خواهران و برادرانم در صدای مجاهد انگیزاننده بود.
وقتی که خبرهایی از فساد و تباهی و انبوه خساراتی که آخوندهای پلید بر سر مردم و میهن ما آوردند را میخواند. بهخصوص وقتیکه میشنید این جانوران پست و فرومایه با قوانین ارتجاعیشان و با عملکردهایشان چه بلایی بهسر زنان آزاده ایرانی میاورند، برافروخته میشد... هیچگاه صدای انگیزاننده و با صلابتش را وقتی که به جوانان و زنان آزاده ایرانی پیام میداد که برخیزند و به وظایف انقلابیشان عمل کنند و به ارتش آزادی بپیوندند را فراموش نمیکنم.
عفت حداد در سال ۱۳۴۲ در سبزوار بهدنیا آمد. ۱۶ساله بود که به واحدهای میلیشیای مجاهد خلق پیوست و مانند همه میلیشیاها با نام «مسعود» چشم به دنیای انقلاب و مبارزه برای آزادی گشود. او در دوره مبارزات سیاسی افشاگرانه در برابر اختناق و انحصارطلبی خمینی ایستاد و با توزیع و فروش نشریه به افشای اسبتداد مذهبی و ترویج آگاهی پرداخت.
۱۸ساله بود که در جریان موج گسترده دستگیریهای سبزوار ـ تیرماه۶۰ـ دستگیر شد، اما توانست با هوشیاری از چنگ دژخیمان بگریزد و در سال ۱۳۶۵ به ارتش آزادیبخش پیوست.
عفت حداد که نمیتوانست در برابر رنج مردم و چپاول سیستماتیک حاکمان سکوت کند، همان زمان در تشریح علت پیوستن به یکانهای رزمی ارتش آزادیبخش نوشت:
«مشاهده دردهای مردم و فقر و فحشا و محرومیت آنان و اینکه احساس میکردم رژیم خمینی نمیتواند آن چیزی که مردم در انقلاب میخواستند، برایشان به ارمغان بیاورد»
تماشای درد و رنجهای مردم برای شیرزنان مجاهد خلق کار سادهیی نبود. آنان بهچشم دیده بودند که دجال خونآشام برای حفظ نظام ولایت فقیه جوانان را در تنور جنگ ضدمیهنی داغ میکنند، زنان و جوانان را در آتش تبعیض و ستم آخوندی میسوزانند و آگاهترین جوانان را به چوبههای دار میبندند.
*****
فرشته اسفندیاری هشت سال قبل از شهادتش درست در روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۶در وصیتنامهاش نوشته بود:
«خدایا خلق ایران تحت ظلم و ستم، آوارگی، دربدری، جنگ، فساد و فحشاء قرار دارند. خدایا رشیدترین فرزندان مردم ایران زیر شدیدترین شکنجههای خمینی دست و پا میزنند و خمینی دجال و ضدبشر برای زندهماندن خود هر روز این آگاهترین فرزندان را به چوبههای دار و یا به جوخه تیرباران میبندد. خدایا مردم ایران درگیر جنگی هستند که فقط خمینی ضدبشر بر ادامه آن اصرار میورزد خدایا هموطنانم از فقر و گرسنگی رنج میبرند که خمینی سفاک باعث و بانی آن است و خدایا...»
بله! ۲۴سال گذشت و خامنهای تا توانست در مسیر «اوجب واجبات» و نسلکشی مجاهدین، پول و دلار و سرمایههای ملی مردم ایران را به عراق و سوریه و لبنان و مزدورانش در اروپا فرستاد.
اما بعد از ۲۴سال آنچه از کاشتههایش درو کرده چیزی جز نفرت مردم ایران در داخل و انزوای گسترده سیاسی در منطقه و جهان، نیست، در حالیکه در نقطه مقابل، مردم ایران و مقاومت پیشتاز آنها پا برجا و استوار نزدیکتر از همیشه در دستیابی به آرمان آزادی مردم ایران هستند.
امروز فرشته و عفت با همان ارزشهای پاک و انقلابی و همان عزم و اراده آهنین برای نجات مردم محروم و ستمدیده ایرانزمین، در صفوف مجاهدین و مقاومت ایران حاضرند. آنها و سایر شهیدان سبزوار و تهران و اصفهان و اهواز و اراک و کازرون و بقیه شهرها الهامبخش معلمان، بازنشستگان، غارتشدگان، سرکوب شدگان و... برای نیل به رهایی و آزادی هستند.
زنان آزاده و رهایی که سنت وفای به عهد و ایستادگی تا به آخر را در کهکشان ستارگان بیشمار مقاومت ایران بهثبت رساندند. همان سنتی که صبا با درخششی بینظیر در کلام آخرینش که «ما تا به آخر ایستادهایم»، آن را ماندگار کرد و امروز زنان دلاور ایرانزمین با ایستادگی در برابر جلادان عمامه بهسر در جای جای میهن آن را فریاد میکنند. زود است که در فردای روشن و زیبا دختران کوچک و معصوم میهن از خون و نور این ستارگان پرفروغ شکفته شوند.
فردایی که بهقول عفت حداد زیباست و همه میدانند؛
کسی چراغ برافروخت
که اعتماد را
از خاکستر خیانت پرواز داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-از شعر «فردای ما چه زیباست» برگرفته از وصیتنامه مجاهد شهید عفت حداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر