جمعه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۷

وحشت از تغییر باور مردم یا بیگانه‌هراسی و نفوذی‌‌تراشی؟

یکی از ویژگی‌های بارز و برجسته و مداوم نظام جمهوری اسلامی آخوندی، دشمن‌تراشی و بیگانه‌تراشی و نفوذی‌تراشی بوده و می‌باشد. این ویژگی از مشخصات اصلی سیاست داخلی خمینی و خامنه‌ای بوده است. به یکی از آخرین نک و ناله‌های خامنه‌ای از دست دشمن و نفوذ و بیگانگان توجه کنید:
«در بازار ارز، ردپای دستگاههای اطلاعاتی بیگانه است... تغییر باورهای مردم در دستورکار دشمن است... راه مبارزه با دشمن، جدی گرفتن نفوذ است». (دیدار با کارکنان وزارت اطلاعات، ۲۸فروردین ۹۷)
از این‌رو، تمام دستگاه تبلیغاتی و سخنرانی‌های خمینی و خامنه‌ای در ۴۰سال گذشته سوار بر دشمن‌تراشی و بیگانه‌تراشی و نفوذی‌تراشی بوده و می‌باشد.
نیروی تغییر ـ حکومت‌داری با شکارچیان آزادی
این مشی، نوعی از حکومت‌داری و استیلاجویی از جانب دیکتاتورهایی است که سیاست فاشیسم و توتالیتاریسم را توأمان پیش می‌برند. اگر این نوع حکومتها نسبت به این سیاست، خلع‌مشی شوند، مجبورند با واقعیت‌های جامعه‌یی که بر آن حکومت می‌کنند، دست و پنجه نرم نموده و گرفتار تعادل‌قوای سیاسی و اجتماعی و نهایتاً مغلوب و واژگون شوند.
حاصل این خط مشی در حکومت‌داری، بنا کردن نظامی پوشیده شده از رنگ و لعاب‌های گوناگون دروغ و عوام‌فریبی و لاپوشانی و لاجرم، اعمال سرکوب مداوم است. برای نگه‌داشتن مداوم شمشیر سرکوب بالای سر مردم، به ۲بازوی اطلاعاتی و نظامی نیاز است که قسم‌خوردگان به ولایت فقیه و نگهبانان آن باشند.
این مسیر را خمینی به‌سرعت و کمتر از یک سال رفت. سپاه پاسداران از اولین شکارچیان آزادی و آزادیخواهان و دگراندیشان بود که خمینی برای خودش روبه‌راه کرد. کار اطلاعاتی را هم قبل از تشکیل وزارت اطلاعات، با همین پاسداران پیش می‌برد. بعد هم که وزارت اطلاعات را راه انداخت، هدف اولیه‌اش مقابله با گروهها و سازمانهای مخالفش بود. از این‌رو این ۲ارگان، تا توانستند گرفتند، شکنجه کردند، تجاوز کردند، کشتند و نابود کردند و بازوهای یک ایدئولوژی جانی و انسان‌ستیز شدند.
نیروی تغییر ـ جامعه‌شناسی مردم ایران، پادزهر دجالیت مذهبی
اگر به‌ خاطره و ذهن و نگاه و نظر مردم ایران در رابطه با حاکمیت ولایت فقیه مراجعه کنیم، نظر بالاتفاق همه، بازتاب عملکرد وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران خمینی و خامنه‌ای است. این انعکاس، بی‌تردید شکست فاحش و تاریخی نظام ولایت فقیه را در خاطره و منظر مردم ایران بازتاب می‌دهد. حالا پس از ۴۰سال دشمن‌تراشی و بیگانه‌هراسی و نفوذی‌تراشی(همه را بخوانید دجالگری)، ببینید مردم ایران چه پاسخی داده و می‌دهند؛ به این شعارها که از سراسر ایران به گوش می‌رسد، توجه کنیم:
«دشمن ما همینجاست، الکی می‌گن آمريکاست / اسلامو پله کردن، ملتو ذله کردن/ دولت ورشکسته، رو پول ما نشسته / با این همه اختلاس، ایران خودش کربلاس / اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا».
کافیست این عبارتهای بسیار سیاسی و گویا و معنادار را روی میز یک جامعه‌شناس بگذارید تا از وضعیت سیاسی و اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران تحلیل و برآوردی ارائه دهد. تردیدی نیست که خواهد گفت:
ـ این عبارتها گویای بی‌بنیادی و نامشروع و فاسد بودن دولت و حاکمیت و بی‌اعتمادی مطلق مردم به آنها است؛
ـ از طرفی نشانگر ویرانگی و تباه شدن سطح زندگی و نابودی بنیادهای مناسبات اجتماعی و اقتصادی است.
ـ این حکومت هرگز تکیه بر توان و اراده و قدرت مردم نداشته و ندارد؛ که برعکس، این شعارها تصویرگر دقیق این واقعیت هستند که همواره از وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و تئوریسینهای اقتصادی‌ نظام، علیه این مردم استفاده شده است.
نیروی تغییر ـ کانون فساد و اشرافیت: ولایت فقیه و نهادهای آن
خامنه‌ای در همین سخنرانی برای کارکنان وزارت اطلاعات، تأکید می‌کند: «وزارت اطلاعات مبارزه با فساد و اشرافیت را جدی بگیرد... باید با شریانهای اصلی فساد مقابله شود»!
کدام ایرانی است که از کنار این حرف خامنه‌ای با نیشخند و سخره نگذرد؟ وقتی در تمام صفحات مجازی و عرصه‌ٔ واقعی زندگی مردم ایران صحبت و استدلال و سند به وفور در چرخش است که ارکان فساد و چپاول و اشرافیت زیر نظر شخص خامنه‌ای و نهادهای غيرپاسخگو و وابسته به وی می‌باشد، پیداست که خامنه‌ای دارد با خودش نمایش ایز گم کردن و دجالگری تمرین می‌کند. وقتی مجلس آخوندی در جنگ باندها، شده است میدان افشای فساد دولتی و اصلاح‌طلبان اعتراف می‌کنند که قریب ۲۰سال رانتخواری می‌کرده‌اند، آن که باید فساد و اشرافیت دولتی و فقاهتی را جدی بگیرد، مردم ایران هستند که آمده‌اند در خیابانها و افشای «فساد و اشرافیت» آخوندی می‌کنند. واضح است خامنه‌ای آن‌قدر ضربه‌های همه‌جانبه از قیام‌ها و اعتراضات مردم ایران دریافت کرده که موضوع‌بندی و تقسیم کار سیاسی و دولتی را هم قاطی کرده و همه‌چیز نظامش را «اطلاعاتی» می‌بیند و تفسیر می‌کند.
وی تصریح می‌کند: «وزارت اطلاعات باید صددرصد انقلابی بماند و انقلابی عمل کند... کوچک‌ترین تردید درباره صلاحیت افراد باید منعکس شود». (روزنامه‌های آفتاب یزد و ابتکار، ۲۹فروردین).
منظور از آن « انقلابیگری» که وزارت اطلاعات خامنه‌ای باید اعمال کند، همان جنایاتی است که در حافظه مردم ایران این ارگان خامنه‌ای را در کنار سپاه پاسداران، به وزارت‌خانه‌ و سیستمی منفور و کثیف بدل نموده است. درباره‌ٔ «صلاحیت افراد» سپاه هم پیداست که موج ریزش سپاهی و بسیجی پس از قیام دی و نیز در تضادها و جنگ و جدال درونی، دستگاه ولایت فقیه را به استیصال کشانده است. جای یادآوری است که تأکید خامنه‌ای در این سخنرانی، موضع‌گیریهای جدیدی هستند که نشان از وسعت تزلزل در کلیت نظام و ارکان حکومتی دارند.
نیروی تغییر ـ میدان بزرگ جنگ: وسعت فلات ایران
در ادامه، خامنه‌ای بازتابی از واقعیت سرسخت مقاومت و پایداری مردم و نیز بالغ شدن قیام‌ها به مطالبات سرنگونی‌طلب را اعتراف می‌کند و به ارگان جاسوسی و جنایتش آماده‌باش می‌دهد: «در میانه یک میدان بزرگ جنگ قرار داریم... تغییر باورهای مردم در دستورکار دشمن است». (روزنامه‌های ابرار و حمایت، ۳۰فروردین).
کدام جنگ؟ منظور سوریه و یمن و عراق است؟ این تجاوزها و جنایتها که سال‌های سال است به قیمت نابودی سرمایه‌های ملی و طبیعی و زیست‌محیطی ایران و ایرانی با هدف حفظ نظام ادامه داشته و دارد. پس خامنه‌ای و وزارت اطلاعاتش از کدام جنگ هراس دارند که «در میانه و میدان بزرگ» آن واقع شده‌اند؟ این «میانه و میدان بزرگ» را مقاومت ایران و مردم سراسر میهن و جوانان و زنان برای خامنه‌ای عرصه‌ی جنگ و نبرد کرده‌اند. حرف و خواسته‌شان هم در همان شعارهایی سمبلیزه شده است که چندتایی‌اش را یادآوری کردیم.
نیروی تغییر ـ دستور کار آزادی: تغییر باورهای مردم
اما خامنه‌ای بر نکته‌یی دقیق و درست انگشت گذاشت و به ناگزیر اعتراف کرد: «تغییر باورهای مردم». بله، دوران عوض شده است و ایران ماه‌های موقعیت انقلابی را سپری می‌کند. مهمترین تغییر باورها، شکست دجالگری مذهبی و طلسم ولایت فقیه در اذهان کودک و جوان و بزرگ جامعه ایران است. باورها به‌راستی تغییر کرده‌اند و این تغییرات بزرگ در قیام دی ۹۶ گل داد و مژده داد. تغییر بزرگ این است که طی چند ماه تمام سرمایه‌گذاری ۲۰ساله‌ٔ حکومتی بر سر باند‌بازیهای اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، سوخت و به باد هوا و فنا رفت. خامنه‌ای این تغییر بزرگ را «دستورکار دشمن» تعبیر می‌کند. در سطور بالا یادآوری شد که دشمن، زیر گوش خامنه‌ای و به وسعت فلات ایران است. این دشمنی البته «در دستورکار» آزادی و حق مسلم یک خلق و میهن بوده است که از شکیبایی و تحمل رنج و زندان و اعدام، به عصیان و شورش و سرنگونی‌طلبی رسیده است. خامنه‌ای دارد توفان همان بادی را درو می‌کند که سلف پلیدش خمینی و در ادامه، خودش علیه مردم و حق آزادی، کاشتند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر