جمعه، آبان ۱۹، ۱۳۹۶

قتل‌عام ۶۷ ـ جنبش سرموضع ـ شماره ۴۵

«کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند»
با همین چند کلمه هزاران زندانی حلق‌آویز و قتل‌عام شدن.
«موضع نفاق» یعنی پذیرش مرام و آرمان مجاهدین و «پافشاری بر سر موضع» یعنی کسانی که زیر شدیدترین فشارها و شکنجه در سالهای زندان مقاومت کردند و دست از آرمان و اعتقادشون برنداشتن؛ کسانی که اسیر شمشیر و شلاق و زنجیر شیخ نشدن.
خمینی با این فرمان می‌خواست علاوه بر قتل‌عام مجاهدین، حکم برانداختن نسل مخالفان فکری و عقیدتی خودش رو برای همیشه جاری کنه.
از نظر خمینی سطح محکومیت افراد مشروط به سطح جرم یا عمل مجرمانه نیست بلکه نفس اندیشه مخالف و میزان تسلیم ناپذیری در عقیده بالاترین گناه و جرم محسوب میشه و مستوجب سنگین‌ترین مجازات و کیفره. او با این حکم می‌خواست نظامش رو از تهدید مخالفان آرمانی و افراد سرموضع برای همیشه آببندی کند.
این میزان دشمنی با مخالفان عقیدتی به‌خصوص کینه حیوانی خمینی نسبت به مجاهدین چیزی نیست جز مهر و موم و آببندی کردن نظام و اندیشه ولایت فقیه که ذره‌یی تحمل افکار مخالف خودش رو نداره.
خمینی یک بار ـ قبل از 30خرداد 1360ـ خطاب به مجاهدین گفت اگر از هزار احتمال یک احتمال می‌دادم که شما دست از این افکار برمیدارید با شما سازش می‌کردم. یعنی از روز اول خوب میدونست مجاهدین تحت هیچ شرایطی دست از موضع آزادی و مبارزه با انحصارطلبی برنمی‌دارن و از هیچ رذالت و جنایتی برای به تسلیم کشوندن مجاهدین دریغ نکرد. به همین علت حتی در زمان مرگ هم رؤیای تسلیم مجاهدین «سرموضع» رو در سر داشت و در وصیت‌نامه‌اش نوشت:
«... حکم خداوند تکلیف شما را معین کرده، باز از نیمه راه برگشته و توبه کنید. و اگر شهامت دارید تن به مجازات داده و با این عمل خود را از عذاب الیم خداوند نجات دهید؛ والاّ در هر جا هستید عمر خود را بیش از این هدر ندهید و...»
کینه حیوانی را می‌بینید! میگه لطفاً تسلیم شوید تا اعدامتون کنیم؛ شاید اون دنیا گناهاتون کمتر شه.
خمینی برای تثبیت احکام و نظام قتل‌عام، 40روز قبل از مرگش (4اردیبهشت 68) دستور بازبینی قانون اساسی رو داد و در عمل با برداشتن قانون مرجعیت و تمرکز قدرت در ولایت فقیه، مسیر قتل‌عام رو برای همیشه [توسط ولایت فقیهی که مرجعیت هم نداره] هموار ساخت.
طبق ماده 186قانون مجازات اسلامی که بر همین پایه طراحی و تنظیم شده:
«هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضا و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را می‌دانند و به‌نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش مؤثر دارند محاربند اگر ‌چه در شاخه‌ی نظامی شرکت نداشته باشند.»
این یعنی کوبیدن میخ حکم اعدام کسانی که با اطلاع از موضع سازمان مجاهدین از اون دفاع می‌کنن یعنی اعدام «سرموضع» و کشتار کسانی که عقیده مجاهدین رو پذیرفتن.
با این حساب می‌بینیم که آنچه در سال 67اتفاق افتاد فراتر از یک کشتار و قتل‌عام که تثبیت نظام قتل‌عام بعد از خمینی بود و خلافت خامنه‌ای روی همون خونها و همون حکم وحشیانه بنا شد. این کاری که خمینی به قیمت خون 30هزار زندانی سیاسی بی‌گناه انجام داد و هیچ جنایتکاری نتونست مشابه اون رو انجام بده؛ به همین دلیل بود که قائم‌مقامش گفت: «بزرگترین جنایت».
آخوند رازینی 29سال بعد از قتل‌عام 67 ـ 11تیر 1396ـ گفت خمینی در این زمینه کاری انجام داد که هیچ‌کدام از فقهای گذشته در طول تاریخ انجام نداده بودند.
در ادامه همین طرح، در جریان انتخابات دور چهارم مجلس آخوندی ـ با ولایت فقیه جدید ـ موضوع نظارت استصوابی مطرح شد. طرحی در راستای تثبیت و تمرکز قدرت در نهاد ولایت فقیه به‌منظور تثبیت نظام قتل‌عام. نظارت استصوابی به‌معنای مشروط شدن تمام مقامهای حکومت به فرمان و اراده ولایتیه که از قتل‌عام متولد شد و حیاتش مشروط به اعدامه. نظامی که اصلی‌ترین محصولش اعدام و موجودیتش در گرو استمرار اعدامهاست.
این رمز و داروی حیاتشه؛ اگه بتونه، اول زندانیان مجاهد رو کشتار می‌کنه؛ اگه نتونه زندانیان بی‌پناه و اگر باز هم ـ به‌علت تضیعف ولایت و جوشش همون خونها ـ توان اعدام زندانیان سیاسی رو نداشت، به اعدام زندانیان عادی رو میاره تا آهنگ اعدام رو همیشه ثابت نگه داره. تجربه سالیان گذشته هم به خوبی نشون داده که وقتی کفگیرش به ته دیگ می‌خوره حتی زندانیان بی‌گناهی که طبق قوانین رسمی خودشون مجرم نیستند حلق‌آویز می‌کنه تا سایه سیاه سرکوب و ارعاب رو هم‌چنان حفظ کنه چون میدونه اگه شکافی در سرکوب و اعدام ایجاد بشه جنبش سازمان‌یافته «سرموضع» با انبوهی از نیروها و جوانان «سرموضع»، نظام و ولایت اعدام رو جارو می‌کنه.
این همون تناقض اصلی و پایه‌یی نظامه؛ نظامی که خمینی تهدید اصلی اون رو با عنوان «سرموضع» معرفی کرد و همون طور که آخوند رازینی و فلاحیان هم به‌نحوی اعتراف کردند، خمینی با قتل‌عام زندانیان «سرموضع» برای اولین بار در تاریخ بنای ساختمان قتل‌عام رو تکمیل و نهاد ولایت رو با خون زندانیان بی‌گناه تجدید کرد.
به همین علته که امروز هم خامنه‌ای تهدید اصلی خودش رو از جانب ادامه دهندگان راه همون سربداران و جنبش سرموضع تشخیص میده. جنبشی که با افشای وحشیگری و تروریسم جهانی رژیم آخوندی، همه راهها روبه‌روی اون بسته و تیغ حاکمان و قاتلان زندانیان سیاسی‌رو در برابر جوانان و زندانیان «سرموضع» کند و بی‌اثر کرده و خوب میدونه با گسترش «جنبش سرموضع» هر تیغ هیولای زخمی، میتونه به یک جرقه در کانونهای قیام و دادخواهی تبدیل شه.
ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر