بعد از گذشت بیش از سه دهه از حاکمیت غاصب و فاسد آخوندها، گسترش حاشیه نشینی بهویژه در حاشیه کلان شهرها وسعت بیسابقهیی به خود گرفته است نگاهی داریم به گوشهیی از زندگی حاشیه نشینان در استان سیستان و بلوچستان
تصاویری عام از سیستان و بلوچستان
بر اساس اعتراف خبرگزاری حکومتی ایرنا 25اردیبهشت 95 ”از چهار شهر زابل، زاهدان، چابهار و ایرانشهر با جمعیت حدود سه میلیون نفر، یک میلیون و 82نفر حاشیه نشینند که از این تعداد 327هزار نفر تنها در حاشیه زاهدان سکونت دارند“، این آمار حکومتی است اما گوشههایی از رنج این مردم در گفتههای خودشان و در اعترافهای عوامل رژیم، بیان شده و نیازی به شرح ندارد
نقلهایی از شبکهی 1 تلویزیون رژیم. برنامهی پایش 2آذر 95
یک مرد بلوچ: من یک خواهشی از آقای فرماندار دارم. نگاه کن الآن همگی از بدبختی، داخل هر خونهای نگاه کنی سه خانوار دارند زندگی میکنند، تا هر کدوم میاد یه آجری، الآن این خونهها را نگاه کن! یه آجری رو هم میذاره، ماموران، برادران شهرداری میان خونه رو روش خراب میکنند. هشت ساله، نزدیکی ده ساله، ما داریم اینجا زندگی میکنیم این وضع کوچههایمونه
ـ یک جوان: هیچ نه کاریه نه هیچی، اصلاً کارگری هم اینجا پیدا نمیشه. اصلاً بیکاری گرفته همه جوونها رو
ـ یک بلوچ : شهرداری یک ساله دو ساله، راه ساخت و ساز را بسته بودند مردم دستشویی ندارند
البته این وضعیت چیزی نیست که از چشم کارگزاران رژیم غارتگر آخوندی پوشیده باشد، استاندار سیستان و بلوچستان، خود اعتراف میکند و میگوید: ایشون میگه که اجازه ندادند تو این یکی دو ساله داریم سرویس بهداشتی درست بکنیم امکاناتی بیاریم... اولینش که آب آشامیدنی بود. ملاحظه کردین هنوز با تانکر آب رسانی میشه
مجری تلویزیون: و بدتر از اون فاضلابها
استاندار: فاضلابش، واقعاً اصلاً شرایط زیست یک روستا به نظر من از هر حیث، به مراتب بهتر از آنیست که دویست و پنجاه هزار نفر جمعیت در مرکز استان با اون روبهرو هستند. و همین وضعیت را در چاه بهار دارم و همین وضعیت را در ایرانشهر، و زابل و کنارک. این پنج شهرستان یک اینچنین شرایطی دارند، شاید بعضیش به مراتب بدتر از این وضعیت باشه. بالغ بر 500هزار نفر از جمعیت دو میلیون و ششصد هفتصد هزار نفری استان، با همین شرایط دارند زندگی میکنند
تصاویری عام از سیستان و بلوچستان
بر اساس اعتراف خبرگزاری حکومتی ایرنا 25اردیبهشت 95 ”از چهار شهر زابل، زاهدان، چابهار و ایرانشهر با جمعیت حدود سه میلیون نفر، یک میلیون و 82نفر حاشیه نشینند که از این تعداد 327هزار نفر تنها در حاشیه زاهدان سکونت دارند“، این آمار حکومتی است اما گوشههایی از رنج این مردم در گفتههای خودشان و در اعترافهای عوامل رژیم، بیان شده و نیازی به شرح ندارد
نقلهایی از شبکهی 1 تلویزیون رژیم. برنامهی پایش 2آذر 95
یک مرد بلوچ: من یک خواهشی از آقای فرماندار دارم. نگاه کن الآن همگی از بدبختی، داخل هر خونهای نگاه کنی سه خانوار دارند زندگی میکنند، تا هر کدوم میاد یه آجری، الآن این خونهها را نگاه کن! یه آجری رو هم میذاره، ماموران، برادران شهرداری میان خونه رو روش خراب میکنند. هشت ساله، نزدیکی ده ساله، ما داریم اینجا زندگی میکنیم این وضع کوچههایمونه
ـ یک جوان: هیچ نه کاریه نه هیچی، اصلاً کارگری هم اینجا پیدا نمیشه. اصلاً بیکاری گرفته همه جوونها رو
ـ یک بلوچ : شهرداری یک ساله دو ساله، راه ساخت و ساز را بسته بودند مردم دستشویی ندارند
البته این وضعیت چیزی نیست که از چشم کارگزاران رژیم غارتگر آخوندی پوشیده باشد، استاندار سیستان و بلوچستان، خود اعتراف میکند و میگوید: ایشون میگه که اجازه ندادند تو این یکی دو ساله داریم سرویس بهداشتی درست بکنیم امکاناتی بیاریم... اولینش که آب آشامیدنی بود. ملاحظه کردین هنوز با تانکر آب رسانی میشه
مجری تلویزیون: و بدتر از اون فاضلابها
استاندار: فاضلابش، واقعاً اصلاً شرایط زیست یک روستا به نظر من از هر حیث، به مراتب بهتر از آنیست که دویست و پنجاه هزار نفر جمعیت در مرکز استان با اون روبهرو هستند. و همین وضعیت را در چاه بهار دارم و همین وضعیت را در ایرانشهر، و زابل و کنارک. این پنج شهرستان یک اینچنین شرایطی دارند، شاید بعضیش به مراتب بدتر از این وضعیت باشه. بالغ بر 500هزار نفر از جمعیت دو میلیون و ششصد هفتصد هزار نفری استان، با همین شرایط دارند زندگی میکنند
...ندادن شناسنامه به مردم، محرومیت آنان را دو چندان کرده است
یک مرد:من شناسنامه ندارم. این مدارکم است. رفتهام امروز ثبت احوال، اثبات نسب کردهام. همه کارها کردهام، بیست سی ساله اینجام. میگه که هنوز تثبیت نشده و از تهران جواب نیامده و اینها. جواب نمیده کسی به ما. من پسرعموها هم هستم عموها هم هستند همه تعهد محضری دادهاند. ایناها
دو جوان: ما دوتا برادریم. من مدارک دارم این نداره. چون قدیما خوب بود، مثلاً پشت سر مادر شناسنامه میدادند. من گرفتم وقتی نوبت این شد دیگه ندادند. گفتند که نمیشه باید پدر هم داشته باشه. خوب پدر ما مدارک نداشت، مادر ما داشت. و به من داد حالا من مدارک دارم این داداشم نداره
یک مادر: کجا بریم. ؟ من خودم که شناسنامه ندارم پرونده دارم زمین شهر داشتهام شوهرم گرفته بچهام گرفته، یکی من مانده. من پدر ندارم دهسالگی ازدواج کردم. شناسنامه نمیده به من ثبت احوال میگه برو پدر بیار. من پدرشه از زیرخاکشه کجا بیارم. من دهساله بوده که ازدواج کردم. من دیگه کجا برم. از ثبت احوال میریم جواب نمیده. تهران میریم جواب نمیده
یک مرد: میگن هنوز تصویب نشده، بخشنامه نیامده. باید از تهران بیان. از کیه، بیست ساله سی سال نمیرسه از تهران تا اینجا بیاد؟ پیاده هم میومدن تا حالا رسیده بودند اینجا ولی به ما هیچکی جواب نمیده. ما هیچ کاری نمیتونیم بکنیم. بچههامون نمیتونند مدرسه برن. بانک نمیتونیم بریم. مریضیم دکتری نمیتونیم بریم. دفترچهای نداریم هیچکی به ما جواب نمیده
یک جوان:نمی تونم از منطقه مون بیرون برم. عقده شده روی دلم تا زابل برم و بیام نمیتونم، داداشم خونوادهم دارن، خودم ندارم
برادر این جوان:گرچه زابل هم جایی که آدم بره. حالا این بچههاش مثلاً دفترچه بیمه ندارند. من خدا را شکر دارم. هر روز که بیاد بگه دفترچه را بده بیمارستان هم آخرش گیر میده میگه این دفترچه مال پسر... هر روز میاد میگه یک گالن نفت به من بده. تا عاقبت که نمیشه من به این آقا نفت بدم دفترچه بدم فلان بدم
یک زن: مشکل قلب هم دارم. رفتم دکتر گفت هشت ده میلیون بده که... کنیم نه دفترچه داریم. نه بیمه داریم. جز که بالا سر خدا کسی نداریم
جوان: مگه من چه گناهی کردم که من مدارک دارم چرا به این ندادند، خوب این هم باید بیاد کار بکنه زحمت بکشه. من کار بکنم من زحمت بکشم. اینکه نشد. حالا فردا بیشناسنامه بچه ش به دنیا بیاد آقا من پول ندارم که بیمارستان نمیدونم یه تومن میگیره دو تومن میگیره اینکه نشد
یک مرد دیگر: بیشتر همشهریهامون پرونده دارند. بچة همینجایند مثلاً شناسنامه نگرفتند، پرونده دارند. الآن چند مدته که پیگیر شدند. هنوز جوابی نگرفتند. از ترس هم نمیتونند بیان بیرون. مثلاً کاری داشته باشن. میرن بیشترشون توی شهرستان کارگری میکنند اینجا نمیتونند
واقعیت این است که اوضاع حاشیه نشینان زاهدان آیینهای دیگر از کارکرد غارتگرانه نظام ولایتفقیه و چنگاندازی این رژیم بر ثروتهای ملی کشور است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر